وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

تاریخچه کوتاه از گروههای فشارواهدافشان



تاریخچه کوتاه از گروههای فشارواهدافشان
گروه فشار اولیه


نویسنده: عبدالله ناصری



    در مورد اینکه گروه های فشار چه کسانی هستند و چه هدف هایی دارند زیاد نوشته اند. گروهی با اهداف سیاسی ویژه که می خواهند روندهای قانونی یا مورد اجماع مردم را تحت تاثیر قرار دهند، یا سازمانی داوطلبانه خارج از ساختار سیاست و قدرت رسمی که می خواهند بر همه چیز، همه چیزی که اراده کنند، تاثیر بگذارند. هر تعریفی را بپذیریم اینها هرچند که خود مختل کننده نظم عمومی در جامعه مدنی هستند و بر هم زننده فراگیر دموکراسی، اما به هر شکلی باید آن را یک نهاد و یک واقعیت اجتماعی در هر جامعه دانست. برای شناخت گروه فشار لازم است به لحظه انعقاد سیاسی نطفه آنها توجه کرد. اینها در یک گذر تاریخی و در یک روند تاریخی شکل می گیرند. زمانی نطفه این گروه بسته می شودکه میدان رشد و تلاش پیدا می کنند و بسته به میزان استقبال و اقبال بخش هایی از حکومت یا گروه های ذی نفوذ مدنی یا حکومتی مجال بروز و حیات پیدا می کند. آنچه نباید در آن تردید کرد اینکه گروه فشار باید با یک کانون قدرت سیاسی - مذهبی یا بخش هایی از یک کانون قدرت در ارتباط باشد. در تاریخ معاصر سرزمین خودمان، مواردی از این گروه ها را دیده و درباره آن شنیده ایم. من بر این باورم که بر اساس همین تجربه، همواره دستگاه قدرت از گروه های فشار برای رودررویی با نهاد مدنی بهره می گیرد. گروه های فشار تا حدودی خودجوش به نظر می آیند، اما در روند تلاش و کوشش سیاسی خود در اختیار دیگران هستند. یعنی یک قدرت سیاسی یا یک فرد متقاضی قدرت سیاس ی از آنها برای پیشبرد اهداف سیاسی خود بهره می گیرد. یک تجربه تاریخی در تاریخ اسلام که قدمت هزار ساله دارد بیانگر همین نکته مهم است. فرقه اسماعیلیه شیعی در نیمه قرن دوم هجری از درون جامعه جوشید. حدود یک قرن و نیم زندگی مخفی داشت و با تشکیل نخستین دولت رسمی به نام فاطمیان سیاست اعتقادی و حکومتی خود را پیش برد و به مرور که قدرتمند شد، انشعاب درونی خود را رقم زد. از دل این جریان مشروع سیاسی – دینی انشعابی رخ داد به نام نزاریان شام که مصداق یک گروه بزرگ فشار بودند و برای تحقق اهداف خود دست به هر کاری می زنند حتی آدم کشی. البته این نزاریان شاه با کل نزاریان که در ایران به قدرت حسن صباح پدید آمدند و با سلاجقه در نبرد شدند، بلکه انشعابی از آنها در شام و در شرق مدیترانه. آنها با اینکه به ظاهر مسلمان بودند اما برای هدف سیاسی خود گاهی با دشمن اصلی مسلمانان یعنی صلیبی ها نیز هماهنگ می شدند. گروه فشار نزاری شام همچنین در اختیار قدرتمندان حاکم در شام قرار می گرفت. برای نمونه رضوان امیر سلجوقی شام برای از میان برداشتن جناح الدوله حسین، حاکم حمص و رقیب خود از آنها بهره گرفت و این گروه فشار هم در یک روز جمعه او را کشت. نزاریان شام این روند را ادامه دادند. قتل مودود اتابک موصل که دشمن صلیبی ها بود به دست آنها، یک همسویی میان نزاریان و صلیبی ها ایجاد کرد. آنچه مهم است اینکه نزاریان برای حفظ موقعیت خود و البته اهداف حزبی شان، گاهی عکس این روند را دنبال می کردند. مناسبات خود را با صلیبی ها تقویت می کردند و با صلیبی ها معامله می کردند تا از رقیبان و دشمنان مسلمان آنها امتیازی کسب کنند. گاهی هم در مقابل خشونت امیران مسلمان با صلیبی ها هم پیمان می شدند. فشار گروه نزاری شام بر طرفین مسلمان و صلیبی ها، تا پایان جنگ های صلیبی ادامه داشت. آنچه در این میان بود برای نزاریان شام اهمیت داشت، چیزی نبود جز حفظ و تقویت موقعیت خود. آنها تنها به «پیر» خود یا «شیخ جبل» می اندیشیدند، همو محور همه فهم و درک یک نزاری به شمار می رفت. در آن سوی صحنه جنگ صلیبی هم گروه فشاری وجود داشت که در پی هدف های ویژه خود بودند و دست به هرکاری می زدند. اگرچه ما آنها را بیشتر یک فرقه مذهبی – نظامی می نامیم ولی مسلم است رفتار آنها در زمان جنگ صلیبی از آنها گروهی با همان تعریف اولیه یعنی گروه برهم زننده نظم عمومی با اتکا به قدرت سیاسی ساخته است. یکی از بارزترین و فعال ترین این گروه های فشار، «شوالیه های معبد» بودند. نخستین گروه نظامی که با شعار «عشق و خدمت به مسیح» به سرزمین مقدس سفر کرد و برای هدف های به ظاهر دینی خود شمشیر می زد. اسقف اعظم بیت المقدس به این گروه فشار سه سوگند رهبانیت آموخت: سوگند فقر، سوگند پاکدامنی و سوگند اطاعت. یعنی سه وظیفه اصلی، اطاعت مطلق از پاپ، معیشتی فقرآلود و رعایت پاکدامنی و صلاح در رفتار سه وظیفه یی که با افزایش قدرت شوالیه های معبد، روز به روز کمرنگ تر می شد. گروه فشار از اساس پس از مدتی که قدرت گرفت دیگر نه به مخدوم خود گوش می سپرد و نه پایبند شعارهای اصلی اولیه است. شوالیه های معبد، مسجدالاقصی را به عنوان دخمه و معبد خود انتخاب کردند و یک خطیب کلیسایی را به نام برنارد کلروایی را در اختیار هدف خود گرفتند. آنها شوالیه گری در خدمت خدا را ترویج می کردند. اما دوره دلمشغولی، «مسیح محوری» آنها دیری نپایید. از همان مسیح پرشکوه که شوالیه معبد با جنگ به او خدمت می کند، همان مسیح رنج دیده که شوالیه با مرگ خود از او تقلید می کند و همان مسیح بی دفاع که با دفاع از پیروانش از او دفاع می کردند به زودی جز شماری نماند. قدرت و ثروت درهم آمیخته این گروه موجب شد که همان کلیسا و همان پاپی که در طلیعه قرن دوازدهم میلادی موجودیت آنها را اعلام کرد در آغاز قرن چهاردهم آنها را منحل و رهبران شان را بسوزاند. گروه فشار بر این باور است که آنها نفرات برگزیده خدا هستند که در درون یک جامعه تحت پرچم خداوند جمع شده اند. حتی به مرور این باور را می پذیرند که آنها مدافعان دین هستند و وظیفه یی جز « پالایش وطن» و در نهایت «پالایش جهان» ندارند. ایده «مدیریت جهانی» از همین نگاه بر می خیزد. تجربه تاریخی نشان داده که کنترل این گروه ها کار ساده یی نیست. یا دولت ملی با تمام قدرت باید آن را از بین ببرد هم چنان که دولت ممالیک مصر و شام موفق به حذف نزاریان پرفشار شدند یا آنچنان پرقدرت می شوند که همان نهاد پدیدآورنده خود را تکفیر و حذف کند. همان گونه که کلیسا که خود تایید کننده و قدرت بخش شوالیه های معبد بود، پس از دو قرن این عامل مزاحم را تکفیر، اموالش را مصادره و رهبرانش را محاکمه کرد.
   

احمدی نژاد در واردات کالا نیز رکورد شکست(49درصدسهم دولت مهرورز اوست)



احمدی نژاد در واردات کالا نیز رکورد شکست(49درصدسهم دولت مهرورز اوست)

سهم 49 درصدی احمدی‌نژاد در آمار 40سال گذشته
1176میلیارددلار واردات ایران
شرق: ارز اختصاص داده‌شده به واردات کالا و خدمات از سال‌های 52 تا 91 بالغ بر 1176/5 میلیارددلار است که این رقم نشان می‌دهد، در طول 40سال گذشته به میزان 1176/5 میلیارددلار ارز در قالب واردات از کشور خارج شده است.
کمیسیون اقتصاد کلان اتاق بازرگانی صنایع و معادن ایران به تازگی آماری را از وضعیت ارز اختصاص داده‌شده به واردات کالا و خدمات منتشر کرده است. بر اساس این آمار، در این 40سال (1352 تا 1391) هزارو36میلیارددلار ارز فقط صرف واردات کالا از خارج شده است. در مقابل این رقم بزرگ 140میلیارددلار قرار دارد که در این دوره زمانی 40ساله به واردات خدمات از سایر کشورها به ایران اختصاص داده شده است. از این‌رو در طول این 40سال 1176/5 میلیارددلار کالا و خدمات به کشور وارد شده که قابل‌تامل است. در صورتی که رقم واردات در 40سال مورد بررسی را تنها با دو دولت محمود احمدی‌نژاد مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم 49درصد کل واردات در این مدت در هشت‌سال دولت‌های محمود احمدی‌نژاد انجام شده است. به این ترتیب ارزهای خارج‌شده از کشور از طریق واردات کالا بالغ بر 511/3 میلیارددلار می‌شود. به بیانی دیگر نیمی از منابع ارزی کشور در دولت‌های محمود احمدی‌نژاد تلف شده‌ است.
بررسی روند واردات در برنامه‌های اول تا چهارم توسعه نشان می‌دهد رکورددار باز هم احمدی‌نژاد است.
در هر یک از برنامه‌های اول تا سوم توسعه به ترتیب 99/5 ، 70/8 و 126/3میلیارددلار واردات انجام شد درحالی‌که در برنامه چهارم که از سال 84 تا 88 در حال اجرا بود، 291/0میلیارددلار کالا راهی کشور شد. در طول برنامه‌های اول تا سوم توسعه مجموعا 6/296میلیارددلار کالا سر از بازارهای کشور درآورد که این رقم با مجموع واردات انجام‌شده در پنج‌سال برنامه چهارم توسعه که معادل 291/0میلیارددلار است، برابری می‌کند. نکته قابل‌تامل در این زمینه میزان واردات کالا از ابتدای انقلاب تا آغازین سال اجرای برنامه اول توسعه است. در این 10سال میزان واردات کالا 137/8میلیارددلار بود که کمتر از نصف واردات انجام شده در طول پنج‌سال برنامه چهارم توسعه برآورد می‌شود. در طول پنج‌سال اجرای برنامه پنجم عمران (1352 تا 1356) 64/1میلیارددلار کالا وارد کشور شد که در مقایسه با برنامه چهارم توسعه (1384 تا 1389) 4/5برابر کمتر است. احمدی‌نژاد در واردات خدمات به کشور هم رکورددار است. در هر یک از برنامه‌های اول تا سوم توسعه به ترتیب19/9، 10/3، 22/8میلیارددلار صرف واردات خدمات شد، در حالی که این رقم در برنامه چهارم توسعه یعنی زمان احمدی‌نژاد 40میلیارددلار بود. واردات خدمات از پایان سال1357 تا اولین سال اجرای برنامه اول توسعه 9/7میلیارددلار و در طول برنامه پنجم عمرانی (1352 تا 1356) 5/5میلیارددلار بوده که این نیز در مقایسه با میزان واردات در برنامه چهارم توسعه بسیار کمتر است.
افزایش واردات در هشت‌سال دولت محمود احمدی‌نژاد تکرار ماجرای سال‌هایی است که قیمت نفت بالارفت و به‌تبع آن مقدار واردات کالا نیز افزایش یافت. در واقع بین افزایش واردات و قیمت نفت رابطه مستقیمی وجود دارد به‌طوری‌که هر چه قیمت نفت در بازارهای جهانی افزایش ‌یابد به همان میزان واردات هم در مدار صعودی قرار می‌گیرد. دولت‌های نهم و دهم به واسطه افزایش درآمدهای نفتی در هشت‌سال گذشته واردات بی‌رویه را در پیش گرفتند درحالی‌که اگر همین منابع که از فروش نفت به جیب دولت وقت رفته بود، برای توسعه میادین و پروژه‌های نفتی و گازی به کار گرفته می‌شد الان به جای 10 فاز از 28فاز پارس‌جنوبی تمامی آنها به بهره‌برداری رسیده بودند و سهم قطر هم به جای 60درصد از میدان مشترک به کمتر از اینها بالغ می‌شد. در واقع در این سال‌ها فقط تولید زمینگیر شد و بنیه اقتصادی کشور نحیف‌تر از قبل. البته روند رشد واردات در دولت یازدهم اصلاح‌شده و امید است برای سومین‌بار ماجرای افزایش واردات به‌تبع افزایش قیمت نفت در تاریخ اقتصاد ایران تکرار نشود.

فلسفه و فراز و فرود جهانی



فلسفه و فراز و فرود جهانی


نگاهی به کتاب «فراز و فرود فلسفه در ایران و جهان»
بازگشت به فلسفه
کیهان چگونه به‌وجود آمده، منشأ پیدایش جهان چیست، آرخه یا عنصر نخستین جهان کدام‌یک از عناصر چهارگانه است، دولت- شهر را چگونه باید اداره کرد، مرگ، تولد، اخلاق و فضیلت، خیر و شر، زشت و زیبا، دوست و دشمن و... همگی پرسش‌ها و مفاهیمی است که انسان از لحظه آغاز تفکر با آنها دست به گریبان است. ردپای کنش- تفکر را باید در ارتباط میان فلسفه با سیاست، متافیزیک، هنر، علم، اخلاق و الهیات جست‌وجو کرد.
فلسفه دایما قلمرو خود را جزیی و جزیی‌تر می‌کند. اما تدریس فلسفه در ایران غالبا بر محور حافظه و از برکردن تاریخ فلسفه می‌چرخد. حال آنکه درست اندیشیدن و روشمند فکرکردن نیاز واقعی جهان امروز است و محفوظات به تنهایی گرهی از کوه عظیم مشکلات نمی‌گشاید. در کنار مبانی هستی‌شناسانه، نسبت فلسفه با قدرت و سیاست نیز از جمله مباحثی است که برای فلسفه مهم بوده و هست. هرمز ممیزی در کتاب «فراز و فرود فلسفه در ایران و جهان» کوشیده تا این پرسش‌ها و مبانی را در قالبی ساده و روان جمع‌آوری کند. هدف کتاب با ضرورت آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان دنبال می‌شود: «آموزش فلسفه به کودک، تفکر او را در زندگی رشد می‌دهد». نگارنده در این کتاب در تلاش است تا مفاهیم اصیل فلسفه و اندیشه متفکران شرقی و غربی را گام‌به‌گام برای کودکان و نوجوانان تشریح کند تا آنها ضمن یادگیری مهارت استدلال و خردورزی، خلاقیت و نگرش عمیق به مسایل را تمرین کنند.
این کتاب در سه بخش جمع‌آوری شده که نگارنده در فصل نخست به چیستی فلسفه، حکمت، منطق، علم کلام، تاریخ فلسفه، عصر رنسانس، نگاهی تازه به جهان و موضوعاتی دیگر که به اندیشه‌های بنیادی در فلسفه می‌پردازد. در بخش بعدی به فلسفه و پیام‌آوران ایرانی می‌پردازد. او در بخش زندگی و آرای متفکران شرقی، بزرگانی همچون زردشت، مانیف مزدک، فارابی، ابن‌سینا، خوارزمی، خیام، ابوریحان بیرونی، سهروردی، ملاصدرا و زکریای رازی را شرح می‌دهد. در بخش آخر فرهنگ هند و اروپایی را توضیح می‌دهد.
نگارنده در این بخش به شرح و بررسی آرای متفکرانی نظیر بودا، تالس، پارمندیس، هراکلیتوس، امپدوکلس، ارشمیدس، زنون، سقراط، افلاتون، ارسطو، کپرنیک، نیوتن، داوینچی، جان لاک، اسپینوزا، کانت، هگل، مارکس، نیچه، هابرماس، ویتگنشتاین، هایک، فریدمن، سارتر، آرنت، جان دیویی و دیگر متفکران غربی می‌پردازد.

  

کودکان سرطانی محک وجای خالی مرحوم پروفسور پروانه وثوق


 کودکان سرطانی محک وجای خالی مرحوم پروفسور پروانه وثوق

گرامیداشت خدمات علمی مرحوم «پروانه وثوق»
 پروفسور «پروانه وثوق» که از ابتدای تاسیس محک همواره در کنار بنیانگذاران این موسسه بود، پس از پنج‌دهه خدمت پزشکی به کودکان سرطانی، 29اردیبهشت‌ 1392 درگذشت. او با علم و دانش خود هزاران کودک مبتلا به سرطان را قدم به قدم در مسیر درمان و بهبودی همراهی ‌‌کرد و دستان نوازشگرش، هیچ‌گاه عشق و درمان را از آنها دریغ نکرد.
مرحوم سرکار خانم دکتر «پروانه وثوق» پس از خاتمه تحصیلاتش در رشته پزشکی در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل عازم آمریکا شد و دوره انترنال و رزیدنتی (دستیاری) کودکان را در مراکز مهم پزشکی ایالات‌متحده آمریکا گذراند و پس از آن، برای گذراندن دوره فوق‌تخصصی هماتولوژی و آنکولوژی کودکان به واشنگتن رفت و در دانشگاه «جرج تاون» دوره فوق‌تخصصی هماتولوژی و آنکولوژی کودکان را به اتمام ‌رساند. ایشان برای مدتی در مرکز «MD Anderson» در بوستون به عنوان عضو هیات علمی مشغول به کار شد. در سال۱۳۴۷ برای دیدار از پدر و مادر خود که دچار بیماری بودند، به ایران بازگشت و با توجه به شرایط نابسامانی که کودکان مبتلا به بیماری‌های خونی و سرطانی در ایران داشتند، از ادامه کار در آمریکا منصرف شد و خدمت به هم‌میهنان خود را هدف اصلی خود قرار داد. وی از ابتدا در بیمارستان کودکان علی‌اصغر (شهرآرا سابق) شروع به فعالیت کرد و اولین بخش هماتولوژی و آنکولوژی کودکان را تاسیس کرد.
خانم دکتر «وثوق» با توجه به مرتبه علمی خود، به‌عنوان مشاور در بخش کودکان مرکز پزشکی شهدای تجریش فعالیت می‌کرد. در سال۱۳۵۳ با شروع به کار اینجانب در آن مرکز، مقدمه همکاری تنگاتنگ ۴۰ساله ما آغاز شد. با همکاری ایشان و چند نفر از همکاران در آن مرکز، اولین بخش درمان سرپایی بیماران مبتلا به سرطان را راه‌اندازی کردیم. در آن زمان کودکان مبتلا به تالاسمی ماژور، بخش بزرگی از مراجعان به مراکز درمانی را تشکیل می‌دادند. از این‌رو با کمک مرحوم دکتر «مینا ایزدیار» و همکاران دیگر و همچنین اداره مبارزه با بیماری‌های غیرواگیردار، برای مقابله با این بیماری (که بار سنگین اجتماعی و درمانی دربرداشت) برنامه‌ریزی‌هایی مدون انجام شد که شامل غربالگری ناقلان ژن تالاسمی پیش از ازدواج، تشخیص جنینی مبتلایان به تالاسمی ماژور و قطع بارداری و احداث مراکز درمانی برای مبتلایان به تالاسمی ماژور در کنار پایگاه‌های اهدای خون در اقصی نقاط ایران بود. در ضمن، در همین راستا برنامه درمانی این بیماران طبق استانداردهای بین‌المللی در کلیه مراکز تدوین شد و در مراکز یادشده به اجرا درآمد.
سرکار خانم دکتر «وثوق» در سال‌های ۱۳۶۰ به درجه استادی نایل شد. همچنین مرکز هماتولوژی، آنکولوژی کودکان که تحت سرپرستی ایشان قرار داشت، یکی از سه‌مرکز آموزش فوق‌تخصصی این رشته شناخته شد. وی نه‌تنها در زمینه هماتولوژی و آنکولوژی کودکان فعال بود، بلکه در انجمن کودکان ایران نیز نقش فعالی داشت. وی با توجه به نابسامانی وضعیت درمانی کودکان مبتلا به سرطان در شکل‌گیری موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان به نام محک در اوایل سال ۱۳۷۰، نقش بزرگی ایفا کرد. با توجه به گسترش فعالیت موسسه محک در تاسیس نقاهتگاه برای والدین بیماران شهرستانی در تهران و سپس تشخیص نیاز به احداث بیمارستانی برای تشخیص و درمان جامع کودکان مبتلا به سرطان، قدم‌های موثری برداشت.  خانم دکتر «وثوق» پس از بازنشستگی، به‌طور داوطلبانه (بدون دریافت حقوق) سرپرستی بیمارستان فوق‌تخصصی محک را تا زمان وداع ابدی خود عهده‌دار بود و در تمام طول فعالیت پربار خود، بیمارستان علی‌اصغر و سپس محک را خانه خود می‌دانست و همواره در خدمت بیماران بود. وی همیشه همراه، راهنما و یاری‌رسان همکاران خود نیز بود. ۱۷نفر فوق‌تخصص هماتولوژی و آنکولوژی نزد وی آموزش دیدند و هم‌اکنون در مراکز خون و آنکولوژی در سراسر کشور در حال فعالیت هستند. سرکار خانم دکتر «وثوق» در کنار آموزش دستیاران و درمان کودکان، علاقه زیادی به پژوهش داشت و در طول فعالیت‌های خود، استاد راهنمای بیش از صد متقاضی گذراندن تز دکترا بود. وی همچنین پیوسته در کنگره‌های بین‌المللی حضور فعال داشت و در شناساندن فعالیت‌های محک نقش مهمی ایفا می‌کرد. دکتر «وثوق» همچنین در اولین کنگره بین‌المللی سرطان کودکان ایران و کنگره «Siop Asia» در کیش، نقش محک را در ارایه خدمات پزشکی جامع به کودکان مبتلا به سرطان تبیین کردند. خانم دکتر «پروانه وثوق» انسانی والا، علاقه‌مند به خانواده، ایران و هم‌میهنان خود بود و در این راستا از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کرد. رابطه ایشان با همکاران، دانشجویان، بیماران و والدین کودکان همواره دوستانه و همراه با توجه مادرانه بود.  دکتر وثوق با مهربانی، بردباری، دانش ارزشمند و وارستگی از مسایل مادی، تلاش خود را تا آخرین روز حیات در جهت بهبود و خدمت‌رسانی به کودکان مبتلا به سرطان ادامه داد. از این استاد فرزانه بیش از صدعنوان مقاله و کتاب در زمینه بیماری‌های خون و سرطان کودکان به جای مانده است.
حضور فعال او در انجمن‌ها و برنامه‌های تخصصی بین‌المللی چون انجمن بین‌المللی سرطان اطفال (SIOP)، اتحادیه بین‌المللی کنترل سرطان (UICC)، شبکه بین‌المللی تحقیق و درمان سرطان (INCTR)، اتحادیه سرطان کودکان خاورمیانه (MECCA)، برنامه سرطان اطفال در کشورهای در حال توسعه (PODC)، ریاست برد فوق‌تخصصی خون و سرطان کودکان و عضویت در فرهنگستان علوم پزشکی ایران نشان از دانش و تخصص حرفه‌ای اوست.  محک افتخار دارد که در طول 22سال فعالیت خود، همواره از حضور این پزشک عالیقدر، در جهت ارایه بالاترین سطح کیفی درمان به کودکان مبتلا به سرطان بهره‌مند بوده است و قدردان عشق خالصانه اوست. سرکار خانم دکتر «وثوق» به عنوان پایه‌گذار هماتولوژی و آنکولوژی نوین کودکان در ایران نامشان همواره جاودان خواهد بود. روانش شاد باد.

 

دولت جواب دهد چرا تجمع برای خودسر هست اما منتقدین نه؟


دولت جواب دهد چرا تجمع برای خودسر هست اما منتقدین نه؟



دولت از خود شروع کرده است

نویسنده: حسین کاشفی


    یکی از مسائل مهمی که آقای روحانی در زمان تبلیغات انتخاباتی مطرح کرد، توجه به سیاست داخلی است. درست است که بحث سیاست خارجی و ارتباط و تعامل با دنیا مساله یی مهم بوده و دولت باید همه تلاش خود را در زمینه حل مسائل بیرونی و مذاکراتی که ادامه دارد معطوف می کرد که البته پیشرفت های خوبی هم داشته، اما همزمان با آن باید به سیاست داخلی هم توجه شود. در واقع آنچه گفته شده و همه مردم در انتظار اجرای آن هستند، بحث قانون مداری و جلوگیری از تبعیض است. فعالیت گروه هایی که به انحای گوناگون در سال های قبل و حتی در همین اواخر شاهد آن هستیم و تحت عنوان گروه های خودسر شناخته می شوند، بیانگر یک نوع بی قانونی و بی نظمی در داخل کشور است. لذا لازم است که در برخورد با این قبیل اتفاقات در حال انجام که یقینا خارج از مدار قانون است بستر و محملی فراهم شود که همه بتوانند از حقوق شهروندی برخوردار باشند. اینگونه نباشد که عده یی بتوانند دست به راهپیمایی و هر تجمعی بزنند اما سایر بخش ها که به دنبال مطالبات خود و البته در چارچوب قانون هستند اجازه نقد نداشته باشند. در این اتفاقات دولت باید از خود شروع کند. از آنجا که بحث کارآمدی یکی از مسائل مهم در سیاست داخلی است.لذا اگر واقعا ناکارآمدی وجود دارد و اگر مسوولی کارآمدی و شایستگی لازم برای انجام وظیفه را ندارد، باید برخورد قاطعانه یی با او صورت بگیرد، آن هم در شرایط عادی امروز که باید وقت و تلاش خود را هزینه جبران عقب افتادگی های ناشی از مدیریت قبلی کنند. با نگاهی به پروژه های نیمه تمام، وضعیت معیشت، اقتصاد، تولید و مسائل اجتماعی و وضعیت اعتماد مردم در می یابیم که همه حاکی از حجم زیاد مشکلات و مسائل اجتماعی و سیاسی کشور است. بنابراین برای یافتن راه حل این مسائل باید به احزاب و نهادهای مدنی نیز توجه ویژه داشت. آنها جایگاه خود را داشته باشند و ضمن اینکه نقد می کنند بتوانند ارائه برنامه کنند و در زمینه های کارشناسی نظر دهند. نتیجه همه این عملکردها آرامش است: آرامشی که همه باید کمک کنند ولی در راس همه خود دولت است که باید سعی کند و البته شروع کننده باشد تا این امنیت به وجود بیاید. امروز کشور آنقدر نیاز به کارکرد مطلوب دارد و آنقدر شکاف های مختلفی به وجود آمده که دولت باید در کنار آرامشی که پدید می آورد با یک کار کارشناسی دقیق به رفع چالش ها نیز کمک کند. متاسفانه آنچه امروز شاهد آن هستیم جایگاه واقعی کشور ما نیست. وضعیت اقتصادی، ارزش پول ملی، نشاط مردم، انگیزه و امید به آینده بیانگر وجود مشکلاتی در کشور است که کمک دولت را در فراهم کردن زمینه های لازم برای حل آنها می طلبد. اما طبیعی است عده یی که منافع آنها به خطر افتاده نمی گذارند این آرامش تثبیت شود، حال به اشکال مختلف: یک روز جلوگیری از سخنرانی و روزی برخورد با شخصیتی انقلابی. امروز باید این آرامش به وجود بیاید و قانون نیز بدون تبعیض اجرا شود. قانون نباید با عده یی برخورد سلبی داشته و برای عده یی از مسوولان فعلی گرفته تا سایر شخصیت ها نوعی چراغ سبز باشد. در مسائل داخلی، مردم باید تغییر رویکردی که به آن در 24 خرداد 92 رای داده اند را شاهد باشند. شاهد باشند که این اتفاق رخ داده و آن انسجامی که قاطبه مردم به آن روی آورده اند کماکان حفظ می شود. آن اتفاق به عنوان دستاورد بزرگی است که دولت باید قدردان آن باشد. حفظ آن نیز تنها از این طریق امکان پذیر است که همانطور که به مسائل خارجی توجه دارد به مسائل داخلی نیز بپردازد تا مردم احساس کنند که دولت می تواند زمینه تغییرات را به وجود آورد. بنابراین دولت یازدهم باید از این سرمایه ملی برای حل توامان مسائل داخلی و خارجی کشور استفاده کند.