فقر و فقیر از نگاه یک کارشناس اقتصادی
نگاه کارشناس
فقیر کیست؟ خط فقر چیست؟
نویسنده: جمشید پژویان *
خط فقر و حدود آن جزو مباحثی است که همواره مورد بحث کارشناسان و صاحب
نظران مختلف قرار گرفته است. اهمیت مساله فقر سبب شده بحث تعریف خط فقر نیز
همواره در سطح سیاستگذاران و افکار عمومی مطرح باشد.
برخی صاحب
نظران بر این عقیده اند که فقیر کسی است که نمی تواند شکم خود را سیر کند،
برخی دیگر فقیر را کسی می دانند که حتی اگر سیر هم باشد اما از پس تامین
هزینه های بهداشتی و درمانی خود برنمی آید. عده ای دیگر بر این اعتقادند که
فقیر کسی است که از آموزش بی بهره است. این بدان معناست که اگر افراد
بهداشت کافی هم داشته باشند و شکم خود را هم سیر کنند باز می توانند فقیر
تلقی شوند، درست وقتی که دسترسی به امکانات آموزشی نداشته باشند. این
کارشناسان مطرح می کردند عدم آموزش افراد جامعه، در جهانی که رو به تخصصی
شدن می رود باعث فقر یک نفر یا حداقل عدم رشد اودر گذر زندگی می شود.
نگاهی به این نظرات نشان می دهد برداشت از واژه فقر و سطحی که برای فقر
تعریف می شود در میان اقتصاددانان و اهل فن تفاوت هایی فراوان دارد. نگاه
های افراطی تر در این میان مطرح می کردند که افرادی که از آزادی بیان، پوشش
و حق انتخاب برخوردار نیستند، یا مورد تبعیضات قومی، نژادی و جنسی قرار می
گیرند جزو فقرا محسوب می شوند زیرا این افراد از حقوق اولیه انسانی خود بی
بهره هستند. به هر روی این نظرات از یک و نیم قرن گذشته تا امروز ادامه
داشته و نظراتی هم شنیده می شود که پایه اقتصادی ندارند و این تصور را به
وجود می آورد که گوینده تنها قصد مشهور شدن را داشته و نه رفع مشکلات زیرا
برای رفع یک مشکل باید ریشه های آن مشکل را مدنظر قرار داد و از خلط مباحث
مختلف، که هر کدام در جای خود باید بررسی شوند، مساله ای حل نمی شود.
البته در کنار تعریف خط فقر که به عنوان خط فقر مطلق هم شناخته می شود،
مساله خط فقر نسبی هم بیان شده است که آن را نمی توان جدی تصور کرد زیرا خط
فقر نسبی جزو مباحث بی سر و ته است. در واقع این نوع نگرش ها هرچند حرف
هایی برای گفتن دارند اما از واقع بینی به دور هستند و در نتیجه نمی توانند
کمکی به رفع و کاهش مساله فقر در یک جامعه داشته باشند.
تعریف خط
فقر از آن جهت حایز اهمیت است که بر اساس آن فقرای جامعه را محاسبه کرد.
اگر بخواهیم عملی به موضوع بنگریم باید تعریفی ارایه شود که قابلیت تبدیل
شدن به واحد پولی و همچنین اجرایی شدن را داشته باشد. این مساله که فردی می
خواهد تمام جامعه در رفاه باشد، البته که موضوع انسانی و خوبی است ولی
واقعیت را هم باید در نظر داشت و پذیرفت که در شرایط فعلی منابع برای
رضایتمندی و رفاه همه انسان ها وجود ندارد. در نتیجه همان طور که در تمام
مسائل باید واقعیت ها را مدنظر قرار داد وگرنه دچار رمانتیسیسم شدن مشکلی
را حل نمی کند. به همین خاطر نگاه به مساله فقر و خط فقر باید نگاهی عملی
باشد.
خط فقر را در جامعه ایران باید بر اساس نیازهای اولیه تعریف
کرد و در تعریف خود باید به طور عمده روی المان هایی مانند سیری شکم، تا
حدودی بهداشت فردی، پوشاک و مسکن قرار داد. بر این اساس تعریفی که می توان
از فقرا در جامعه ایران داشت، عبارت از افرادی است که از پس نیازهای اولیه و
اساسی خود بر نمی آیند. همچنین در این تعریف باید به درصد فقرا هم نگاه
کرد.
اگر در جامعه ای زندگی می کنید که افراد همه از نظر مسکن
تامین هستند باید کیفیت مسکن را هم بررسی کرد ولی در جامعه ای که افرادی
وجود دارند که حتی نمی توانند نیازهای خوراک خود را تامین کنند، ارایه
تعاریف اینچنینی کاربری خود را از دست می دهد. در واقع همواره باید مد نظر
داشت که برای افزایش رفاه جامعه باید فقرا را یک پله مرفه تر کرد. البته در
این میان هیچ کس نمی تواند ادعا کند که درست ترین خط فقر را ارایه داده و
تنها می توان مدعی شد که کدام تعریف احتمال عملیاتی شدن را دارد.
فقر نشانه چیست؟
فقر
به عوامل متعددی برمی گردد که هر کدام در جای خود باید مورد بررسی قرار
بگیرند. در واقع این مساله که فقر از چه چیز ناشی می شود، نشان دهنده سمت و
سوی هر فرد در جهت گیری فکری است. برای بررسی آن مسائل از جنبه های مختلف
اجتماعی، اقتصادی و گاهی فلسفی هم مطرح می شود که هر کدام می توانند بخش
هایی از واقعیت را در خود داشته باشند. البته به طور کلی می توان مدعی شد
که میزان فقرای هر جامعه نشان دهنده کارایی سیستم اقتصادی و برنامه ریزی
حاکم است.
در مقابله با فقر، مانند مشکلات دیگر، بهتر است که ریشه
ها را یافت و به درمان آنها پرداخت. برای یافتن این ریشه ها ابتدا باید
یکسری زیرجامعه مشخص کرد و آنها را مورد بررسی قرار داد. این زیرجامعه ها
به هر فرد می تواند اطلاعات مناسب و راهگشایی ارایه دهد که به طور مثال چرا
خانواده هایی که مالک مسکن نیستند در شرایط فقر قرار دارند، یا چرا اکثریت
خانواده هایی که زنان سرپرستی آنها را برعهده دارند فقیر هستند و به همین
نحو زیرجامعه های مختلف را مورد بررسی قرار دارد.
به هر روی با
بررسی هایی که انجام شده می توان گفت هیچ کدام از دو عاملی که بررسی شد به
عنوان عامل و شاخص اصلی فقر مطرح نیستند. زیرا خانواده هایی که زنان
سرپرستی آنها را عهده دارند فقیر نیستند و برخی مالکان مسکن فقیر هستند.
در
این رابطه مثلادیده شده که فردی صاحب دو اتاق است و یکی از این اتاق ها را
اجاره داده و با پول حاصله به امرار معاش می پردازد. یا از سوی دیگر برخی
زنان حتی بعد از جدا شدن از همسر خود، موقعیت شغلی مناسبی دارند. البته
لازم به ذکر است خانواده هایی که زنان سرپرستی آنها را بر عهده دارند، در
مجموع فقیرتر از دیگر خانواده هایی هستند که زیر خط فقر قرار دارند. در
مجموع مهم ترین عامل فقر در جهان عدم کسب درآمد کافی است و این تعریف در
ایران به این شکل در می آید که نان کوچک است و ناشی از تولید ناخالص ملی
است.
در کنار این مساله توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه است چرا که
برخی می توانند از طریق رانت به ثروت برسند و این مساله نان همگانی جامعه
را کوچک و کوچک تر می کند. باید این را پذیرفت که هر کجا مسیری اشتباه
برویم، هزینه آن را باید پرداخت و در ساختار اقتصادی یک جامعه، عموم مردم
باید این هزینه را بپردازند.
یک سوم اقتصاد ما وابسته به نفت است و
باید تلاش کرد که این وابستگی هرچه کمتر شود. زیرا نفت درآمدزا است اما این
درآمد ایجاد شغل نمی کند و نبودن شغل به عدم توفیق در کسب درآمد و فقر
منجر می شود. در جوامعی که نفت دارند و می خواهند دچار مشکلاتی مانند ایران
نشوند، از خام فروشی نفت دست کشیدند و به جای آن با تولید کالاهای دیگر،
نه تنها ارزش افزوده خود را بالابردند بلکه به ایجاد شغل در جامعه خود هم
یاری رساندند. این راه مناسبی است که ایران هم باید طی کند و گام مهمی است
برای کاهش فقر و افزایش رفاه در سطح جامعه ایران. هر چه تولید در یک جامعه
بالاتر رود، طبعا ایجاد شغل هم بیشتر می شود.
*کارشناس اقتصادی