ما و تایوانی ها
رضا بژکول روزنامه نگار
irranews@
توماس فرید من اندیشمند بزرگ آمریکایی، نویسنده و ژورنالیست در پاسخ به یکی از سئوالاتی که از ایشان پرسیده شد که به جز کشور خود(آمریکا) چه کشوردیگری را دوست داری ؟ پاسخ داد تایوان ، وقتی علت را از او پرسیدند گفت که تایوان صخره ای لم یزرع در دریایی پر از امواج طوفانی و بدون منابع طبیعی برای زندگی کردن است چون برای ساخت و ساز هر چیزی را باید از چین شن و ریگ وارد کند که با وجود همه اینها چهارمین ذخایر کلان مالی دنیا را در اختیار دارد چرا ؟ چون به جای کندن زمین و استخراج هر آنچه که بالا می آید ،تایوان ذهن و افکار 23 میلیونی تایوانی را می کاود استعداشان را ،انرژی اشان را ،هوش و ذکاوتشان را چه زن و چه مرد .
همیشه به دوستانم در تایوان می گویم:شما خوشبخت ترین مردم دنیا هستید ،چطور اینطور خوشبخت شده اید ؟ نه نفت دارید ، نه سنگ آهن ، نه جنگل، نه الماس ،نه طلا ،فقط مقدار کمی ذخایر ذغال سنگ و گاز طبیعی و به خاطر همین است که فرهنگ تقویت مهارت هایتان را توسعه داده اید، کاری که در جهان امروز ثابت شده با ارزش ترین و تنها منبع تجدید پذیر واقعی جهان است.
قطعا خیلی ها اسم تایوان را شاید نشنیده باشند و وحتی ندانند این کشور کجاست؟ و چه شاخص هایی دارد ؟براین اساس لازم است به معرفی اجمالی کشورتایوان پرداخته و سپس آن را با کشور خودمان تطبیق دهم که از جهاتی نزدیک به ما است هم درظلم هایی که در طول تاریخ دیده ، هم قرار گرفتن در حساس ترین نقطه ومنطقه ،هم درنزدیکی به دریا ،تایوان 35هزار کیلومتر وسعت دارد که مساحت آن به اندازه سه ایالت ماسو چوست،کانکتیک و ردایلند در امریکا و مازندران ،گیلان ما در ایران است .
تایوان در سال 1978 در پی سیاست های اقتصادی چین شروع که با جمعیتی در حدود 23 میلیون نفر در یک جزیره کوهستانی در سواحل اصلی چین زندگی می کنند، کشور تایوان همانند دیگر کشورها به معجزه توسعه معروف است . آموزش متوسطه در آن اجباری است از طرفی در بحث بهداشت و درمان دارای جمعیت سالم با نرخ مرگ و میر پایین در بین کودکان جهان مطرح و امید به زندگی در این کشور 75 سال می باشد .
دولت مردان این کشور طی سالها تلاش و کوشش توانستند فقر مطلق را از بین ببرند و وضعیت بیکاری ( این کشور قبلا مستعمره بود)را به پایین ترین سطح خود برسانند و در نبرد با نابرابرهای اجتماعی و اقتصادی موفق ترین کشور در آن حوزه و آسیای شرقی باشند .
با رشد معقول اقتصادی و سیاست های دموکراتیک و رقابتی سیستیم آن کشور فساد کمتری داشته و نسبت به کشورهای همجوار از شفافیت لازم برخوردار باشد .
موفقیت تایوان در جنبه های مختلف قابل تامل است ، مسایلی مانند ، تاکید بر آموزش ،توسعه وسیع زیر ساخت ها ،اصلاحات ارضی زود هنگام و کامل ،نرخ پس انداز بالا و سرمایه گذاری ،پراکنش ایده های تجاری از ژاپن و امریکا ،راهبردهای موثر صنعتی شدن دولتی ،آزادسازی انرژی انسانی و خلاقیت از طریق بازار آزاد ،رونق اقتصادی دهه 1960 ناشی از جنگ ویتنام و راهبرد رشد بر پایه صادرات و استفاده این کشور از کمک هایی امریکا در سرمایه گذاری و نه مصرف ،اخلاق کار و نگرش تولیدی نیروی کار جوان و......می توان بر شمرد .
با این تفاسیر آنچه که مد نظر نویسنده است اینکه کشوری با این مشخصات و با کمترین امکانات و حتی منابع در دسترس طبیعی و زیر زمینی چگونه توانسته از خلاقیت ها و دانش روز جهان بهره گیرد و به عنوان قطب بزرگ اقتصادی شناخته شود . چگونه یک کشوری با سازکارهای ابتدایی و داشته های حداقلی و لم یزرع به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل می شود اما کشوری مانند ایران با همه سازوکارها و داشته های حیاتی از منابع طبیعی تا زیر زمینی ،از بهترین جنگل ها برای صنعت گردشگری تا 13 نوع آب و هوایی،از قرار گرفتن در حساس ترین منطقه جهانی تا دستیابی به سه قاره اقتصادی،از داشتن بهترین استعدادها تا بهترین استادها ،از وسعت بی نظیر تا چهار فصل بی فطیر ،از بهترین زمین ها در کشت محصولات کشاورزی تا جاه های عمیق گازی ،از جمعیت مناسب تا منابع انسانی قوی همه و همه به معنی این است که ما هر چیزی که تایوان نداشته داشتیم اما آنچه نکاشتیم بهره برداری از این داشته ها با استفاده از دانش و نوآوری است . سالیان متمادی سعی کردیم با منابع زیرزمینی مصرف کننده خوبی باشیم اما به این نیاندیشیم که آینده از آن کسانی است که توانایی اقتصادی اش و وفور نعمتش از بسترهای مغزی سر بر می آورد نه از بسترهای طبیعی حتی اگر نفت و طلا باشد . و چه زیبا نگارش کرد لستر تارونویسنده امریکایی " کشوری که زیر سلطه ترسوها باشد ،ثروتمند نمی شود ، کشوری ثروتمند می شود که راه را در شکوفایی کاشفان و نواندیشان خود بگشاید "
تا زمانی که اتکای ما به فروش نفت و گاز باشد از رسیدن به قله های رفیع جهانی با همه پتانسیل های موجود بازمی مانیم، وقتی به اوج می رسیم که خود بسازیم نه برای ما بسازند ،شلیچر زیبا گفت :چیزی که همواره شما را به جلو می راند و باعث پیشرفت شما می شود چیزی است که خود ساخته اید .به امید آن روز
شورا از نگاه طالقانی
irranews@
رضا بژکول روزنامه نگار
زنده یاد طالقانی در سیر مبارزات خستگی ناپذیر خود به یکی از اساسی ترین اصل در اسلام تاکید زیادی داشت و بارها از شورا به عنوان یک اصل بنیادی در زندگی اجتماعی یاد می کرد ، مرحوم طالقانی تاکید فراوان داشت که تنها راه نجات ،مراجعه مستقیم به مردم و دادن حق خودشان به دست خودشان است، و این مردم هستند که باید سرنوشت خود را تعیین کنند ،دیدگاهی که ایشان برای شوراها قایل بود کلی کویی ویا شعار گونه نبود، بلکه باورمند شدن به اینکه سرنوشت ملت توسط خودشان باشد، اودرتفسیر آیاتی ازقران ،بخصوص دو آیه مهم قرآن و امرهم شورای بینهم ، وشاورهم فی الامر،این گونه تفسیرمی کند که کار را باید به دست مردم داد همان توده محروم ،همان کسانی که زجر کشیدند ،همان مستضعفان ،که مستکبران بر آنها حاکم بودند ؛آنها بودند که کشور را از زیر بار استکبار خارج کردند ،پس راه نجاتشان این است که کار را به دست خودشان بدهیم ، اینهایی که انقلاب کردند ،این مردم ،این کشاورزها ،این کارگرها ،این محروم ها ،که در انقلاب پیشتاز بودند ؛کاررا بدهید به دست اینها ،مردمی که سالها از همه چیز محروم بودند ؛خودشان امور را به دست گیرند .
ازدیدگاه طالقانی راز بقای حکومت ها درادوار مختلف تنها با تشکیل شوراها ودادن اختیارواقعی به مردم است نه با شعار ، تاجایی که او در هنگام سخنرانی فریاد می زند ، صدها بار گفتم که مسئله شوراها ازاساسی ترین مسایل اسلامی است، خداوند به پیغمبرش با آن عظمت می گوید با این مردم مشورت کن،به اینها شخصیت بده ،تابدانند که مسئولیت دارند ،متکی به شخص رهبر نباشند ،این اصل اسلامی است،یعنی همه مردم از خانه وزندگی و واحدها باید در کارشان مشورت کنند ،آنجا که علی (ع) می فرماید هر کس استبداد کند در کارهای خودش هلاک می شود ،ما می گویم همه می گویند دولت تصویب می کند اما عمل نمی شود، گروهایی ،افرادی دست اندرکار شاید اینطور تشخیص بدهند اگر شورا باشد دیگر ما چکاره هستیم ،شما هیچ بروید دنبال کارتان ،گویی طالقانی آینده را به درستی تشخیص داده بود که بسا ممکن است عده ای مشورت کردن با مردم و رای آنها را به هیچ فرض کنند ،به نظرمی رسد که نگاه طالقانی با توجه به دیدگاه زیباشناسی که از قران دریافت کرده بود توانست زمینه بحث احیای شورا ها را درکشورپس از سالها زنده کند آن هم توسط کسی که خود طالقانی دیگر است .
شورا در قران یکی از ستونهایی اصلی در محیط اجتماعی وارکان حکومتی است، اگرمردم سرنوشت خود را بدست نگیرند و در همه صحنه ها حضور نداشته باشند ،بی تفاوت خواهند شد وقتی بی تفاوت باشند قدرت دردست اقلیتی خواهد افتاد که نتیجه آن استبداد خواهد شد، چنانکه طالقانی در سخنی دیگر بخوبی اشاره کرده و خط مشی آن را ترسیم می کند ،او می گوید وقتی مردم از مسئولیت خارج شدند شما برادر کاسب ،شما کارگر،شما بازاری ،شما کشاورز می گویی خوب به ما چه ،خودشان دارند کارشان را می کنند .نه وظیفه یک یک شماست و اگر می کردیم و اگر می کردیم که خیلی زمینه برای کارها داشتیم وهنوز هم داریم ، چرا طالقانی این قدر به شورا و مشورت با مردم اهمیت می داد؟ و چرا نگاه او به حضورمردم در صحنه خیلی مهم بود ؟
طالقانی می دانست رسالتی را که سالها در زندان برای آن زحمت کشیده بود شکنجه شده بود، توجه ای نمی شود، بر این اساس او با قلبی مهربان و اخلاصی علی وارگونه گفت ؛ که ما موظفیم و مسئولیت نسبت به مردم داریم ،باید دردها و اندیشه ها،بدبختی ها ،ناراحتی ها عقب ماندگی ها ی این مردم را جبران کنیم با قوانین نجات بخش و حیاتبخش اسلامی ، واینگونه بود که او در کنار مردم با دردها ورنج های آنها ساخت ، تلاش کرد تا صاحبان واقعی انقلاب نقششان کم رنگ جلوه نکند، تا جایی که از همه خواهران و برادران عاجزانه تقاضا کرد که به این شوراها اهمیت بدهند و بدانند سرنوشتشان دست خودشان است و دولت هم باید در این کار فقط نظارت داشته باشد ،بی جهت نبود که توصیه کرد که این انقلاب از توده همه مردم است و هیچ کس و هیچ حزبی حق در خواست سهم بزرگتری را ندارد .روحش شاد و راهش پر رهروباد .
;کانال ایران نیوز