وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.
وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

چرا عموم مردم قرن بیست و یکم سطحی تر از گذشته مطالعه می کنند؟


چرا عموم مردم قرن بیست و یکم سطحی تر از گذشته مطالعه می کنند؟

اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟

فرهنگ > کتاب - نویسنده «کم‌عمق‌ها» تلاش می‌کند نشان دهد که چرا عموم مردم قرن بیست و یکم، سطحی‌تر از گذشته مطالعه می‌کنند و با اینکه حجم بیشتری از اطلاعات در دسترس‌شان است، «کم‌عمق»تر شده‌اند.

مهر گزارش داد: در مغز کتاب‌خوانان ناحیه‌هایی اختصاصی برای رمزگشایی سریع متن ایجاد می‌شود. این نواحی چنان مداربندی شده‌اند که نماینده اطلاعات بصری، آواشناختی و دستور زبانی مهم باشند و بتوانند این اطلاعات را با سرعت برق‌آسایی بازیابی کنند. برای مثال در قشر بینایی مغز «کلاژی واقعی» از تشکل‌های نورونی‌ای تشکیل می‌شود که وظیفه‌شان این است که در کسری از میلی‌ثانیه «تصویر بصری حروف، الگوی حروف و کلمات» را شناسایی کنند. مغز با زبردست‌تر شدن در رمزگشایی متن و تبدیل آن از یک فعالیت حل مسئله طاقت‌فرا به فرآیندی که در اساس خودکار انجام می‌شود، می‌تواند منابع بیشتری را به تفسیر معنا اختصاص بدهد. در نتیجه، آن‌چه امروزه مطالعه عمیق (ژرف‌خوانی) می‌خوانیم ممکن می‌شود.

جیکوب نیلسن در سال 2006 دست به آزمایشی بر روی ردگیری چشم وب‌گردان زد. او از 232 نفر خواست که دوربین کوچکی را سرشان کنند. کار این دوربین تعقیب حرکات چشم افراد در زمان مطالعه صفحات متن بود. وی دریافت که تقریبا هیچ یک از شرکت‌کنندگان متن برخط را به صورت سنتی خط به خط - مثل مطالعه یک صفحه از کتاب - نمی‌خوانند. بیشترشان انگار به سرعت سرشیر متن را می‌گرفتند و چشم‌شان با الگویی تا حدودی شبیه به حرف F روی صفحه حرکت می‌کرد. در آغاز، سر تا ته دو سه خط اول را از نظر می‌گذراندند، بعد چشم‌شان کمی پایین می‌آمد و چند خط دیگر را تقریبا تا نصف می‌خواندند. سپس می‌گذاشتند که چشم‌شان به سرعت به سمت چپ پایین صفحه بلغزد.

در بخشی از یک مطالعه پنج‌ساله، یک تیم تحقیقاتی به بررسی سوابق روی کامپیوترها پرداختند که رفتار بازدیدکنندگان از دو وب‌سایت تحقیقاتی محبوب را مستند می‌کرد. هر دو سایت دسترسی به مقالات نشریات و کتاب‌های الکترونیکی را برای کابران فراهم می‌کردند. محققان دریافتند که کاربران این وب‌سایت‌ها مشخصا رفتاری به صورت یک فعالیت سطحی‌خوانی از خود نشان می‌دهند؛ به طوری که از یک منبع به دیگری می‌جهند و به ندرت به منبعی که قبلا دیده بودند، برمی‌گردند. اغلب، یک یا دو صفحه از مطلبی را می‌خوانند و بعد بیرون می‌پرند و سراغ منبع دیگری می‌روند.

حال زمان پرسش حیاتی فرارسیده است: دانش در مورد تأثیر واقعی‌ای که استفاده از اینترنت بر شیوه کارکرد ذهن ما می‌گذارد، چه حرفی برای گفتن دارد؟ شکی نیست که این سوال موضوع پژوهش‌های بسیاری در سال‌های آینده خواهد بود. همین الان هم چیزهای زیادی می‌دانیم یا می‌توانیم حدس بزنیم. اما اخبار نگران‌کننده‌تر از آنی است که گمان می‌کرده‌ایم. ده‌ها پژوهش صورت‌گرفته توسط روان‌شناسان، عصب زیست‌شناسان، مدرسان و طراحان وب، همگی به نتیجه مشابهی رسیده‌اند: وقتی بر خط می‌شویم، وارد محیطی شده‌ایم که تشویق به مطالعه سرسری، تفکر عجولانه و بی‌حواس و یادگیری سطحی می‌کند. هر چند، در گشت‌وگذار در اینترنت هم می‌توان ژرف‌خوانی کرد، همان‌طور که کتاب را هم می‌توان سطحی خواند، اما ژرف‌اندیشی شیوه‌ای نیست که این فناوری کسی را به آن ترغیب کند.

کتاب «کم‌عمق‌ها» نوشته نیکلاس کار، در واقع نتیجه یک تحقیق گسترده و میان‌رشته‌ای در باب تاثیر فناوری اطلاعات به ویژه اینترنت و دیگر فناوری‌های وابسته به ساختار و شیوه تفکر بشر و در نتیجه شیوه مطالعه، نگارش و تعاملش با دیگران است. نویسنده در بخش‌های مختلف به فیزیولوژی مغز، کارکرد حافظه، تاریخچه فناوری‌های فکری، نقش موتورهای جستجوی وبی و به خصوص شرکت گوگل و دیگر موارد مرتبط می‌پردازد تا بتواند دلیل و نحوه تاثیر این فناوری را بر تفکر بشر نشان دهد تا در نهایت ریشه این بی‌حوصلگی در مطالعه را بیابد و نشان دهد که چرا عموم مردم قرن بیست و یکم، سطحی‌تر از گذشته مطالعه می‌کنند و با اینکه حجم بیشتری از اطلاعات در دسترشان است، «کم‌عمق»تر شده‌اند.

کتاب «کم‌عمق‌ها» با زیر عنوان «اینترنت با مغز ما چه می کند؟» با ترجمه امیر سپهرام، در 248 صفحه و به قیمت 11500 تومان از سوی انتشارات مازیار چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

اگر ممکن این متن را نخوانید


اگر ممکن این متن را نخوانید



لطفا نخوانید!



حرف امروز و دیروز نیست، تقسیم بندی بالای شهر و پایین شهر را می گویم. در تهران هرچه به سمت البرز پیش بروی سطح زندگی ها هم مثل سطح خیابان ها بالامی رود. شیبی که این شمال شهر نسبت به جنوب شهر دارد مثل شیب خیابانی است که بالارفتن از آن نفست را می گیرد و پایین آمدن از آن به راحتی خلاص کردن دنده ماشین است. بسیاری این شیب را پشت سر می گذارند و ساکن برج هایی می شوند که حتی از خارج شهر هم می توانی قد کشیدن شان از میان دود را با چشم غیرمسلح ببینی، بعضی هم از ویلاهای باصفای شمال شهر سراشیبی را در پیش گرفتند و سریدند و ساکن جنوب شهر شدند.
    در این بین هستند جوانانی که نه زحمت بالارفتن از شیب این ارتفاع را کشیده اند و نه ترس پایین آمدن از سراشیبی اش را دارند، فقط به گفته خودشان «زندگی می کنند» هنوز فردا نرسیده که بخواهند غصه اش را بخورند. صاحبان شغل شریف بچه پولداری. همان هایی که دوردورکردن شان در خیابان های شهر را همه مان دیده ایم و همیشه پرسیده ایم که چگونه می شود در یک شهر، هم آدم ها سوءتغذیه داشته باشند و هم این همه منابع توسط یک درصد از ساکنان شهر هزینه شود.
    تهران شهر تضادها و تناقض هاست، شهری که در آن بعضی از کودکی شاغلند و نان خود را از زیر سنگفرش خیابان ها بیرون می کشند و بعضی تمام امیدشان به جیب پدر گرامی است که هیچ وقت ناامیدشان نمی کند.
    رفته ایم و سری به این شهر پرتضاد زده ایم تا ببینیم این شهر کوهپایه یی که به لطف آغامحمدخان پایتخت پرماجرای ایران شده در زیر ذره بین چه ندیدنی ها و نشنیدنی هایی را پنهان کرده. این شهر با پوسته زیبا و فریبنده که مردم را از دورترین نقاط با امید خوشبختی و رونق زندگی به خود جذب می کند، حالاحاشیه نشین دارد و برج عاج نشین، طبقه متوسط در تهران در حال فراموشی و از بین رفتن است.
    حتی اگر درآمدی در حد متوسط داشته باشید، زندگی تان در حد متوسط نخواهد بود. شما هم مثل بسیاری با صورت سرخ از سیلی راهی پیست اسکی می شوید، یا در رستوران های سطح بالابا دوستان تان شام میل می کنید، سریال های داخلی و خارجی را از تلویزیون اسمارت تماشا می کنید و....
    اما در مورد جوانان این موضوع کمی متفاوت است، تفریحات و سبک زندگی در بین جوانان کمی متفاوت و غیرقابل تصور شده... در محلات جنوبی چشم که باز می کنند، دود است و پایپ و سیگار پشت سیگار. اما در محلات شمالی دور دور حرف اول را می زند و کلوب های زیرزمینی و روی زمینی و امکانات و تفریحاتی که پول پدرآورده برای شان فراهم می کند.
    قرار نیست بگوییم این فاصله نتیجه توزیع ناعادلانه ثروت است یا سوء مدیریت یا... قرار است فقط این تضادها را ببینیم.