وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.
وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

ناگفته های محمد دادکان از فوتبال کشورمان (انصافا فدراسیون فوتبال در زمان او موفق ترین بود)


ناگفته های محمد دادکان از فوتبال کشورمان (انصافا فدراسیون فوتبال در زمان او موفق ترین بود)

دادکان: برگردم فوتبال را یک سال تعطیل می کنم
انتقاد معاون ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی از شرایط موجود


رییس سابق فدراسیون فوتبال می گوید استقلال و پرسپولیس را ضعیف نگه می دارند، چرا که وقتی قوی شوند، شادی می آفرینند و شادی برای جامعه سوبسید و هزینه دارد، اما غم سوبسید ندارد
    محمد دادکان، رییس سابق فدراسیون فو تبا ل و معاون ورزشی د انشگا ه آ زا د اسلامی با بیان اینکه در حال حاضر وزارت ورزش و جوانان به دنبال آن است که دو باشگاه استقلال و پر سپولیس ضعیف باشند، خاطر نشان کرد: کار وزارت رسیدگی به امور کلان است نه اینکه تمام تمرکز این وزارتخانه روی دو باشگاه استقلال و پر سپولیس و فدراسیون فو تبا ل باشد. فکر می کنید همین معاونان وزارت ورزش و جوانان به دنبال چه اهدافی هستند؟ این افراد به دنبال آن هستند که کسی از روی صندلی خود بلند شود و بلافاصله جای او را بگیرند. در حال حاضر به نوعی من تایید می کنم که نگاه های دولت سابق و کنونی به ورزش، یکسان است. آنها به ورزش به چشم یک سرگرمی نگاه می کنند، چرا در حال حاضر به این میزان به مردم استرس وارد می کنند و چرا پرسپولیس و استقلال به این روز افتاده اند. برای مثال من ماه ها پیش اعلام کرده بودم که همه سر کار هستیم و پرسپولیس و استقلال واگذار نمی شوند و آخر سر هم دیدیم که این اتفاق رخ داد. من به صراحت می گویم فوتبال ایران در حال حاضر ضعیف ترین شرایط خود را دارد. آیا فوتبال ایران از این هم ذلیل تر می شود؟ ما زمانی در جایگاه ١٥ دنیا قرار داشتیم و به ما می گفتند باید در جایگاه دهم قرار بگیرید. ما زمانی در جام ملت ها عنوان سوم را کسب و به راحتی نیز به جام جهانی صعود کردیم اما نگاه کنید در حال حاضر فوتبال ایران در چه شرایطی قرار دارد. دادکان در ادامه صحبت های خود به صراحت اعلام کرد که مسوولان وزارت ورزش و جوانان نمی خواهند پرسپولیس و استقلال شرایط مناسبی داشته باشند. او گفت: اگر می خواستند پرسپولیس و استقلال شرایط مناسبی داشته باشند، چنین مهره هایی را برای این دو باشگاه قرار نمی دادند. از نحوه چیدن مهره ها مشخص است که می خواهند پرسپولیس و استقلال ضعیف تر شوند. کسی که به هیات مدیره باشگاه می آید و نقشی ندارد، چه کاری را می تواند برای این باشگاه ها انجام دهد. باور کنید کسی که چند سال در جایی می ماند و نمی تواند کاری کند، باید برود. در حال حاضر شرایط پرسپولیس و استقلال را جوری ترتیب داده اند که تماما دارای تنش است. من فصل گذشته گفتم پرسپولیس تا هفته هفتم به مشکل می خورد و امسال با صراحت می گویم پرسپولیس قبل از هفته هفتم با این شرایط دچار مشکل می شود. مطمئن باشید می خواهند دو تیم پرسپولیس و استقلال با ضعف کار خود را دنبال کنند و قدرتی نداشته باشند. دلیل حرف های من این است که شادی در یک جامعه هزینه بر است و سوبسید دارد: اما غم فاقد سوبسید است و چون تیم های بزرگ شادی ایجاد می کنند، به تبع آن در ادامه باید برای این شادی امکاناتی ایجاد شود. این است که می خواهند پرسپولیس و استقلال همواره غصه دار باشند. چرا کسی از وزارت ورزش و معاونت های این وزارتخانه نمی پرسد این تیم ها چه مشکلاتی دارند. مطمئن باشید آنها این افراد را در سرخابی ها می چینند تا این دو باشگاه را خراب کنند. مدیرعامل یا سرپرستی که در یکی از این باشگاه ها حضور دارد آیا از فوتبال چیزی می داند؟ آیا او از نوع بستن قراردادها اطلاعی دارد؟ برای طرفداران بنویسید که منتظر بدتر از اینها باشند.
    او در ادامه به زمان حضورش در فدراسیون فوتبال اشاره کرد و گفت: هر کسی دارای یک شخصیت است اما در آن زمان من برای منافع ملی دست به هر اقدامی می زدم. به یاد دارم زمانی خبرنگاری به من گفت هیچ رییس فدراسیونی به خارج از کشور نمی رود تا یک بازیکن را بیاورد، اما من اعلام کردم در آن مقطعی که در فدراسیون حضور داشتم، به آلمان سفر کردم و از وحید هاشمیان خواستم تا به ایران بیاید و برای تیم ملی بازی کند، چرا که بر این باورم که بهتر است غرور من شکسته شود تا غرور ملی.
    در حالی که این نشست خبری برای تشریح فعالیت های ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شده بود، اما عملاپرسیدن سوالاتی در مورد زمان حضور دادکان در فدراسیون فوتبال و شرایط حال حاضر فوتبال ایران سبب خارج شدن این نشست از هدف اصلی اش شد. خبرنگاری از دادکان پرسید آیا اگر شرایط برای حضورش به عنوان ریاست فدراسیون فوتبال مهیا باشد، به این فدراسیون بازمی گردد یا خیر که دادکان پاسخ داد: اگر شرایط مساعد باشد، بازمی گردم. چندی پیش یکی از مسوولان به من زنگ زد و گفت «ما برای حضور شما تحت فشار هستیم» و خود آن مسوول گفت «براساس نظرسنجی، ٩٣ درصد مردم با شما موافق هستند.» من همواره با مردم صادق بوده ام و هیچگاه نقش بازی نکرده ام. مطمئن باشید در حال حاضر نمی خواهند امثال من در فوتبال ایران حضور داشته باشند. او در ادامه صحبت های خود به هیات رییسه فدراسیون فوتبال در زمان حضورش بر مسند ریاست فدراسیون اشاره کرد و گفت: در آن زمان آقای شریعتمداری به عنوان وزیر بازرگانی مشکلات اقتصادی را رفع می کرد. سردار یعقوبی به عنوان قائم مقام نیروی انتظامی برطرف کننده برخی دیگر از مشکلات تیم ملی نظیر نظم و انضباط پیرامون آن بود. آقای آصفی ما را در بحث های خروج از کشور همراهی می کرد. نمایندگان شیراز و مشهد در مجلس شورای اسلامی پل ارتباطی ما با مجلس بودند و من به همراه آقایان نوآموز و شاهرخی در بخش فنی حضور داشتیم. اما در حال حاضر این هیات رییسه چه می کند و چه کمکی برای فوتبال ایران می تواند داشته باشد. به نظرم یکی باید بار این افراد را بردارد تا اینکه هیات رییسه بخواهد باری را از فوتبال ایران بردارد.
    معاون ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی در بخش دیگری از صحبت های خود به سقوط راه آهن از لیگ برتر طی حکمی که روز گذشته اعلام شد اشاره کرد و گفت: در کجای دنیا شاهد چنین اتفاقی هستیم؟ حدود ٢٠ روز مانده به آغاز لیگ برتر ناگهان می گویند راه آهن سقوط کرده است. سوال من این است که چرا فدراسیون فوتبال برای این بازیکن ITC صادر کرد. زمان من هم می گفتند که راه آهن باید سقوط کند و صنعت نفت بالابیاید ولی من با صراحت اعلام کردم حاضرم زندان رفتن را بپذیرم ولی نگذارم صنعت نفت به لیگ برتر بیاید و راه آهن سقوط کند. دادکان همچنین به اتفاقات چند سال پیش و گرفته شدن پست نایب رییسی AFC از ایران اشاره کرد و گفت: زمانی ما دو کرسی در AFC و یک کرسی در فیفا داشتیم. به یاد دارم یکی از افراد به نمایندگی از یکی از نهادهای دولتی من را صدا کرد و گفت می خواهیم نام تو را به AFC بفرستیم و پس از آن نیز آقای کفاشیان به من زنگ زد و گفت می خواهیم تو را به AFC معرفی کنیم اما ناگهان به آقای کفاشیان اعلام کردند باید مدارک دادکان را بایگانی کنی و شخص دیگری (علی سعیدلو) را به AFC معرفی کنی که در نهایت دیدیم آن شخص رای نیاورد و ما کمیته اجرایی AFC را از دست دادیم. رییس سابق فدراسیون فوتبال به تغییراتی که در چند وقت گذشته در فدراسیون فوتبال رخ داده اشاره کرد و گفت: اگر رییس فدراسیون عوض شود، فیفا وارد عمل می شود و دخالت می کند اما به تغییر نایب رییس و دبیر کاری ندارد. در حال حاضر می خواهند پایه های صندلی ریاست فدراسیون را بیندازند تا در نهایت رییس فدراسیون نیز بیفتد و خودشان به قدرت برسند: رییس فدراسیون هم برای آنکه خودش در این مسند بماند این تغییرات را می پذیرد.
    او در ادامه صحبت های خود به ارقام بالایی که بازیکنان در حال حاضر در فوتبال دریافت می کنند نیز اشاره کرد و افزود: من قبلاگفته ام و حالاهم می گویم بهترین فوتبالیست ایران ١٠٠ میلیون تومان هم نمی ارزد و با در نظر گرفتن تورم در نهایت باید مبلغ ١٥٠ میلیون تومان را برای بهترین فوتبالیست در نظر بگیریم. بهترین مربی نیز به نظرم ٥٠ میلیون تومان بیشتر نباید دریافت کند. مطمئن باشید اگر روزی به فوتبال بازگردم یک سال آن را تعطیل می کنم. من پیش از انقلاب از پرسپولیس اخراج شدم و بعد از انقلاب نیز از فدراسیون فوتبال اخراجم کردند. من روی حرفم پافشاری می کنم و می گویم از این رقم بالاتر نباید به بازیکنان داد. مطمئن باشید اگر زمانی تیم فوتبال دانشگاه آزاد در لیگ برتر حضور داشته باشد، ما از این رقم بیشتر به بازیکنان خود نمی دهیم.
    
    

رازموفقیت استیو جابز که همه باید بدانند

رازموفقیت استیو جابز که همه باید بدانند

اصول موفقیت استیو جابز که لازم است همه بدانند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گرچه “استیو جابز” دیگر در میان ما نیست اما میراثش برای همیشه با ما خواهد ماند. “استیو” بدون شک در عرصه جهانی یک کارآفرین بسیار موفق بود. در اینجا به ده درس راجع به موفقیت که می توانیم از او یاد بگیریم می پردازیم :

1. بیاموزید که چگونه آینده را پیش بینی کنید

استیو جابز به نقل از “وین کرتزکی” می گوید: “در بازی هاکی روی یخ، جایی که توپ می خواهد برود اسکیت می کنم نه جایی که قبلا بوده”. استیو جابز برای تمام عمرش مصداق بارز این مدعا بود. دستاوردهای امروز اپل همه نتیجه توانایی استیو برای پیش بینی نیاز فردا بوده است. اپل فروش موسیقی دیجیتال را به خود اختصاص داد (که این کار باعث از رونق افتادن بازار سی دی های موسیقی شد) و با ظهور آیفون و ارائه گوشی های هوشمند با صفحه لمسی بسیار پیچیده، انقلابی عظیم در صنعت تلفن های همراه بوجود آورد.

توانایی پیش بینی نیازهای آینده برای کسب موفقیت و نیل به اهداف بسیار با اهمیت است. بدین منظور باید برای آنچه می خواهید طی یک سال (یا پنج سال، ده سال و …) بدست آورید از همین حالا تصویرسازی نمایید. با تصویرسازی دیگر موانع غیرمنتظره نخواهند بود و می توانیم از قبل برای رفع آنها آمادگی داشته باشیم. برای مثال: اگر در حال حاضر با سمت کارمندی مشغول به کارهستید اما در آینده خود را به عنوان یک کارآفرین می بینید، از همین حالا باید فراگیری مهارت های مورد نیاز یک کارآفرین را آغاز کنید.

2. بر نقاط مثبت تمرکز کنید

استیو جابز یک فرزند خوانده بود. بدون شک او هم می توانست از زندگی بیزار شود (و نیز از پدر و مادرش، چه پدر و مادر تنی و چه پدرخوانده و مادرخوانده اش) و یا در همان اوایل نوجوانی درگیر مسائل منفی شود. با تمام این اوصاف او به مثبت اندیشی ادامه داد: به خاطر داشتن پدرخوانده و مادرخوانده ای مهربان شکرگذار بود و نیز راهی مثبت (رایانه و فناوری) پیدا کرد تا انرژی خود را صرف آن کند و در نهایت همه می دانیم چه چیزی بدست آورد.

شما هم می توانید از مزایای مثبت اندیشی بهره مند شوید. اگر هم از آن دست آدم هایی هستید که همیشه نیمه خالی لیوان را می بینند، سعی کنید بر امور مثبت زندگی تان تمرکز نمایید و خواهید دید چه فوایدی نصیبتان می شود.

3. با وجود شکست، باز هم به پیشروی ادامه دهید

شکست برای هر انسانی رخ می دهد اما این نحوه ی پاسخگویی به شکست هاست که افراد را متمایز می کند. در سال ١٩٨٤ استیو جابز از شرکت اپل اخراج شد. در سخنرانی جشن فارغ التحصیلی دانشگاه “استنفورد” در سال ٢٠٠٥ راجع به اخراج شدنش گفت : “دیگر اصلا به آن فکر نکردم، اما کار طوری از آب درآمد که اخراج شدنم از شرکت اپل بهترین اتفاق ممکن در تمام عمرم شد. تقریبا در همه امور سنگینی وزن موفقیت بر سبک وزنی از نو شروع کردن می چربید. اخراج شدنم این آزادی عمل را به من داد که وارد خلاق ترین برهه عمرم شوم”. درسی که می توانیم از داستان استیو بگیریم این است که نباید از شکست ها بهراسیم، چرا که شکست پایان راه نیست و باید به آن به چشم یک موقعیت برای پیشرفت و یادگیری نگریست و تنها در اینصورت است که موفقیت خودش به سراغتان خواهد آمد.

4. دور دنیا سفر کنید

سال قبل از تاسیس شرکت اپل، جابز به هند سفر کرده بود. سفر کردن به افراد بصیرت می دهد و دید آنها را نسبت به ممکن ها باز می کند که هر دو این ویژگی ها برای یک کارآفرین ضروری است. نباید لزوما پول و وقت زیادی صرف سفر کنید. تنها یک سفر کوتاه در پایان هفته به شهرهای مجاور برای کسب تجربه و گسترش افق دید کافیست.

5. شریک خود را بیابید

استیو جابز اپل را به تنهایی تاسیس نکرد. او شریکی به نام “استیو وازنیاک” داشت که مکمل مهارت هایش بود. به همین ترتیب شما هم باید یک شریک مناسب برای خود برگزینید تا موفق شوید. افرادی که پیرامونتان گرد آوردید ممکن است زندگی شما را بسازند و یا تخریب کنند. پس هوشمندانه انتخاب کنید تا راه موفقیت را بیابید.

6. موانع موقعیت هایی نامحسوس هستند

“جابز و وازنیاک” حین توسعه نخستین رایانه اپل با کمبود بودجه مواجه شدند. در عوض به جای توقف کار، “جابز” ون خود و “وازنیاک” محاسبه گر گراف نگارش را فروخت. هر مشکلی چاره ای دارد. موانع را موقعیت هایی نامحسوس بدانید. با این کار همیشه راه های برای رفع آنها خواهید یافت.

7. ریسک پذیر باشید

استیو جابز تولیدات شرکتش را برای خلق محصولی جدید ادغام می کرد. اکثر مدیر عامل ها از توسعه “آیفون” با آگاهی کامل به اینکه این کار “آی پد” را از رده خارج می کند، تردید داشتند، اما جابز به هر نحوی که بود این کار را انجام داد و در بازار پرسود گوشی های همراه سهم عظیمی به خود اختصاص داد. اکثر اوقات برای حرکت به جلو باید ریسک کرد. فقط دقیق و با حساب ریسک کنید. خوب فکر کنید، بهترین و بدترین حالات ممکن را بسنجید و بعد تصمیم بگیرید که آیا ارزش ریسک کردن دارد یا خیر.

8. انسان های بزرگ را پیرامونتان گرد آورید

“استیو وازنیاک” تنها شریک “استیو جابز” نبود، بلکه او همکارانی چون “تیم کوک”، “جانیلو” و “جان لازتر” داشت. استیو جابز بدون شک تیمی قوی داشت و این امر عامل موفقیت او در شرکت اپل و نیز (شرکت پیکسار) بود. شما هم می توانید از استیو درس بگیرید و با افراد بزرگ (کسانی که توانایی های شما را تکمیل می کنند) همکاری کنید تا به موفقیت برسید.

9. هرگز از مرگ غافل نشوید

یادآوری اینکه بزودی از این دنیا خواهم رفت مهمترین وسیله برای انتخاب های بزرگم در طول زندگی بود. چراکه تمام انتظارات، افتخارات، ترس ها، شرمندگی ها و شکست ها، همه و همه در مقابل مرگ زانو خم می کنند و تنها آنچه که واقعا با ارزش است خواهد ماند. وقتی گیج می شوید، می ترسید، احساس شرمندگی و یا هر چیزی می کنید تنها به یاد داشته باشید به زودی از دنیا خواهید رفت. زندگی کوتاه است پس حساب شده زندگی کنید.

10. برای یادگیری از دیگران احساس شرم نکنید

جابز در دوران دبیرستان در سخنرانی های یک شرکت فناوری رایانه ای به نام “هیولت پکارد” حاضر می شد و تا قبل از بیست و یک سالگی برای “HP” و “آتاری” کار می کرد. او عملکرد این شرکت ها را دید و یاد گرفت چگونه در شرکت اپل کاری متفاوت انجام دهد. شما هم می توانید از مزایای یادگیری از دیگران استفاده کنید. من به شخصه افراد زیادی دیده ام که برای رسیدن به اهداف خاص (مثل کم کردن وزن) چگونه عمل می کنند. آنها به سختی تلاش می کنند، اما نتیجه ای نمی گیرند. گاهی کمک گرفتن از یک مربی تنها چیزی است که لازم دارند. داشتن یک مربی به روحیه گرفتن، مسئولیت پذیری، تمرین و طرح یک برنامه سازمان یافته برای کسب نتیجه مطلوب و رسیدن به هدف کمک می کند. اگر احساس می کنید در مسائل مختلف زندگی دچار مشکل هستید حتما از یک متخصص کمک بگیرید. گاهی یک کمک ساده تنها چیزی است که برای رسیدن به موفقیت و کسب نتایج مطلوب مورد نیاز است.


محیط زیست و آزادی دو مقواه ای که آقای دکتر کهرم را می رنجاند

محیط زیست و آزادی دو مقواه ای که آقای دکتر کهرم را می رنجاندآزادی و محیط‌زیست
دغدغه‌هایی که پایان ندارد

اسماعیل کهرم  کارشناس محیط‌زیست

آدمی به دلیل بهره‌مندی از طبیعتی خاص، دغدغه‌مند است. مسائل و موضوعاتی هست که هر روز یا در مدت زمان طولانی‌تر گریبان آدم را می‌گیرد و ما را به خود مشغول می‌کند. مسائلی مانند مشکلات اقتصادی مردم، موضوعات شخصی یا مشکلات و معضلات مختلفی که در جامعه ظهور و بروز دارد و...؛ بیشتر اوقات، افراد از حیث نوع دغدغه‌مندی‌ها، با هم متفاوتند. یکی دغدغه موضوعات شخصی دارد و دیگری دغدغه موضوعات اجتماعی؛ اما برای من مهم‌ترین دغدغه، آزادی است. داستان این است که من درباره دردهای اجتماعی می‌نویسم اما وقتی آنها را برای چاپ به نشریات می‌دهم، طوری منتشر می‌شود که محصولش را نمی‌شناسم. اشاره‌ام به آفتی به نام خودسانسوری در مطبوعات است.
موفقیت و ترس به نظرم دو نقطه متضاد با هم‌اند؛ به این معنی که وقتی به ترس‌هایمان فایق بیاییم، موفق می‌شویم. دغدغه دوم من که اهمیتش از دغدغه نخست کمتر نیست، محیط‌زیست است. اوقات زیادی به دریاچه‌ها فکر می‌کنم؛ دریاچه‌هایی که دارند خشک می‌شوند و سدهایی که آب آنها را می‌گیرند و کاری هم از دست ما برنمی‌آید؛ نشسته‌ایم و نگاه می‌کنیم. آب در کشور ما هدر می‌رود. از نظر من، نقش مردم در هدر رفتن آب، تقریبا صفر است. کشور ما، سالانه ٤٢٠‌میلیارد مترمکعب از منابع مختلف (برف، باران و...)، آب دریافت می‌کند که از این مقدار ٩٠‌میلیارد مترمکعب آن، مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد و بقیه‌اش به سبب این‌که در مناطق دور از دسترس مثل دریاها، کویرها یا قله‌کوه می‌بارد، قابل بهره‌برداری نیست. از این ٩٠‌میلیارد مترمکعب، ٩٢‌درصد یعنی حدود ٨٣‌میلیارد مترمکعب صرف امور کشاورزی می‌شود، آن هم نوعی از کشاورزی که در زمان کوروش کبیر انجام می‌شد؛ پس این مقدار آب هم از دسترس خارج می‌شود. ٤ تا ٥‌درصد آب هم به مصرف صنعت می‌رسد و تنها ٣‌درصد مصرف آب مربوط به آب آشامیدنی است. حال اگر ما در آب‌آشامیدنی صرفه‌جویی هم بکنیم، عدد قابل‌توجهی نیست، بنابراین صرفه‌جویی باید در بخش کشاورزی انجام شود و این کار هم سرمایه‌گذاری می‌خواهد. باید برای این کار، آبیاری را، قطره‌ای، بارانی یا مه‌پاش کنیم. در آبیاری مه‌پاش، باید دستگاهی باشد که آب را به صورت افشانه بر زمین‌های کشاورزی بپاشد تا هدر نرود، برای آبیاری بارانی نیز باید لوله‌هایی در زمین‌های کشاورزی کار گذاشته شود که آب را با یک قدرت محرکه، مثل باران بر زمین بپاشد و اتلاف را کم کند. آبیاری قطره‌ای هم نوعی است که لوله‌هایی در سطح زمین می‌گذاریم که در کنار هر درخت یا گیاهان دیگر، منفذی دارد که همان نقطه را آبیاری کند. با این روش‌ها دیگر زمین کشاورزی را غرقابی نمی‌کنیم که از بین برود. همه اینها نیاز به سرمایه‌گذاری دارند تا آن سیستم‌ها کار گذاشته شوند. ما با این بضاعت مالی که هیچ‌چیزمان سرجایش نیست، چگونه می‌خواهیم سرمایه‌گذاری کنیم؟ تا وقتی‌که سرمایه کشور خارج می‌شود و به مصارف دیگر می‌رسد و بدهکاری‌های کشورهای دیگر به ما، وصول نمی‌شود نمی‌توانیم هزینه این سرمایه‌گذاری‌ها را بدهیم. همچنین تحریم‌ها -که تازه حالا کسانی‌که تا پیش از این می‌گفتند مانند نسیمی است در کوه دماوند، به این نتیجه رسیده‌اند که پدر مردم را درآورده است- یکی از مشکلات اصلی سرمایه‌گذاری و توسعه در کشور است. یک‌سال‌ونیم قبل دولت تصویب کرد که ٤٠‌درصد از آب حوزه دریاچه‌ارومیه به خود دریاچه‌ارومیه اختصاص داده شده و از مصرف کشاورزی‌اش کم شود اما تا حالا یک قطره‌اش هم تحقق پیدا نکرده چون مشکل اقتصادی داریم و این پروژه هنوز کلید نخورده است. این روزها را با این فکرها و دغدغه‌ها سرمی‌کنم که گویا تمامی هم
 ندارد. 

موفقیت میلیونرها و ثروتمندان در 10 اصل اساسی

موفقیت میلیونرها و ثروتمندان  در 10 اصل اساسی


عوامل دهگانه موفقیت میلیونرها و ثروتمندان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

هر کس عقاید شخصی خودش را درباره میلیونرها و ثروتمندان دارد. در اینجا میخواهیم برخی از این عقاید را به چالش کشیده و شما را با ویژگی های میلیونرها آشنا کنیم. موضوع مورد بحث هیچ ارتباطی با شانس، زندگی رویایی یا طمع ندارد، بلکه هدف تغییر طرز فکر شماست به نحوی که شما را از سایرین متمایز کند. در ادامه ایمیل به تشریح ١٠ عامل موفقیت میلیونرها می پردازیم.

1. میلیونرها افراد سخت کوشی هستند

بر اساس تحقیقی توسط Spectrem، ٩٤٪ میلیونرها سخت کوشی را نخستین عامل موفقیت خود دانسته اند. درست مثل “سم والتون” و والمارت که تجارت خود را از صفر شروع کردند یا “استیو جابز” و اپل که مرتباً با ارایه ایده های جدید و کار بر روی آنها توانست تجارتش را رونق دهد.

شما باید اینگونه عمل کنید: سخت کوشی یکی از لازمه های میلیونر شدن است. شما باید این اصل را بپذیرید و هر گونه سختی و زحمت را به جان بخرید.

2. اکثر میلیونرها افرادی خود ساخته اند

امروزه تنها ١٨٪ میلیونرها ثروتشان را از راه ارث بدست آورده اند که این رقم همچنان رو به کاهش است. اغلب میلیونرها با سرمایه بسیار اندک کار خود را شروع کرده اند و بیشترشان در فقر و تنگدستی اسفناکی متولد شده اند. “کارل ایکان”، “لاری بیج” و “جف بزوس” تنها سه نمونه از مشهورترین و تاثیرگذارترین افراد این دسته به شمار می روند.

شما باید اینگونه عمل کنید: هرکز بهانه گیری نکنید که فلان شخص از راه ارث پولدار شده، پس من نمی توانم. اکثر میلیونرها پولشان را با تلاش خودشان بدست آورده اند پس اگر شما هم فکر خود را بر این موضوع متمرکز کنید حتماً موفق می شوید.

3. میلیونرها از شما می خواهند که یک میلیونر باشید

میلیونرها می دانند برای شما نیز ثروت کافی برای پولدار شدن موجود است و این موضوع به طرق مختلف به خود آنها نیز در موفقیتشان کمک می کند چرا که تعداد میلیونرهای بیشتر برابر است با تجارت و سرمایه گذاری بیشتر و در نتیجه درآمد بیشتر. “رابرت کیوساکی” و “دونالد ترومب” در این باره کتابی با عنوان “چرا میخواهیم شما ثروتمند شوید” نوشته اند. این عنوان صحت دارد، نبردی در کار نیست بلکه تنها یک نظام همکاری دوستانه است که جریان دارد.

شما باید اینگونه عمل کنید: یک میلیونر شوید، به همین راحتی. این درست که از گفته تا عمل فاصله بسیار است اما مطالعه مطالب این مقاله نقطه آغاز بسیار مهمی است. پس به خواندن ادامه بدهید …

4. میلیونر ها همه کاره نیستند

حتماً ضرب المثل “همه کاره هیج کاره است” را شنیده اید؟ خوب در حقیقت میلیونرها دقیقاً متضاد این ضرب المثل هستند. آنها اغلب در یک رشته و یا نهایتاً شاخه های بسیار کمی تخصص دارند. آنها می دانند در چه کاری مهارت دارند و چه کاری را دوست دارند پس زندگی خود را وقف آن کار می کنند.

شما باید اینگونه عمل کنید: این طرز تفکر را که باید در همه ی کارها متخصص شوید رها کنید. ببینید به چه کاری علاقه دارید، پس تمام تلاش و تمرکز خود را وقف آن کنید. و در آن زمینه ای که علاقه دارید متخصص شوید.

5. میلیونرها چندین منبع درآمد دارند

موضوع تنها تنوع نیست بلکه باید به طرق مختلف درآمد ایجاد کرد. “وارن بافت” در چندین سهم سرمایه گذاری کرده است درست مثل “جف بزوس” که مالک بیش از یک شرکت است. میلیونرها نسبت به تخصص خود آگاهی دارند و شعب آنها نیز خاص است و از طریق همین تعدد شعب منابع چندگانه درآمدزایی ایجاد کرده اند تا به ثروت حقیقی دست یابند.

شما باید اینگونه عمل کنید: همین حالا منابع متعدد درآمدزایی خود را ایجاد کنید. یا در مورد داشتن آنها برنامه ریزی کنید. ممکن است در آغاز این منابع خیلی کوچک باشند اما دلیلی وجود ندارد که همیشه اینطور بماند. رویکردهای سرمایه گذاری و کسب و کارهای متفاوتی را امتحان کنید. فقط اطمینان حاصل کنید وقتی میخواهید شروع کنید بدانید چه می کنید.

6. میلیونرها به تحصیل اهمیت می دهند

با شنیدن داستان های اخراج “مارک زاکربرگ” (موسس فیسبوک) و “مت مولنوب” (موسس ورد پرس) از کالج، ممکن است تحصیل را بی اهمیت بدانید، اما با دانستن این مطلب که اکثر میلیونرها حداقل لیسانس داشته اند، درک استثنا بودن این دو میلیونر اخراجی از این قاعده آسان می شود. علوم اقتصاد، تجارت و مهندسی برای میلیونرها سه علم بسیار مهم به شمار می روند. اخذ مدارج علوم اقتصادی برای میلیونرها در اولویت است. به یاد داشته باشید بسیاری از همین اخراج شدگان از کالج در وهله ی اول از همان دانشی که در کالج یاد گرفته بودند برای شروع تجارت استفاده کرده اند.

شما باید اینگونه عمل کنید: به کسب علم بپردازید. اگر خواستید از کالج اخراج شوید و یک میلیونر خودکفا باشید که ما به شما خداقوت می گوییم اما آغاز به کار با داشتن یک سابقه علمی شانس شما را برای کسب پول بیشتر افزایش می دهد.

7. اکثر میلیونر ها احساس ثروتمندی نمی کنند

به طور کلی وقتی شما یک میلیونر هستید، همچنان هزاران نفر دیگر هستند که از شما پول بیشتری دارند به همین خاطر است که میلیونرها خود را “ثروتمند” نمی پندارند. همه ما مایلیم موفقیت خود را با حوادثی که قرار است برایمان اتفاق بیافتد تعریف کنیم و میلیونرها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. درست مثل وقتی که فکر می کنید با ارتقا درجه شغلی یا خرید خودرو جدید خوشحال خواهید شد، میلیونرها هم اغلب وقتی خود را ثروتمند می شمرند که میلیون ها و بیلیون های بعدی را کسب کنند.

شما باید اینگونه عمل کنید: همه ما درس بسیار مهمی از این مطلب میگیریم. ” همانجایی باش که الان هستی و از این بودن لذت ببر”. تو بهتر میشوی، ثروتمندتر، باهوش تر، اما این بدان معنی نیست که باید منتظر رسیدن مرحله بعدی باشی تا از آن لذت ببری. همین حالا از زندگی ات لذت ببر. همین جایی که هستی.

8. میلیونرها در “ظاهر” ثروتمند نیستند

شاید تا به حال افرادی را دیده باشید که جدیدترین مدل های خودروی “پورشه” را میرانند، در عمارت ها زندگی می کنند و احتمالاً تا بناگوش زیر قرض و بدهی فرو رفته اند و خرجشان هم بیشتر از دخلشان است. سندروم زیاده خواهی افراد زیادی را اسیر کرده است. از این اسارت رها شوید. اکثر میلیونرها در خانه های معمولی زندگی می کنند و خودروهای مدل پایین سوار میشوند. آنها بیشتر به کسب پول فکر میکنند نه خرید وسایل اضافی.

شما باید اینگونه عمل کنید: هرگز به این فکر نکنید که دیگران راجع به شما چه تصوری دارند. پول خود را بودجه بندی کنید و آن را ذکاوتمندانه سرمایه گذاری کنید. این راه ثروتمند شدن است. خانه های بزرگ و خودروهای لوکس تنها شما را در باتلاقی از قرض و بدهی فرو می برند. نکته مهم این است که باید کمتر از آنچه کسب میکنید خرج کنید.

9. میلیونرها می دانند تنهایی از پس کارها برنمی آیند

آنها ممکن است خودساخته باشند اما این بدان معنی نیست که کارها را به تنهایی انجام می دهند. میلیونرها ارزش دوستیابی، برقراری ارتباط با دیگران و جستجوی متخصصین در مواقع نیاز را می فهمند. طبق گفته اکثر میلیونرها آنها همیشه مشاورانی داشته اند که نقش بزرگی در مسیر موفقیتشان ایفا کرده اند.

شما باید اینگونه عمل کنید: اگر می خواهید کار بزرگی را شروع کنید، حتماً به کمک دیگران نیاز خواهید داشت. میلیونر شدن هم از این قائده مستثنی نیست. رجوع به دیگران برای مشورت بسیار با اهمیت است.

10. میلیونرها عاشق خرید کردن هستند … اما به صورت متفاوت

اگر به عادت خود برای خرید لباس های نو، خودرو و اسباب بازی مرتباً ادامه دهید، در حقیقت خود را به عادتی خو داده اید که شما را به سمت ورشکستگی می کشاند. میلیونرها عاشق خرید کردن اند اما به شیوه ای متفاوت. آنها به دنبال معاملات خوب در زمینه سرمایه گذاری و تجارت هستند و نه لزوماً خرید موتورسیکلت های جدید و تلویزیون های هزار اینچی. آنها تفاوت بین دارایی ها و بدهی ها را می فهمند و بیشتر بر روی اولی تمرکز دارند تا دومی.

شما باید اینگونه عمل کنید: تفکرتان را برای افزایش دارایی ها در مقابل بدهی ها تغییر دهید. یکی از مهمترین تفاوت های فقرا و ثروتمندان این است که فقرا بدهی میخرند و ثروتمندان دارایی. پس مانند ثروتمندان خرید کنید. امروزه میلیون ها میلیونر در سرتاسر دنیا وجود دارند. آنها متفاوتند و این متفاوت بودن لزوماً به این معنا نیست که طرز فکرشان درست باشد. اینها همه ویژگی های عمومی میلیونرها و بیلیونرها هستند. این ویژگی ها را در خود پرورش دهید و مطمئن باشید شما هم به زودی یک میلیونر خواهید شد.