وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.
وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

هم اندیشی یا خردجمعی چیست؟(یاداشت تحقیقی)

خرد جمعی، را حس عمومی یا عرف عام نیز ترجمه کرده اند. اما، برای تفهیم بیشتر موضوع ،آن را به معنی"جان جمعی و روح جمعی" گرفته اند(خرد جمعی را به سخنی می توان ضمیر ناخودآگاه کالبد جامعه دانست).فیلسوفان و روانشناسان، ماهیت و هویت کل را چیزی مستقل از جزء می دانند؛ هر چند که خود از تجمیع جزء حاصل شده است ونظریه گشتالت.به سخنی دیگر، کل، صاحب دینامیزم یا دارای جان مجزایی هست. که مستقل ازجمع حسابی اجزای تشکیل دهنده آن بوده و بر مجموعه حاکم است (مثال عینی، رابطه سلول و بدن و یا رابطه شخص و اجتماع). درک این موضوع، به عنوان ابزاری اساسی برای همه انسانها، به وی‍‍ژه مدیران کلان جامعه، از ضروریات ادراکیست. زیرا در درک و فهم مکامیزم ها و دینامیزم های جامعه، بسیار یاری بخش است. این روش باعث تحول شگرفی در بینش نوع بشر و به وجود آمدن علوم جدیدی مثل ، یا علم مطالعه ی فلسفی دانش شده است.

حکم کسی که قتلی انجام می دهد، به مانند حکم کسی است که همه انسان ها را کشته است! نیز برپایه این منطق استوار است. یا برعکس اگر کسی به انسانی نیکی کرده باشد، مثل آن است که به بشریت نیکی کرده است!

 این منطق را به کل حیات نیز می شود تعمیم داد.حیات دارای یک جان یا روح واحده است.هر چیزی که در کل آن یافت می شود، عینا در جزء آن نیز صادق است. همان چیزی که اندیشمندان قدیم به آن"وحدت در کثرت و کثرت در وحدت می گفتند" و امروزی ها آن را "جهان هولوگرافیک" می نامند.در اینجا نیز اگر کسی به موجودی نیکی کرده باشد، به کل کاینات نیکی کرده است.انفاق در راه خدا نیز همین معنی را می دهد. 

ما در اینجا، از بحث فلسفی مسئله، گذرا عبور می کنیم. زیرا موضوع ما آن نیست. بلکه با استفاده از این قاعده مهم، سعی در تفهیم مسئله بسیار مهم تر، یعنی آزرده شدن جان و روح کاینات هستیم. که در اثر تخریب محیط زیست و به هم خوردن انتظام حیات، اتفاق افتاده است. تخریب بی مهابای منابع تجدید ناشدنی(از بین رفتن جنگل ها، مراتع، زمین های قابل کشت، معادن و سایر منابع طبیعی، و تخریب منابع آب و آلوده شدن اقیانوس ها و دریاها)، یعنی ثروت طبیعی بشر، یا به سخنی صحیح تر تنها ثروت واقعی بشر، و خدایان و ولی نعمتان او. نشانه های این افسردگی، به وضوح، از سیل های سهمگین، سونومی ها، زلزله ها و قحط سالی های وحشتناک پیداست. در کشور ما نیز، خشک شدن دریاچه ها و(بزرگترین آن ها، دریاچه اورمیه، که درحال خشک شدن سریع است، و متاسفانه هنوز مردم و مسئولین اشرافیت کافی به عمق فاجعه ندارند؛ چرا که به دلیل واقع شدن این دریاچه در کلیدر باران زایی کشور، در صورت خشک شدن آن، فاجعه زیست محیطی و به دنبال آن فاجعه انسانی و اجتماعی، کل کشور را در خود خواهد بلعید!) و قحط سالی و سیل و زلزله، طلایه دار آن بحران عمومی است.

بشر در یکصد سال اخیر، هزاران برابر صد سال های دیگر تاریخ حیاتش، دست به تخریب محیط زیست زده است(برابر گزارشات محیط زیست جهانی، مقدار اکسیژن جو زمین به 20% مقدار آن در یکصد سال قبل کاهش یافته است). این امر فرصت بازیابی و بازسازی منابع طبیعی، که از روند بسیار کند نیز برخوردار است، را از طبیعت گرفته است. روح کاینات، یا همان به سخن ما خرد جمعی کاینات، جداً دچار تالم گشته است. باید تجدید نظر اساسی در برنامه های اجتماعی و اقتصادی صورت گیرد.طبیعت چون آینه است. و نقش و کارنامه بشر را به وضوح نمایان می سازد. وقت آن فرا رسیده است که بگوییم:

"آینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن آینه شکستن خطاست!"

در هدف جویی ها و آرمانخواهی ها باید تجدید نظر شود.وقت آن فرا رسیده است که همه هدف جویی ها سمت و سوی حفاظت از منابع تجدید ناشدنی به خود بگیرد. وقت تنگ است. کشتی که همه در آن نشسته ایم، سوراخ شده است. و ما به جای پرداختن به موضوع و ترمیم آن، برسر جایگاه ها و اموال داخل کشتی، گوشت همدیگر را به دندان گرفته ایم. یک دعوای حیدری و صفدری تمام نشدنی! دست پخت دوستان نادان و دشمنان دانا! زمان آن فرا رسیده است، که تجدیدنظر اساسی در برنامه های اجتماعی – اقتصادی، به ویژه توسعه صنعتی، که هسته آن برنامه هاست، داشته باشیم.با نگاهی هوشیارانه به استفاده صحیح از منابع تجدید ناشدنی و حداکثر استفاده از انرژی های تجدید شونده. 

اجازه بدهید در این جا، با ذکر مسایل عمومی و مبتلابه بشر، نگاهی نیز کلی به جایگاه صنعت و دینامیزم"صنعت و صناعت(تکنولوژی)"در جامعه خود داشته باشیم.برای فهم درست مسئله، ابتدا لازم است یک تعریف جامع از صنعت داشته باشیم.

 در جواب این پرسش که "صنعت چیست؟" اکثر مردم و حتی خود صنعتگرها جواب های کلیشه ای موجود در کتاب ها و مقالات را تحویل می دهند. اما با کمی تامل در روابط و مناسبات جامعه، مسلماْ جواب های داده شده قانع کننده ذهن جستجو گر نخواهد بود.زیرا "صنعت" نه آن تعاریف داده شده، بلکه همان کلیتی خواهد بود که از همه اجتماع داخل و خارج (شامل، بحران ها و رونق های اجتماعی- اقتصادی و بحران ها و مزیت های طبیعی- جغرافیایی) متاثر است. به ویژه در جهان امروز، که کوچکترین تغییری در گوشه گوشه یِ جهان، تاثیر تعیین کننده ای بر وضعیت حیاتی آن دارد.

پس صنعت، تولید و فراوری محصولات کشاورزی نیست! صنعت، کارخانه نیست! صنعت، حتی شهرک صنعتی نیست! صنعت، معدن و فراوری مواد معدنی نیست! صنعت، لجستیک نیست! صنعت، توریزم نیست! و بالاخره، صنعت تجارت نیست! بلکه این همه، اجزای تشکیل دهنده آن هستند(جریان فیل مولانا: هرکسی از ظن خود شد یار من             از درون من مجست اسرار من). 

بلکه مجموع هدفمند آن ها یا مکانیزم آن، "صنعت" است، به سخنی دیگر: مجموع روابط و مناسبات تولیدی- اجتماعی، با ساختار و شبکه های پیچیده اش!(همان چیزی که در جوامع جهان سومی فهم و درک آن فراموش شده است). تازه با تعریف و مشخص نمودن "مکانیزم"، آنچه تا اینجای قضیه ناپیدا بود، رخنمون می شود. و آن "دینامیزم صنعتی است" که همانند "جان یا روح" آن است. و کلیت مستقل خود را به کرسی می نشاند. و منظور ما در این بحث روشن نمایی این موضوع مغفول مانده در جامعه یمان می باشد.

امروزه ،توسعه صنعتی خود از تکنولوژی های متنوعی بهره مند است. و تکنولوژی های مذکور نیز به نوبه خود، از مدل ها و الگوهای جامع سود می جویند. اجتماع صنعتی، به عنوان هسته محوری جامعه، نه تنها از مکانیزم های طراحی شده بسیار دقیق استفاده می کند، بلکه به عنوان زیر بخش برنامه کلان اقتصادی- اجتماعی، تابع شبکه عمومی آن است.این کالبد در یک بده و بستان سود دو طرفه(win - win) با سایر بخش ها از یک طرف و با جامعه جهانی، از طرف دیگر در تعامل است. چانه زنی های سیاسی – اقتصادی، همسان با فعالیت اقتصادی- اجتماعی با بهره مندی از مزیت های نسبی، درجه و جایگاه ملت ها را در نظم جهانی روابط و مناسبات اقتصادی تعیین می کند.

به نظر می رسد، در حال حاضر جان وروح (خرد جمعی) تولید و صنعت در جامعه یمان نیز دچار آزردگی و خستگی است.برای درمان آن ضروری است دو کار زیر انجام پذیرد:

       - کلیت برنامه توسعه اقتصادی- اجتماعی، با تعیین نقش هسته محوری صنعت، نقادانه مورد تجدید نظر جدی قرار گیرد.

       - تکنولوژی توسعه صنعتی کشور، به تیغ جراحی مهندسی مجدد و مهندسی ارزش سپرده شده و سپس با آن همانند یک تکنولوژی رفتار شود(البته با تاکید اکید در به کارگیری دانش آن و فراموش نکردن این موضوع که با یک موجود زنده طرف هستیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.