چرا به امام حسین عشق می ورزم؟
عشق می ورزم چون انسان ازاد منش بود
عشق می ورزم چون مخالف خود رایی بود
عشق می ورزم چون مخالف زر زور و تزویربود
عشق می ورزم چون دنبال اصلاحات بود
عشق می ورزم که دنبال حقیقت بود
عشق می ورزم چون اهل اندیشه و تفکر بود
عشق می ورزم که دنبال انتقام نبود
عشق می ورزم که با دیکتاتوری مخالف بود
عشق می ورزم چون عاشق جوانان بود
عشق می ورزم چون اهل نزاکت بود
عشق می ورزم چون دنبال جنگ نبود حتی مخالف جنگ بود
عشق می ورزم چون دنیا برایش بی ارزش بود
عشق می ورزم چون به مخالفش دشنام نمی داد
عشق می ورزم چون که با مخالفش مناظره می کرد (عمروبن سعد)
عشق می ورزم چون دغدغه دین رحمانی را داشت
عشق می ورزم چون با عملش حرف می زد
عشق می ورزم چون که در نبرد با دیکتاتوری یزید خانواده اش را هم با خود داشت
عشق می ورزم چون برای رسیدن به اهدافش خانواده اش را نیز فدا کرد
عشق می ورزم چون دغدغه اش فقط دین نبود بلکه برای ازادی همه از یوغ ستم بود
عشق می ورزم چون علاقه ای به مدع گفتن برای خود در زمان حیاتش نداشت
عشق می ورزم چون به امر به معرف و نهی از منکر اعتقاد داشت نه به اجبارکردن به امری
عشق می ورزم چون به درون بیشتر اعتقاد داشت تا به ظواهر
عشق می ورزم چون با قلبش سخن می گفت نه با زبانش
عشق می ورزم چون با دوستان مروت و با دشمنانش مدرا می کرد
عشق می ورزم چون انچه را که برای خود می خواست برای دیگران نیز می خواست
عشق می ورزم چون اهل مشورت و شورا بود
عشق می ورزم چون زبانش گویای درونش بود
عشق می ورزم چون به خرد جمعی ایمان داشت
عشق می ورزم چون خوب زیستن رابه به درستی اموخت و خوب مردن را به دیگران یاد داد
عشق می ورزم چون صداقتش مخا لفانش را به حسرت وا داشت
عشق می ورزم چون از دین ابزاری برای رسیدن به قدرت بهره برداری نکرد
عشق می ورزم چون همه کارهای روزمره اش را خودش انجام می داد
عشق می ورزم چون با ذکرش و با دستهایش برای ازادی مردم دعا می کرد
عشق می ورزم چون عدالت را نه درشعار بلکه در عمل فریاد می زد
عش می ورزم چون با گفتن یک اری به ستمگر می توانست جهان را از آن خود کند اما خود را فدای ازادی دیگران کرد
عشق می ورزم چون به مدح کنندگان چاپلوس اجازه ورود نمی داد
عشق می ورزم چون از نام خاندان پاکش برای خود پلکان نساخت
عشق می ورزم چون نفسش وزش عطر اگین داشت
عشق می ورزم چون به توهین کنندگان خاندانش بی احترامی نمی کرد
عشق می ورزم چون برای رسیدن به قدرت دست به هرکاری نمی زد
عشق می ورزم چون تشنه قدرت نبود
عشق می ورزم چون زیبایی را در ازادی مردم می دید
عشق می ورزم چون شمشیرش برای دفاع از ازادی مردم بود
عشق می ورزم چون نفسش فریاد عدالت خواهی بود
عشق می ورزم چون گفتمان را بر شمشیر ترجیح می داد
عشق می ورزم چون مخالفش را می بخشید
عشق می ورزم چون به انسانیت و نجات او ایمان داشت
عشق می ورزم چون فریاد رس محرومان بود
عشق می ورزم چون به مخالفانش اجازه سخن گفتن می داد
عشق می ورزم چون خشمش هم برای خدا بود
عشق می ورزم چون انتخاب مسیر را به اصحابش واگذار می کرد(ازادی عمل)
عشق می ورزم چون یارانش با تمام وجود به او عشق می ورزیدند نه برای پست و مقام
عشق می ورزم چون برای زنان جامعه حرمت و کرامت قایل بود
عشق می ورزم چون مثل مردم زندگی می کرد و مانند انها کار و تلاش می کرد
عشق می ورزم چون کسی با لکنت زبان با او سخن نمی گفت چون او جذابیت انسانی داشت
عشق می ورزم چون اگر کسی خطایی می کرد او را به صلابه نمی کشید بلکه او را به امر خیر دعوتش می کرد
عشق می ورزم چون او خودش بود خودش، نه لشگری برای محافظت خودش آن هم در اوج دشمنی یزیدیان با او
عشق می ورزم چون کلامش قوت قلبی بود برای اصحابش
عشق می ورزم چون شعور را بشتر می پسندید تا شور را
عشق می ورزم چون او الگو و سرمشقی شد برای انسانیت
عشق می ورزم چون به خانواده مانند یک جامعه و جامعه و مردم را مانند یک خانواده می دید
عشق می ورزم چون از خرافات در جامعه بدور بود و آن را نمی پسندید
عشق می ورزم با تمام وجود برای تمام فصول در کنار همه اصول که او یک انسان به تمام معنی کامل بود اما مطلق نبود مطلق فقط خداست
* «اگر انسانها در طول عمر خویش فعالیت مغزشان به اندازه یک میلیونیوم معدهشان بود، اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت.» آلبرت انیشتین
* «اگر واقعیات با نظریات هماهنگی ندارند، واقعیتها را تغییر بده.» آلبرت انیشتین
* «تا زمانی که حتی یک کودک ناخرسند روی زمین وجود دارد، هیچ کشف و پیشرفت جدی برای بشر وجود نخواهد داشت.» آلبرت انیشتین
* «تخیل مهمتر از دانش است.علم محدود است اما تخیل دنیا را دربر میگیرد.» آلبرت انیشتین
* «سعی نکن انسان موفقی باشی، بلکه سعی کن انسان ارزشمندی باشی.» آلبرت انیشتین
* «سختترین کار در دنیا درک [فلسفهٔ] مالیات بر درآمد است.» آلبرت انیشتین
* «سه قدرت بر جهان حکومت میکند:۱-ترس ۲-حرص ۳-حماقت.» آلبرت انیشتین
* «علم زیباست وقتی هزینهٔ گذران زندگی از آن تامین نشود.» آلبرت انیشتین
* «متوجه هستید که تلگراف سیمی بهنوعی یک گربهٔ بسیار بسیار درازی است که وقتی دماش را در نیویورک میکشید، سرش در لوسآنجلس میومیو میکند. این را میفهمید؟ و رادیو هم دقیقاً به همین شکل کار میکند؛ شما پیامهایی را از اینجا میفرستید و آنها در جایی دیگر دریافتشان میکنند. تنها تفاوت در این است که دیگر گربهای وجود ندارد.» آلبرت انیشتین
* «مسائلی که بدلیل سطح فعلی تفکر ما بوجود میآیند، نمیتوانند با همان سطح تفکر حل گردند.» آلبرت انیشتین
* «من با شهرت بیشتر و بیشتر احمق شدم.البته این یک پدیدهٔ نسبی است.» آلبرت انیشتین
* «مهم آن است که هرگز از پرسش باز نهایستیم.» آلبرت انیشتین
* «هیچ کاری برای انسان سختتر از فکرکردن نیست.» آلبرت انیشتین
* «دین بدون علم کور است و علم بدون دین لنگ است.» آلبرت انیشتین
* «در دنیا خط مستقیم وجود ندارد و تمام خطوط بدون استثنا منحنی و دایره وار است و اگر این خط کوچکی که در نظرما مستقیم جلوه میکند در فضا امتداد یابد خواهیم دید که منحنی است.» آلبرت انیشتین
* «به آینده نمیاندیشم چون به زودی فرا خواهد رسید.» آلبرت انیشتین
* «بهسختی میتوان در بین مغزهای متفکر جهان کسی را یافت که دارای یکنوع احساس مذهبی مخصوص بهخود نباشد، این مذهب با مذهب یک شخص عادی فرق دارد.» آلبرت انیشتین
* «خدا، شیر یا خط؟ نمیکند» آلبرت انیشتین
* «خداوند زیرک است اما بدخواه نیست.» آلبرت انیشتین
* «نگران مشکلاتی که در ریاضی دارید نباشید. به شما اطمینان میدهم که مشکلات من در این زمینه عظیمتر است.» آلبرت انیشتین
* «همزمان با گسترش دایرهٔ دانش ما، تاریکیای که این دایره را احاطه میکند نیز گسترده میشود.» آلبرت انیشتین
* «یک فرد باهوش یک مسئله را حل میکند اما یک فرد خردمند از رودررو شدن با آن دوری میکند.» آلبرت انیشتین
* «اگه نمرهٔ تستت تک شد ناراحت نشو!» آلبرت انیشتین
* «در دنیایی که دیوارها و دروازهها وجود ندارند چه احتیاجی به پنجره و نرده است؟» آلبرت انیشتین
* «از وقتی که ریاضیدانان از سرو کول «نظریه نسبیت» بالارفتهاند، دیگر خودم هم از آن سر در نمیآورم.» آلبرت انیشتین
* «دوچیز بیپایان هستند: اول «منظومه شمسی»، دوم «نادانی بشر»، در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.» آلبرت انیشتین
* «من نمیدانم انسانها با چه اسلحهای در جنگ جهانی سوم با یکدیگر خواهند جنگید، اما در جنگ جهانی چهارم، سلاح آنها سنگ و چوب و چماق خواهد بود.» آلبرت انیشتین
امیدواریم سخنان زیبای البرت انیشتین راه گشای بشریت برای رسیدن به ارمانهای انسانی که کم است باشد
اکرم (ص)من از فقر امتم بیم ندارم. آنچه بر امتم بیمناکم سوء مدیریت است.
امام علی (ع) در نهج البلاغه علل سقوط دولت ها را در چهار چیز ذکر کرده اند: ضایع کردن مسائل اساسی و خود مشغول کردن به فروعات، حاکم کردن ارازل و فرومایگان و کنار زدن افاضل و شایستگان در عرصه مدیریت.
سعدیگرت مملکت باید آراسته****مده کار معظم به نوخاسته
به خردان مفرمای کار درشت****که سندان نشاید شکستن به مشت
نخواهی که ضایع شود روزگار****به ناکار دیده مفرمای کار
پروین اعتصامیتمام کارهای ما نمی بودند بیهوده****اگر در کار می بستیم روزی کاردانی را
شهیددکتر چمران
می گویند تقوا از تخصص لازم تر است، آ نرا می پذیرم.
اما می گویم آنکس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد، بی تقواست.
به امید آنکه در هر کشوری عقلانیت ،تخصص،تقوای(درستکاری) واقعی جانشین احساس ،فقر اندیشه ،ونااگاهی شود
فرمانروای بزرگ مردم خویش را در هیچ کجای دنیا از یاد نمی برد و همیشه پناه آنان است . ارد بزرگ
فرمانروا اندیشه خویش را درگیر رخدادهای کوچک نمی کند . ارد بزرگ
سیاست بازان بدانند که فرمانروا همیشه به مردم بدهکار است . ارد بزرگ
سردمداران ناشایست ترسشان از ناکارآمدیشان نیست ، دوری از فرمانروایی آنها را می ترساند ! . ارد بزرگ
سردمداران برای آنکه به توفان مردم گرفتار نشوند باید با امواج دریای آدمیان هماهنگ گردند .مهار دریا غیر ممکن است کسانی که فکر می کنند مردم را با امکانات خود مهار کرده اند دیر یا زود گم می شوند . ارد بزرگ
فرمانروایان نیرومند ، رایزنانی باهوش و کارآمد در کنار خود دارند . ارد بزرگ
بیچاره مردمی که فرمانروایانش رایزن ! ، و رایزنانشان فرمانروا هستند . ارد بزرگ
مردم به دنبال گزارش روزانه فرمانروایان نیستند! آنان دگرگونی و بهروزی زندگی خویش را خواستارند !! . ارد بزرگ
فرمانروای دانا می داند ، هیچ ندای با کُشتن خفه نمی شود . ارد بزرگ
فرمانروای دانا ، زخم خورده را بر هیچ کار دیوانی نمی گمارد . ارد بزرگ
خواست فرمانروا باید هم آهنگ با مردم باشد پیشداری او به نابودی اش می انجامد . ارد بزرگ
فرمانروای اندرزگو شایسته فرمانروای نیست تنها آنانی شایسته اند که اهل کارند . ارد بزرگ
همواره سودجویان خود را نگهبانان راستین فرمانروا می دانند . حال آنکه فرمانروای پاکزاد ، به شمار مردم خویش پاسبان دارد . ارد بزرگ
وقتی دیوانسالاران از نزدیکان فرمانروایان شدند دیگر امیدی به رشد کشور نیست . ارد بزرگ
بیچاره مردمی که فرمانروایانشان ، شاگردان رسانه ها باشند . ارد بزرگ
فرمانروایان تنها پاسخگوی زمان حال خویش نیستند آنها به گذشتگان و آیندگان نیز پاسخگویند . ارد بزرگ
فرمانروای شایسته به فکر انتقام از مردم خویش نیست . ارد بزرگ
فرمانروایان هیچگاه نباید از بار کاری که بر دوش گرفته اند شانه خالی کنند اگر هم اشتباهی رخ نموده با دلیری آن را بازگویند . ارد بزرگ
فرمانروایی که نتواند جلوی بیداد بزهکاران و چپاولگران را بگیرد شایستگی گرداندن کشور را ندارد . ارد بزرگ
فرمانروا در برکناری کارمند نابکار زمانی را نباید از دست دهد چون سیاهی کار بزهکار در دید مردم خیلی زود دامن او را نیز خواهد گرفت . ارد بزرگ
به حال سرزمینی که روشنفکرش ، حرف فرمانروایان تمامیت خواه را تکرار می کند باید گریست . ارد بزرگ
بی شرم ترین فرامانروایان آنهایی هستند که ناکارامدی و اشتباهات خود را به مردم نسبت می دهند . ارد بزرگ
فرمانروایان بی خرد ، مردم را شاگرد خویش می پندارند . ارد بزرگ
پادشاهی که مردمش از او فروتر بنشینند در فزونی و برتری نیست او در ته چاه کبر و خود بینی فرو افتاده است . ارد بزرگ
یکی از بزرگترین خوشبختی ها ، خدمت بیشتر به مردم است . ارد بزرگ
میرآب ، به اندازه دهد ، همه دشت سبز خواهد بود . ارد بزرگ
آزادی در نگاه بزرگان
بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است . فردوسی خردمند
آزادی متعلق به یک نفر نیست ، مال همه است . اسپنسر
آزادی باجی به مردم نیست ! چرا که مال و داشته آنهاست. ارد بزرگ
هرکس قادر به تملک و ارادۀ نفس خود باشد آزادی حقیقی را به دست آورده است . پرسلیس
آزادی تلاش خردمندانۀ آدمی در جستجوی علت حادثه هاست . هربرت مارکوزه
رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی . ارد بزرگ
آزادی این نیست که هرکس هرچه دلش خواست بکند ، بلکه آزادی حقیقی قدرتی است که شخص را مجبور به انجام وظایف خود می کند .ماکدونال
آزادی حقیقی آن نیست که هرچه میل داریم انجام بدهیم ، بلکه آن است که آنچه را که حق داریم بکنیم . ویکتور کوزن
حاشا که آواز آزادی از پس میله و زنجیر به گوش تواند رسید و از گلوگاه مرغان اسیر . جبران خلیل جبران