وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.
وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

کوروش بزرگ وارامگاهش



آرامگاه کوروش کبیر


این بنا آرامگاه نخستین منادی آزادی و حقوق بشر، کوروش بزرگ است که همانند گوهری در میان دشت پاسارگاد خود نمایی میکند. کوروش بزرگ به سال 599 پیش از میلاد در سرزمین پارس به دنیا آمد. پدرش کمبوجیه یکم از شاهان محلی پارس و مادرش ماندانا دختر آستیاک آخرین پادشاه ماد بود. کوروش در سال 550 پیش از میلاد امپراتوری هخامنشی را پایه گذاری کرد.

قلمرو این امپراتوری در اوج قدرت خود از مشرق تا کرانه های رود سند و از مغرب تا یونان و مصر گسترده بود. در سال 538 پ م کوروش، بابل را فتح کرد و در این اینجا بود که بیانیه حقوق بشر خود را به صورت استوانه­ای گلین تدوین نمود و فرمان آزادی و برابری را صادر کرد. وی پس از سالها تلاش جهت توسعه و پیشرفت کشور و برقراری صلح و امنیت در سال 529 پیش از میلاد چشم از جهان فرو بست و پیکرش در این بنا آرام گرفت.

 

آرامگاه در گذشته میان باغ های سلطنتی قرار داشته که از هر سوی دشت نمایان بوده است. این بنا در عین سادگی بسیار زیبا و چشم گیر است و در زمان حیات کوروش بزرگ به دستور وی ساخته شده است. بنای آرامگاه با تکنیک و مهندسی دقیق اجرا شده به گونه ای که پس از گذشت 25 قرن هنوز استوار و پابرجاست. مساحت آرامگاه 156 متر مربع و ارتفاع آن نزدیک 11 متر است. سنگ هایی که در ساخت بنا به کار رفته از نوع سنگ سفید مرمر نماست که از کوه سیوند در فاصله 30 کیلومتری جنوب غرب پاسارگاد استخراج شده و به این مکان انتقال یافته است. مهندسان و سنگ تراشان هخامنشی با دقت و شیوه ای خاص سنگها را روی هم قرار داده، به گونه ای که از هیچ نوع ملاتی در ساخت آرامگاه استفاده نشده و تنها از بستهای فلزی(آهن و سرب) جهت وصل کردن بلوکهای سنگی به یکدیگر استفاده شده است. آرامگاه در هفت طبقه اجرا شده که برگرفته از عدد مقدس هفت در میان ایرانیان است. ساختار کلی آرامگاه از دو قسمت تشکیل شده، قسمت نخست به صورت سکویی شش پله ای پایه و اساس بنا است که ریشه در بناهای آئینی همانند معبد ایلامی چغازنبیل دارد. قسمت دوم که به صورت اتاقکی با سقف شیب دار روی قسمت نخست اجرا شده، یادآور سنتهای معماری مهاجران آریایی است. ابعاد اتاقک آرامگاه 17/3 متر در 11/2 متر  به ارتفاع 10/2 است. این اتاقک در واقع محل نگهداری کالبد کوروش بوده که پس از مرگ، پیکرش را دورن تابوتی زرین قرار داده، به همراه وسایل شخصی از جمله ردا و جنگ افزارش در اتاقک آرامگاه قرار داده اند. زیر سقف شیبدار آرامگاه دو حفره بزرگ وجود دارد که برای سبک کردن وزن سنگ ها و کم کردن بار وارده به اتاقک ایجاد شده است.بنا به گفته مورخانی که پس از سقوط امپراتوری هخامنشی به دست اسکندر مقدونی همراه وی به پاسارگاد آمدند بر دیواره آرامگاه نوشته ای وجود داشته به این مضمون " ای انسان، هر که هستی  و از هر کجا که بیایی، زیرا می دانم که خواهی آمد، منم کوروش، پادشاه هخامنشی که این امپراطوری گسترده را برای پارسیان به یادگار گذاشته ام، که اکنون به این مقدار اندک از سرزمین بزرگ کشورم بسنده کرده ام بر گور من رشک مبر و بر ویران کردنش دل خوش مدار که تو نیز بر گور خود چنین نگاری، هرگاه فرمانبردار اهورامزدا باشی"این متن اکنون وجود ندارد و به احتمال زیاد روی یک پلاک سنگی نوشته شده و بر دیواره آرامگاه نصب گردیده که در گذشته های بسیار دور از محل خود برداشته شده است.آرامگاه کوروش در همه دوره ها مقدس و محترم بوده است. پادشاهان هخامنشی مراسم تاجگذاری خود را در این مکان انجام می داده اند. این تقدس پس از دوره هخامنشی و با از یاد بردن نام و جایگاه پاسارگاد کم رنگ شد تا اینکه در دوره اسلامی به گونه ای دیگر احترام و تقدس خود را باز یافت. در دوره اسلامی به دلیل اینکه اسناد و مدارکی از هویت اصلی آرامگاه وجود نداشت این بنا را به آرامگاه مادر سلیمان نسبت دادند. مردم بر اساس اعتقادات خود ساختن بناهای بزرگ سنگی همانند آرامگاه کوروش را خارج از قوه بشری می دانسته و ساخت آنها را به حضرت سلیمان که دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشته است، نسبت می داده اند. به همین جهت آرامگاه کوروش را هم از بناهای آن حضرت می شمردند و آنرا به مادر او نسبت داده و «مشهد مادرسلیمان» می خواندند.در دوران اتابکان فارس که پاسارگاد و تخت جمشید اهمیتی دوباره یافت و حتی پارس و ایران هم «ملک سلیمان» خوانده شد، با استفاده از ستون ها و سنگ های کاخ ها، مسجد جامعی پیرامون آرامگاه ساخته و محرابی نیز بر دیواره جنوبی اتاق آرامگاه حجاری شد. در سال 1350 خورشیدی، پس از مطالعه و بررسی، سنگ ها به جای اصلی خود منتقل شدند.از سال 1820 میلادی با کشف و خوانده شدن خطوط میخی و مطالعه اسناد و مدارک، هویت اصلی بنا به عنوان آرامگاه کوروش مشخص گردید. این بنا به همراه دیگر بناهای مجموعه پاسارگاد در تیرماه 1383 در فهرست میراث جهانی جای گرفت.


منبع سایت میراث جهانی پارسه پاسارگاد

 

سخنان زیبای کوروش کبیر(بنیان گذار حقوق بشر در جهان)


سخنان زیبای کوروش کبیر(بنیان گذار حقوق بشر در جهان)


جمله ای از کوروش کبیر


از کسانی که از من متنفرند سپاسگذارم،آنها مرا قوی تر میکنند.

از کسانی که مرا دوست دارند ممنونم،آنها قلب مرا بزرگ میکنند.

از کسانی که مرا ترک میکنند متشکرم،آنان به من می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست.

از کسانی که با من میمانند سپاسگذارم،آنان به من معنای دوست واقعی را نشان میدهند.

 

 

کوروش کبیر

 



گام محکم دولت در معرفی 575 بدهکار بزرگ بانکی ،قانون را پاس دارید


گام محکم دولت در معرفی 575 بدهکاربزرگ بانکی ،قانون را پاس دارید وکام ملت را در کوتاه کردن  دست کسانی که بی ضابطه چنین سرمایه ای را به جیب زدند شیرین کنید.


گام اول؛ شاید!
بهمن کشاورز . حقوقدان
سرانجام داستان اعلام اسامی بدهکاران بزرگ بانک‌ها به نقطه‌عطف رسید هرچند تا آنجا که به‌یاد دارم این نقطه‌عطف پیش از این هم تحقق پیدا کرده بود. اما این‌بار گویا به‌طور جدی، بالاخره این صورت اسامی به قوه‌قضاییه ارسال شده است.  گفتند کسی از کسی پرسید: نامت چیست؟ پاسخ داد: رستم! سوال‌کننده گفت راست می‌گویی یا می‌خواهی مرا بترسانی؟ صرف ارسال صورت اسامی که گفته می‌شود عمده بدهی به 20نفر نخست این فهرست مربوط است، گمان نمی‌رود خاصیتی داشته باشد و مشکلی را حل کند. زیرا نفس بدهکاربودن بدون اینکه اقدام مثبت قضایی از طرف بستانکار صورت گرفته باشد، هیچ فرآیند جدی‌ای را در پی ندارد.  تردیدی نیست که این مبالغ گزاف به افراد عادی و حتی صنعتگران، تجار و صاحبان حرف سازنده که پشت و پناه و ارتباطات «مفید» نداشته‌اند داده نشده است و بی‌گمان، این بدهکاران افراد «بی‌کس‌وکار» و معمولی نیستند. ناچار اگر قبول داشته باشیم که توان اقتصادی، توانایی‌های دیگری را در پی دارد - که هیچ آدم عاقلی نمی‌تواند چنین چیزی را قبول نداشته باشد- لاجرم باید منتظر باشیم که توانایی‌های از جنس دیگر این بدهکاران، آثار خود را بروز دهد و اولین آن، علنی‌نشدن نام این افراد است. حال آنکه قطعا صرف اعلام اینکه فلان‌کس یا شخص، فلان‌قدر بدهکار است در صورتی که این بیان حقیقت داشته باشد، هیچ منعی ندارد. احتمالا گفته خواهد شد چنین اقدامی تزلزل اقتصاد و فرار سرمایه‌ها و واردنشدن سرمایه‌های خارجی به ایران را در پی دارد. پاسخ این است که سرمایه‌های خارجی به‌قصد انتفاع مشروع به ایران وارد می‌شوند و اگر جز این باشد، بهتر است نشود. در عین حال ظاهرا در حال حاضر باید سراغ پول‌هایی را که تشکیل‌دهنده این بدهی‌ها هستند در خارج از مرزهای ایران گرفت زیرا اگر جز این بود، این بدهکاران در مقابل این فشار اجتماعی و بحث‌های مکرر، تاکنون ترتیبی برای ادای دین داده بودند.  تخصیص اعتبار و دادن ‌وام به کسانی که از بانک‌ها چنین تقاضاهایی می‌کنند مستلزم اعتبارسنجی و سپس گرفتن وثایق و تضمین کافی است. بدیهی است چک و سفته بدون پشتوانه غیرمنقول یا مثلا سهام و اوراق بهادار معتبر، نمی‌تواند وثیقه و تضمین دریافت اعتبار و وام باشد. اگر این بدهکاران با دادن وثایق و تضمینات کافی و معتبر، وام و اعتبار دریافت کرده‌اند اصلا دعوایی نداریم. می‌توانند با بانک‌های عامل قراری بگذارند و دین خود را ادا کنند. اما به حکم عقل، گمان نمی‌رود چنین باشد. یا میزان تضمین اخذشده، با اعتبارات دریافتی تناسب ندارد یا ممکن است اصولا اسناد مالی به‌جای وثیقه دریافت شده باشد.  در هر یک از این فروض، بررسی سلسله کارمندان و مدیرانی که پرداخت و تخصیص این اعتبارات با تصمیم و دستور آنان تحقق یافته است می‌تواند روشنگر خیلی از مسایل باشد مشروط بر آنکه این بررسی و تحقیق، تا انتها و بدون ملاحظه ادامه یابد.  آنچه مسلم است در قدم اول، ممکن است بانک مرکزی بتواند به استناد لایحه قانونی«ممنوعیت خروج بدهکاران بانک‌ها»، علی‌الحساب این افراد را ممنوع‌الخروج کند (البته اگر خارج نشده باشند). اما اینکه حرکت بعدی در مورد آنان چه خواهد بود مطلبی است که جنبه موضوعی دارد یعنی ممکن است در مورد هر یک از این افراد، قوانین و ضوابط مختلفی اعم از مدنی یا کیفری قابل اعمال باشد. اعمال روش‌های مدنی ناچار مستلزم اقدام قانونی و قضایی بانک‌های طلبکار است اما برخی از عناوین کیفری - در صورتی که نتیجه بررسی‌های اولیه، اعمال آنها را ایجاب کند - می‌تواند از طرف دادستان آغاز شود.  به‌هرحال با توجه به اینکه تعداد این بدهکاران چنان است که احتمالا افراد و اشخاص گوناگونی را در میان آنها می‌توان یافت، ناچار باید چنین نتیجه گرفت که حرکت اخیر معاون اول رییس‌جمهور، اقدامی صرفا سیاسی نیست و ارتباطی به تسویه‌حساب‌های جناحی و گروهی ندارد و شاید گام اول در مسیر سالم‌سازی محیط و روابط اقتصادی باشد. به‌هرحال بازهم موقع را مغتنم شمرده که یادآوری کنم اجرای قانون مشهور به «از کجا آورده‌اید» مصوب 1337 می‌تواند در این زمینه راهگشا باشد.

چرا تندروها دلواپسند؟




ای جماعت دلواپس!

چرا تندروها دلواپسند؟
فرشید اسحاقی
 جمع شدن عده ای دور هم و بیان «دلواپسی» هایشان در حوزه هسته ای، فرصتی مغتنم است برای بازگو کردن دلواپسی هایی که حداقل در 8 سال گذشته از سوی مدعیان دلواپسی دیده نشد. که اگر بود دلواپسی‌های حقیقی و نه از روی بغض سیاسی و کینه هایی که بوی قدرت می‌دهد، امروز اجتماع و اقتصاد و فرهنگ کشور در لبه پرتگاه قرار نداشت و لازم نبود نمایش‌های «دلواپسی» اکران شود. جامعه ایرانی، امروز پرشمار نگرانی و به زعم منتقدان، «دلواپسی» هایی دارد که همین جماعت دلواپس در لانه جاسوسی، در هشت سال گذشته چشم روی آنها بستند.
جماعت دلواپس توافق هسته ای، هشت سال دلواپس هلاک شدن اقتصاد و اجتماع و فرهنگ ایران نشدند.
 این جماعت، دلواپس نشدند هنگامی که میلیاردها ریال و دلار کشور، در پرونده‌هایی به نام بابک زنجانی و خاوری و... به تاراج رفت.
 این جماعت، دلواپس نشدند هنگامی که سیاست خارجی کشور، از زبان محمود احمدی نژاد و تیم دولت، دشمن تراشی‌هایی کرد که بزرگ شدن پٌتک تحریم، ثمره اش بود.

  این جماعت، دلواپس نشدند وقتی تحریم‌ها، کاغذ پاره خوانده شدند و این کاغذ پاره‌ها، هر روز جلوی پای اقتصاد و اجتماع و فرهنگ مردم، سنگ می‌انداخت.
 این جماعت ، دلواپس نشدند وقتی بزرگترین پرونده‌های فساد مالی تاریخ انقلاب، در دولت مورد حمایتشان رخ‌داد و ثمره اش، اعتماد مردم به دولت و کشور را خدشه دار کرد.
 این جماعت ، دلواپس نشدند که هشت سال تیتر روزنامه ها، اختلاس‌های بیمه ایران و تامین اجتماعی و بانک صادرات و استانداری تهران و ... شد.

 این جماعت، دلواپس نشدند وقتی تولید در کارخانه‌های کشور ، بی‌معنا شد و آنچه معنا پیدا کرد، بیکاری هر روزه کارگران بود.
 این جماعت دلواپس نشدند هنگامی که بی تدبیری‌های عدیده دولت قبل، ایران را هر روز وابسته تر به تولیدات خارجی کرد و استقلال تولید کشور، لگدمال شد.
 این جماعت دلواپس که همچون این روزها، آن روزها نیز ردای نمایندگی مردم در مجلس را داشتند، دلواپس نشدند که این همه فضاحت سیاسی و اقتصادی، میوه هزار ناهنجاری اجتماعی و فرهنگی را دنبال دارد و بنیان‌های اساسی را فرو می‌پاشد؟
ای جماعت دلواپس! همه این دلواپسی‌هایی که هشت سال چشم بر آن بستید، دلواپسی‌های دیگری آفرید که درد زخمش، عمیق تر از دلواپسی هسته ای تان نباشد، سطحی تر نیست.

آنجا که ندیدن دلواپسی‌های عملکرد سیاسی و اقتصادی هشت سال گذشته دولت، دلواپسی مادران و پدران این سرزمین را به حد اعلا رساند.

 آنجا که مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی، خانواده را غافل کرد از شبگردهای دختران و پسرانشان. بیم گرانی‌های روز افزون کالاهای اساسی، دلار و طلا و حتی نان شبی که باید به خانه می‌آوردند، آنها را غافل کرد از معتاد شدن و تن فروختن و بی هویت شدن فرزندانشان.ای جماعت دلواپس! آمارهای اجتماعی رشد طلاق، افزایش سن ازدواج، کاهش سن اعتیاد، مصرف شیشه و کراک در خوابگاه‌های دختران، رشد زنان و مردان خیابانی، ازدیاد جمعیت متکدیان، تجاوز به عنف و خیلی دیگر از اتفاقات ناخوشایند فرهنگی و اجتماعی، زاییده صدها دلواپسی است که هشت سال آنها را ندیدید.

 هشت سال یا مهر سکوت بر لب دوختید و یا منافع حزبی و شخصی، دلواپستان نکرد از بلایی که بر سر جامعه ایرانی می‌آید.
 امروز که ادعای دلواپسی هسته‌ای‌تان، سعی در قد علم کردن مقابل فرزندان همین مرز و بوم که خواب و خوراکشان، حل مناقشات هسته‌ای شده است، دستاوردی جز دامن زدن به مشکلات اقتصاد و اجتماع و فرهنگ نخواهد داشت.
 شاید برای شما جماعت دلواپس، از پس تامین‌های همیشگی معیشت و زندگی که داشته اید، غمی از فروپاشی بنیان خانواده نباشد، اما بدانید که 92 درصد از جامعه 77 میلیونی ایرانی، امروز بزرگترین مطالبه‌شان، دریافت 45 هزار تومان یارانه است که برایشان نه دلواپسی‌های سیاسی و قدرت طلبانه شما مهم است و نه مزایده و مناقصه هسته ای! و درآخر ای جماعت دلواپس!
عمق دلواپسی امروز جامعه ایران، نداشتن غم نان و تامین نیاز تحصیل و تفریح و ازدواج فرزندان خانواده است که اگر باشید دلواپس این نیازها، دلواپسی‌تان را می‌ستاییم!