فکر می کنید بیل گیتس چگونه شروع کرد؟(لطفا بخوانید)
ویژگی یک استاد دانشگاه (سی ویژگی )استاد دکتر سریع القلم
استقلال فکری خود را در شرایط متفاوت اجتماعی و سیاسی حفظ کند؛ با همقطاران خود در سطح بینالمللی در ارتباط باشد؛ حداقل به یک زبان خارجی مسلط باشد...
1. حداقل 80 درصد وقت کاری او، صرف تدریس،
تحقیق، مراکز تحقیقاتی و کنفرانسهای علمی شود؛
2. خود را در معرض دیدگاههای گوناگون قرار دهد؛
3. تفاوت
میان توجیه کردن و استدلال کردن را بداند؛
4. تفاوت میان تبلیغ کردن و استدلال کردن را بداند؛
5. در
جریان مباحث و گفتمانهای رشتۀ خود در سطح بینالمللی قرار داشته باشد؛
6. حداقل روزی چهار ساعت مطالعه کند؛
7. از مرید پروری، پرهیز کند؛
8. برای تبلیغ شخص خود، برنامه ریزی نکند؛
9.
مبلّغ افراد نباشد؛ بلکه بسط دهندۀ منطق و استدلال باشد؛
10. دانشجو و مخاطب از نقد افکار او، احساس امنیت کامل کند؛
11.
روش تدریس او باعث فکر کردن بیشتر توسط دانشجویان و مخاطبان گردد؛
12. اگر از متون او، نقد عالمانهای شد، تشکر کرده و پاسخ دهد؛
13. اگر به نظریهای متفاوتی رسید بگوید قبلاً اشتباه کردم و خود را
اصلاح کند؛
14. نظریه پرداز صرف نباشد؛ برای بهبود وضع جامعه راه حل ارائه
دهد؛
15.
آنقدر بیخوابی و زحمت بکشد تا نسبت به نظریه پردازی خود، اطمینان پیدا کند؛
16. ضمن کار علمی، با منِ انضمامی خود مبارزه کند؛
17. متانت گفتاری و رفتاری
را در هر شرایطی حفظ کند؛
18. در بحث و مناظره، عصبانی نشود، بی احترامی نکند، صدای خود
را بالا نبرد و از القاب استفاده نکند؛
19.
استقلال فکری خود را در شرایط متفاوت اجتماعی و سیاسی حفظ کند؛
20. دانشجوی قوی را تقدیر و دانشجوی ضعیف را تشویق کند؛
21. با همقطاران
خود در سطح بینالمللی در ارتباط باشد؛
22. حداقل به یک زبان خارجی مسلط باشد؛
23. 90
درصد کار علمی و تحقیقاتی او به صورت نوشتن و متن باشد؛
24. از همکاران خود بدگویی نکند؛
25. یک کتاب تأثیرگذار و ماندنی در رشتۀ خود، تولید کند؛
26. بنیانهای فلسفی متون و افکار او با نهایت دقت پرورانده شده
باشند؛
27. برای روشنگری، بعضاً با رسانهها مصاحبه کند؛
28. از مراکز قدرت فاصله بگیرد تا بتواند بدون ملاحظه، نتایج
فکر و تحقیقات خود را به جامعه علمی و شهروندان عرضه کند؛
29.
سراغ صاحبان منصب نرود؛ اگر برای جامعه و بسط علم مفید بود، دعوت بعضی از آنها
را بپذیرد؛
30. کسی که بعضاً به دانشگاه سر میزند، به معنای دقیق علمی
کلمه نمیتواند استاد دانشگاه باشد.
شهرهایی در سراسر این کرهی خاکی وجود دارند که به قدری درست و صحیح مدیریت شدهاند که با وجود افزایش آلودگیها و روند افزایش دمای کرهی زمین، اهالی این شهرها از تنفس در هوای پاک، آب سالم، سیستم فاضلاب بدون نقص و جادههای تمیز و عاری از هر گونه زباله، بهره میبرند. در این ایمیل با تمیزترین شهرهای دنیا، آشنا میشویم. با ما همراه باشید.
زمانی که صحبت از تمیزی خانهی خودمان باشد، همه مراقب هستیم تا محل زندگیمان را پاکیزه نگه داریم اما به محض اینکه زباله از محل زندگی ما خارج میشود، دیگر نگران سرنوشت آنها نیستیم! در واقع ما بیشتر به تمیزی خانهی خودمان اهمیت میدهیم تا تمیزی شهر و محیط اطراف؛ شاید فکر میکنیم که تمیز کردن محیط بیرون از خانه، وظیفهی ما نیست. با همهی این حرفا، شهرهایی در این دنیا وجود دارند که در زمینهی پاکیزگی و رعایت بهداشت به خوبی مدیریت شدهاند؛ خیابانهای تمیزی دارند و شهروندان آنها در هوایی پاک تنفس میکنند. در حالی که میزان زبالهی تولید شده توسط انسان، روز به روز بیشتر میشود، ما باید از سیستم مدیریتی و رفتار اهالی این شهرها برای بهبود وضعیت بهداشت محل زندگیمان، درس بگیریم. فراموش نکنیم که هم مسئولان و مدیران این شهرها و هم شهروندان به یاری هم توانستهاند چنین جایگاهی را در دنیا به دست آورند.
در سال ۲۰۱۳ این شهر، در صدر نمودارهای ارائه شده توسط مرکز مشاورهی منابع مالی و انسانی Mercer، قرار گرفت. این بررسیها بر اساس پنج فاکتور مهم انجام گرفته بود: در دسترس بودن آب و قابلیت نوشیدن آن، سیستم بیرون بردن زباله، کیفیت سیستم فاضلاب، میزان آلودگی هوا و تراکم ترافیک. با وجود اینکه این شهر، قطب صنعت گاز و نفت کانادا است، طرحهای به اجرا درآمده در کلگاری، این شهر را در صدر فهرست تمیزترین شهرهای دنیا قرار داده است. شهروندان نیز کاملاً دربارهی سیستم جمع آوری زباله توجیه شدهاند و در صورت تخلف از قوانین و آلوده کردن محیط زیست، مشمول جریمههای سنگین میشوند.
این شهر که به دلیل داشتن چشمانداز های سرسبز و دریاچههای زیبا، به یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری تبدیل شده است، دارای سیستم جمعآوری زبالهی منحصربهفردی است. دولت و شهروندان برای بازیافت زبالهها تلاش و همکاری ویژهای میکنند. از زبالههای خانگی برای کاهش انتشار کربن دی اکسید و تولید سوخت استفاده میشود. تلاشهای بیبدیل دولت و شهروندان این شهر، قابل ستایش است.
وضعیت پاکیزگی و بهداشت این شهر که به عنوان “پایتخت سبز اروپا” شهرت دارد، بسیار قابل توجه است. این شهر دارای خیابانهای سازمانیافته و تمیز است و سیستم حملونقل عمومی در دسترس و مطمئن آن به کاهش آلودگی و ترافیک کمک زیادی میکند. استکهلم دارای یک سیستم بسیار کارآمد زیرزمینی برای جمعآوری زباله است که این مسئله سبب شده که این شهر در زمرهی تمیزترین شهرهای دنیا قرار بگیرد.
یکی از شهرهای توریستی شناختهشدهی ژاپن، کوبه است که از سیستم همگانی و در دسترس جمعآوری زباله، بهره میبرد. زبالهها به دقت دستهبندی میشوند و دستورالعملهای دقیقی در این باره وجود دارد. شهروندان به قدری این کار را با دقت انجام میدهند که خارجیها از دیدن آن شگفتزده میشوند.
این شهر به داشتن آب وهوای مطبوع شهرت دارد و زیباییهای طبیعی را در جای جای آن میتوان مشاهده کرد و علاوه بر اینها شهروندان فرایبورگ نیز به شکلی جدی به تمیزی شهر و بهداشت محیط اهمیت میدهند. فرایبورگ همچنین یکی از شهرهای دوستدار محیط زیست در جهان است و جاذبههای گردشگری زیادی را در خود جای دادهاست.
نام این شهر که یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری و مقاصد توریستی به شمار میرود، در فهرست تمیزترین شهرهای جهان نیز دیده میشود. هونولولو پایتخت ایالت هاوایی و در واقع دروازهی ورود به ایالات متحدهی آمریکا است و به دلیل داشتن زیباییهای طبیعی و هوای پاک یکی از تمیزترین شهرهای دنیا است. این شهر تا حدودی از صنعتیسازی دور مانده و به دلیل اینکه یکی از جاذبههای گردشگری مهم دنیا به شمار می رود، اهالی آن در تمیز نگه داشتن شهر نهایت تلاش خود را به کار میبندند. علاوه بر این، سیستم حمل و نقل عمومی در این شهر بسیار مجهز و در دسترس است بنابراین نیازی به استفاده از ماشینهای شخصی نیست.
این شهر در سال ۲۰۱۴ دومین رتبه را در فهرست رتبهبندی سطح کیفی زندگی در شهرها که توسط Mercer Survey ارائه شده است، به دست آورد. بزرگترین شهر سوییس، به مدد سیستم جمعآوری زبالهی دوستدار محیط زیست و امکانات حملونقل عمومی بینظیرش، یکی از تمیزترین شهرهای دنیا است.
این شهر یک برنامهی مدیریت پسماند منحصر به فرد دارد که به شهروندان نکاتی را دربارهی دستهبندی زبالهها، دفع آنها و نیز کاهش تولید پسماند، آموزش میدهد. مینیاپولیس یکی از ده شهر سالم آمریکا است که از قطار سبک شهری به عنوان سیستم حملونقل عمومی بهره میبرد و همین مسئله تاثیر مستقیمی در کاهش آلودگی هوا داشته است.
سنگاپور که یک قطب گردشگری در دنیا است، قوانین سفت و سختی در مورد رعایت بهداشت محیط زیست دارد. به طوری که استفاده از آدامس در سنگاپور ممنوع است. اگر قوانین را نقض کنید و زباله در خیابان بریزید، توسط ماموران آژانس ملی محیط زیست، که همه جا با لباس شخصی حضور دارند، دستگیر شده و ملزم به پرداخت جریمههای سنگینی خواهید شد. در سنگاپور از سنین پایین به کودکان قوانین رعایت بهداشت محیط زیست را میآموزند. خرید ماشین در سنگاپور هزینههای سنگین مالیاتی در پی دارد بنابراین مردم ترجیح میدهند تا از وسایل حمل و نقل عمومی برای تردد در شهر استفاده کنند. همین مسئله موجب کاهش آلودگی هوا میشود.
هلسینکی به معنای واقعی کلمه بهشتی از زیباییهای طبیعی، درختان سرسبز و خرم، معماری بینظیر و هوای پاک است. این شهر قطب تجارت و اقتصاد فنلاند است. نکتهی جالب دربارهی این شهر این است که همه ساله روزی به عنوان “روز تمیز کردن” وجود دارد که در آن روز شهروندان اشیای دست دوم خود را برای فروش میگذارند تا به این ترتیب زباله و پسماند کمتری تولید کنند.
این شهر به دلیل داشتن داشتن مناظر زیبا و برنامهریزی دقیق برای حفظ محیط زیست، به خود میبالد. آدلاید در میان مردم به “شهر ۲۰ دقیقهای” شهرت دارد. چرا که در این شهر میتوان مسافتهای گوناگون را با سیستم حملونقل سریع و منظم، آن به سرعت هر چه تمامتر، پیمود.
این شهر کوچک بادخیز، پایتخت نیوزیلند، شهر کوچکی است که از نعمت طبیعتی بکر و زیبا برخوردار است. گرچه این شهر مملو از زندگی شهری است، اما طبیعت بکر و زیباییهای طبیعی اش را از دست نداده است و به مدد شهروندان آگاه و آلودگی کم، یکی از تمیزترین شهرها و مورد علاقهی گردشگران است.
استیوجابز، پدر اپل اسطورهای که سرشار از ایدههای نوین بود. راستش تا زمانی که او زنده بود هیچکس اپل را به نقض کپیرایت محکوم نمیکرد، چون این اپل بود که همیشه ایدههای نوین را بهکار میگرفت و دیگر کمپانیها صرفا سعی در تقلید ایدهها داشتند. در ادامه قرار است شش نکته از زندگی شخصی استیوجابز را برای شما بگوییم.
او اعتیاد داشت!
اگرچه در دوران میانسالی میتوان استیوجابز را بهعنوان یک الگو انتخاب کرد اما در دوران جوانی اوضاع این مرد بزرگ چندان جالب نبوده است. وی از 18سالگی مصرف ماریجوانا را شروع کرد و پس از یکی دو سال به مصرف LSD (نوعی ماده مخدر صنعتی) روی آورد، هرچند او موفق به ترک اعتیاد شد، اما تا آخر عمر هیچگاه از آن دوران ابراز پشیمانی نکرد (حداقل از سخنرانیهایش اینگونه برداشت میشود).
او یک بازی را برای آتاری طراحی کرد
شاید بدانید که استیوجابز مدتی را در کمپانی آتاری کار میکرد اما باید بگوییم او جزو طراحان یک نسخه از بازی پُنگ بود که در آن بازیکن توپ را به سمت یکدیوار پرتاب میکرد و با هربار برخورد یکی از آجرها کم میشد. البته ایده چنینبازی توسط مدیرعامل آتاری ارائه شد ولی استیوجابز به کمک وازنیاک دوست صمیمیاش آن را به مرحله اجرایی درآوردند.
اولین ساخته او یک جعبهآبی بود
اولین ساخته استیوجابز که توانست رویای داشتن یک شرکت را برای او به واقعیت نزدیک کند، یک جعبه آبی بود که با ایجاد یک تُن 2.600مگاهرتزی میتوانست سیستم تلفنی را گول بزند و اجازه تماسهای راهدور را به رایگان بدهد ( این میزان تن دقیقا همان مقداری بود که برای سوییچهای انتقال تماس استفاده میشد). این کشف توسط هکری بهنام جاندراپر انجام گرفت اما استیوجابز توانست اولین وسیله هک تلفنعمومی را به وسیله آن بسازد. این دستگاه 150دلار قیمتگذاری شده بود و تنها یک خریدار داشت که او هم هیچگاه پولی را به استیو نداد. البته این جعبه اصلا آبی نبود!
او یکبار با باراک اوباما دیدار کرد
استیوجابز آنقدرها مشهور بود که رییسجمهوری آمریکا علاقه داشته باشد یکبار او را از نزدیک ملاقات کند. هرچند استیوجابز چندان به اوباما علاقهای نداشت و معتقد بود او زیاد در کارهایش جدی و مصمم نیست. در ابتدا اوباما نامهای را برای استیوجابز فرستاد که به ملاقات او برود اما استیو با کمال خودخواهی گفت اگر او میخواهد مرا ببینید، باید به دیدنم بیاید. هرچند این ملاقات انجام شد اما دوطرف زیاد از دست یکدیگر راضی نبودند.
او چندان به سیب علاقه نداشت
برخلاف تصورعموم او از علاقه زیاد به سیب، این نام را برای کمپانیاش انتخاب نکرد، بلکه او نام اپلکامپیوتر را به این دلیل انتخاب کرد که تناقض زیادی بین این دو وجود داشت؛ به همین راحتی! شاید بگویید چرا سیب را انتخاب کرد باید بگوییم باز هم یک دلیل ساده دارد، ایده راهاندازی اپل در یک باغ سیب به ذهن استیوجابز رسید!
او از دکمه پاور نفرت داشت
استیوجابز مرگ را پایان راه میدید و از اینکه به یکباره همهچیز پایان میپذیرد راضی نبود، او مرگ را شبیه به دکمهپاور میدانست بنابراین علاقهای به گذاشتن این دکمه در محصولاتش نداشت.
فکر می کنید بیل گیتس چگونه شروع کرد؟(لطفا بخوانید)
هیچ دقت کردین؛ دیگه یواش یواش داریم ملت باشعور و بافرهنگی می شیم ؟!
همین چندوقت پیش تا چیزی گرون می شد می رفتیم تو صف که بخریم و بزاریم کنار گرونتر که شد بفروشیمش ولی الان کمپین راه می ندازیم و همه با هم تحریمش می کنیم و نمی خریمش تا ارزون شه!
همین چند وقت پیش ملت با چوب و سنگ سگ و گربه های بدبختو می زدن ولی الان می بینیم تو هر کوچه ای براشون غذا می زارن کنار پیاده رو!
همین چند وقت پیش اگه یک اوا خواهر می دیدیم همگی مسخرش می کردیم ولی الان می گیم بیماره خدا شفاش بده!
همین چند وقت پیش یکی موهاش عجیب بود تیکه بارونش می کردیم ولی الان می گیم دوست داره این تیپی باشه به ما چه!
همین چند وقت پیش کسی کمربندشو پشت فرمون می بست بهش می گفتیم بچه سوسول ولی الان ماشینو روشن می کنیم اول کمبربندمونو می بندیم می گیم واسه سلامتیمون واجبه
همین چند وقت پیش می گفتیم ترکها… رشتیا… اصفهانی ها… قزوینی ها… فلانن و براشون جوکهای آنچنانی می ساختیم ولی الان می گیم همه ما ایرانی هستیم و همه ما از یک آب و خاکیم!
همین چند وقت پیش یکی حرفی خلاف میل مون می زد می ریختیم تو صفحه های اینترنتیش و انواع فحش ها… را نثارش میکردیم ولی الان اگر کسی هم اینکارو بکنه می ریم و بعنوان یک ایرانی ازش عذرخواهی می کنیم!
همین چند وقت پیش تا همسایمون مهمونی و پارتی می گرفت زنگ می زدیم ۱۱۰ و می فروختیمشون و پشت چشمی کلی بهشون می خندیدیم ولی الان می گیم جوونن بذار تفریح شونو بکنن و می ریم زنگشونو می زنیم می گیم بی زحمت ساعت ۱۲ شب دیگه تعطیلش کنید و همسایمونم ۱۲ نشده تعطیل می کنه!
همین چندوقت پیش هر چرت و پرتی بهمون می گفتن قبول می کردیم و به دیگران هم انتقالش می دادیم ولی الان هر حرفی را که می شنویم سریع می گیم منبع معتبرشو اعلام کن!
همین چندوقت پیش واسه پرسپولیس و استقلال دست به یقه رفیق چند سالمون می شدیم ولی الان می گیم چیش به من و تو می رسه؟! کل کل می کنیم و آخرش عذرخواهی می کنیم!
همین چند وقت پیش کسی نظرش باهامون مخالف بود هشتر و پشترش می کردیم ولی الان می گیم خوب اینم نظرش اینه، هرکی نظرش برای خودش محترمه!
همین چندوقت پیش بچه دار که می شدیم پدر بزرگ و مادر بزرگمون سریع خواب می دیدین یکی اومده تو خوابشونو و گفته اسم بچتو فلان بذار و ما هم خوشحال می شدیم و می ذاشتیم، ولی الان می گیم سردلتون سنگین بوده شب، خواب ناجور دیدین، اون اسمی که دلم بخاد می ذارم رو بچه م!
همین چند وقت پیش عمرا فکر نمی کردیم بتونیم ملت بافرهنگ و متمدنی باشیم ولی داریم می بینیم که یواش یواش داریم می شیم و به اصل و ذات خودمون برمی گردیم و اینها همش از نشانه های باسواد شدن و آگاهی یافتن اکثریت جامعه و تحقق شعار خواستن توانستن است …
البته شاید هنوز خیلی راه مونده تا بطور کامل باشعور و بافرهنگ بشیم ولی همینکه شروع کردیم خیلی خوبه… بسیار خوب است و خیر.