رشد اقتصادی و دموکراسی
دموکراسی، رشد و یک مقایسه
پیشرفت اقتصادی کشور های مختلف دنیا، بسیار متفاوت بوده است و ربط خاصی با
مردم و جغرافیای کشور ندارد. علاوه بر موجودیت یا عدم فساد، آنچه مهم و
تعیین کننده است، نقش حکومت به عنوان ارائه دهنده سرویس به شرکت ها و
شهروندان است. بر اساس گزارش بانک جهانی، سوییس، ناروی (نروژ)، برمودا،
استرالیا و دانمارک، پنج کشور دنیا هستند که هزینه زندگی در آن، گران تر از
کشور های دیگر است. برعکس، کشورهایی که قیمت ها پایین تر از همه جاست،
عبارتند از مصر، پاکستان، برمانیا، حبشه و لاووس. به گزارش خبرگزاری ها
ایالات متحده که نخستین اقتصاد دنیاست، از نقطه نظر نرخ اجناس، در رده بیست
و پنجم قرار دارد. اگر عین حساب را بر اساس ثروت افراد انجام بدهیم،
ایالات متحده در رده هفدهم قرار می گیرد. یک اقتصاددان درباره اینکه آیا یک
قانون کلی وجود دارد، که بر اساس آن، بشود پیشرفت و عدم پیشرفت اقتصادی
کشور ها را پیش بینی کرد، یا اینکه بیشتر مسائل خصوصی هر مملکت تعیین کننده
است می گوید در رده اول یک تعداد قوانینی است که روی هر کشوری اثر دارد.
در کنار آن، و با اهمیت کمی کمتر، شاخص های محلی و منطقه یی و خاص هر کشور
تعیین کننده هستند. جمعیت، میزان تحصیلات، منابع طبیعی و ساختار های زیر
بنایی در اقتصاد، جزو آن است. قانون اصلی اقتصاد این است که چقدر برای
افرادی که می خواهند در بخش خصوصی فعالیت کنند، مانع و مشکل ایجاد می شود، و
از سوی دیگر، دولت، به عنوان مهم ترین نهاد اقتصادی و سیاسی، چقدر آماده
ارائه خدمات به شهروندان و شرکت های اقتصادی مملکت است. با در نظر داشت
اینکه بهترین مردمان را هم، اگر در یک نظام اقتصادی ناکارآمد قرار بدهیم،
کار مفیدی از دست آنان بر نخواهد آمد. برای مشخص کردن این قانون، به سال
های 1972 و 73 می توان برگشت. زمانی که کره جنوبی، از نظر درآمد، یا از نظر
سطح سواد، یا تولیدات صنعتی، پایین تر از ایران، عراق، ترکیه و حتی اردن
قرار داشت. اما از سال 79 به بعد، حکومت جدیدی که در این کشور به وجود آمد،
اساس اقتصاد را بر مبنای اقتصاد رقابتی باز و مبنای کار دولت را بر مبنای
ارائه خدمات به شرکت ها گذاشت. از سوی دیگر، چون رشوه خواری زمانی ممکن می
شود که حکومت کانال ها را ببندد و بگوید که کار تنها از راهی ممکن است که
کسی بیاید و رشوه یی را به یک مقامی بدهد، دولت یادشده امکانات را باز کرد و
به این ترتیب، جلوی فساد را هم گرفت. به این ترتیب، این کشور در مدت
پانزده سال به یک کشور نو صنعتی تبدیل شد.
فرار مغزها چرا و چگونه؟(افسوس که سرمایه های ما مجبورند از وطن خارج شوند)
شاگرد اول دوره لیسانس رشته صنایع غذایی دانشگاه شهید بهشتی بوده و الان هفت سالی می شود که برای ادامه تحصیل، زندگی، کار و آینده از ایران خارج شده است. می گوید دوستانش هم مثل او همگی از کشور خارج شده اند و نمی خواهند دیگر برگردند. راضیه دلیل رفتنش را اینگونه بیان می کند: «میخواستم جایی برم که براشون مدرک و تخصص مهم باشه و مدرک گرایی الکی وجود نداشته باشه. جایی برم که به مدرک، تخصص و مهارت آدم احترام بذارند.»
چندی پیش رضا فرجی دانا، وزیر علوم اعلام کرد: « هر سال 150 هزار نفر از نخبگان ایران، کشور را ترک می کنند.» این یعنی ماهی 12 هزار و 500 نفر یا روزی 410 نفر از نخبگان کشور بدون قصد بازگشت به خارج سفر می کنند. سفر بدون بازگشتی که به گفته وزیر علوم، باعث می شود «سالانه 150 میلیارد دلار» به کشورهای دیگر کمک کنیم و خودمان ضرر ببینیم؛ یعنی برای هر یک دانش آموخته مهاجرت کرده، یک میلیون دلار. ضرری که باعث شده ایران در زمینه فرار مغزها در میان کشور های دنیا در رتبه دوم قرار گیرد.
بر اساس نتیجه تحقیقاتی که صندوق بین المللی پول در سال 1999 انجام داده است، ایران در میان کشورهای در حال توسعه بیشترین میزان مهاجرت نخبگان را به خود اختصاص داده است. به طوری که نزدیک به 150 هزار نفر از بهترین جوانان و نخبگان ایرانی هر سال کشور را ترک می کنند. این صندوق بین المللی همچنین در گزارش سال 2009 خود نیز اعلام کد ایران در میان 91 کشور توسعه یافته و توسعه نیافته بیشترین میزان فرار مغزها را به خود اختصاص داده است. به طوری که در حال حاضر 250 هزار مهندس و فیزیکدان ایرانی و بیش از 170 هزار ایرانی با مدارک علمی بالا در ایالات متحده آمریکا زندگی می کنند. حتی بر اساس تحقیقات نهاد ملی علوم 89 درصد از ایرانی هایی که به آمریکا پرواز کرده اند پس از اخذ مدرک دکترا در این کشور برای همیشه می مانند و اقامت می گیرند.
بر اساس آمارها همچنین در سال 2011 و 2012 هم در حدود 8/48 از کل دانشجویان فارغ التحصیل لیسانس، ایران را ترک کرده اند. از سویی دیگر موج جدیدی از مهاجرت ها درست دو سال بعد روی می دهد، زمانی که دانشجویان فوق لیسانس خود را گرفته و برای کسب دکترا از ایران خارج می شوند. خارج می شوند تا به کشورهای دیگر بروند. کشورهایی که در صدر آنها امریکا و کانادا قرار دارد و در این سویش هم دانشکده مهندسی دانشگاه شریف.
آزاده هم جزو همان دانشجویانی است که برای گرفتن مدرک دکترا کشور را ترک کرده است. او که مدرک کارشناسی ارشدش را از دانشگاه علامه طباطبایی گرفته است، می گوید: «بعد از آمدن صدرالدین شریعتی به دانشگاه علامه، اوضاع دانشگاه بهم ریخت. با اینکه بچه ها رتبه های خوبی توی کنکور دکترا می گرفتند، ولی دانشگاه علامه برای مصاحبه از آن ها دعوت نمی کرد. حتی چند بار، چند نفر از آنها برای اعتراض پیش شریعتی، رییس دانشگاه رفتند اما جوابی نگرفتند.» آزاده در ادامه می گوید: «حتی اگر اتفاقی می افتاد و چند نفر هم برای مصاحبه دعوت می شدند، ترکیب استادانی که برای مصاحبه دکترا حضور داشتند، همگی از نزدیکان به صدرالدین شریعتی بودند و به این ترتیب باز هم بیشتر بچه ها در مرحله مصاحبه رد می شدند.» در نهایت همه این مسایل باعث می شود که او برای گرفتن مدرک دکترای خود کشور را ترک کند و با هزینه شخصی به انگلیس برود.
به هرحال فرار مغازهای ایرانی از کشور و مهاجرت آنها به کشورهای دیگر درحدی است که باعث شد سه سال پیش حتی مجله نیوزویک هم گزارشی در مورد این گروه از ایرانیان منتشر کند. در بخشی از این گزارش نوشته شده: «مسوولان واحد مهندسی برق دانشگاه استانفورد با گروهی از دانشجویان خارجی مواجه شدند که بالاترین نمرات را در آزمون سخت دکترای این رشته به دست آورده اند. به گفته یکی از آن مسوولان آن دانشگاه، این دانشجویان از یک دانشگاه امریکائی یا دیگر موسسات آموزشی سایر کشورهائی که با موسسات امریکائی مرتبط هستند و تمایز خود را در چنین آزمونهائی نشان می دهند نیامده بودند، بلکه اکثر آنها ایرانیانی بودند که از دانشگاه صنعتی شریف فارغ التحصیل شده بودند. دانشگاه استانفورد محبوب ترین مقصد فارغ التحصیلان دانشگاه شریف برای ادامه تحصیلات عالی است. به گفته «بروس وولی» مدیر پیشین واحد مهندسی برق استانفورد، دانشگاه شریف دارای یکی از بهترین برنامه های آموزشی برای کارشناسی در رشته مهندسی برق است. سرآمدی این دانشگاه را نباید با داشتن رقیبانی چون ام.آی.تی امریکائی و کمبریج انگلیسی و دیگرانی چون چین دست کم گرفت.»
همچنین در این گزارش نوشته شده که دانشگاههای دیگری در کانادا و استرالیا که از مقررات آسانتری برای اعطای روادید برخوردارند از رونق چشمگیر دانشجویان ایرانی در کشورهای خود سخن می گویند. در حالی که آمارهای دانشگاه های کانادا نسبت به سال ۱۹۸۵ با جهش ۲۴۰ درصدی دانشجویان ایرانی مواجه شده است، رسانه های استرالیا هم از پنج برابر شدن تعداد دانشجویان ایرانی در پنج سال گذشته و رسیدن آنها به مرز ۱۵۰۰ نفر خبر می دهند.
هر سال حدود یک میلیون نفر از فارغ التحصیلان دبیرستان های کشور در آزمون ورودی موسسات آموزش عالی شرکت می کنند ولی تنها ده در صد از آنها موفق به ورود به دانشگاههای دولتی شده و فقط یک در صد از آنها بخت راهیابی به موسسات آموزشی عالی چون شریف را پیدا می کند. به این ترتیب، روال گزینشی در ایران، با هوش ترین، پر انگیزه ترین و کوشاترین دانشجویان کشور را در اختیار موسسات آموزش عالی سرآمدی، چون دانشگاه شریف قرار می دهد. از سوی دیگر هم یکی از علل موفقیت دانشجویان ایرانی در دانشگاه های خارج از کشور را می توان در سیستم آموزشی دوره تحصیلات متوسطه در ایران جستجو کرد. در این سیستم دروسی تدریس می شود، که دانش آموزان در امریکا تا رسیدن به مقطع کالج از آن بهره ای نمی برند. این روش آموزشی پیشرفته به مقاطع بالاتری چون لیسانس نیز تعمیم دارد. محمد منصوری و سایر دانش آموختگان در مصاحبه با مجله نیوزویک گفته اند که «در مقطع لیسانس در ایران مواردی به ما تدریس می شد که در امریکا، تنها به مقاطع بالاتری چون فوق لیسانس اختصاص دارد.»
به هرحال، تمام این مشکلات و شرایط باعث شده تا از هر 125 دانش آموز المپیادی ایران، 90 نفر در دانشگاههای آمریکا تحصیل کنند و از هر 96 دانشجوی اعزامی به خارج، تنها 30 نفر به ایران باز گردند. همین طور ۶۰ هزار دانشجوی ایرانی هم در خارج از کشور تحصیل کنند. طبق آمارهای رسمی نسبت خروج فارغ التحصیلان از ایران به تعداد کل این افراد، ۱۵ درصد است. طبق آمار منتشره از سازمانها و نهادهای دولتی مثل هفته نامه سازمان مدیریت و برنامه ریزی، ۹۰ نفر از ۱۲۵ دانش آموزی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کردهاند، هم اکنون در دانشگاههای آمریکا تحصیل میکنند و بسیاری از آنان هرگز به ایران برای زندگی دائم باز نمیگردند. طبق آمار رسمی اداره گذرنامه، در سال ۸۷ روزانه ۱۵ کارشناس ارشد، ۳/۲ دکترا و در مجموع ۵۴۷۵ نفر لیسانس از کشور مهاجرت کرده اند.
براساس گزارش صندوق بینالمللی پول هر سال 15 درصد از سرمایههای انسانی فرهیخته ایران به آمریکا و 25 درصد به کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی اروپا مهاجرت میکنند. علاوه بر این، بیش از 5 میلیون ایرانی خارج از کشور زندگی کنند که حدود دو میلیون نفر آن ها یعنی بیش از 40 درصد مقیم آمریکا هستند. همچنین دو هزار نفر از استادان دانشگاه ها در امریکا ایرانی هستند و 5 هزار ایرانی در امریکا مدرک دکترا دارند. بر اساس آمار ها با سواد ترین اقلیت مهاجر در جامعه آمریکا را ایرانیان تشکیل می دهند.
راضیه هم یکی از این اقلیت های باسواد ایرانی در امریکاست. او بعد از اینکه در سال 2006 ایران را ترک می کند، فوق لیسانس و دکترایش را در رشته فناوری زیست شناسی و بازاریابی دارویی در هند می گذارند و از سال 2011 به امریکا می رود، ازدواج می کند و الان تحلیلگر بازاریابی و کسب و کار است.
او می گوید: «سال 2006 تا 2008، کل هزینه فوق لیسانسم شد شش میلیون تومان. دکترا هم مجانی خوندم. البته اون موقع یه سری پروژه دانشگاهی از استادام می گرفتم و خرج زندگیم راحت در می اومد. الان هم به خاطر اینکه بچه ام تازه به دنیا اومده، نیمه وقت کار می کنم و حقوقم ماهی نزدیک به سه هزار دلار است.» راضیه ادامه می دهد که برای اینکه می خواسته با کیفیت بهتر و به زبان انگیسی درس بخواند با اینکه رشته دوره فوق لیسانش را دانشگاه هایی مانند دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف داشته اند، ایران را ترک کرده است، حتی با اینکه سال آخر دوره لیسانش در دانشگاه شهید بهشتی قانونی تصویب می شود که نفر اول دوره لیسانس می تواند بدون کنکور وارد دوره فوق لیسانس شود در او انگیزه ای به وجود نمی آید تا کشور را ترک نکند. راضیه در حالی دکترایش را در هند مجانی خوانده است که در حال حاضر دانشجویان دوره دکتری دوره های شبانه در دانشگاه های دولتی باید هزینه ای حدود 45 میلیون تومان بپردازند.
با این که مغزها از کشور فرار می کنند و آمار های ملی و بین المللی هم این موضوع را تایید می کند، اما محمود احمدینژاد، رئیس دولت دهم گفته بود که ایران مطلقا فرار مغزها ندارد و اصلا تعبیر «فرار مغزها» تعبیر نادرستی است. کامران دانشجو، وزیر علوم دولت احمدی نژاد هم به پیروی از رییس کابینه گفته بود: «فرار مغزها را قبول ندارم»(ای بر آدههای دروغگو لعنت) و فرار مغزها اصلا «واژه» درستی نیست. در ادامه حتی ارسلان قربانی شیخ نشین، معاون وزیر علوم، هم گفته بود که واژه «فرار مغزها» را صحیح نمی داند و معتقد به «گردش مغزها» است. البته با توجه به آمار، گردش مغزها در ایران یک طرفه بوده است اتفاقی که در دیگر کشورها از جمله چین، هند و کره جنوبی نیفتاده است. دانش آموختگان این کشورها که در سال های گذشته برای ادامه تحصیل به دانشگاههای اروپا و آمریکا رفته اند با حفظ ارتباط با کشور مادر توانسته اند در توسعه صنعتی و علمی کشورشان مشارکت فعالی داشته باشند. اما آنچه در ایران می گذرد، فرار مغز هاست، نه مهاجرت. چرا که آنها بعد از خروج از کشور هیچ ارتباطی در زمینه توسعه صنعتی و علمی با کشور ندارند.
دلایل فرار مغزها
سعید از جمله فارغ التحصیلان دوره کارشناسی ارشد دانشگاه شریف بوده و الان هم برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به دانشگاه بستون امریکا رفته است. او می گوید: «برای چی نباید ایران رو ترک می کردم. الان در یکی از بهترین دانشگاه های دنیا در حال درس خواندن هستم. بهترین امکانات هم در اختیار دارم. بورس شده ام و حتی دانشگاه بابت درس خواندن به من حقوق هم می دهند. کجای ایران چنین امکاناتی وجود دارد. یا کجای ایران تضمین آینده شغلی خوب هست که بشه بهش امید بست و به اون دلیل ایران رو ترک نکرد.»
مجله نیوزویک در بررسی دلایل مهاجرت نخبگان ایرانی گفته است که ایران با مشکلات و بیماریهای گوناگونی چون تورم مزمن، در جا زدن دستمزدها و بخش خصوصی بی بنیه ناشی از مدیریت ناکارآمد اقتصادی، روبرو است. بر اساس ادعای این نشریه، اساتید دانشگاه ها در ایران به ندرت به حقوقی که کفاف زندگی آنها را بدهد دسترسی دارند و بدین سبب ناچارند به شغل دومی چون رانندگی تاکسی و خرده کاسبی دست بزنند. تحریم های سیاسی نیز مزید بر علت شده و تاخیر در واردات تجهیزات علمی، وضع را مشکل تر کرده است.
به هرحال دلایلی متعددی وجود دارد که ایران را در رتبه دوم فرار مغزها قرار داده است. از جمله اینکه در کشور توجه خاصی به جایگاه علم و دانش نمی شود. برای مثال انقدر که در رسانه ها مثلا خوانندگان، هنر پیشه ها، وزشکاران، تجلیل می شوند، به چهره های ماندگار علمی، استادان برجسته و مبتکران و مخترعان و یا المپیاد ها احترام گذاشته نمی شود. از سوی دیگر هم به رشد کیفی، تحقیق و پژوهش بهایی داده نمی شود. یکی از عواملی که دانشجویان بسیاری را به کشور آمریکا می کشاند، امکانات تحصیلی، تحقیقی، کامپیوتری و اعطای کمکهای تحصیلی رفاهی و بورسیه ها است که در ایران خبری از آنها نیست. همین طور، درسال های اخیر تعداد دانشگاه های داخل کشور بدون هیچ گونه برنامه مدونی و یا تناسب رشته ها با مشاغل گسترش یافته اند و توجه بیشتر به ارزشهای کمی و کیفی بوده است به طوری که روش های تدریس بسیاری از کلاس ها صرفا مبتنی بر تئوری ها و حفظیات قدیمی و سنتی است. به روز نبودن اطلاعات، استفاده از روش های سنتی و قدیمی و ابزار های غیر استاندارد، پایین بودن میزان تحقیق و پژوهش در مراکز علمی و عدم هماهنگی بین تحقیقات و کار برد آنها و تخصیص بودجه نا کافی به امر تحقیق و پژوهش، ترویج و گسترش مدرک گرایی، از عوامل دیگری هستند که بیشترین نا رضایتی را در بین دانشجویان به دنبال داشته است. مسایل اقتصادی که شامل حقوق و مزایا برای آینده شغلی است، مسایل سیاسی و قانونی، اجتماعی، عدم شایسته سالاری، انحصار دولتی، امید به آینده، همه و همه باعث شده تا مغزهای کشور فرار کنند و اصلا به برگشتن خود فکر هم نکنند.
البته به گفته دکتر فرجی دانا، وزارت علوم با بنیاد ملی نخبگان برنامه ای درباره کاهش مهاجرت دانش آموختگان تهیه کرده است و در این برنامه از سیاستهای کشور چین استفاده شده است. به هرحال، دولت یازدهم بیشتر از دولت دهم به فکر بازگرداندن مغزهای فرار کرده از کشور است، با اینکه بسیاری از دانش آموختگانی مانند راضیه معتقدند هیچ وقت به برگشتن به ایران فکر نمی کنند.
یاداشت
وقتی در کشوری به ادمهای یبسواد پستهای حساس می دهند ،وقتی در کشوری به تخصص اهمیت نمی دهند، وقتی در کشور لیسانس های الهیات ،ادبیات،فیزیک و.......اقتصاد دان می شوند ویا سیاستمدار، و یا تفسیر گر رشتهای دیگر ، وقتی در کشوری استادش از گفتن جزئی ترین مسئله کشورشان هراسان است ،وقتی در کشوری بعضی از روزنامه ها و دست اندرکاران آن از گفتن هر چیزی ازادند حتی زندگی شخصی، وقتی دانشجو در کشور فقط باید شنونده باشد تا نقاد ،وقتی در کشوری فضای باز سیاسی نیست، وقتی در کشوری رسانه ازاد نیست، وقتی در کشوری به دانش اهمیت نمی دهند،و وقتی بعد از گرفتن مدرک کاربردی در کشور شغلی وجود ندارد ،ماندن دانشجویان و نخبه های ما جز اتلاف وقت در زندگی نیست بنابراین ما ارزو می کنیم نخبه های ما هر جا هستند در هر کشوری هستند در کمال سلامت باشد و هر گاه در کشور به دانش و دانشجو و استاد اهمیت می دهند برگردند نه تنها نخبه و دانشجو بلکه همه آنهای که رفته اند برگردند همه در قلب ملت ایران و ایرانیان جا دارند . کوچک همه ایرانیان وطن دوست
رضا بژکول دانشجوی ارشد علوم سیاسی
زمانی که عصر، عصر ارتباطات و تکنولوژی باشد، مشاغل مربوط به ارتباطات و تکنولوژی هم مسلما جز بهترین و پردرآمد ترین شغل های دنیا به حساب می آیند. به حساب می آیند و جایگزین مشاغلی مانند پزشکی و مهندسی که تا سال ها و قرن ها گوی سبقت را از دیگر مشاغل ربوده اند، می شوند. البته شاید چنین جایگزینی در ایران و دیگر کشور های در حال توسعه تا سالیان بعد هم اتفاق نیفتد اما براساس آخرین آماری که وزارت کار آمریکا اعلام کرده، 20 شغل برتر دنیا در سال 2014 معرفی شده که توسعهدهنده نرمافزار یا همان برنامه نویسی در رتبه اول و تحلیل گر سیستم کامپیوتر در پله بعدی قرار گرفته است. به این ترتیب، دیگر در صدر جدول برترین مشاغل دنیا، پزشکی دیده نمی شود و دندان پزشک ها هم به رتبه سوم نزول کرده اند.
براساس این گزارش، برنامه نویس ها، به طور متوسط 90060 دلار در سال در آمد دارند. البته این تنها میانگینی از کل افراد شاغل در این بخش است. به عبارتی ده درصدی که درآمد بالایی در این شغل دارند، حدود 138880 دلار در سال به دست می آورند. این صدرنشینی شغل برنامه نویسی و حاکمیت عصر اینترنت تا جایی پیش رفته که پیش بینی می شود تا قبل از سال 2022 ، حدود 140 هزار شغل جدید مربوط به توسعه نرمافزار ایجاد شود.
علاوه بر برنامه نویس ها، آنهایی که تحلیل گر سیستم های کامپیوتری هستند در جایگاه دوم جدول نشسته اند. تحلیل گرها، با طراحی تکنولوژی، مسایل و تحلیلهای مربوط به آن سر و کار دارند تا جاییکه به آنها دانشمند داده ها هم گفته می شود. البته این شغل هم مانند شغل قبلی آن طور که باید و شاید در ایران و کشورهای همتای آن جا نیفتاده. چرا که اصولا تحلیل گر سیستم کامیپوتری، برای تجارت شرکت های بزرگ، اقدامات خیلی مهم و مفیدی انجام می دهد. این مفید بودن هم تا جایی است که یک فرد می تواند با داشتن این شغل سالانه به طور متوسط، 83800 دلار در آمد داشته باشد. البته براساس گزارش وزارت کار آمریکا، غول تحلیلگر های سیستم کامپیوتری، در بالاترین حد درآمدی این شغل، سالانه 122090 دلار به دست می آورد. با این حال، آن طور که پیش بینی شده، به دلیل رشد تجارت و رقابت بین شرکت ها، تا سال 2022، درآمد این گروه شغلی تا حدود 24.5 درصد رشد خواهد داشت.
20 شغل برتر دنیا
1 |
توسعه دهنده نرمافزار |
2 |
تحلیلگر سیستمهای کامپیوتری |
3 |
دندانپزشک |
4 |
سر پرستار |
5 |
داروساز |
6 |
پرستار رسمی |
7 |
متخصص فیزیوتراپی |
8 |
پزشک متخصص |
9 |
توسعه دهنده وب |
10 |
متخصص بهداشت دهان و دندان |
11 |
تحلیلگر امنیت اطلاعات |
12 |
مدیر پایگاه دادهها |
13 |
دستیار پزشک متخصص |
14 |
کار درمانگر |
15 |
تحلیلگر پژوهشهای بازار |
16 |
متخصص علوم آزمایشگاهی |
17 |
دستیار متخصص فیزیوتراپی |
18 |
مهندس عمران |
19 |
مهندس مکانیک |
20 |
دامپزشک |