شورا ؛ شجاعت ؛ شفافیت
رضا بژکول روزنامه نگار
irranews@
طی چند هفته گذشته مردم تهران به صورت جمعی و فردی، نوشته یا پیام از آقای حافظی خواستند که بار دیگر در شورا ثبت نام کند، فارغ از اینکه طیف فکری این نماینده عملگرا چیست، آنچه نویسنده را متحیر کرد این بود که مردم در بزنگاههای تاریخی به درستی افراد خادم را تشخیص داده و شناسایی میکنند، اگر چه ممکن است در بعضی مواقع به واسطه تبلیغات کور و دهن پرکن بعضی رسانهها، اشتباهاتی هم داشته باشند.
این موضوع نشان میدهد باز بودن فضای نسبتا باز در جامعه چقدر میتواند در شناساندن چهرههای موثر تاثیر گذار باشد، حسن تکنولوژیهای مجازی همین است که نمیگذارد با تبلیغات دروغین بین مردم و چهرههای محبوبشان و یا خادم فاصله ایجاد کنند، مگر اینکه دست به تخریب گسترده بزنند که آن هم عکس جواب داده.
در سال جدید ؛ با هشتاد میلیون نفر؛ وهشتاد میلیون قدم ؛ ایران را سربلند کنیم
رضا بژکول روزنامه نگار
irranews@
منتظررخ دادن هیچ اتفاق بزرگی نباشید؛ تا خودمان نخواهیم اتفاقی نخواهد افتاد
توسعه، فرایندی است
که طی آن انسان توسعه نیافته به انسان توسعه یافته تبدیل می شود و جامعه ای که از
انسان های توسعه یافته برخوردارباشد محصولی به نام رشد اقتصادی را خواهد داشت ،
این رشد اقتصادی تولید ثروت در جامعه می کند . در کشورهای پیشرفته انسان های توسعه
یافته هستند که در جامعه تولید ثروت می کنند و در این جامعه دیگر بحث فروش نفت
،گاز و تکیه به یک محصول مطرح نیست. به عبارتی دیگر توسعه وقتی پایدار و برگشت
ناپذیراست که محرک آن از بیرون از انسان
به درون انسان منتقل شود، بر این اساس یک انسان در حال توسعه باید خود دست
به کارشود از فکر و دانش خود بهره گیرد تا جامعه اش رشد پیدا کند . موارد زیرمی
تواند شروع خوبی برای گام های اولیه درجهت توسعه باشد ، شما نیز می توانید
موارد مورد نظرتان را اضافه کنید .دست به دست هم دهیم ؛ میهن خویش را آباد کنیم.
از ریختن اشغال در سطح خیابانها تا ریختن آن در کوچه ها و پس کوچه ها
از کثیف کردن آب دریاها تا خراب کردن آب رودخانه ها ،نهرها وساحل ها
از رعایت قوانین رانندگی تا رعایت حقوق عمومی برای جلوگیری از آسیب های اجتماعی
از کشیدن سیگار در فضاهای بسته تا ریختن ته سیگار در معابر وخیابانها
از خاموش کردن یک لامپ اضافه در خانه ها تا رعایت کردن آن درادارها
از بستن شیر آب در منطقه ها تا رفع خرابی آن در خانه ها و سازمانها
از بوق زدن بی جا درخیابانها تا پارک کردن ماشین درپیاده روها
از خاموش کردن تلویزیون ؛ تا خاموش کردن رادیو زمانی که گوش نمی دهیم
از ریختن اشغال در کنار جاده ها، اتوبانها تا استفاده کردن از پل ها وخط کشی ها
از کنار گذاشتن پلاستیک درهنگام خرید تا استفاده کردن ساک پارچه ای برای پاکی محیط زیست
از شکستن هر شاخه درختی در باغها تا بریدن تنه درختی در جنگل ها
از مصرف غیر ضروری کاغذها تا از بین نبردن درخت ها
از آزارو ادیت به حیوانات و جانوران تا بهره گرفتن از نباتات و گیاهان
از رانندگی غیر ضروری با خودرو تا بهره گرفتن ازوسایل عمومی و مترو
از فروش اجناس بنجل و تاریخ گذشته به مشتری تا رعایت کردن قیمت تعیین شده قانونی
از مصرف بی رویه آب برای شستن ماشین ها تا رها کردن آن در کوچه ها و معابرها
از رعایت حقوق دیگران درصف های عمومی تا رسیدن به حقوق خود درجمع های عمومی
از کمک نکردن به افراد دروغگو و چاپلوس تا جلوگیری ازفرورفتن نوجوانها و جوانها به اعتیادها
از درگیری و فحاشی با دیگران تا رعایت ادب به بزرگترها وهموطنان
از نیکی به پدران و مادران تا آموزش فرزندان به داشتن اخلاق نیک نیاکان
از آموختن به دیگران در فرایند زمان تا عمل کردن به آموزه ها درهرمکان و زمان
از حفاظت خانواده در مقابل متجاوزان تا دوری کردن ازتجاوزبه حریم دیگران
و آخر اینکه ایران را به خاطر ایران دوست داشتن وهمه گفته ها ونا گفته های بالا را رعایت کردن.
هر کدام از این گام ها کوچک، اما موثر است .فقط تصور کنید هر روز هر ایرانی یک گام کوچک و هوشمندانه از این گام ها را محکم بردارد، آن وقت خواهید دید روزی 80 میلیون کار خوب و موثر خواهیم داشت .80 میلیونی که می توانیم به همدیگر کمک کنیم تا کشور خود را با همه مشکلاتش فارغ از رقابت جناح های سیاسی بسازیم ، و زندگی روزمره ما را در یک روند بهتری قرار دهیم .آنوقت بهشت را به خوبی حس خواهید کرد بی انکه بدانیم یکی از سازندگان این بهشت خود ما هستیم. پس بکوشیم به عنوان یک شهروند تمام عیار شهرمان را ، روستایمان را برای کشورمان بسازیم و داشته های کشورمان را با تمام وجود پاس داریم تا سازنده و پاکیزه به نسل فردا تقدیم کنیم.
به امید سالی نیکو
به کانال ایران نیوز بپیوندید
منافع ملی ، کجای زندگی ما است ؟
رضا بژکول روزنامه نگار
irranews@
هر روز در کشور بحث ها بر محور سیاست و سیاسیون می چرخد واینکه کی خوب است وکی بد ،اما معلوم نیست این بحث ها بر اساس چه معیاری و برای چه روندی یکار گرفته می شود ،اگر به جای صرف این همه وقت برای این بحث ها کمی تفکر وبه راه حل ها می اندشیدیم تا برای کشور کاری انجام دهیم ،شاید معضل اصلی را شناسایی و در رفع آن اقدام می کردیم و چندین سال جلوتر از زمان فعلی قرار داشتیم.
کشور ما در شرایط بحران فزاینده قرار دارد اما هنوز به دنبال موضوعات فرعی با همدیگر جدل می کنیم ،این هم از کارهای عجیب روزگار ما است ،با این همه مشکلات که هر روز نیز به آن تلنبار می شود (علیرغم اینکه تلاش های هم صورت می گیرد) باز از تاریخ درس نمی گیریم .آیا بهتر نیست به جای صرف ساعت ها و روزها به مسایلی چون تایید و یا انکار این شخصیت و یا آن شخصیت ، دشمنی با این جناح و یا آن جناح به وحدت ملی بیاندیشیم ، و ببینیم درآینده چه بحرانی کشورما را درمی نوردد و برای رفع این بحران چه طرح و یا تدبیری باید به کار بست ؟آیا بهتر نیست به جای اینکه ایده و افکار خود را به دیگران دیکته کنیم ،گامی هر چند کوچک برای بحران های پیش رو برداریم ؟ تا کی ما باید در بحث های سیاسی و بازیهای سیاسی غرق شویم؟ اما به بحث های مهمتر و واجب تر است نپردازیم و بی تفاوت باشیم؟ سئوال این است که بحث های و درگیرها در رسانه ها و گروه ها در باب اینکه غرب خوب است یا بد ،فلان جناح خوب است یا بد ،فلان رفتار روسای فلان کشور خوب است یا بد ، فلانی چه دارد و یا ندارد صرف کنیم کاری از پیش می برد ؟وده های از این دست موضوع ما را به جایی می رساند؟
چرا کارشناسان خبره کشور در یک خرد جمعی در باب موضوعات مختلف و متکثر با دیدگاه های متضاد در کنار هم نمی نشینند، اتاق فکر تشکیل نمی دهند تا کشور را از این همه مشکلات برهانند ؟ طرح دهند ،طرح بگیرند در یک جمع تخصصی بحث کنند و نتیجه بحث را به صورت شفاف به مسئولان تحمیل کنند نه اینکه هر کس از ذن خویش موضوعی را مطرح و با جنجال های سیاسی دیگری را محکوم و خود را تبرئه کند . در مشکلات بوجود آمده در کشورمان بی تعارف همه مسئولان فارغ از اینکه در چه جناح سیاسی باشند نقش دارند و حتی ما مردم نیز نقش داریم ،به جای اینکه با وحدت ملی دست به دست هم دهیم به دنبال این هستیم که بیشتر همدیگر را بکوبیم ،آیا با از بین بردن و در حاشیه راندن یک گروه و جناح مشکل حل می شود؟ و دیگر ما با بحران فزاینده روبرو نخواهیم بود؟بحران پلاسکو،سیل در سیستان و بلوچیستان،بحران برف در گیلان،آلودگی هوا و قطع برق،آب و گاز در خوزستان و....همه هشدارهای است به مسئولان و ما که آینده را دریابید.
برای حل این همه مشکلات زمانی موفقیم که از هم اکنون شروع کنیم نگوییم طرح های زود بازده و درازمدت داریم، اما می بینیم که اینگونه طرح ها سالها است که جواب نداده اگر داده بود که اینگونه بحرانی ها شکل نمی گرفت ،باید همه با هم شروع کنیم . در همه موضوعات پیش پا افتاده از تولید تا مصرف ازتربیت تا آموزش ،از همدلی گرفته تا همفکری از کمیت تا کیفیت همه و همه دست مسئولان و خود ما است ،اقایان مسئولین این مشکلات از جای خاصی سرازیرنشده است .
اگر ما نتوانیم بحران های پیش رو را با وحدت ملی باز داریم و مانع پبشرفت آن در آینده شویم ،هیچ جناحی و یا گروهی و یا طبقه ای ازضرر آن بی نصیب نخواهد ماند، اینگونه نیست که اگر چپ شکست بخورد راست برنده خواهد و یا باالعکس ،بحران یک امر فراگیر است با دست به دست کردن بحث های جناحی آن را به پستو نبریم ، بدانیم که خطر وجود دارد ، فاصله ای هم با بحران نداریم از گذشته بوده هم اکنون نیز در حال وسعت گرفتن است ،و راه رفعش نیز تنها وحدت همه جناح ها ، احزاب ، گروه ها و صنف های موجود کشور در جلوگیری از خطر است ،این متن توصیه نیست بلکه دغدغه شهروند کوچکی از سرزمین پاک ایران است.
بحران آب ،بحران بیکاری فزاینده ،بحران محیط زیست ،بحران طلاق ،بحران فساداداری و اجنماعی ،بحران دزدهای کلان اقتصادی ،بحران فقر اقتصادی ،بحران کارتن خواب ها ،بحران تحصیل کردکان بیکار ،بحران انرژی های پاک ،بحران جوانان مجرد ،بحران اتوبان خوابی ،بحران زلزله،برف،سیل و ده های بحران دیگر را ما ول کردیم و بر سر موضوعاتی دعوا و جنجال می کنیم که هیچ ثمری نه تنها برای خود جناح ها ندارد بلکه برای کشورنیز مضر است .
به نظر می رسد جدی نگرفتن این بحران ها ما را در آینده با چالش های بزرگی مواجه خواهد کرد ،نمی شود به راحتی از این معضل بزرگ گذشت و با بحث های چالشی و وقت گیر به هدر داد، راه برون رفت از این بحران ها تشکیل اتاق فکر از همه گروه ها و نحله های فکری در سطح کشوربه صورت ملی و بومی است ، نه به رخ کشیدن کاستی های این و یا آن برای فرار از مسئولیت های که به دست گرفتیم اما نتوانستیم آن را به سرانجام برسانیم.
ایرانیان عزیزو غیرتمند، ما در یک برهه حساسی از تاریخ قرار گرفته ایم، صلاح نیست درگیری ها و اختلافات فکری و یا جناحی را با این شدت ادامه دهیم .ما می توانیم با بالاترین تعامل و بیشترین تفکر در یک موضوع ملی و یا بومی به اهداف بزرگ ما حیات تازه ای ببخشیم .به عنوان مثال در بحث کمبود آب وخشکسالی می توانیم علاوه بر اینکه خود عمل کنیم دیگران را نیز تشویق و ترغیب کنیم تا نهایت صرفه جویی صورت گیرد ، نیازی هم نیست حتما دولت ها و یا حاکمان بیایند و ما را مجبور به کنترل مصرف از راه های اجبار و یا محدود کردن منابع نمایند. این ما هستیم که می توانیم از فضای شبکه های اجتماعی و تشکیل گروه های اجتماعی با بحث ها و پیشنهادها و راه کارها منطقه خود و محدوده خود از اسراف و تبذیر در مصرف آب و هر چیز دیگر بر حذر داریم ،چرا نمی خواهیم و چرا در این گونه مباحث ضعیف هستیم .ما از ژاپن ها که کمتر نیستیم ،چگونه آنان می توانند در بحران های اجتماعی و اقتصادی و حتی کلان کشوری به کمک همدیگر به راه حل مشخصی برسند ،اما ما نمی توانیم، حتی در کوچکترین موضوع ملی و محلی به همدیگر اعتماد کنیم. مشکل کجاست ؟ آیا آنها نابغه اند ما ضعیف؟ یا آنها خرد جمعی بهتری دارند ما نداریم ؟ ،آنها سطح هوششان بالا است و یا ما ؟جواب هر کدام از سئوالات می تواند ما را به تفکر وادارد که ما در این جهان به این عظمت کجای آن قرار داریم، و برای رسیدن به یک وحدت ملی و بومی چه چیزی از آنها کم داریم.
بحران ها را می بینیم اما به راحتی از آن گذر می کنیم ،کمبود آب را و خشک شدن خاک پاک سرزمین ما در 8 استان کشور در یک دوره نسبتا نزدیک می شنویم و حس می کنیم ،اما به راحتی از آن گذر می کنیم ،فکر می کنیم اگر به دولت مردان و یا مسئولان کشوری و شهری خود کمک و مساعدت نماییم آنها را به اوج رساندیم ،غافل از اینکه هر حرکتی و یا کمکی به منافع ملی و بومی کمک به خود و ملت خود است که مسئولان جز کوچک آن ملت هستند ، مهم نیست چه کسی در راس هرم قدرت باشد، اگر کمک نکنیم هم سرزمین ما آسیب می بیند و هم خود ما ،چاره این نیست که کنار باشیم و نظاره گرعملکرد دولت مردان بلکه بودن در میدان و نجات کشوردر کنار همه مشکلاتی که سر راه است (البته بخش اعظم این مشکلات دولت مردان هستند )
بحران هدرفتن آب و خشکسالی ،از بین رفتن محیط زیست ،بیکاری فزاینده،فساد اداری،و .... پدیده این دولت و آن دولت نیست ، اگر چه خطای بعضی از دولت مردان عامل این فاجعه هست ،اما چه باید کرد؟ این یک بحث ملی است و خطر انسانی برای نسل های حاضر وآینده ،چرا نمی خواهیم بپذیریم اگر ما حرکت نکنیم و برای این بحران منطقا نیاندیشیم آب از آب تکان نخواهد خورد .بهتر است در این زمینه هر کسی از هر فکر و اندیشه ای در فضای رسانه ای و محیط های زندگی و در یک وفاق ملی فارغ از اختلافات جناحی گامی بردارد ،طرح دهد ،ان جی ها تشکیل دهند و با تشکیل ان جی ها بحث های هفتگی و ماهانه مطرح کنند و برای گسترش و جلوگیری از عواقب کمبود آب ،بحران زیست محیطی، شهر به شهر روستا به روستا روشنگری نمایند تا فضای ملتهب جامعه را بابت بحران های پیش رو اندکی کاهش داده تا به راه حل ها بیاندیشند .
دوستان ما می توانیم ،ما ملت سخت کوشی بوده و هستیم که قرن ها ابزارها و وسایل اولیه مانند محیط زیست ،جریان سازی قنات ،حفاظت از جنگل ها،کنترل آب ها در مزارع با استفاده ازمحراب ها،و.......داشتیم حال چه شده که باید برای یک برنامه ملی و بومی این همه از هم فاصله بگیریم خود حدیثی دیگر است .بحران ها ساختگی نیست بلکه فرایندی است که دیر و یا زود همه ما را در بر می گیرد اگر نجنبیم و جلوی خطر آن را از هم اکنون نگیریم .
دست به دست هم دهیم / میهن خویش را آباد کنیم
کانال ایران نیوز با تحلیل های روز
ما و تایوانی ها
رضا بژکول روزنامه نگار
irranews@
توماس فرید من اندیشمند بزرگ آمریکایی، نویسنده و ژورنالیست در پاسخ به یکی از سئوالاتی که از ایشان پرسیده شد که به جز کشور خود(آمریکا) چه کشوردیگری را دوست داری ؟ پاسخ داد تایوان ، وقتی علت را از او پرسیدند گفت که تایوان صخره ای لم یزرع در دریایی پر از امواج طوفانی و بدون منابع طبیعی برای زندگی کردن است چون برای ساخت و ساز هر چیزی را باید از چین شن و ریگ وارد کند که با وجود همه اینها چهارمین ذخایر کلان مالی دنیا را در اختیار دارد چرا ؟ چون به جای کندن زمین و استخراج هر آنچه که بالا می آید ،تایوان ذهن و افکار 23 میلیونی تایوانی را می کاود استعداشان را ،انرژی اشان را ،هوش و ذکاوتشان را چه زن و چه مرد .
همیشه به دوستانم در تایوان می گویم:شما خوشبخت ترین مردم دنیا هستید ،چطور اینطور خوشبخت شده اید ؟ نه نفت دارید ، نه سنگ آهن ، نه جنگل، نه الماس ،نه طلا ،فقط مقدار کمی ذخایر ذغال سنگ و گاز طبیعی و به خاطر همین است که فرهنگ تقویت مهارت هایتان را توسعه داده اید، کاری که در جهان امروز ثابت شده با ارزش ترین و تنها منبع تجدید پذیر واقعی جهان است.
قطعا خیلی ها اسم تایوان را شاید نشنیده باشند و وحتی ندانند این کشور کجاست؟ و چه شاخص هایی دارد ؟براین اساس لازم است به معرفی اجمالی کشورتایوان پرداخته و سپس آن را با کشور خودمان تطبیق دهم که از جهاتی نزدیک به ما است هم درظلم هایی که در طول تاریخ دیده ، هم قرار گرفتن در حساس ترین نقطه ومنطقه ،هم درنزدیکی به دریا ،تایوان 35هزار کیلومتر وسعت دارد که مساحت آن به اندازه سه ایالت ماسو چوست،کانکتیک و ردایلند در امریکا و مازندران ،گیلان ما در ایران است .
تایوان در سال 1978 در پی سیاست های اقتصادی چین شروع که با جمعیتی در حدود 23 میلیون نفر در یک جزیره کوهستانی در سواحل اصلی چین زندگی می کنند، کشور تایوان همانند دیگر کشورها به معجزه توسعه معروف است . آموزش متوسطه در آن اجباری است از طرفی در بحث بهداشت و درمان دارای جمعیت سالم با نرخ مرگ و میر پایین در بین کودکان جهان مطرح و امید به زندگی در این کشور 75 سال می باشد .
دولت مردان این کشور طی سالها تلاش و کوشش توانستند فقر مطلق را از بین ببرند و وضعیت بیکاری ( این کشور قبلا مستعمره بود)را به پایین ترین سطح خود برسانند و در نبرد با نابرابرهای اجتماعی و اقتصادی موفق ترین کشور در آن حوزه و آسیای شرقی باشند .
با رشد معقول اقتصادی و سیاست های دموکراتیک و رقابتی سیستیم آن کشور فساد کمتری داشته و نسبت به کشورهای همجوار از شفافیت لازم برخوردار باشد .
موفقیت تایوان در جنبه های مختلف قابل تامل است ، مسایلی مانند ، تاکید بر آموزش ،توسعه وسیع زیر ساخت ها ،اصلاحات ارضی زود هنگام و کامل ،نرخ پس انداز بالا و سرمایه گذاری ،پراکنش ایده های تجاری از ژاپن و امریکا ،راهبردهای موثر صنعتی شدن دولتی ،آزادسازی انرژی انسانی و خلاقیت از طریق بازار آزاد ،رونق اقتصادی دهه 1960 ناشی از جنگ ویتنام و راهبرد رشد بر پایه صادرات و استفاده این کشور از کمک هایی امریکا در سرمایه گذاری و نه مصرف ،اخلاق کار و نگرش تولیدی نیروی کار جوان و......می توان بر شمرد .
با این تفاسیر آنچه که مد نظر نویسنده است اینکه کشوری با این مشخصات و با کمترین امکانات و حتی منابع در دسترس طبیعی و زیر زمینی چگونه توانسته از خلاقیت ها و دانش روز جهان بهره گیرد و به عنوان قطب بزرگ اقتصادی شناخته شود . چگونه یک کشوری با سازکارهای ابتدایی و داشته های حداقلی و لم یزرع به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل می شود اما کشوری مانند ایران با همه سازوکارها و داشته های حیاتی از منابع طبیعی تا زیر زمینی ،از بهترین جنگل ها برای صنعت گردشگری تا 13 نوع آب و هوایی،از قرار گرفتن در حساس ترین منطقه جهانی تا دستیابی به سه قاره اقتصادی،از داشتن بهترین استعدادها تا بهترین استادها ،از وسعت بی نظیر تا چهار فصل بی فطیر ،از بهترین زمین ها در کشت محصولات کشاورزی تا جاه های عمیق گازی ،از جمعیت مناسب تا منابع انسانی قوی همه و همه به معنی این است که ما هر چیزی که تایوان نداشته داشتیم اما آنچه نکاشتیم بهره برداری از این داشته ها با استفاده از دانش و نوآوری است . سالیان متمادی سعی کردیم با منابع زیرزمینی مصرف کننده خوبی باشیم اما به این نیاندیشیم که آینده از آن کسانی است که توانایی اقتصادی اش و وفور نعمتش از بسترهای مغزی سر بر می آورد نه از بسترهای طبیعی حتی اگر نفت و طلا باشد . و چه زیبا نگارش کرد لستر تارونویسنده امریکایی " کشوری که زیر سلطه ترسوها باشد ،ثروتمند نمی شود ، کشوری ثروتمند می شود که راه را در شکوفایی کاشفان و نواندیشان خود بگشاید "
تا زمانی که اتکای ما به فروش نفت و گاز باشد از رسیدن به قله های رفیع جهانی با همه پتانسیل های موجود بازمی مانیم، وقتی به اوج می رسیم که خود بسازیم نه برای ما بسازند ،شلیچر زیبا گفت :چیزی که همواره شما را به جلو می راند و باعث پیشرفت شما می شود چیزی است که خود ساخته اید .به امید آن روز
شورا از نگاه طالقانی
irranews@
رضا بژکول روزنامه نگار
زنده یاد طالقانی در سیر مبارزات خستگی ناپذیر خود به یکی از اساسی ترین اصل در اسلام تاکید زیادی داشت و بارها از شورا به عنوان یک اصل بنیادی در زندگی اجتماعی یاد می کرد ، مرحوم طالقانی تاکید فراوان داشت که تنها راه نجات ،مراجعه مستقیم به مردم و دادن حق خودشان به دست خودشان است، و این مردم هستند که باید سرنوشت خود را تعیین کنند ،دیدگاهی که ایشان برای شوراها قایل بود کلی کویی ویا شعار گونه نبود، بلکه باورمند شدن به اینکه سرنوشت ملت توسط خودشان باشد، اودرتفسیر آیاتی ازقران ،بخصوص دو آیه مهم قرآن و امرهم شورای بینهم ، وشاورهم فی الامر،این گونه تفسیرمی کند که کار را باید به دست مردم داد همان توده محروم ،همان کسانی که زجر کشیدند ،همان مستضعفان ،که مستکبران بر آنها حاکم بودند ؛آنها بودند که کشور را از زیر بار استکبار خارج کردند ،پس راه نجاتشان این است که کار را به دست خودشان بدهیم ، اینهایی که انقلاب کردند ،این مردم ،این کشاورزها ،این کارگرها ،این محروم ها ،که در انقلاب پیشتاز بودند ؛کاررا بدهید به دست اینها ،مردمی که سالها از همه چیز محروم بودند ؛خودشان امور را به دست گیرند .
ازدیدگاه طالقانی راز بقای حکومت ها درادوار مختلف تنها با تشکیل شوراها ودادن اختیارواقعی به مردم است نه با شعار ، تاجایی که او در هنگام سخنرانی فریاد می زند ، صدها بار گفتم که مسئله شوراها ازاساسی ترین مسایل اسلامی است، خداوند به پیغمبرش با آن عظمت می گوید با این مردم مشورت کن،به اینها شخصیت بده ،تابدانند که مسئولیت دارند ،متکی به شخص رهبر نباشند ،این اصل اسلامی است،یعنی همه مردم از خانه وزندگی و واحدها باید در کارشان مشورت کنند ،آنجا که علی (ع) می فرماید هر کس استبداد کند در کارهای خودش هلاک می شود ،ما می گویم همه می گویند دولت تصویب می کند اما عمل نمی شود، گروهایی ،افرادی دست اندرکار شاید اینطور تشخیص بدهند اگر شورا باشد دیگر ما چکاره هستیم ،شما هیچ بروید دنبال کارتان ،گویی طالقانی آینده را به درستی تشخیص داده بود که بسا ممکن است عده ای مشورت کردن با مردم و رای آنها را به هیچ فرض کنند ،به نظرمی رسد که نگاه طالقانی با توجه به دیدگاه زیباشناسی که از قران دریافت کرده بود توانست زمینه بحث احیای شورا ها را درکشورپس از سالها زنده کند آن هم توسط کسی که خود طالقانی دیگر است .
شورا در قران یکی از ستونهایی اصلی در محیط اجتماعی وارکان حکومتی است، اگرمردم سرنوشت خود را بدست نگیرند و در همه صحنه ها حضور نداشته باشند ،بی تفاوت خواهند شد وقتی بی تفاوت باشند قدرت دردست اقلیتی خواهد افتاد که نتیجه آن استبداد خواهد شد، چنانکه طالقانی در سخنی دیگر بخوبی اشاره کرده و خط مشی آن را ترسیم می کند ،او می گوید وقتی مردم از مسئولیت خارج شدند شما برادر کاسب ،شما کارگر،شما بازاری ،شما کشاورز می گویی خوب به ما چه ،خودشان دارند کارشان را می کنند .نه وظیفه یک یک شماست و اگر می کردیم و اگر می کردیم که خیلی زمینه برای کارها داشتیم وهنوز هم داریم ، چرا طالقانی این قدر به شورا و مشورت با مردم اهمیت می داد؟ و چرا نگاه او به حضورمردم در صحنه خیلی مهم بود ؟
طالقانی می دانست رسالتی را که سالها در زندان برای آن زحمت کشیده بود شکنجه شده بود، توجه ای نمی شود، بر این اساس او با قلبی مهربان و اخلاصی علی وارگونه گفت ؛ که ما موظفیم و مسئولیت نسبت به مردم داریم ،باید دردها و اندیشه ها،بدبختی ها ،ناراحتی ها عقب ماندگی ها ی این مردم را جبران کنیم با قوانین نجات بخش و حیاتبخش اسلامی ، واینگونه بود که او در کنار مردم با دردها ورنج های آنها ساخت ، تلاش کرد تا صاحبان واقعی انقلاب نقششان کم رنگ جلوه نکند، تا جایی که از همه خواهران و برادران عاجزانه تقاضا کرد که به این شوراها اهمیت بدهند و بدانند سرنوشتشان دست خودشان است و دولت هم باید در این کار فقط نظارت داشته باشد ،بی جهت نبود که توصیه کرد که این انقلاب از توده همه مردم است و هیچ کس و هیچ حزبی حق در خواست سهم بزرگتری را ندارد .روحش شاد و راهش پر رهروباد .
;کانال ایران نیوز