کودکان کار در یک تقسیمبندی کلی دودسته هستند، دستهای که در کارگاهها،
مغازهها و مراکز خدماتی با دستمزدی اندک، بدون اینکه بیمهای و احتمالا
آینده پیشرفتهای داشته باشند، بهکار مشغولند. جمع کثیری از آنان در حاشیه
شهرها و در کارگاههای ناامن، بهویژه در کورهپزخانهها، بهکارهای سخت و
طاقتفرسا واداشته شدهاند. دستهای دیگر که به تور باندهای بیهویت
گرفتار آمده و سر چهارراهها، به گدایی، شیشهپاککنی، فروش فال و گل و
بادکنک و نظایر آن میپردازند. این دسته از هفتصبح تا ساعتهای پایانی شب و
در سنین گوناگون، حتی از سن زیر دبستان پشت چراغقرمزها بهوفور دیده
میشوند. درباره این دودسته کودکان، همه دلسوزان جامعه و متولیان امور
سخنان زیادی گفتهاند و گزارشگران رسانهها و روزنامهنگاران موضوعات
اجتماعی به تواتر در جراید کشور، خبر و گزارش و یادداشت و مقاله پژوهشی
منتشر کردهاند، اما هنوز روشن نشده که متولی رسیدگی به حالوروز این
دخترانوپسران فرودست جامعه، چه سازمان یا ادارهای است؟ تا آنجا که
نگارنده به خاطر میآورد، مسوولیت این موضوع یعنی جمعآوری این
کودکانونوجوانان و ساماندهی زندگی آنان، بین شهرداری، بهزیستی، نیروی
انتظامی و بعضی دوایر دولتی دیگر پاس داده میشود و هر یک به بهانهای زیر
بار آن نمیروند. شهرداری میگوید قانون ندارم، بهزیستی میگوید توان
ندارم، نیروی انتظامی حرفهای دیگری میزند و... .
در سالهای اخیر بانوی نیکوکاری که استاد دانشگاه است، با فراخواندن
تعدادی از دانشجویان دانشگاهها، در موسسهای به نام امامعلی(ع)، دست به
ابتکار جدیدی زده و همه هموغم و وقت خود را مصروف رسیدگی به وضع کودکان
خیابانی کرده و اقدامات تحسینبرانگیزی را انجام داده است. برای راقم این
سطور فرصت کوتاهی پیش آمد تا به گزارشی شفاهی و بعضا تصویری از فعالیتهای
متنوع او و دستیارانش گوش و چشم بسپارم.
در این گزارش، حقایق تلخ و متاثرکنندهای ارایه شد و شمهای از آنچه
تاکنون دیده و رسیدگی کردهاند به سمعونظر جمع کوچکی از علاقهمندان رسید.
سخن از 400هزار کودکونوجوان در ایران بود که فاقد شناسنامه هستند و با
تلاش موسسه امامعلی(ع) پدرومادر 200نفر از آنان شناسایی شده و برایشان
درخواست صدور شناسنامه کردهاند که بتوانند از هویت ملی و اجتماعی برخوردار
شوند و احیانا به ادامه تحصیل بپردازند. در علتیابی وضعیت اسفبار
کودکانونوجوانان فاقد شناسنامه، به این نتیجه رسیدهاند اینگونه افراد
معصوم که یا از خانواده فرودستند یا از زنان ویژه به دنیا آمدهاند،
بلافاصله پس از زایمان و حتی پشت در زایشگاه، توسط عناصر سودجو خریداری
شدهاند و اینگونه از آنان بهرهبرداری میشود. بیشتر از این، کودکانی
هستند که پدرشان در زندان و مادرشان کنار منقل، روزگار را به بدبختی
میگذرانند. پدر و مادری که هرگز به فکر آینده فرزندانشان نیستند، حتی قدمی
جهت گرفتن شناسنامه برای فرزندان خود برنداشتهاند. همینقدر که سه،
چهارساله شدهاند، آنان را راهی خیابانها کردهاند تا پولی درآورند و به
خانه بیاورند. کاملا روشن است که جنایتکاران سوداگر آنها را شناسایی کنند و
به زراندوزی از آنان بپردازند. بعضی از آنان که استعداد و توانایی بیشتری
دارند، به حمل و قاچاق موادمخدر واداشته میشوند و بقیه با درآمدهای نسبتا
خوبی که سر چهارراههای پایتخت به دست میآورند، نوکر و برده جفاکاران
بیمروت میشوند. بارها در حاشیه خیابانها و چهارراهها دیده شده که
خودروهای بسیار گرانقیمت بههمراه یک وانتبار حامل دختران و پسران کوچک و
بزرگ میایستند، کودکان خیابانی را در محلهای مورد نظر میچینند و راننده
خودروهای لوکس، توصیههای لازم را به آنها میکند و از محل دور میشود.
ناهار و شام این فرزندان بیگناه ایرانزمین، توسط همان عناصر پلید،
بهموقع بینشان توزیع میشود و نیمههای شب آنان را به خانههایشان، یا
مراکزی ناپیدا میبرند و همه پولهای جمعآوریشده آنها را میگیرند. این
فاجعه ضدانسانی، هرروزه تکرار میشود و متاسفانه رو به گسترش نیز است.
اینکه این بچههای قدونیمقد، در طول روز با چه مصایبی روبهرو میشوند و
از آنها چه سوءاستفادههایی میشود، بماند.
کودکان خیابانی، محصول چه گرفتاری اجتماعی یا اقتصادی جامعه هستند؟ چرا
بنیان بعضی خانوادهها بهگونهای تخریبشده که فرزندانشان از هر آینده
سالم و پیشرفتهای محروم هستند؟ آیا در مجموعه سیستم مدیریت کشور میتوان
کانون توجهی را یافت که با همه گرفتاریای که حل این معضل اجتماعی دارد،
کمر همت ببندد و با ریشههای این پدیده ناهنجار در سطح پایتخت ایران و
شهرهای بزرگ دیگر مبارزه کند؟ همگان باور دارند که در فقدان یک مسوول واقعی
در این امر، سوءاستفاده باندهای مخرب، راحتتر و فراوانتر خواهد شد.
این پدیده چندوجهی، نیاز جدی به بررسیهای همه جانبه دارد. کودکان خیابان،
«تکعاملی» شکل نگرفتهاند بلکه شرایط نامساعد اقتصادی، فقدان آموزشهای
لازم برای خانوادههای آنان، محیط زندگی، نبود پیگیری لازم در نهادهای
زیربط و کاستی در نظام تامیناجتماعی و حوزه رفاه، همگی در این مقوله دخیل
هستند. باید با «رویکرد واحد» به درمان این آسیب پرداخت و از کارهای تکراری
و بیثمر، پرهیز کرد.
خوشبختانه موسسه امامعلی(ع) که یک موسسه خیریه رسمی است، توانسته در سایه
همیاری مردم نوعدوست، ابعاد گوناگون این پدیده زشت اجتماعی را مورد بررسی
قرار و اقدامات مثبتی را صورت دهد. البته بضاعت اندک مجموعه افراد دلسوزی
که با انگیزه معنوی و بدون کسب کوچکترین درآمد، سرعت کار و تلاش آنان را-
که بسیار قابل تقدیر هم هست- کم کرده و روزبهروز، با همه امیدی که موسسان
آن دارند، بر معضلات و گرفتاریهای آنان افزوده میشود.
شایسته است دستاندرکاران دولتی موضوعات اجتماعی، با اختصاص وقت و امکانات
و خصوصا شناسایی و انهدام باندهای تبهکاری که اینگونه از نقاط ضعف
خانوادهها سوءاستفاده میکنند، توجه کنند. باید به کمک کودکانونوجوانان
بشتابند و آینده تیرهوتار آنان را روشن کنند.