وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

یاد امام حسین (ع) با سخنان زیبا شریعتی

 یاد امام حسین (ع) با سخنان زیبا شریعتی


 http://s4.picofile.com/file/8100180492/arta_mat_76_.jpg


ما داستان کربلا را از روز تاسوعا می دانیم و عصر عاشورا ختمش می کنیم , بعد دیگر نمی دانیم چه شد ! همین طور هستیم تا اربعین ( آنجا شله ای می دهیم و بعد قضیه دیگر بایگانی ست ! ) و بعد سال دیگر باز همین طور و سال دیگر و سال دیگر باز همین طور . داستان کربلا نه از تاسوعا و یا محرم شروع می شود و نه به عصر عاشورا یا اربعین تمام می شود . این است که از دوطرف قیچی اش کردیم , و آن را از معنی انداختیم .

دکتر علی شریعتی / حسین وارث آدم
Image result for ‫جملات شریعتی در مورد امام حسین‬‎"

امام حسین(ع) از دیدگاه معلم شهید دکتر علی شریعتی

امام حسین(ع) از دیدگاه معلم شهید دکتر علی شریعتی

 

در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‌کنند اما برای حسینی که آزاده زندگی کرد٬می‌گریند. دکتر علی شریعتی

حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند. دکتر علی شریعتی

 

اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی هم فکر و هم علم خواهیم داشت و هم محبت هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا... دکتر علی شریعتی

 


 

از کودک حسین (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاری قرآن تا آن معلم اطفال کوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خویشاوند یا بیگانه، و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و باحیثیت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای اجتماعی، همه برادرانه در برابر شهادت ایستادند تا به همه مردان، زنان، کودکان و همه پیران و جوانان همیشه تاریخ بیاموزند که باید چگونه زندگی کنند .دکتر علی شریعتی

 

از هنگامی که به جای شیعه علی (ع) بودن و از هنگامی که به‌جای شیعه حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده‌اند و بس، در عزای همیشگی مانده‌ایم! دکتر علی شریعتی

 

این که حسین (ع) فریاد می‌زند:آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، ‌سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست.دکتر علی شریعتی

 

حسین‏ علیه السلام زنده جاویدی است که هر سال، دوباره شهید می‏شود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت می‏کند . دکتر علی شریعتی

 

حسین (ع) یک درس بزرگ‌تر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمه‌تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است.دکتر علی شریعتی

 

مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ که همه صحنه‌ها کربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ باید انتخاب کنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آن‌چنان مردن را، یا این‌چنین ماندن را ... دکتر علی شریعتی

 

امام حسین‏ علیه السلام یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید - حاکم مدینه - که از او بیعت مطالبه مى ‏کرد، «نه» گفتُ .این، «نه» طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است. دکتر علی شریعتی

 

فتواى حسین این است: آرى! در نتوانستن نیز بایستن هست. دکتر علی شریعتی

 

حسین ضعیفی که باید برای او گریست نبود... آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در توانستن مى ‏فهمند و به همه آنها که پیروزى بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد که شهادت نه یک باختن، که یک انتخاب است؛ انتخابى که در آن، مجاهد با قربانى کردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز مى ‏شود و حسین «وارث آدم» - که به بنى‏ آدم زیستن داد - و «وارث پیامبران بزرگ» - که به انسان چگونه باید زیست را آموختند ... دکتر علی شریعتی

 

مقتدایان امام حسین‏ علیه السلام کسانى هستند که از مایه جان خویش در راه خدا نثار مى‏کنند و به راستى حسین آموزگار بزرگ شهادت است که هنر خوب مردن را در جان بى‏تاب انسان‏هاى عاشق، تزریق می کند. دکتر علی شریعتی

 

"آنها که تن به هر ذلتى مى ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانى که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب کرده ‏اند - در حالى که صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود - توجیه و تأویل نکرده ‏اند و مرده‏ اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که براى ماندن‏شان تن به ذلت و پستى، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زنده ‏اند؟ دکتر علی شریعتی

 

اکنون شهیدان کارشان را به پایان رسانده‌اند. و ما شب شام غریبان می‌گرییم، و پایانش را اعلام می‌کنیم و می‌بینیم چگونه در جامعه گریستن بر حسین (ع)، و عشق به حسین (ع)، با یزید همدست و همداستانیم؟

دکتر علی شریعتی

به این حسین ایمان دارم ،جملات زیبای امام موسی صدر

به این حسین ایمان دارم  ،جملات زیبای  امام موسی صدر

به کدام «حسین» ایمان دارم؟/ پاسخ امام موسی صدر

 آنچه در تصاویر زیر می بینید، جملاتی از امام موسی صدر درباره شناخت امام حسین(ع) و تاثیر حقیقی عزاداری ها بر انسان است.


ژرفای تاریخ با خلیج همهیشه فارس


ژرفای تاریخ  با خلیج همهیشه فارس

خلیج فارس، پژواکی جاودانه از ژرفای تاریخ

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نخستین جغرافی‌نویسان جهان، یونانیان بودند. ولی باید دانست که یونانیان باستان برخلاف ادعایی که مبنی بر شناخت جغرافیای جهان داشتند، در این دانش بسیار ناآگاه بودند. آنچه یونانیان در نوشتارهای خود در اینباره نوشته‌اند یا افسانه است یا برگرفته از گفتار دیگران. چراکه آنان در گوشه‌ی جهان بودند و آنچه می‌شناختند عبارت بود از کرانه‌های شرقی دریای مدیترانه و جزایر یونانی‌نشین و شبه‌جزیره‌ی یونان تا ایتالیا و مصر شمالی، صحرای سینا (که آنرا عربستان می‌خواندند)، فینیقیه و آناتولی (که به آن آسیا می‌گفتند)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

دیگر بخش‌های جهان از نظر یونانیان بسیار تاریک و مبهم بود. هرودوت که با بهره‌گیری از امکانات دوران هخامنشی در همین بخش‌های ذکر شده در بالا، گشت و گذار کرد، در اثر خود بارها باورهای نادرست یونانیها را به رخ‌شان کشید. برای نمونه به آنان اثبات کرد که رود نیل جدا کننده آسیا و آفریقا نیست. بلکه در درون آفریقا است و مصر بخشی از آفریقا به شمار می‌آید.

هرودوت و یونانیان آفریقا را به این بزرگی نمی‌پنداشتند. بلکه تصور می‌کردند حبشه که در جنوب مصر است جنوبی‌ترین بخش آفریقاست و دریایی که در جنوب آفریقا است را دریای جنوب یا اریتره می‌خواندند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgنقشه عربستانی موقعیت ایران

نخستین بار داریوش بزرگ با گشایش کانال سوئز، مدیترانه را به اقیانوس هند متصل کرد. داریوش در سنگ‌نوشته‌ی خود در مصر به دریای پارس (دِرَیاتی هَچا پارسا : دریایی از پارس) اشاره می‌کند. سنگ‌نوشته‌ی داریوش کهن‌ترین سند درباره دریای پارس است.

در ادامه، یونانیان در اثر گسترش راه دریایی هخامنشیان از هند تا پارس و از دجله و فرات در میانرودان تا دریای سرخ و پایان مدیترانه، پی بردند که این آبها به هم ارتباط دارند. ولی هرودوت که سفری به ایران نداشت هرگز دریای پارس (خلیج فارس) را ندید و متوجه نشد که اگرچه آب این دریا به دریای سرخ و اقیانوس هند راه دارد ولی این دریا، سه سوی آن خشکی بوده و تنگه‌ای کوچک آنرا به آبهای آزاد پیوند می‌دهد و در نتیجه یک خلیج مستقل است. به همین دلیل او دریایی که دجله و فرات به آن می‌ریخت را نیز همان دریای اریتره نامید. یعنی دریای سرخ، اقیانوس هند، دریای عمان و خلیج فارس را یکی گرفت!(1) اگرچه هرودوت یادی از خلیج فارس نکرده، با اینحال، کتاب او هم سندی به سود حقانیت نام خلیج فارس و جعلی بودن به کارگیری “خلیج عربی” برای دریای جنوب ایران است. چراکه او، “خلیج عربی” را برای دریای میان صحرای سینا و مصر، به کار می‌برد. دلیلش آن است که در آنزمان قبایل عربی نه در کرانه‌های خلیج فارس، بلکه در صحرای سینا و جنوب آن، می‌زیستند. و به آن سرزمین عربستان می‌گفتند(2). از این رو هرودوت به دریای کنار صحرای سینا (خلیج سوئز) خلیج عربی می‌گوید.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسندگان یونانی و رمی در ادامه نیز از “خلیج عربی” با نام Sinus Arabicus یاد کرده‌اند (3) و در همه‌جا، منظورشان دریای کنار مصر است. شگفتا که دولتِ ناسیونالیستِ مصر در زمان جمال عبدالناصر، این همه اشارات تاریخی درباره‌ی عربی بودن خلیج کنار گوش مصر، را رها کرده و خلیج فارس را بدین نام خواند. دلیلش این بود که پس از شکست مصر از اسراییل، رهبری جهان عرب، تلاش کرد، اذهان را به دشمنی با ایران معطوف کند تا از زیر بارِ روانیِ شکست‌های خود در برابر اسراییل رها شود! و این سیاست سپس از سوی صدام حسین، دیکتاتور خونریز عراق و همچنین عربستان و امیرنشین‌های خلیج فارس، تاکنون، دنبال شده است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.netنقشه ایران در اواخر دوره ساسانی

با حضور اسکندر در منطقه، تاریخ‌نگاران یونانی تا اندازه‌ی زیادی با جفرافیای آسیای غربی آشنا می‌شوند و دیگر نویسندگان از جمله استرابو (اهل شهر پونت در آناتولی) در سده نخست پیش از میلاد، پی به هویت مستقل “خلیج فارس” از “دریای اریتره” برده و آنرا “آبراه پارس” (پرسیکون کای‌تاس- (Persikon kaitas می‌نامند. همچنین است فلاریوس آریان دیگر تاریخ‌نگارِ سرشناس در همان زمان، بطلمیوس (جغرافی‌دان سده دوم میلادی) اصطلاح “خلیج پارس” (سینوس پرسیکوس) را به کار می‌برد و در هزاره‌‌های آینده، همیشه این نام در همه‌ی جهان به کار رفته است.

گویند که نخستین بار شاپور دوم (ذوالاکتاف) اعراب اسیر شده را به کرانه‌ی خلیج فارس آورد. در هنگام سرنگونی ساسانیان، گروهی از عربها در جنوب میانرودان در کنار دجله و فرات در قلمرویی به نام حیره می‌زیستند و زیر فرمان ایرانیان بودند. اعراب مسلمان نخستین اعرابی بودند که به دریاپیمایی در خلیج فارس پرداختند و از این راه به ایران و هند یورش بردند. ولی گزارش‌ها حاکی از آن است که ترکیب جمعیتی ساکنان کرانه‌های این دریا و جزایر مسکونی آن تغییر محسوسی نکرد. و بهترین نشانه، تاریخ‌های اسلامی به زبان‌های عربی و فارسی‌اند که به نام خلیج فارس و حضور ایرانیان در آن تاکید دارند. ابن‌بطوطه، حمدالله مستوفی، یاقوت حموی، حمزه اصفهانی، ناصرخسرو قبادیانی، ابوریحان بیرونی، ابن‌بلخی از نویسندگان مسلمان ایرانی و عرب‌اند که به “بحر الفارس” یا” بحر العجم” یا” الخلیج الفارس” یا نام‌هایی همانند اینها اشاره کرده‌اند. به ویژه اصطخری (جغرافی‌دان ایرانی در قرن ۹ میلادی) نقشه‌ای داده و در آن به “بحر فارسی”‌ پرداخته است. (4)

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

در زبان‌های اروپایی نیز نام این دریا، Persian Gulf ، Persische Golf ، Golfo di Persia و Persicus sinus آمده و البته این توضیح لازم است که در همه این موارد واژه “پارس” و “پارسی” معادل “ایران” و “ایرانی” است. چراکه در این زبانها به کل سرزمین ایران، “پارس” و به همه ایرانیان، “پارسی” می‌گفتند. و تا دوره‌ی رضاشاه نام رسمی ایران در محافل جهانی “پرشیا/پارس” بود.

از سده هجدهم و در زمان کریم‌خان زند، پس از افول قدرت پرتقال و هلند، امپراتوری انگلیس به قدرت اصلی در اقیانوس هند و خلیج فارس تبدیل می‌شود و بدبختانه با کم‌توجهی و سهل‌انگاری دولت‌های ایران در زمان زندیه و قاجاریه، قبیله‌های مهاجر و تازه‌به‌دوران رسیده‌ی کرانه‌های جنوبی خلیج فارس در عمان و امارات کنونی و قطیف عربستان و جزیره‌های خلیج فارس همچون بحرین و قطر، دولت‌های خودمختار تشکیل دادند و از حکومت مرکزی ایران که به لحاظ تاریخی، بر آن سرزمین‌ها فرمان می‌راند، تجزیه گشتند. و سپس به شکل خودسرانه، به بستن پیمان‌های سیاسی و تجاری با امپراتوری انگلیس اقدام کردند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgنقشه فرانسوی

دولت‌ ایران در آنزمان به دلیل ضعف خود، جز اعتراض، کاری نتوانستند انجام دهند. بدین ترتیب، کرانه‌های جنوبی خلیج فارس و بسیاری از جزیره‌های آن به چیرگی کامل قبیله‌های مهاجر عرب درآمد و دولت انگلیس با نقاب دوستیِ عرب‌ها، از منافع آنان در برابر ایران، پشتیبانی کرد.

بحرین در سال ۱۸۹۲ در اواخر دوره‌ی ناصرالدین‌شاه، رسما به قیومیت انگلیس درآمد. دولت ایران در زمان پهلوی اول، در نامه‌ای به جامعه ملل، رسما به رفتار انگلیس در تجزیه بحرین از ایران، اعتراض کرد. ولی در عوض یکی از تئوریسین‌های سرشناس انگلیسی به نام چارلز بلگرِیو (Belgrave) مشاورِ ارشدِ حکومتِ آل‌خلیفه در بحرین که نقشه‌های استعمار انگلیس را در خلیج فارس طراحی می‌کرد، با حرکتی تهاجمی برای نخستین بار از دهه 1930 اصطلاح جعلی “خلیج عربی” را برای خلیج فارس به کار برد. او به دولت انگلیس پیشنهاد کرد: “با توجه به اینکه بیشتر مردمان کرانه‌های خلیج فارس، عرب‌اند، بهتر است این خلیج، عربی خوانده شود.” (5) سپس یک انگلیسی دیگر به نام رودریک اوون در کتابی به نام “حباب‌های طلایی در خلیج عربی” در سال ۱۹۵۸ نوشت: “من در تمام کتب و نقشه‌های جغرافیایی نامی غیر از خلیج فارس ندیده بودم ولی در چند سال اقامت در سواحل خلیج فارس متوجه شدم که ساکنان ساحل عرب هستند بنابر این ادب حکم می‌کند که این خلیج را عربی بنامیم”(6) حال آنکه چه در آنزمان و چه امروز، پس از لحاظ کردن جمعیت‌های ساکن در کرانه‌های شمالیِ خلیج فارس، همچنان اکثریت جمعیتی با عرب‌ها نیست.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ضمن آنکه تغییر ترکیب قومیتی و تشکیل کشورهای نوین باعث نمی‌شود تا نام‌های تاریخی، دگرگون گردند. از همین رو حتی پس از تشکیل کشور پاکستان، این کشور نسبت به تغییر نام تاریخی “اقیانوس هند”، اقدامی نکرد و آمریکا هرگز در پی نبوده تا نام “خلیج مکزیک” را به “خلیج آمریکا” برگرداند. همچنین است دریای عمان (دریای عرب) که در میان ایران و پاکستان و عمان جای گرفته و ایرانیان و پاکستانی‌های کرانه‌های آن، به مراتب بیشتر از عربهای آن‌اند، ولی هرگز در پی تغییر نام آن دریا نبودند. این درحالی است که در منابع کهن ایرانی، دریای عمان، “دریای مُکران” نام‌گذاری شده و به اقیانوس هند، “دریای سَدویس” (Sadvis) می‌گفتند.

دولت انگلیس، مدتی است که برخلاف همه‌ی قوانین و عرف‌های بین‌المللی، با ادعای بی‌طرفی، از اصطلاح بی‌معنیِ “خلیج”، بهره می‌گیرد. بی.بی.سی (بنگاه خبرپراکنی رسمی دولت بریتانیا) نیز به بهانه‌ی اصل احترام و بی‌طرفی، در برنامه‌های عربی خود از عنوان جعلی و در برنامه‌های فارسی خود از عنوان درستِ خلیج فارس و در برنامه‌های انگلیسی‌زبان از اصطلاح گنگ و نامفهوم “خلیج” بهره می‌برد. یعنی از نظر این شبکه، این دریا، نام ندارد! که این رفتار علاوه بر مغایرت با علم تاریخ و جغرافیا، با اصول اولیه‌ی خبرنگاری هم تعارض دارد. همین سیاست، از سوی گوگل نیز پیروی شده. و این کمپانی نیز به بهانه‌ی واهیِ عدم ورود به مناقشات میان ملتها، و درواقع به دلیل آنکه منافع اقتصادی‌اش در گرو کشورهای ثروتمند عربی، “بی‌طرفی” پیشه کرده‌ است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgنقشه اروپایی

این درحالی‌ست که در نیمه نخست بهمن ماه سال ۱۳۷۰ خورشیدی، سر ویراستار سازمان ملل متحد با اشاره به اعتراض‌های پیاپی نمایندگان ایران در آن سازمان به استفاده از نام ساختگی خلیج عربی در اسناد این سازمان، از کارکنان سازمان ملل خواسته تا اعتراض دولت ایران را همیشه در نظر داشته باشند. سازمان ملل متحد در چندین نوبت در بیانیه‌ها، اصلاحیه‌ها و مصوبه‌های گوناگون و با انتشار نقشه‌های رسمی، نه تنها بر رسمی بودن نام “خلیج فارس” تاکید کرده، بلکه از هیات‌های بین‌المللی خواسته که در مکاتبات رسمی به ویژه در اسناد سازمان ملل از نام کامل “خلیج فارس” استفاده کنند. (7)

فهرست اسناد سازمان ملل درباره نام خلیج فارس:
– سند شماره ۶۱ نشست بیست و سوم سازمان ملل متحد در وین (۲۸ مارس تا ۴ آوریل ۲۰۰۶) با عنوان “رسمیت تاریخی، جغرافیایی و حقوقی نام خلیج فارس” – سند ST/CS/SER.A/۲۹/Add.۲ در تاریخ ۱۸ اوت ۱۹۹۴ (۲۷ مرداد ۱۳۷۳) – قطعنامه UNLA ۴۵٫۸.۲ در تاریخ ۱۰ اوت ۱۹۸۴ (۱۹ مرداد ۱۳۶۳) – قطعنامه UNAD ۳۱۱/Qen در تاریخ ۵ مارس ۱۹۷۱ (۱۴ اسفند ۱۳۴۹) – نقشه رسمی کمیسیون اقتصادی و اجتماعی غرب آسیا، شماره ۳۹۷۸ چاپ سازمان ملل (سپتامبر ۲۰۰۷) – نقشه رسمی ایران، شماره ۳۸۹۱ چاپ سازمان ملل (ژانویه ۲۰۰۴) – نقشه رسمی غرب آسیا، شماره ۳۹۷۸ چاپ سازمان ملل (نوامبر ۱۹۹۸) (8)

منابع:
1. Herodotus, ed. George Rawlinson (2009), The histories, p.105
2. “Arabia”. World Digital Library. Retrieved 11 August 2013.
3. Michael D. Oblath (2004). The Exodus itinerary sites: their locations from the perspective of the biblical sources. Peter Lang. p. 53. ISBN 978-0-8204-6716-0.
4. Alai, Cyrus (originally published: 15 December 2000; last updated: 7 February 2012). “Geography iv. Cartography of Persia”. Encyclopædia Iranica. Retrieved 1 February 2012
5. Kohl, Philip L. ; Mara Kozelsky; & Nachman Ben-Yehuda (2007). Selective Remembrances: Archaeology in the Construction, Commemoration, and Consecration of National Pasts. University of Chicago Press. p. 225
6. ناصر تکمیل همایونی، خلیج فارس، دفتر پژوهشهای فرهنگی.
7. محمد عجم، خلیج فارس نامی کهنتر از تاریخ. تهران، پارت
8. محمود طلوعی (1370) جنگ خلیج فارس و آینده‌ی خاورمیانه، تهران، انتشارات تهران، ص196

نوشته : بهرام روشن‌ضمیر

درسهای که مدرسه به دانش آموزان یاد نمی دهند

درسهای که مدرسه به دانش آموزان  یاد نمی دهند



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

مدرسه مسائل اساسی زیادی از جمله ریاضی، زبان، علوم، انضباط و علوم اجتماعی را به شما دانش آموزان می آموزد تا بتوانید در زندگی به موفقیت برسید. اما تمام چیزهایی که ارزش دانستن دارند روی تخته سیاه مدارس نوشته نمی شوند. حداقل تا به حال که این طور بوده است. در ادامه این ایمیل ۱۵ مهارت اساسی زندگی لیست شده است که موفقیت شما را تعیین می کنند و با این حال هنوز در برنامه درسی مدارس جای نگرفته است؛ با اینکه باید در آن قرار بگیرد.

1. تشخیص کلاه برداری

مدارس به طور معمول به دانش آموزان نمی آموزند که چگونه می توان نشانه های کلاه برداری را تشخیص داد و حداقل یک بار فریب خوردن تنها راه آموختن این است که چقدر کلاه برداری دنیا را پر کرده است.

در دنیای امروز اگر بتوانید به محض دیدن یک معامله متوجه خطر آن شوید بسیار کارآمد خواهدبود؛ به ویژه در عصری که خیلی از افراد می توانند خود را در پشت چهره متغیر اینترنتی شان پنهان کنند. آموزش تشخیص کلاه برداری به دانش آموزان به آن ها اجازه می دهد که مسیری طولانی را در زندگی شان پیش بروند.

2. مذاکره

در بیشتر کلاس های درس فضای خیلی کمی به بحث و مذاکره اختصاص می یابد. هرتلاشی از سوی دانش آموزان برای بهترکردن اوضاع خودشان با ابروهای گره خورده معلم و انگشت اشاره کشیده شده اش به سوی دیوار مواجه می شود مگر آنکه خود معلم روز خوبی را گذرانده باشد و تصمیم گرفته باشد که در مورد تاریخ مقرر شده برای سوال و جواب درسی خاص با دانش آموزان کوتاه بیاید. این واقعا مایه آبروریزی است.

چون زمانی که شما وارد دنیای بزرگ بزرگسالی می شوید، داشتن قابلیت مذاکره برای بیرون آمدن از برخی شرایط جدی و دشوار، حیاتی خواهد بود. استراتژی های مذاکره به خصوص در دنیای کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرند و آموزش چگونگی تسلط بر این مهارت از سنین کودکی باعث خواهد شد که کودک بعدها در زندگی سود زیادی به دست آورد.

3. دفاع شخصی

فکر کردن در مورد این قضیه هیچگاه خوب نیست؛ اما واقعیت این است که متاسفانه تعداد زیادی از افراد خطرناک در دنیا وجود دارند که ممکن است روزی به دلایل مختلف شما را به شخصه هدف بگیرند. برای در امان ماندن مهم است که اصول اولیه دفاع شخصی را بیاموزید؛ هم برای محافظت از خودتان در هنگام سخنرانی و هم در صورت اتفاق به صورت فیزیکی، دفاع شخصی بخشی جدانشدنی از زندگی ست و اگر بدانید که چطور می تواند در برابرشان از خود محافظ کنید، باعث افزایش اعتماد به نفس و شاد بودن شما می شود و به شما اجازه می دهد تا یک زندگی سرشار از موفقیت داشته باشید.

4. سلامت روان

مدارس گاهی اوقات کارگاه ها و فعالیت هایی برگزار می کنند که در آن نمایندگان مختلف سلامت از کلاسی به کلاس دیگر می روند اما در اغلب موارد جنبه سلامت روان به طور کلی به مشاور مدرسه بستگی دارد؛ تازه اگر مدرسه مشاوری داشته باشد. در اغلب موارد، جوانان امروز در زمینه سلامت روان به طور عمده در ناآگاهی باقی می مانند و مسائلی مانند افسردگی، بسیار ضعیف درک می شوند. در هر مدرسه باید آموزش درست سلامت روان صورت گیرد تا همه در مورد مشکلات ذهنی آگاهی یابند.

5. اجتماعی سازی

این روزها مدیریت پروفایل های تان در اینترنت چیزی بیش از تعداد بالای لایک هاست. این می تواند تفاوتی بین پیشنهاد کاری عالی و مواجه شدن با رشته دنباله دار طرد شدن از کار ایجاد کند. اگر ظاهر پروفایل آنلاین خود را حرفه ای نگه دارید و به طور مرتب آن را چک کنید، باعث می شود که کارفرمایان بالقوه بلوغ تان به عنوان یک فرد را به رسمیت بشناسند و مدارس واقعا باید به طور گسترده ای هنر و نظم نهفته در ایجاد هویت اینترنتی منحصر به فردتان را آموزش دهند.

6. موارد اضطراری و کمک های اولیه

کمک های اولیه باید در فواصل مشخص، در همه مدارس و همه سنین تدریس شوند. علم به طور مرتب به دنبال راه های جدیدی است تا از لحاظ پزشکی انسان ها را درمان کند و برخی از آن تکنیک های تنفس مصنوعی قدیمی که در زمان کودکی در تلویزیون دیده اید امروز خطرناک محسوب می شود. آموزش متناوب و به هنگام نحوه عمل در هنگام اضطرار و کمک های اولیه در مدارس می تواند کمک زیادی به فردی کند که در آینده در وضعیتی جدی گرفتار خواهد شد.

7. تعمیرات خانگی

همانطور که شما بزرگ تر می شوید، متوجه ضرورت توانایی تعمیران اولیه خانگی خواهید شد. یکی از بدترین احساسات دنیا این است که یک وسیله خانگی خراب شود و شما با چهره ای گنگ روبرویش بایستید و ندانید که چگونه باید تعمیرش کنید. زمانی که وارد اولین خانه خودتان می شوید، چند آموزش اولیه در مورد نحوه نگهداری و تعمیر وسایل خانه معمولی می تواند بسیار مناسب باشد.

8. خودارزیابی

نگاهی طولانی و دقیق به خود و اعتراف به آنچه که واقعا در آن خوب عمل می کنید (یا برعکس) شاید یکی از چالش برانگیزترین مسائل زندگی باشد. افراد کمی هستند که می توانند واقعا این کار را انجام دهند. این کار نیازمند تمرین و دانستن این موضوع است که آنچه باید در خودتان ارتقا دهید باعث می شود که فرد بهتری در تمام جوانی زندگی باشید.

9. تعادل

مدرسه به درستی شما را تشویق می کند تا برای ارتقای عملکرد آکادمیک خود به سختی تلاش کنید اما چیزی که به شما نمی آموزد این است که تعادل را در زندگی خود لحاظ کنید تا در تمام جوانب زندگی به سطوح بالا دست یابید؛ از داشتن زمانی آرامش بخش با خانواده گرفته تا سخت کارکردن یا گذراندن بعدازظهری لذت بخش با دوستان.

دستیابی به مفهومی مناسب از تعادل به منظور شادتر و سالم تر زندگی کردن ضروری است. مدیریت درست زمان به شما اجازه می دهد تا مطمئن شوید که مسائلی که باید در ابتدا درنظر گرفته شوند، به هر قیمتی که شده در ابتدا درنظر گرفته می شوند.

10. آشپزی

دلیلی وجود دارد که بسیاری از دانشجویان زندگی شان در طی سال های دانشجویی را با خوردن نودل های آماده می گذرانند. البته یکی از عوامل پول است اما عامل دیگر این است که افراد بالغ خیلی کمی وجود دارند که در هنگام ورود به خوابگاه دانشجویی تجربه واقعی آشپزی داشت باشند.

درست کردن غذایی که آب دهانتان را راه بیندازد صرفا مختص به سرآشپزهای موفق نیست. آشپزی مهارتی است که می تواند دوستان و رییس تان را تحت تاثیر قرار دهد و از همه مهم تر سلامتی شما را حفظ کند. البته کلاس های آشپزی در مدارس وجود دارد اما تاکید بر چند دستور غذای خوشمزه و سالم واقعا می تواند به کودکان کمک کند تا در هنگام ورود به مقطع جدید زندگی شان بتوانند از پس آشپزی برآیند.

11. کنار آمدن با واقعیت های تلخ

ساده یگویم: زندگی منصفانه نیست. اگر انتظار دارید که باشد، ناامید خواهید شد. گاهی اوقات اوضاع بر وفق مراد شماست و برخی مواقع نیست. گاهی مسائل آن قدر سخت می شود که دلتان می خواهد موهای تان را از جا بکنید، اما اگر به شما آموزش دهند که با واقعیت های تلخ کنار بیایید، می توانید زندگی شادی را به رغم فشارها و استرس هایی که زندگی به شما تحمیل می کند، داشته باشید.

12. پول همه چیز نیست

داشتن یک شغل پردرآمد، خانه ای بزرگ و اتومبیلی پرزرق و برق عالیست. ما این چنین فکر می کنیم زیرا امکانات مدرسه این را به ما آموخته است. معادله ساده ایست: تلاش جدی در مدرسه= نمرات بهتر= چشم انداز بهتر= پول بیشتر. اما پول خوشبختی نیست. بالعکس، پول اگر در راه نادرست استفاده شود سمی خواهد بود و توانایی آن را دارد که برای افرادی که نمی توانند آن را از خوشی شان جدا کنند، بدترین ها را به همراه داشته باشد. ثروت و شادی دو مقوله جدا هستند و مدارس باید قبل از وارد شدن دانش آموزان به مقطع بالاتر، تلاشی خودآگاهانه در راستای حک کردن این مساله در ذهن دانش آموزان داشته باشد.

13. یادگیری از شکست

برخی معلمان در کنار آمدن با دانش آموزانی که با ساده ترین کارها درگیر هستند به طور استثنایی عمل می کنند. اما یادگیری از شکست دقیقا آن چیزی نیست که مدرسه به آن می پردازد. خیر، مدرسه قرار است آن قدر خوب عمل کند تا در اولین جایگاه شکست نخورید. به خودی خود در خوبی است، اما واقعیت این است که همه در برخی شرایط زندگی شکست می خورند.

اما اگر از شکست درسی بیاموزید فاجعه محسوب نخواهد شد. درک اینکه چه چیزی اشتباه شده و چرا طبق برنامه پیش نرفته می تواند به شما کمک کند تا سبک زندگی تان را به شکلی تنظیم کنید که دیگر این اتفاق نیفتد. این اتفاق می تواند شما را قدرتمندتر و موفق تر کند و این گونه خواهد شد.

14. بخشش

گفتن اینکه کسی که شما را ناراحت کرده ببخشید، کار سختیست. اگر واقعا بخواهید این کار را بکنید حتی سخت تر خواهد بود. اینکه اجازه دهید مسائل بی فایده کنار گذاشته شوند و به ادامه زندگی تان برسید چیزی است که در برخی جلسات مشاوره خاص با افرادی که واقعا در شرایط واقعا مشکل ساز قرار گرفته اند مورد بحث قرار می گیرد.

اما عمل بخشش چیزی نیست که در حال حاضر در مدارس دنیا تدریس شود. بخشش فرآیندیست که نیازمند صبر و درک است. با این کار شما خود را به جای فرد دیگری قرار می دهید و به شما کمک می کند تا افراد دیگر را درک کنید و همین کار شما را به فرد موفق تری بدل می کند.

15. در انتظار اتفاقات غیرمنتظره بودن

شاید آموزش این کمی سخت باشد، اما این قانونیست که همه باید برای رسیدن به موفقیت آن را فرا گیرند. دنیا مکانی مطلقا غیرقابل پیش بینی است. فکر ترسناکی است؛ اما اگر خود را آماده کنید، به شکلی جالب هم خواهد بود. اگر ذهنیت تان این باشد که هر چیزی ممکن است در اطراف شما اتفاق بیفتد می تواند باعث ارتقای شخصیت تان شود و به شما کمک کند، در زمان های سخت نیز با زندگی کنار بیایید.