وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.
وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

گیلان زیبا با طبیعت سبزش پذیرای شماست(گیلان عروس خاورمیانه)

گیلان زیبا  با طبیعت  سبزش پذیرای  شماست(گیلان عروس خاورمیانه)


استان گیلان با مساحت 14711 کیلومتر مربع در میان رشته کوههای البرز و تالش در شمال ایران جای گرفته است. این استان به واحد جغرافیایی جنوب دریای خزر تعلق دارد و با استان های اردبیل در غرب، مازندران در شرق، زنجان در جنوب و کشور استقلال یافته آذربایجان و دریای خزر در شمال هم مرز و همسایه است. رود سفید تمشک که بین چابکسر و رامسر جاری است،‌ آن را از استان مازندران جدا می کند. آب و هوای گیلان، معتدل مدیترانه‌ای و ناشی از آب و هوای کوهستانی البرز و دریای خزر است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گیلان، با پیشینه فرهنگی غنی، با بیش از هفت هزار سال تاریخ بهرمند است. در گیلان بویژه در روستاها، بیشتر از هر جای ایران مهرگان جشن گرفته می شود. زمان همه این جشنها مصادف است با پایان فصل برداشت محصولات کشاورزی. در واقع این جشنها مراسم سپاسگزاری از ایزد مهر و بار آوری است که یاور چند هزار ساله ی دهقانان در امر کاشت و برداشت می باشد. در بسیاری از روستاهای گیلان جشن خرمن در این ایام برگزار می شود.


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




بر اساس تقسیمات کشور سال 1375 این استان به مرکزیت رشت، 12شهرستان، 35شهر، 30 بخش، 99 دهستان و 2763 آبادی دارد. شهرستان های استان عبارتند از: آستارا،‌ آستانه اشرفیه، بندر انزلی، رشت، رودبار، رودسر، شفت،‌ صومعه‌سرا، طوالش،‌ فومن، لاهیجان و لنگرود. جاذبه‌های طبیعی گیلان را می‌توان به بخش های زیر تقسیم کرد:



سواحل دریا: شهرهای رودسر، آستارا، بندر انزلی، کلاچای، چابکسر و کیاشهر، در کنار دریا قرار دارند. طول ساحل دریا، در استان گیلان به ۲۲۰ می‌رسد.



تالاب‌ها‌: تالاب انزلی، از جمله زیباترین مناظر آبی ایران است. تالاب انزلی، از مهم‌ترین تالاب‌های جهان محسوب می‌شود که به همین دلیل، کنوانسیون بین‌المللی تالاب‌ها، در این شهر مورد تصویب واقع شده ‌است. این تالاب، از سال ۱۳۸۴ خورشیدی در معرض خطر نابودی قرار گرفته‌ است.



جنگل‌ها: جنگل‌های لنگرود در لیلا کوه، جنگل‌های تالش، جنگل‌های لاهیجان و جنگل‌های دیلمان و سیاهکل از جمله جنگل‌های زیبا و دیدنی گیلان است که علاوه بر این رودها، آب های معدنی و بزرگترین دریاچهٔ جهان (دریاچه کاسپین) که در شمال این استان واقع شده ‌است.



مناطق ییلاقی گیلان که در حال حاضر بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند، عبارتند از: نواحی ییلاقی جواهردشت؛ در ارتفاعات شرق گیلان، منطقهٔ شمالی کوه زیبای سماموس قرار دارد و ییلاقِ نواحی چابکسر، قاسم آباد، واجارگاه، کلاچای و رحیم‌آباد به شمار می‌رود. این ییلاق، از زیباترین نقاط جغرافیایی ایران محسوب می‌شود.



ییلاق‌های واقع در مسیر درهٔ رودخانه پلرود شهر کلاچای همینطور ییلاق‌های دیلمان و اسپیلی؛ ییلاق‌های این ناحیه، هم از نظر چشم‌انداز و هم از نظر آثار تاریخی و فرهنگی دارای اهمیت بسیار است.



ییلاق‌های نواحی رودبار؛ این ییلاق‌ها را می‌توان به دو قسمت تقسیم کرد: نخست ییلاق‌های واقع در شرق سفیدرود که عمدتاً در بخش عمارلو، توتکابن و پره‌سر قرار دارند و همچنین ییلاق‌های تالش و آستارا.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




منطقه تی تی سرا در دامنه های درفک



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




رودسر ، رحیم آباد ، سفید آب



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net




چهره تابستانی قلعه رودخان



گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org




چهره زمستانی قلعه رودخان



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




مجموعه تاریخی قلعه رودخان



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




خزانه برنج در صومعه سرا



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




جاده باصفای کیسوم



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




ساحل زیبای کیسوم



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




جنگل های پائیزی ماسال



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




دورنمایی از لاهیجان



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




لاهیجان در زمستان



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net




شالیزارهای برنج در اطاق ور ، لنگرود



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




روستای انارکول در شهرستان رودبار



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




ارتفاعات منجیل



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




آق اولر در تالش



گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org




منطقه سیاهکل



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




یک شب برفی در رشت



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




اسکله بندر انزلی در شب



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




تالاب انزلی



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




بام سبز لاهیجان



گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




تصاویر هوایی از استان گیلان



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org




سواحل دریای خزر



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net




نشای برنج در آهندان لاهیجان



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




طبیعت ییلاقی شکردشت در تالش



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




ارتفاعات تالش



گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org








شالیزار های برنج گیلان



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




برداشت برنج در شالیزارهای گیلان



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org






ماسوله در زمستان برفی



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org








آستارا - آبشار لاتون



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




آستارا - مرداب استیل



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




آستارا - گردنه حیران



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



شگفت های دنیای امروز(دنای معماری)لطفا نگاه نکنیدچون چشم گیر

شگفت های دنیای امروز(دنای معماری)لطفا نگاه نکنیدچون چشم گیر

خلاقیت‌های شگفت انگیز در دنیای معماری

معماری عصر مدرن، سرشار است از خلاقیت و نوآوری، هنری که هر روز قالبی نو، شکلی جدید و نمایی متفاوت را ارائه می‌دهد. طرح‌هایی که بعضاً ساختارشکنانه بوده و نشان از پوست اندازی تدریجی معماری دارند. تکنولوژی‌های مدرن نیز به کمک آمده و خلاقیت بی حد و مرز جادو می‌کند. همراه باشید با ما در مروری بخشی از این خلاقیت‌ها …

معماران در سراسر جهان و در کشمکشی هر روزه، در تلاشند تا شکل، ساختار و تکنیک‌های به کار رفته در این عرصه را بهبود بخشیده و چشم اندازی نوین از معماری عصر جدید، ارائه دهند. معماری اگر کهن‌تر نباشد، حرفه‌ای است به قدمت تمدن و تاریخ. سازه‌های امروز دیگر چیزی فراتر از یک سرپناه یا بنای معمولی هستند. خلاقیت به کار می‌رود، ایده شکل می‌گیرد، ابزار به کمک می‌آید و در نهایت شاهد چیزی هستیم بسی متفاوت‌تر از گذشته. سازه‌هایی که به صورت نماد و سمبل درمی‌آیند، با نوآوری قامت برافراشته و همگان را به بازدید و تماشای خود دعوت می‌کنند. این بار به سراغ این چنین بناهایی می‌رویم. جایی که همه چیز، حول محور ابتکار و نبوغ سازنده می‌چرخد.


1. گرند پلس (Grand Palais)، پاریس، فرانسه
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


2.
هتل اُم (Omm)، بارسلونا، اسپانیا
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


3. حفره‌ای برای استراحت، دانشگاه سئول، کره‌ی جنوبی
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


4.
استخر بیابانی موجاوه (Mojave)، کالیفرنیا، ایالات متحده
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


5.
آلبروبِلّو (Alberobello)، پولیا (Puglia)، ایتالیا
گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


6.
مترو، مسکو، روسیه
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


7.
خانه‌های مکعبی، روتردام، هلند
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


8.
ایستگاه مترو، استکهلم، سوئد
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


9.
مجموعه استخر
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


10.
کورا (Chora)، جزیره‌ی میکونوس، یونان
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


11.
شفشاوِن(Chefchaouen)، مراکش
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


12.
قصر ایده‌آل (Ideal Palace)، هوتِریو (Hautrives)، فرانسه
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


13.
هتل سیام (Siam)، بانکوک، تایلند
گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


14.
لاس پوزاس(Las Pozas)، چیلیتلا (Xilitla)، مکزیک
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


15.
هتل بوتیک کلاپسونز (Klapson)، سنگاپور
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


16.
فضای خلاقانه‌ی داخلی BBC
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


17.
هتل نائومی (Naumi)، سنگاپور
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


18.
پارک رویال، پیکرینگ (Pickering)، سنگاپور
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


19.
باغ‌های معلق اُبُد(Ubud)، بالی، اندونزی
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


20.
صخره‌ی گوئاتاپه (Guatape)، کلمبیا
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


21.
موسوئِم (MuCem)، مارسی، فرانسه
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


22.
موزه‌ی گوگِنهایم، بیلبائو، اسپانیا
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


23.
پل موسی، هالستِران (Halsteren)، هلند
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


24.
وات رونگ خون (Wat rong khun)، چیانگ رای (Chiang Rai)، تایلند
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


25.
پروژه‌ی موسیقی، سیاتل، آمریکا
گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


26.
دانشگاه بانکوک، تایلند
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


27.
Garden By the Bay، سنگاپور
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

جاذبه های توریستی باعکس های استثنایی

جاذبه های توریستی باعکس های استثنایی

تصاویر دیدنی اما غیرقانونی از جاذبه‌های توریستی جهان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

دو عکاس روس به نام‌های وادیم ماهورا و ویتالی راسکلوف با انتشار عکس‌هایی که به طور غیر قانونی از هرم بزرگ جیزه گرفته‌اند توجه رسانه‌ها را به خود جلب کردند. این دو عکاس سال‌ها خود را بر فراز بلندترین ارتفاعات به خطر انداخته‌اند تا بتوانند بلندترین و معروف‌ترین ساختمان‌های جهان را به تصویر بکشند. آن‌ها این تصاویر را در وبسایت خود منتشر کرده‌اند. این تصاویر بسیار مهیج هستند و چشم‌اندازهایی را به تصویر کشیده‌اند که هیچ راه دیگری برای دیدنشان وجود ندارد.

این کار آن‌ها کاری جنجال برانگیز بوده است. به همین دلیل هم آن‌ها از دیگران می‌خواهند که این کار را انجام ندهند. از بالارفتن از بلندترین آسمان‌خراش چین گرفته تا عکس گرفتن از بالای ساگرادا فامیلیا در بارسلونا. با هم نگاهی به برخی از خیره کننده‌ترین و خطرناک‌ترین این عکس‌ها می‌اندازیم.

این عکاسان روسیه به تازگی با گرفتن این عکس‌های غیر قانونی از هرم بزرگ جیزه در مصر و در شهر قاهره توجه بسیاری را به سمت خود معطوف کردند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


برای گرفتن این تصویر، پس از بسته شدن اهرام، آن دو به مدت چهار ساعت خود را از دید مأموران مخفی کردند. اگر دستگیر می‌شدند مجازاتشان یک تا سه سال حبس می‌بود.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

این دو سال‌های سال از ساختمان‌ها بالا می‌رفتند. در آلمان و در شهر کلن آن‌ها جایی رفتند که می‌توانستند کلیسای جامع کلن، مقر اسقف اعظم کلن و میراث جهانی یونسکو را از دید یک پرنده بلند پرواز ببینند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


برای فرار از جمعیتی که بعد از ظهر به کلیسا می‌آمدند آن‌ها دزدکی خود را به داربست رساندند و بدون هیچ‌گونه وسایل کمکی و ایمنی خود را به بالا رساندند.

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


این دو با ۶۵۰ متر صعود خود را به بالای یکی از بلندترین آسمان‌خراش‌های چین یعنی برج شانگهای رساندند. برای دیدن مناظر از بالای برج سه آسانسور مسافران را به یک سکوی مخصوص می‌رساند. اما این دو عکاس تصمیم گرفتند به جای آسانسور از جرثقیل‌هایی که در آن زمان برای پروژه‌های ساختمانی در آن جا بودند استفاده کنند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



آن‌ها برای ثبت تصاویری کامل و فراگیر از بندر شانگهای و آسمان‌خراش‌هایش از بیلبورد‌های تبلیغاتی بالا رفتند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


آن‌ها در ساگرادا فامیلیا در بارسلونای اسپانیا به کلیسای معروف آنتونی گائودی رفتند و به بالاترین جایی که می‌شد برای گرفتن یک عکس خیره‌کننده رفت صعود کردند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


این عکاسان ۵۰ متر از میله‌های یک جرثقیل در بالای ساختمان بالا رفتند تا توانستند تصاویری از آن چشم‌انداز خلق کنند که پیش از این کسی ندیده بود.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


آن‌ها با رفتن بر بالای سقف یک ساختمان در نزدیکی برج ایفل به نمایی از این برج دست یافتند که کمتر توریستی در پاریس می‌تواند برج ایفل را از این زاویه ببیند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


رفتن به بالای برج ایفل کاری است که اغلب توریست‌ها در پاریس انجام می‌دهند، اما این دو عکاس نترس یک گام فراتر رفتند. بدون سرگیجه و ترس از ارتفاع، در کمال آرامش و خونسردی پاهایشان را آویزان کرده یک پانوراما از زاویه بالا از پاریس گرفتند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


شما می‌توانید برای رسیدن به بالای برج‌های کلیسای نوتردام پاریس از مسیری با ۴۰۰ پله‌ بالا بروید، اما این عکاسان تصمیم گرفتند از بیرون، از نمای ساختمان بالا بروند تا بتوانند یک تصویر نما بسته از مجسمه‌های کلیسا بگیرند.

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


هنگامی که آن‌ها از نمای بیرونی کلیسای جامع سنت ویتوس، بزرگترین عبادتگاه شهر پراگ در جمهوری چک، جایی که مراسم‌های مذهبی و تاج‌کذاری‌های پادشاهان و ملکه‌های چک در آن‌جا انجام می‌گرفت، بالا رفتند، پلیس محلی در حالی که شوکه شده بود آن‌ها را دستگیر کرد. اما نهایتاً به آن‌ها اجازه داد که بروند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


پل آکاشی کایکو در ژاپن، با دکل‌هایی به ارتفاع ۲۹۸ متر، بلندترین پل معلق جهان است. این دو گردشگر نترس، در یک نیمه شب از دکل‌های این پل بالا رفتند تا تصاویری از آن چشم‌انداز منحصر به فرد ثبت کنند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کلیسای “دو ساکره کور د مونتمارتر” با عرشه‌ای به ارتفاع بیش از ۴۰۰ متر، یکی از بناهای تاریخی مهم پاریس است. اما بجای رفتن بر روی عرشه، این دو عکاس پشت‌بام این کلیسا را برای ثبت چشم‌اندازهای آن‌جا انتخاب کردند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


همچنین آن‌ها با طی مسیری در آب به بالای تالار شهر استکهلم که در شب به زیبایی نورپردازی شده بود، رسیدند. این تالار یکی از معروف‌ترین ساختمان‌های سوئد است که هر سال میزبان گردهمایی‌های شورای شهر، هنر و مراسم اهدا جایزه نوبل می‌باشد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


برای گرفتن این تصویر از کاخ فرهنگ و علوم که بلندترین ساختمان لهستان، در شهر ورشو است و شامل تعدادی سینما، استخر، موزه، کتابخانه، تئاتر و سالن کنسرت می‌باشد، این دو عکاس ماجراجو وارد یک ساختمان نیمه کاره در آن نزدیکی شدند و دور از چشم نگبانان خود را به بالای آن رساندند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


پس از اینکه ویدئوی آن‌ها در حال بالا رفتن از برج شانگهای در یوتیوب بسیار مورد استقبال قرار گرفت، آن‌ها از مرکز مالی چین در شهر شنزن چین، که بعد از برج الخلیفه، دومین برج مرتفع دنیا است، بالا رفتند. آنها در ارتفاع ۶۶۰ متری تصمیم گرفتند که هر سال در سال نوی چینی این کار را انجام دهند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


آنها همچنین به مراکز صنعتی و تونل های زیر زمینی از جمله سیستم مترو استکهلم هم سری زدند. آنها برای گرفتن این تصاویر با موقعیت‌های بسیار خطرناکی مواجه شدند و هرگز انجام چنین کارهای مخاطره آمیزی را توصیه نمی‌کنند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

سختی های زندگی و مقاومت جانانه با چهل راه حل


سختی های زندگی  و مقاومت جانانه با چهل راه حل


چهل درس برای مقاومت در سختی‌های زندگی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

برای همه پیش می‌آید که در طول زندگی خود کسی که دوست دارند، به او نیاز دارند، یا چیزی که تصور می‌کردند برایشان می‌ماند را از دست بدهند. اما همین از دست دادن‌هاست که ما را قوی‌تر کرده و به سمت فرصت‌هایی برای رشد و شادی در آینده هدایت می‌کند. گاهی اوقات برای اینکه بتوانید دوباره متولد شده و مدلی قوی‌تر و باهوش‌تر از خودتان شوید، باید اول کمی از درون فرو بریزید. در ادامه ایمیل درس‌هایی از زندگی را برایتان عنوان می‌کنیم که کمکتان می‌کند با درکی بیشتر به جلو پیش روید …

۱. شما آن چیزی نیستید که در گذشته برایتان اتفاق افتاده. گذشته شما هر چقدر هم که دردناک بوده باشد، آینده، روشن و پاک در مقابلتان است. شما دیگر عادت‌های گذشته‌تان نیستید. دیگر شکست‌های گذشته‌تان هم نیستید. دیگر آن چیزی نیستید که روزی دیگران با شما رفتار می‌کردند. شما همان چیزی هستید که همین الان تصور می‌کنید هستید. درست همان چیزی که همین الان مشغول انجام آنید.

۲. به چیزهایی فکر کنید که دارید، نه چیزهایی که ندارید. شما همانی هستید که هستید و همان چیزهایی را دارید که همین الان دارید. آنقدرها هم نمی‌تواند بد باشد چون اگر غیر از این بود قادر به خواندن این مقاله در این لحظه نبودید. مسئله مهم این است که یک فکر مثبت پیدا کنید که الهام‌بخش شماست و به شما برای پیش رفتن در زندگی انگیزه می‌دهد. به این فکر بچسبید و روی آن تمرکز کنید. ممکن است تصور کنید که چیزهای زیادی ندارید یا اصلاً هیچ چیز ندارید، اما ذهنتان را دارید که می‌تواند به شما انگیزه دهد. برای پیش رفتن در زندگی همین برایتان کافی است.

۳. دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بخش طبیعی رشد و پیشرفت است. بخشی از زندگی و رشد کردن تجربه، مشکلات غیرقابل‌انتظار است. آدمها کارشان را از دست می‌دهند، بیمار می‌شوند و گاهی در تصادفات رانندگی جان خود را از دست می‌دهند. وقتی جوان‌تر هستید و همه چیز خوب پیش می‌رود، تجسم این واقعیت تلخ کمی دشوار است. هوشمندانه‌ترین و گاهی سخت‌ترین کاری که در چنین موقعیت‌هایی می‌توانیم انجام دهیم این است که عصبانی شویم. باید بدانید که این خشم احساسی فقط همه چیز را بدتر می‌کند. و این اتفاقات بد آنقدرها هم که به نظر می‌رسند بد نیستند و حتی اگر اینطور باشند، فرصتی برای قوی‌تر شدن به ما می‌دهند.

۴. اشکالی ندارد که برای مدتی از هم بپاشید. لازم نیست همیشه وانمود کنید که قوی هستید و هیچ نیازی نیست که مدام ثابت کنید که همه چیز خوب پیش می‌رود. همینطور نباید نگران باشید که بقیه چه فکری می‌کنند. اگر لازم است گریه کنید، اشک ریختن عملی کاملاً سالم است. هر چه زودتر این کار را بکنید، زودتر خواهید توانست دوباره لبخند بزنید. و لبخند زدن همیشه به معنی خوشحال بودن فرد نیست. گاهی اوقات به این معنی است که آنقدر قوی هستند که در مواجهه با مشکلاتشان لبخند بزنند.

۵. زندگی شکننده، ناگهانی و کوتاهتر از آن چیزی است که تصور می‌کنید. ممکن است فردایی نباشد. همین الان یک نفر مشغول ریختن برنامه‌ای برای فردای خود است بدون اینکه بداند همین امروز می‌میرد. ناراحت‌کننده است اما واقعیت دارد. پس سعی کنید از زمانتان هوشمندانه استفاده کنید و قدر زندگی را بدانید. هر لحظه از زندگی هدیه‌ای است از جانب خداوند برای شما. سعی نکنید با مشغول کردن خود به مسائل ناراحت‌کننده آن را هدر دهید. وقتتان را صرف چیزهایی کنید که شما را به سمت مقصدی که در نظر دارید پیش می‌برد.

۶. گاهی اوقات شکست خواهید خورد. هرچه سریعتر این مسئله را قبول کنید، سریعتر می‌توانید در زندگی پیش بروید. هیچوقت نمی‌توانید ۱۰۰٪ مطمئن شوید که کاری موثر خواهد بود اما می‌توانید ۱۰۰٪ مطمئن باشید که هیچ کاری نکردن هیچ تاثیری نخواهد داشت. کاری انجام دادن حتی اگر اشتباه باشد بسیار کارامدتر از هیچ کاری نکردن است. پس، از منطقه امنتان بیرون بیایید و امتحان کنید. یا موفق می‌شوید و یا یک درس زندگی می‌گیرید. در هر دو حال برنده خواهید بود.

۷. شما ظرفیت ساختن خوشبختی خود را دارید. احساسات تغییر می‌کنند، آدمها تغییر می‌کنند، و زمان پیش می‌رود. می‌توانید به اشتباهات گذشته‌تان بچسبید یا اینکه آنها را رها کرده و خوشبختی خود را بسازید. لبخند یک انتخاب است نه معجزه. اشتباه نکنید و صبر نکنید تا کسی یا چیزی به سراغتان بیاید و شادتان کند. خوشبختی واقعی از درون شما به وجود می‌آید.

۸. خودتان را از نظر احساسی از مشکلاتتان جدا کنید. شما بسیار بزرگ‌تر از مشکلاتتان هستید. شما یک موجود زنده هستید که بسیار پیچیده‌تر از همه مشکلات شخصی‌تان در کنار هم است. و این یعنی شما بسیار قوی‌تر از آن هستید. شما توانایی تغییر دادن آنها را دارید.

۹. مشکلتان را بزرگ‌تر از چیزی که هست نکنید. نباید بگذارید یک ابر سیاه همه آسمانتان را بپوشاند. خورشید همیشه در حال تابیدن روی قسمتی از زندگی‌تان است. گاهی‌اوقات باید احساستان را فراموش کرده و به این فکر کنید که لایق چه چیزهایی هستید.

۱۰. هر اتفاقی که می‌افتد، یک درس زندگی است. هر آدمی که با او برخورد می‌کنید، هر چیزی که می‌بینید، همه، بخشی از تجربیات آموزنده شما از زندگی هستند. یادتان نرود که درس بگیرید، مخصوصاً وقتی اوضاع آنطور که شما می‌خواهید پیش نمی‌رود. اگر کاری که می‌خواستید را پیدا نکرده‌اید یا رابطه‌تان آنطور که می‌خواهید نیست، فقط به این معنی است که چیزی بهتر از آن، بیرون منتظر شماست. و درسی که گرفته‌اید اولین قدم برای پیش رفتنتان است.

۱۱. به هر مشکل مثل یک تکلیف مدرسه نگاه کنید. از خودتان بپرسید، “این موقعیت چه درسی می‌خواهد به من بدهد؟” هر موقعیتی در زندگی ما درسی برای آموختن دارد. بعضی از این درس‌ها اینها هستند: قوی‌تر شوید. شفاف‌تر ارتباط برقرار کنید. به غریزه‌تان اعتماد کنید. عشقتان را ابراز کنید. ببخشید. بدانید چه زمان فراموش کنید. چیزی جدید را امتحان کنید.

۱۲. همه چیز تغییر می‌کند اما فردا دوباره خورشید از همان جای قدیمی طلوع خواهد کرد. خبر بد: هیچ چیز دائمی و ماندگار نیست. خبر خوب: هیچ چیز دائمی و ماندگار نیست.

۱۳. دلسرد شدن و پیش رفتن دو چیز متفاوت هستند. زمانی می‌رسد که از دنبال کردن آدمها یا تلاش برای حل مسائل خسته می‌شوید اما این دلسرد شدن نیست، این انتهای کار نیست. این یک آغاز تازه است. این درک این مسئله است که شما به افراد خاص و چیزهای خاص و مشکلاتی که برایتان به وجود می‌آورند نیاز ندارید.

۱۴. خودتان را از افراد منفی دور نگه دارید. هر زمان که منفی‌های زندگی را از خودتان دور کنید، جا برای مثبت‌ها باز خواهد شد. زندگی بسیار کوتاه است که بخواهید وقتتان را با آدمهایی بگذرانید که خوشبختی و شادی را از شما می‌گیرند. از افراد منفی دوری کنید زیرا آنها اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس شما را از بین خواهند برد. خودتان را با افراد مثبتی مشغول کنید که بهترین‌ها را در شما می‌بینند.

۱۵. هیچ رابطه کاملی وجود ندارد. چیزی به اسم یک رابطه کامل و ایدآل وجود ندارد. مسئله طریقه برخورد دو طرف با نواقص و عیب‌های دیگری در رابطه است که آن را ایدآل می‌سازد.

۱۶. خودتان را هم باید دوست داشته باشید. یکی از دردناک‌ترین مسائل زندگی گم کردن خودتان در فرایند دوست داشتن یک نفر دیگر و فراموش کردن این است که خودتان هم فردی خاص هستید. آخرین باری که کسی به شما گفت شما را برای همانی که هستید دوست دارد چه زمان بوده است؟ آخرین باری که کسی به شما گفت که کاری را خوب انجام داده‌اید چه زمان بوده است؟ یا آخرین باری که کسی شما را جایی برده است که می‌داند آنجا بودن خوشحالتان می‌کند؟ آخرین باری که آن “کس” خودتان بوده‌اید چه زمان بوده؟

۱۷. اجازه ندهید دیگران برایتان تصمیم بگیرند. گاهی اوقات باید طوری زندگی کنید که برایتان مهم نباشد دیگران درموردتان چه فکری می‌کنند و به خودتان ثابت کنید که بهتر از آن چیزی هستید که آنها تصور می‌کنند.

۱۸. خشم شما را از بین می‌برد، نه آنها را. دیگران را ببخشید و بگذرید، حتی اگر به دنبال طلب بخشش از شما نباشند. این کار را برای آنها انجام ندهید، برای خودتان انجام دهید. کینه‌ورزی از بین برنده خوشبختی است. این استرس اضافی را از زندگی‌تان بیرون بیندازید.

۱۹. شما تنها نیستید. همه مشکلاتی دارند. از نگرانی برای یکی از دوستانتان نتوانید بخوابید. مشکل برای جمع و جور کردن خودتان بعد از اینکه کسی ناراحتتان می‌کند. احساس کمبود بخاطر اینکه کسی آنقدر دوستتان نداشته که با شما بماند. ترس امتحان کردن چیزی جدید به خاطر ترس از شکست. هیچکدام از اینها به معنی دیوانه یا ناکارآمد بودن شما نیست. فقط به این معنی است که شما یک انسان هستید و مثل بقیه انسان‌ها برای درست کردن خودتان به کمی زمان نیاز دارید. شما تنها نیستید. هرچقدر هم که درمورد موقعیتی که در آن گرفتار شده‌اید احساس ترس و ناراحتی کنید، خیلی‌های دیگر هم آن بیرون وضعیتی مشابه شما دارند.

۲۰. هنوز خیلی چیزها دارید که باید برای آنها قدردان باشید. بااینکه دنیا پر از درد و ناراحتی است اما پر از آدمهای شجاعی هم هست که بر آنها غلبه می‌کنند. گاهی‌اوقات باید اتفاقاتی که افتاده را فراموش کنید و قدردان آن چیزهایی باشید که هنوز وجود دارند و به آینده بنگرید که چه چیزهایی برایتان به ارمغان خواهد آورد. حتی اگر شرایط سخت شود، باید به آینده نگاه کنید. همین دیشب گرسنه نخوابیده‌اید، جایی برای خوابیدن داشته‌اید، لباس امروز صبحتان را خودتان انتخاب کرده‌اید، به آب آشامیدنی سالم، امکانات پزشکی و به اینترنت دسترسی دارید، می‌توانید بخوانید و …باید یادتان بیندازد که برای چیزهایی که دارید شکرگزار باشید.

۲۱. به امید درونی‌تان پر و بال دهید. یک فقدان، نگرانی، بیماری، آرزوی بر باد رفته یا هر چیز ناراحت‌کننده دیگر، زخم درونی‌تان هر چه که باشد، لطفی در حق خودتان بکنید و یک لحظه در روز هم که شده مکث کنید، دست‌هایتان را روی قلبتان بگذارید و بلند بگویید، “امید اینجا هنوز زنده است”.

۲۲. حقیقت تلخ بهتر از دروغ شیرین است. باید بتوانید همه چیز را همانطور که واقعاً هست ببینید نه آنطور که آرزو دارید یا دوست دارید باشد.

۲۳. سخت می‌توان گفت تا چه اندازه به پیروزی نزدیک شده‌اید. وصل کردن نقطه‌ها به هم و جلو رفتن تقریباً غیرممکن است اما وقتی به عقب نگاه می‌کنید، معنا و مفهوم پیدا می‌کند. موفقیت همیشه نزدیک‌تر از آنچه که هست نشان می‌دهد و خیلی ناگهانی وقتی اصلاً انتظارش را ندارید، از راه می‌رسد.

۲۴. به دست نیاوردن چیزی که می‌خواهید حکمتی دارد. خیلی وقت‌ها نرسیدن به چیزی که می‌خواهید برایتان شانس می‌آورد زیرا مجبورتان می‌کند همه چیز را دوباره ارزیابی کنید و درهای جدیدی از فرصت و اطلاعات به رویتان گشوده خواهد شد.

۲۵. خنده بر هر درد بی‌درمان دواست. گاهگاهی به خودتان بخندید. در هر موقعیتی که هستید، نکته‌ای خنده‌دار درمورد آن پیدا کنید. خوشبینی آهنربای شادی است. اگر مثبت بیندیشید، چیزها و آدمهای خوب به سمت شما کشیده خواهند شد.

۲۶. اشتباه کردن خیلی مهم است. همه ما اشتباه می‌کنیم. اجازه می‌دهیم دیگران از ما سوءاستفاده کنند و خیلی چیزها را کمتر از آنچه که واقعاً شایسته‌مان بوده پذیرفته‌ایم. اما اگر به آن فکر کنید، از انتخاب‌های بدمان درس گرفته‌ایم و حتی بااینکه خیلی چیزها را دیگر نمی‌توانیم درست کنیم، اما الان دیگر برای آینده‌مان خیلی بهتر می‌دانیم. حالا قدرت بیشتری برای شکل دادن به آینده‌مان داریم. یادتان باشد، شکست، بر زمین افتادن نیست. شکست روی زمین نشستن است وقتی که فرصت بلند شدن داشته باشید.

۲۷. نگران بودن اتلاف انرژی است. نگرانی مشکلات فردا را از بین نمی‌برد فقط قدرت شما را نابود میکند.

۲۸. حتی وقتی جلو رفتن سخت است، قدم‌های کوچک رو به جلو بردارید. مخصوصاً در زمان‌هایی که چیز جدیدی امتحان می‌کنید، خیلی مهم است که مدام خودتان را به جلو هل دهید. چون شتاب حرکت از همه چیز مهمتر است. حتی اگر با سرعت لاک‌پشت حرکت کنید، بالاخره به خط پایان خواهید رسید. زیرا هر قدم، شما را از جایی که دیروز بوده‌اید جلوتر می‌برد.

۲۹. همیشه کسانی خواهند بود که از شما خوششان نمی‌آید. نمی‌توانید برای همه کس همه چیز باشید. هر کاری هم که بکنید، همیشه کسی خواهد بود که متفاوت با شما فکر کند. پس روی کاری که قلباً می‌دانید درست است تمرکز کنید. چیزی که بقیه درمورد شما فکر می‌کنند و به زبان می‌آورند، آنقدرها مهم نیست. آنچه که مهم است احساس خودتان نسبت به خودتان است.

۳۰. بدون کسی که فکر می‌کردید خیلی به او نیاز دارید، بسیار بهتر عمل می‌کنید. واقعیت تلخ این است که، بعضی آدمها فقط زمانی کنارتان می‌مانند که به شما نیاز داشته باشند. وقتی دیگر برای رسیدن به اهدافشان مناسب نیستید، ترکتان می‌کنند. خوشبختانه اگر بتوانید با آن کنار بیایید، می‌توانید خیلی راحت این افراد را از زندگی‌تان بیرون کرده و دوستانی عالی را کنار خود نگه دارید که بتوانید همیشه روی آنها حساب کنید.

۳۱. فقط با خودتان رقابت می‌کنید. هر زمان متوجه شدید که خودتان را با یکی از همکارانتان، همسایه، دوستتان یا یک فرد مشهور مقایسه می‌کنید، دست نگه دارید. باید درک کنید که شما متفاوت هستید و توانایی‌هایی متفاوت دارید، توانایی‌هایی که این افراد ندارند. وقت بگذارید و لحظه‌ای به همه توانایی‌های فوق‌العاده‌ای که دارید فکر کنید و برای آنها شکرگزار باشید.

۳۲. نمی‌توانید همه اتفاقاتی که برایتان می‌افتد را کنترل کنید. اما می‌توانید واکنش خودتان به آنها را کنترل کنید. زندگی همه آدمها نقاط مثبت و نقاط منفی دارد، اینکه شاد باشید یا نه بستگی به این دارد که روی کدام نقطه از زندگی‌تان متمرکز هستید. بعنوان مثال، آیا سرما خورده‌اید؟ این یک ویروس موقتی است که هیچ خطری برای سلامتی‌تان ندارد. یک مسابقه بسکتبال را از دست دادید؟ می‌توانید عصرتان را کنار دوستانتان خوش بگذرانید. پس‌اندازتان در بازار بورس افت کرده‌ است؟ دوباره بالا خواهد آمد و علاوه بر این، خیلی عالی است که آنقدر خوش‌شانس هستید که توانسته‌اید پولی پس‌انداز کنید درحالیکه بقیه افراد به زور خرجشان را با دخلشان جور می‌کنند.

۳۳. زندگی آسان نیست. اگر انتظار داشتید اینطور باشد، موجب ناامیدی خودتان خواهید شد. رسیدن به هر چیز باارزشی در زندگی نیازمند تلاش است. پس هر روزتان را با این آمادگی شروع کنید که مسیری بیشتر از دیروزتان را بدوید و سخت‌تر بجنگید. از اینها گذشته، دقت کنید که تلاش‌هایتان با اهدافتان هم‌خوان باشند. آسان نیست اما در آخر ارزشش را خواهد داشت.

۳۴. آینده‌تان پاک خواهد بود. هرچقدر هم که گذشته‌تان آلوده بوده باشد، آینده‌تان هنوز حتی یک لکه ندارد. زندگی هر روزتان را با تکه شکسته های دیروزتان شروع نکنید. به عقب نگاه نکنید مگر اینکه چشم‌اندازی زیبا باشد. هر روز یک شروع تازه است. هر صبح که از خواب بیدار می‌شویم، اولین روز از باقی عمرمان است. یکی از بهترین راه‌ها برای گذشتن از مشکلات گذشته این است که همه توجه و تمرکزتان را روی کاری جمع کنید که خودتان در آینده برایش متشکر خواهید بود.

۳۵. اسیر نشده‌اید. فقط لازم است که بعضی چیزها را دوباره یاد بگیرید. همه ما شک و تردیدهایی داریم که به ما احساس اسارت می‌دهد. اگر به توانایی خود برای گرفتن یک تصمیم مهم شک داشته باشید، این را در نظر بگیرید: مطمئناً اگر پرنده‌ای با بال‌های سالم در قفسی گرفتار شود، به توانایی خود برای پرواز کردن شک خواهد کرد. شما هنوز بال‌هایتان را دارید، اما عضلاتتان برای پرواز ضعیف شده‌اند. آنها را تمرین دهید و آرام بکشید. به خودتان زمان دهید. مطمئناً می‌توانید دوباره پرواز کنید.

۳۶. هر چیز در زندگی دو جنبه دارد. یک دلیل خوبی وجود دارد که چرا نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم لذت را بدون احساس درد تجربه کنیم؛ شادی بدون ناراحتی؛ اعتماد بدون ترس؛ آرامش بدون بیقراری؛ پیشرفت بدون دلسردی؛ زندگی دو روی سکه دارد نه یکی.

۳۷. همیشه حق انتخاب دارید. شرایط هر چه که باشد همیشه حداقل دو انتخاب پیش رویتان است. اگر نتوانید چیزی را از نظر فیزیکی تغییر دهید، می‌توانید فکر خودتان را نسبت به آن تغییر دهید. می‌توانید در تاریکی بنشینید یا اینکه نور درونی‌تان را پیدا کنید و تکه‌های قوی از خودتان را که قبلاً نمی‌دانستید وجود دارند پیدا کنید. یک بحران را می‌توانید دعوتی برای یاد گرفتن یک چیز تازه ببینید.

۳۸. وقتی در تاریکی هستید، دیگران را به داخل راه بدهید. شاید نتوانند شما را از دل تاریکی بیرون بیاورند، اما نوری که موقع ورودشان با خود داخل می‌آورند می‌تواند نشانتان دهد که در کجا است.

۳۹. اگر سوالات منفی بپرسید، پاسخ منفی دریافت خواهید کرد. هیچ پاسخ مثبتی برای “چرا من؟” “چرا من نه؟” “چی میشد اگه؟” وجود ندارد. آیا به کسی اجازه می‌دهید که سوالات ناراحت‌کننده‌ای که بعضی اوقات از خودتان می‌پرسید، کسی از شما بپرسد؟ مطمئناً خیر. پس از این سوالات دست بکشید و آنها را با سوالاتی مثبت که شما را به سمت جهتی مثبت هدایت کند جایگزین کنید. مثلاً “من از این تجربه چه درسی گرفتم؟” “من روی چه چیزهایی کنترل دارم؟” “برای جلو رفتن چه می‌توانم بکنم؟”

۴۰. پایان یک شروع تازه است. با خودتان بگویید، “گذشته عزیز، بخاطر همه درس‌هایی که به من دادی متشکرم. آینده عزیز من آماده‌ام!” چون یک شروع عالی همیشه در نقطه‌ای اتفاق می‌افتد که فکر می‌کردید پایان همه چیز است.

خاورمیانه و ایران مصاحبه با دکتر محمود سریع القلم(لطفا برای یکبار هم شده بخوانید)با جراحی روح ایرانی

خاورمیانه و ایران  مصاحبه با دکتر محمود سریع القلم(لطفا برای یکبار هم شده بخوانید)با جراحی روح ایرانی


جراحی روح ایرانی

بررسی مسائل خاورمیانه و ایران در مصاحبه روزنامه شرق با دکتر محمود سریع القلم

جواب هر پرسشی را از دو منظر می‌دهد؛ هم توسعه و هم روابط بین‌الملل و اساسا بنیادهای فکری‌اش برمبنای این دو حوزه گذاشته ‌شده استجامعه ایرانی را خوب می‌شناسد همان‌طور که جامعه جهانی و نظم جهانی راهمین بنیان‌ها موجب می‌شود که پاسخ پرسش‌ها را از مناظر مختلف بدهد.  محمود سریع‌القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی است، اما حضور فعالی در مجامع بین‌المللی دارد. از جمله آنها حضور در نشست‌های متعدد داووس است. او توسعه در ایران را مستلزم داشتن عزم برای تغییر، حل‌وفصل برخی چالش‌ها و دستیابی به نتیجه واحد و آغاز تغییر می‌داند. اگرچه یادآوری می‌کند که برخی ویژگی‌های فرهنگی، انجام این تغییرات را در سطوحی سخت می‌کند. او برای توسعه، سیاست خارجی، انتقاد و مباحثی از این دست ٣٠ ویژگی برمی‌شمارد.‌کتاب‌های «عقلانیت و توسعه‌یافتگی ایران»، «فرهنگ سیاسی ایران» و«اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» ازجمله آثار اوست که بر بحث توسعه متمرکز است. او متولد ١٣٣٨ در تهران است و در دوران مدیریت حسن روحانی بر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با این مؤسسه ارتباط داشتهاو داشتن نقش مشاور برای رئیس‌جمهوری فعلی را رد می‌کند و می‌گوید هیچ سمت دولتی‌ای ندارد. گفت‌وگو با محمود سریع‌القلم در روزی بهاری در دفتر روزنامه انجام شد

 

‌در مذاکرات کمپ‌دیوید که چندی پیش برگزار شد، برخی از کشورهای عرب با حضور مقامات ارشدشان و برخی در سطح سران، در کمپ‌دیوید حضور پیدا کردند. کارشناسان زیادی معتقدند اجلاس کمپ دیوید نتوانست به نتایجی که پیش‌بینی ‌شده بود، برسد. فکر می‌کنید در شرایط فعلی گره منطقه در کجاست؟ سران عرب در کمپ دیوید چه چیزی می‌خواستند؟

منطقه خاورمیانه در نظام بین‌الملل امروز، تنها منطقه‌ای است که حداقل همکاری و ائتلاف و نزدیکی منافع کشورها در آن مشاهده می‌شود. از نظر اقتصادی حداقل هم‌گرایی در این منطقه وجود دارد. از نظر سیاسی، سوءتفاهم و تضاد بنیادی بین کشورها در این منطقه وجود دارد. به لحاظ نظامی هم، کشورها استراتژی‌های مستقل ملی خودشان را دارند. همکاری‌های فرهنگی و اجتماعی وجود دارد، اما به اندازه‌ای نیست که کشورها را به هم نزدیک کند. براساس وضعیتی که بین کشورهای این منطقه وجود دارد، می‌توانیم بگوییم پرتضادترین منطقه در جهان، خاورمیانه است.

‌علت این ناهماهنگی و تضاد چیست؟

به لحاظ علمی و نظری، ریشه این تضاد در این است که هنوز در بسیاری از این کشورها فرایندهای کشور- ملت‌سازی تحقق پیدا نکرده یا ناقص است یا در مراحل ابتدایی خود قرار دارد و مدت‌ها طول خواهدکشید تا اینکه کشورها به انسجام ملی و حل‌وفصل موضوع هویت در نهادهای اجتماعی‌شان برسند. ترکیه در مقایسه با دیگر کشورهای خاورمیانه، به مبانی ملت‌سازی و کشورسازی از همه نزدیک‌تر است. هرچند ترکیه هم در حال تکامل و تعمیق کشور- ملت‌سازی در داخل است. در آسیا و آمریکای لاتین، اکثر کشورها از خود، جامعه و  جهت‌گیری کشورشان، تعریفی دارند؛ مثلا در کشوری مانند کره‌جنوبی بالای ٩٠درصد مردم، اکثریت هیأت حاکمه، بخش خصوصی، سندیکاهای کارگری و جامعه روشنفکری، درباره تعریف‌شان از کره، اقتصاد، روابط‌خارجی و بنیان‌های قدرتمندشدن، به اجماع رسیده‌اند. به لحاظ نظری، به این، قرارداد اجتماعی می‌گوییم. وقتی‌در یک کشور قرارداد اجتماعی تحقق پیدا کرد، تضادهای درونی آن کم می‌شود و به‌طور طبیعی تضادهایش با محیط خارجی خود را هم به حداقل می‌رساند. عموم کشورهای آمریکای‌لاتین این وضعیت را دارند.

‌درحال‌حاضر کدام کشور مناسب‌ترین وضعیت در بحث قرارداد اجتماعی را دارد؟

پیشرفته‌ترین کشور در آمریکای‌لاتین از لحاظ قرارداد اجتماعی، شیلی استمکزیک در ٢٠سال گذشته، رشد غیرقابل تصوری در ایجاد یک قرارداد اجتماعی داشته ‌است و همین‌طور آرژانتین. وقتی قرارداد اجتماعی در داخل یک کشور شکل می‌گیرد، به همان تناسب تضادهای داخلی بسیار کم می‌شود و انرژی آن کشور صرف تولید قدرت می‌شود. هند و چین مدت‌هاست به این مرحله رسیده‌اند. ژاپن بیش از یک قرن است که این حالت را به خود گرفته است. اما در خاورمیانه، به ندرت قرارداد اجتماعی داریم. به ندرت دولتی داریم که ظرفیت آن ‌را داشته باشد در چارچوب قرارداد اجتماعی مسائل خود را تعریف کند و منابع ملی را در چارچوب قرارداد اجتماعی به استخدام بگیرد. برای همین است که در خاورمیانه، ما این همه تضاد داریم؛ چراکه برای تحقق این مسئله، فرایندهای طولانی در پیش داریم؛ برای مثال، مصر باوجود اینکه کشور بسیار قدیمی و کهنی است، اما مصری‌ها درباره مواردی از این دست که از مصر چه تعریفی دارند و چگونه می‌خواهند ثروت تولید کنند و ماهیت روابط خارجی آنها چیست و جایگاه مفاهیمی کلیدی مانند دولت، دین، زمان، آینده، حقوق مردم یا بخش خصوصی کجاست، به تعریف‌های مشترک نرسیده‌اند. انسان هم همین‌گونه رشد می‌کند: هر انسانی که تعاریف دقیقی از مسائل داشته باشد، انسان متعادل‌تری است. برای همین، هرچقدر تعاریف ما، چه فردی و چه اجتماعی، کلی‌تر باشد، تضاد خواهیم داشتهرچقدر جزئی‌تر باشد تضاد ما کمتر خواهد بود. شما اگر نصف روز با یک ژاپنی، معاشرت کنید، دقیقا می‌فهمید او چه رنگی را دوست دارد و تفریح برای او چه معنایی دارد، برای آینده خودش چه چارچوبی ترسیم کرده است و چه تناسبی بین خود، جامعه و کشورش وجود دارد. حتی اگر یک آدم معمولی باشد. چون او به این تعاریف رسیده‌ است، در درون خود به یک صلح درونی رسیده‌ است و در چارچوب آن تعاریف، زندگی می‌کند. در خاورمیانه به دلایل پیچیده تاریخی، ما انسان‌های کلی و دارای کشورهایی با تعاریف کلی هستیم. انسان‌ها و جوامعی که خیلی کلی حرف می‌زنند، در یک دایره بسته متوقف هستند. برای اینکه جامعه‌ای رشد کند، عموم مفاهیم باید وارد جزئیات شود. الان ما و عربستان ٣٠ سال است می‌گوییم باید روابط‌مان خوب باشد. بعد هم می‌گوییم صداقت و برادری داشته باشیم، همه مسلمان هستیم، اما بعدش تمام می‌شود! هیچ‌وقت نگفتیم مثلا دانشگاه‌های ما در چه مقطعی، چه رشته‌هایی، برای چه مدتی و با چه محتوایی می‌توانند تبادل دانشجو کنند. یا در کدام صنایع، می‌توانیم با همدیگر همکاری کنیم. ما روابط‌مان را «ریز» نکرده‌ایم. همیشه با تعارف و کلیات گذشته است؛ درحالی‌که اگر روابط آمریکا و ژاپن را مطالعه کنید؛ می‌فهمید چه جزئیاتی در رابطه‌شان وجود دارد. به‌هرحال می‌توانم این‌گونه جمع‌بندی کنم: به اعتقاد من خاورمیانه برای مدت‌ها بی‌ثبات خواهد بود. این گفته، دلایل علمی داردبا اتفاقاتی که در آمریکا افتاده، بازیگران محلی و منطقه‌ای نقش مهم‌تری از بازیگران بین‌المللی خواهند داشت. این موضوع در سال‌های اخیر برای اولین‌بار است که رخ می‌دهد. رقابت صفر- یک بین بازیگران اصلی منطقه وجود دارد؛ یعنی ایران، ترکیه، مصر و عربستان که این، تضاد و تنش را تعمیق می‌بخشد و بیشتر می‌کند. روابط اقتصاد حداقلی بین این کشورها وجود دارد؛ حدود شش درصد. روابط اقتصادی تا زمانی‌که مسائل سیاسی و امنیتی بین این کشورها بهبود پیدا نکند، همچنان در حاشیه خواهد بود. این وضعیت را با آسیا و آمریکای لاتین مقایسه کنید که روابط اقتصادی آنها روزبه‌روز بیشتر به هم گره می‌خورد و قفل می‌شود. از آنجا که از نظر اقتصادی درحال قفل‌‌شدن به همدیگر هستند، مسائل سیاسی و امنیتی آنها هم، اصلاح و بهبود پیدا می‌کنددراین‌بین، کشورهای خارجی هم دنبال منافع خودشان هستند: فروش اسلحه، دسترسی به نفت و گاز یا دسترسی به بازارهای مصرفی. احتمالا حضور مستقیم بازیگران بین‌المللی در منطقه کم‌رنگ‌تر شود و حضورشان غیرمستقیم خواهد بود و تضاد بین بازیگران منطقه‌ای افزایش پیدا خواهد ‌کرد. اروپا درحال به دست‌آوردن سهم بیشتری در خاورمیانه است؛ هم اقتصادی و هم نظامی. روسیه همچنان در ورود و دخالت در منطقه، محتاط است و نقش سنتی دوره شوروی را دیگر ندارد، چراکه امکاناتش محدود است. همچنین اولویت‌های خود را جاهای دیگری، مانند چین تعریف کرده ‌است. چین هم حضور خود را در خاورمیانه، صرفا اقتصادی، بانکی و مالی تعریف می‌کند.‌دوباره به سؤال اولم برمی‌گردم. کشورهای عربی در قبال توافق احتمالی هسته‌ای، دنبال چه چیزی هستند، یک تضمین یا چیز بیشتری می‌خواهند؟

کشورهای عربی معتقدند افزایش قدرت ایران باعث کاهش جایگاه و نفوذ آنها در منطقه می‌شود. یعنی بازی سیاسی خود را با ایران با «حاصل‌جمع صفر» می‌دانند.


‌با ایران دوره احمدی‌نژاد راحت‌تر بودند؟

به نظر من فرقی نمی‌کند. آنها به‌ندرت قوه مجریه را در ایران مؤثر می‌بینند. همان‌گونه که غرب هم قدرت ایران را با قوه مجریه تعریف نمی‌کند، چراکه قوه مجریه را حداقل در مسائل منطقه‌ای، سیاست خارجی، امنیت ملی و هسته‌ای، نهاد تصمیم‌گیرنده نمی‌دانند.

‌شاید بهتر است بگوییم تفکر احمدی‌نژادی؛ تفکری که ‌توانست ایران را به هراس برای جهان تبدیل کند.

اگر چنین سیاستی را پیش بگیریم؛ فاصله ما و همسایگان‌مان بیشتر خواهد شدهمه جای دنیا منطقه‌گرایی بر جهانی‌شدن اولویت پیدا کرده است، یعنی هر کشوری سعی می‌کند بهترین روابط را با همسایگان خودش داشته باشد. کشورهای منطقه آ‌سه‌آن، آمریکای مرکزی و آمریکای لاتین، به‌تدریج در حال برداشتن ویزا بین خودشان هستند. به این خاطر که می‌خواهند با ایجاد فضای کسب‌وکار اقتصادی، شرایط بهتر اجتماعی، سیاسی و امنیتی ایجاد کنند. هنر یک کشور این است که قدرتش افزایش پیدا کند؛ اما دیگران از این افزایش قدرت، هراسی نداشته باشند. بهترین نمونه این رویکرد در دنیای امروز، آلمان است. آلمان بهترین موقعیت را در اتحادیه اروپا دارد. هر کشوری در اتحادیه اروپا که مشکل مالی داشته باشد، وارد صحنه شده و نجاتش می‌دهد. بسیاری از سیاست‌های اتحادیه اروپا در چارچوب منافع آلمان حرکت می‌کند. بدون اینکه آلمانی‌ها، مسئولان فراوانی در اتحادیه اروپا داشته باشند. این هنر سیاست است. وگرنه اگر قدرت‌ انسان از یک تا ١٠، نیم باشد؛ اما خود را ٢٠ نشان دهد، هنر نیستهنر سیاست بستگی به این دارد که ما چه میزان اعتمادبه‌نفس و اعتماد ملی و داخلی داشته باشیم. ایران، شایسته این است که روزبه‌روز قدرتش‌ در همه صحنه‌ها افزایش پیدا کند. اساسا افزایش قدرت ملی ایران، خیلی به ماهیت نظام سیاسی در ایران ارتباط ندارد. ایران فی‌الذاته باید قدرتش در همه صحنه‌ها افزایش پیدا کند. اما اگر این افزایش قدرت باعث شود که ما با همسایگان خود وارد یک جنگ‌سرد شویم، آنگاه معلوم است که در تاکتیک‌ها و روش‌هایمان ایراد وجود دارد. چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، عربستان یک کشور مهم منطقه است؛ به لحاظ سیاسی، نظامی، نفتی و اقتصادی. ما باید نهایت تلاش‌مان را بکنیم که با عربستان همکاری داشته باشیم و آنها از اینکه قدرت ما افزایش یابد، هراسی نداشته باشند. آنها احساس می‌کنند ما حاضر نیستیم شریک‌شان شویمعربستان در محافل بین‌المللی خیلی می‌گوید بیاییم در مسائل منطقه‌ای با همدیگر شریک شویم. شما سیاست خارجی‌تان را چندجانبه‌گرایی کنید. حتی عربستان بارها این را گفته که حضور ایران در عراق، ضرورتی ژئوپلیتیک است اما اگر قرار باشد این حضور به ضرر دیگران باشد، خوب نیست. این حضور باید با همکاری دیگران باشد. بالاخره عراق و عربستان با همدیگر همسایه و عرب هستند و تاریخ مشترک هم دارند. حتی آنها تا آنجا پیش می‌روند که می‌گویند حضور ایران در سوریه و لبنان هم یک ضرورت ژئوپلیتیک است. اما اگر قرار باشد این یک بازی صفر- یک باشد و ایران با قدرت‌های منطقه‌ای همکاری نکند، آنها هم می‌روند و با بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شریک می‌شوند و قدرت نظامی خودشان را روزبه‌روز افزایش می‌دهند. امارات و عربستان در سال ٢٠١٤، ٩٦میلیارد دلار اسلحه خریدند. ما باید در ایران یک تصمیم جدی بگیریم؛ باید دریابیم تا چه میزان می‌توانیم برای خودمان و برای اینکه قدرت‌مان را روزبه‌روز افزایش دهیم و حضور منطقی منطقه‌ای داشته باشیم، با دیگران همکاری کنیم؟
‌شما معتقدید پیامی که تا اینجا به منطقه صادر شده، پیام صفر- یک است؟

ما با دولت‌های منطقه‌، همکاری‌های جدی و پایداری نداشته‌ایم. البته از دیدگاه توسعه‌گرایان، من این ‌را به فرهنگ ایرانی مرتبط می‌دانم. امیدوارم اشتباه کنم، ولی مطالعه و تحقیق و مشاهده، این را به من می‌گوید. حتی به‌لحاظ تاریخی، من از فرهنگ عمومی و رایج ایرانی این ‌را می‌فهمم که ایرانی‌ها در سهیم‌شدن با همدیگر مشکل دارند. به‌نظر می‌رسد که لابه‌لای رفتارهای فرهنگی ما چنین ناخودآگاهی وجود دارد که اگر من با کسی همکاری کنم، از ابهت، شوکت، جایگاه و امنیتم کم می‌شود. بنابراین حس همکاری در ایرانی‌ها بسیار کم است. این‌ را می‌توان در ساختمان‌ها، برج‌ها و  بین نخبگان فکری مشاهده کرد. شما چند هزار کتاب در غرب می‌بینید که دو یا چند نفر با هم نوشته‌اند؟ اساسا آنها معتقدند کار فکری، یک کار جمعی است. اکثر تکست‌بوک‌ها یا کتاب‌های درسی در همه رشته‌ها- اعم از مهندسی، پزشکی، هنر و علوم انسانی- توسط چندین نفر نوشته شده است؛ اما ما این تفاهم را برای کار جمعی نداریم. اساسا توسعه یعنی سیستم و سیستم هم یعنی همکاری. این‌ را در رانندگی و فعالیت‌های اجتماعی هم می‌بینید. یک دلیل که ما در ایران نمی‌توانیم حزب پایدار تشکیل دهیم؛ همین مسئله همکاری است. در تاریخ ایران می‌بینید که احزاب، شکل می‌گیرند و بعد، زود منشعب می‌شوند. دلیلش این است که مسائل را به صورت صفر و یک می‌بینند. ما به دیگران می‌گوییم یا شما حرف ما را قبول کنید یا اینکه بروید کنار؛ ما کار خودمان را می‌کنیم. در فرهنگ عمومی هم همین رفتار را می‌کنیم. فکر می‌کنم نداشتن حس همکاری و اینکه ما خود را معمولا خیلی بزرگ‌تر از آنچه هستیم، می‌بینیم؛ اجازه نمی‌دهد در سطح منطقه نیز همکاری کنیم. چهار سال پیش، وقتی ترکیه، سیاست‌های متفاوت با ما نسبت به سوریه اتخاذ کرد، بعضی از رسانه‌های ما الفاظ بسیار ناپسندی درباره سیاست خارجی ترکیه به کار بردند- آن‌هم ترکیه‌ای که خیلی با آن ارتباط داریم و آمارها نشان می‌دهد سال گذشته شش میلیون ایرانی به ترکیه رفته‌اند- به‌‌این‌دلیل که ما معتقدیم ترکیه هم باید مثل ما مسائل را ببیند. اگر نمی‌بیند حتما وابسته است، اشتباه می‌کند و خیلی القاب  دیگراین، تا حدودی ریشه فرهنگی دارد و به نحوه فکرکردن ما ایرانی‌ها ربط داردبه‌نظر می‌رسد در فرهنگ عمومی ما، متفاوت‌بودن در افکار و باورها، امری نامعقول تلقی می‌شود. من درباره سیاست صحبت نمی‌کنم؛ بلکه مسائل اجتماعی و حتی در حیطه مسائل علمی و دانشگاهی ارجاع می‌دهم. به‌نظر می‌آید ما در صحنه عمومی با فضایی روبه‌رو می‌شویم که یکسان فکر کنیم و تلقیات ما از مسائل مشترک باشد. متفاوت‌بودن در فرهنگ عمومی ما خیلی پسندیده نیست. در بعضی کشورها، متفاوت‌بودن نوعی حق فردی است. ما با کشورهایی که مواضع متفاوت دارند بسیار سخت کار می‌کنیم. عرف جهانی این است که باید آن‌قدر صحبت کرد تا به تفاهم و اجماع رسید.

‌اما شما می‌گویید سیاست خارجی در ایران، عرصه دولت‌ها نیست که تغییر دولت در آن تأثیر داشته باشد. پس می‌توان نتیجه گرفت که روی یک خط حرکت می‌کند؟

سیاست خارجی جمهوری اسلامی، از اول انقلاب تا به امروز، که ما پنج دولت را پشت‌سر گذاشته‌ایم، از ثبات بسیار بالایی برخوردار بوده است.

‌بسیار خب. می‌خواهم این را در کنارِ بندی از صحبت‌های شما در جلسه یک‌ماه پیش مرکز تحقیقات نهاد ریاست‌جمهوری بگذارم که می‌گفتید کشورها برای توسعه به یک مدل دست پیدا کرده‌اند مبنی بر اینکه حاکمیت برای توسعه تصمیم می‌گیرد و بعد، مردم خودشان را همراه می‌کنند.

حاکمیت‌ها مردم را همراه خودشان می‌کنند. تجربه و فکت‌ها این را به ما می‌گویند.‌اگر این دو نکته را در کنار هم بگذاریم، با توجه به فردگرایی منفی که در فرهنگ ایرانی وجود دارد، اصلا نمی‌توانیم این تجربه را در ایران عملی کنیم، آن‌هم با توجه به اینکه سیاست خارجی در ایران مدل پایداری دارد و با تغییر دولت‌ها تغییر نمی‌کند. آیا می‌توانیم این مدل توسعه‌ای را داشته ‌باشیم که حاکمیت و کشورها بتوانند مردم‌شان را در یک تفکر توسعه‌ای با خود همراه کنند؟ چرا در این سال‌ها این کار را نکردیم؟ یا انجام دادیم و شکست خوردیم؟

انسان یا سیستم‌ها، چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ اجتماعی و ملی، وقتی از کارهایشان جواب می‌گیرند که تمرکز داشته باشند؛ برای مثال اگر فردی بگوید من در ١٥ جا مشاورم، و در حال گرفتن سه فوق‌لیسانس هستم و در شش شرکت هم کار می‌کنم، چه اتفاقی برای مغز او می‌افتد؛ مغزی که توجهش در ٣٠ جا پخش شده است. یکی از کارهای مهمی که انسان باید انجام دهد، خواندن بیوگرافی است. از پیکاسو بگیرید، تا انیشتین، کِنِدی، فارابی، سهروردی، مطهری، چرچیل و چارلز دیکنز، همه در زندگی تمرکز داشته‌اند. در ایران، توجه در حکمرانی خیلی پخش است. می‌خواهم از این اصل علمی برای بیان مطلبی استفاده کنم. ما انرژی قابل‌توجهی برای افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه گذاشته‌ایم. این حق ماست؛ اما این موضوع زمانی می‌تواند تداوم پیدا کند که انرژی حداقل مساوی را هم در داخل صرف کنیم. در جلسه مرکز تحقیقات عرض کردم، ما نمی‌توانیم بگوییم می‌خواهیم نفوذمان در منطقه پایدار باشد، اما ١٩ هزارنفر در سال در جاده‌های ما کشته شوند. نرخ تورم ٣٠درصدی داشته‌ باشیم و بخواهیم ژئوپلیتیک منطقه را تعیین کنیم؛ اینها با هم تناسب ندارند. الان به آلمان‌ها فشار می‌آورند که بودجه سیاست‌خارجی را پنج درصد زیاد کنید. می‌گویند علاقه‌ای نداریم؛ اولویت ما اقتصاد آلمان است. از سال ٢٠٠٨ به بعد که بحران مالی در دنیا بود، آلمان‌ها نه‌تنها مشکلی نداشتند، بلکه آنقدر پس‌انداز داشتند که بتوانند مشکلات یونان، پرتغال و اسپانیا را هم حل کنند، ضمن اینکه نرخ تورم‌شان را هم زیر دو درصد حفظ کردند، بالای ٢٠٠میلیارد یورو هم پس‌انداز دارند. تناسب بین قدرت داخلی و قدرت خارجی خیلی تعیین‌کننده است.

‌پیرو سؤال پیشین، شما معتقدید این نگاه حاکمیتی مستمر بوده و افت‌وخیز نداشته است؟

ما ایرانی‌ها دوست داریم از زندگی خیلی بهره‌برداری کنیم؛ مثلا در هند، زندگی نصف جمعیت در جغرافیایی زیر یک کیلومتر است. هیچ‌چیز هم از دنیا نمی‌خواهند. اصلا نه با دولت و حاکمیت در هند کار دارند و نه برعکس؛‌ اما ما این‌طور نیستیم. ما همه‌چیز را بزرگ می‌خواهیم. مثلا در ٢١سالگی، عقل می‌گوید برو کتاب بخوان. لزومی ندارد کار سیاسی کنید. آدم در ٢١سالگی هنوز در اوایل رشد است. حداقل تا ٣٠، ٣٥ سالگی باید کتاب بخوانید تا اینکه به یک نظام فکری برسید و بعد شروع کنید به استنباط‌کردن. در پاسخ به سؤال شما بگویم که این باز هم ریشه‌های فرهنگی دارد. ما دوست داریم در بولیوی و آفریقا نفوذ داشته باشیم، خاورمیانه هم که اولویت اول ماست. دوست داریم در کشاورزی اول باشیم؛ درحالی‌که تولید یک کیلو گندم در دنیا یک دلار تمام می‌شود و در ایران پنج دلار. متخصصان کشاورزی می‌گویند تولید گندم در ایران به‌صرفه نیست. بهتر است ما در جای دیگری تولید ثروت کنیم و ارزش افزوده به دست بیاوریم و گندم بخریم، همان‌گونه که کره‌جنوبی این کار را می‌کند. کره در آفریقا زمین اجاره کرده و غله می‌کارد. تمام نیازهای کشاورزی‌اش را از آنجا رفع می‌کند و بقیه‌اش را هم در دنیا می‌فروشد. ما می‌خواهیم در هر مورد قابل‌تصوری اول باشیم. نمی‌توانیم. آمریکا هم نمی‌تواند. کشورهای مختلف فکر می‌کنند که در کجاها می‌توانیم رشد کنیم؟ الان کره تولید ناخالص یک تریلیون دلاری دارد، در چهار، پنج صنعت توانسته رتبه اول را به دست بیاورد. یعنی اینکه باید تمرکز وجود داشته باشد؛ تمرکز در اینکه ما در چه کارهایی می‌توانیم پیشرفت کنیم، ثروت تولید کنیم و و بعد حرکت کنیم و به جایی برویم. ما این کار را نکرده‌ایم. کدام ایرانی علاقه‌مند نیست که ایران یک الگوی مدیریتی و حکمرانی ارائه دهد که حداقل در دنیای اسلام نمونه نداشته باشد؟ کدام ایرانی علاقه‌مند نیست که در آسیای مرکزی، قفقاز، دنیای عرب، پاکستان، افغانستان، ترکیه و کشورهای مسلمان غیرعربی، بگوییم ما به‌واسطه استقلال سیاسی‌ای که داشته‌ایم و دقتی که در حوزه علم و صنعت و فلان داشته‌ایم، توانسته‌ایم چندین دهه روی این مدل کار کنیم و آن را به اینجا برسانیم و همه بیایند از آن استفاده کنند. اما استخراج این مدل خیلی فکر و زحمت می‌خواهد. انسان اگر بخواهد رشد کند باید مثل یک سیستم عمل کندما دو واژه داریم: ذهن سیستمی و ذهن سیستماتیک. ذهن سیستماتیک یعنی ذهن منظم. اما ذهن سیستمی خیلی عمیق‌تر است. یعنی بخش‌های مختلف را یک‌جا ببیند. ما دقیقه ٩٠، ذهن سیستمی پیدا می‌کنیم، اما از قبل ذهن سیستمی نداریم به خاطر اینکه آموزش ندیده‌ایم. بخش احساس و غرایز ما خیلی قوی‌تر از بخش فکری عمل می‌کند. یک نمونه جاری عرض می‌کنم؛ وقتی که در لوزان تفاهم شد، همه خوشحال شدند و جشن گرفتند، اما دوام آن یک هفته بود. بعد افراد شروع کردند به فکرکردن. به‌هرحال، توسعه سیستم و دقت می‌خواهد، و این برای خودش اصولی دارد. یک‌سری نکات پشت‌سر آن می‌آید: زمان مقدس می‌شود، پرکاری، تمرکز، برنامه‌داشتن، پایبندبودن، بازی‌درنیاوردن و خیلی موارد دیگر. عین سلامتی است. من می‌گویم که سلامتی می‌خواهم. پشت‌سرش چیست؟ اگر من هرروز چهار بسته سیگار کشیدم و بهداشت و تغذیه را رعایت نکردم، این را نقض می‌کنم. سلامتی اصولی دارد. ما قائل به اصول نیستیم.


‌با این ویژگی‌هایی که درباره جامعه و فرهنگ‌مان گفتید، نمونه مشابهی در دنیا هست که مثل ما باشد؟ شما در مثال‌هایتان، اغلب از تجارب هند و چین می‌گویید. آیا آنها به ما شباهت دارند؟

فرهنگ سیاسی ما ایرانی‌ها به روسیه خیلی نزدیک است. آنها خودشان را خیلی بزرگ می‌دانند. حس همکاری‌شان با دنیا کم است. شما چین و روسیه را با هم مقایسه کنید. چین می‌گوید من با دنیا همکاری می‌کنم، یاد می‌گیرم و خودم را حفظ می‌کنم. الان چین با آمریکا نیم تریلیون دلار تجارت دارد. اما روس‌ها می‌گویند ملاک، اقتصاد نیست. ملاک، توانایی‌های دیگر است. ما ملت بزرگی هستیم. مساحت، منابع طبیعی و تاریخی طولانی داریم. خیلی به ما نزدیک هستندچینی‌ها هم خیلی مثل ما بودند و زمانی خودشان را مرکز ثقل جهان می‌دانستند. اما الان این‌گونه نیستند. وقتی با دنیا کار کردند، متوجه شدند خیلی جاها ضعف دارند. الان در حال یادگیری در مدیریت، برنامه‌ریزی، بانکداری و صنعت از دنیا هستند. الان بسیاری از شرکت‌های دولتی چینی، مدیران‌شان را برای گذراندن دوره‌های عالی به انگلیس و آمریکا می‌فرستندهندی‌ها هم خیلی این حالت را داشتند. اما اتفاق خیلی جالبی که در هند افتاد، این بود که هند تا دهه ٧٠ میلادی خیلی تحت‌تأثیر نظامیان و امنیتی‌ها بود و اینها، شوروی را الگوی خود می‌دانستند. از اواخر دهه ٧٠، هندی‌ها تعامل‌شان با نظامی‌های آلمان را آغاز کردند.

‌نقطه شروع این اتفاق چه بود؟

فهم جهان برایشان خیلی مهم بود. دیدند در دنیا اتفاقات بسیاری می‌افتدگفتند ما چگونه می‌توانیم قدرت‌مان را افزایش دهیم و بهتر کنیم؟ چون برای خودشان جایگاه بزرگی قائل بودند. مساحت، تاریخ، جمعیت و قدرت هسته‌ای دارند، بنابراین با آلمان، فرانسه و انگلیس به لحاظ نظامی شروع به همکاری کردند. همکاری‌هایشان به‌تدریج ذهن‌شان را عوض کرد و اثرات مثبتش را روی غیرنظامیان درون حاکمیت گذاشت.
‌ 
این نقطه شروع حاکمیتی محسوب می‌شود یا مردمی؟

این نقطه حاکمیتی است. در نیمه دوم قرن بیستم به غیر از غرب اروپا و شمال آمریکا (که توسعه آنها به قرن ١٧ و ١٨ برمی‌گردد)، هر کشوری که پیشرفت کرده است، حاکمیت تصمیم گرفته که تغییر ایجاد کند و این‌ را به قرارداد اجتماعی تبدیل کرده است. شما ٢٠ سال پیش ترکیه را با امروز مقایسه کنید. چه کسی باعث شد که ترکیه به شرایط امروز برسد؟ اولین فرد، تورگوت اوزال بود. با یک نگاه اقتصادی به ترکیه و سیاست خارجی ترکیه، آمد و این ادامه پیدا کردحتی وقتی اجویت که چپ است، در ترکیه به‌قدرت رسید، همان کار اوزال را ادامه داد. بعد ییلماز و بعد خانم چیللر آمد. آقای اردوغان هم که آمد از همه آنها جدی‌تر و عمیق‌تر تغییرات از نقطه حاکمیت را شروع کرد. اینها برایشان قدرت مالی ملی مهم بود. بعد آرژانتین، برزیل، شیلی، مکزیک و امارات، مثلا دوبی مدیون یک نفر بیشتر نیست؛ طرز تفکر یک نفر به نام شیخ‌محمد. شیخ‌محمد تصمیم گرفت دوبی را به یک مرکز تجاری‌، مالی و توریستی تبدیل کند. سؤال و مشورت کرد، شرکت‌ها و متخصصان را آورد و آرام‌آرام این کار را انجام داد.

‌ما هم از دوره امیرکبیر و دو سال قبل از ژاپن، این حرکت را شروع کردیم. این در مقاطعی هم تکرار شده.

 چرا جواب نداده است؟

به خاطر اینکه هیچ‌کدام نتوانستند این حرکت را به قرارداد اجتماعی تبدیل کنند. درحالی که مثلا حزب کمونیست در چین چقدر وقت گذاشته؛ از بیلبورد گرفته تا برنامه‌های تلویزیونی و فیلم که مردم را اقناع کند این کاری را که انجام می‌دهند، به نفع مردم است. مردم هم وقتی دیدند این مثبت است، به طرفش رفتند. در ایران، مثلا پهلوی‌ها، در ذهن خودشان ایده‌هایی داشتند اما تبدیل به قرارداد اجتماعی نشد. آنها فرض کردند مردم حتما حمایت خواهند کرددرحالی که ما در همه کشورهای آمریکای لاتین، ترکیه و آسیا می‌بینیم حاکمیت کار فرهنگی کرده. به این اکتفا نکردند که کاری که می‌کنند‌، درست است.‌یعنی گام‌های تعریف‌شده‌ای وجود دارد که باید یکی‌یکی برداشته شود و ما برنداشته‌ایم؟

اقناع عمومی لازم است. شما در دوره قاجار و پهلوی می‌بینید که پیشرفت اقتصادی، از طرف گروهی در ایران، تفسیر به بی‌دینی می‌شود. چه کسانی بوده‌اند که بیایند بحث کنند که اگر انسان بهتر زندگی کند، می‌تواند دیانتش را هم حفظ کند. ارتباطات بین‌المللی به معنای از دست‌دادن هویت ملی نیستروی این مباحث کار نشد و رویارویی فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرد. ما در توجیه افکار و سیاست‌هایمان، خیلی کم قدم برمی‌داریم. یک نمونه موفق، بستن کمربند در رانندگی است. نمی‌دانم چه سالی بود که در اتوبان‌ها نیروی انتظامی بین ماشین‌ها می‌ایستاد و به مردم تذکر و آموزش می‌داد. به‌تدریج همه فهمیدند این کار شایسته‌ای است و باید کمربند ایمنی را بست. در کلاس اول دبستان در آمریکا، بچه‌ها را به زندان می‌برند، با او حرف می‌زنند، می‌گویند می‌دانی تو کجا هستی؟ اگر انسان کار خلاف کند، اینجا می‌آید. دوست داری سه سال اینجا بمانی؟ بچه به درودیوار نگاه می‌کند و هیچ‌وقت از یادش نمی‌رود. به جاهای مختلف می‌برند. البته سقف تربیت انسان، به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و این نکاتی که تا حالا بحث کردیم، تا ١٢ سالگی است.

‌حال با توجه به تأخیری که وجود دارد، نقطه عزیمت باید از کجا باشد؟

اولین مسئله، تشخیص در حاکمیت است.

‌استنباط شخصی من این است که اگر بخواهیم سیاست ایران را در منطقه تحلیل کنیم، سیاست ایران در منطقه مشارکتی نیست، رفاقتی است. چون برای مشارکت لازم است که همه را قانع و اقناع کنید و دست دوستی را با هیچ‌جا قطع نکنید. اما در سیاست رفاقتی می‌توانید هم‌مرام پیدا کنید. در آنجا ایدئولوژی‌ها هستند که می‌توانند سبب‌ساز حرکت‌های شما باشند. این نظر چقدر می‌تواند درست باشد؟ و عوارض و منافع این رفاقتی‌بودن چیست؟

به نظر من یک تعریف جامع و رایج بین‌المللی از قدرت است که ٩٥ درصد از کشورها این‌ را پذیرفته‌اند. تعریف ما از قدرت با تعریف رایج بین‌المللی از قدرت خیلی فرق می‌کند. این تعریف چیست؟ اولا، به اقتصاد در حد ضرورت نگاه می‌شود. اقتصاد موضوعی است برای معاش انسان و به‌دست‌آوردن آنچه که لازم دارد. اما اقتصاد در کشور ما به معنای مزیت نسبی، تولید ثروت ملی، داشتن یک سهم بازار بین‌المللی و اینها نیست. اگر هم سمند را به ونزوئلا می‌بریم، بیشتر فکرمان سیاسی است تا اقتصادی. پایه‌ اکثریت فعالیت‌های بین‌المللی ما غیراقتصادی است. الان نقش اقتصادی ترکیه در عراق به‌مراتب از ما قوی‌تر است. به خاطر اینکه آنها سیستم دارند و با دنیا در ارتباط هستند. آخرین و بهترین فناوری‌ها را به عراق می‌برند و عراق هم می‌بیند کارکردن با این کشور برایش خیلی سودمند است. حالا در این چارچوب و در تحلیل واژه رفاقتی که در پرسش شما بود، می‌توانم بگویم ما برای دفاع از کشورمان دنبال حوزه نفوذ هستیم. یعنی در کنار هدف اعتقادی- ایدئولوژیک، یک هدف سیاسی- امنیتی هم داریم. در کشور ما این تفکر وجود دارد که ما در جنگ سرد با غرب هستیم، باید مدارهای نفوذ خودمان را گسترش دهیم تا اینکه بتوانیم یک فضای باز و متقابل به دست آوریم. ممکن است حضور ما در یمن هم فرهنگی باشد، هم ایدئولوژیک و هم کمک به شیعیان باشد. اما ضمنا یک کمک سیاسی هم به ما می‌کند که فرصت‌های بازی‌کردن بیشتری در منطقه داشته باشیم.
‌ 
استنباط من از کتاب آخرتان «اقتدارگرایی در عهد قاجار» این است که شما یک آدم عمل‌گرا هستید تا یک ایده‌آلیست. درواقع، بیشتر فکر می‌کنید که با عمل می‌شود کاری را توسعه داد و پیشرفت کرد، تا با ایده‌ها و نظریه‌ها. اگر این برداشت درست باشد، نوع رفتار حکومت ما در منطقه، نوعی رفتار پراگماتیستی است. اینجا شما چطور می‌توانید تلاقی این رفتار حکومت را که به عمل‌گرایی شما نزدیک است، توجیه کنید؟

شما یک اتومبیل می‌خواهید بسازید؛ اول نرم‌افزار کامپیوتری آن را طراحی می‌کنید. همه فاصله‌ها آنجا تنظیم می‌شود. می‌خواهید یک ساختمان بسازید، همه طبقات، فاصله‌ها و اندازه‌ها روی کاغذ می‌آید. هیچ کار عملی‌ای بدون نظریه نیست. اتفاقا من آموزشی که در دانشگاه دیده‌ام، آموزش نظری است. ولی شاید تفاوت من با بعضی از همکاران خودم این است که در نظریه متوقف نمی‌شومفکر می‌کنم که خیلی‌ها در نظریه متوقف هستند. مثلا ما می‌گوییم عدالت چیست؟ من یک تعریفی از عدالت می‌کنم. پنج نفر دیگر هم تعریف می‌کنند. تفاوت من با بعضی از دوستان شاید این باشد که من می‌گویم حالا که ما تعریف کردیم، بیاییم بگوییم که چگونه قابل‌اجرا است؟ در کلیات ماندن، صرفا نظری و انتزاعی‌‌شدن می‌شود. چنین گرایشی بین ما ایرانی‌ها وجود دارد. یعنی در تاریخ مدرن ایران از اوایل دوران ناصرالدین شاه به این‌سو، نظریه‌پردازی را دوست داریم؛ ولی کمتر به این توجه می‌کنیم که چگونه اینها را عملیاتی کنیم. در مورد قسمت دوم سؤال شما، فکر می‌کنم به این برمی‌گردد که حتی اگر ما در منطقه عمل‌گرا هستیم، تئوری ما در حد بقا عمل می‌کند. ما در کشور به یک تئوری نیاز داریم که اصلا به بقا فکر نکند و آن را مفروض بگیرد. ما باید کاری کنیم که تا ١٠ سال آینده تولید ناخالص داخلی ایران به ١,٥ تریلیون دلار برسد و ما شایسته این هستیم. این خودبه‌خود به ما بقا و امنیت می‌دهدتعاریفی که در کشور ما از امنیت وجود دارد کمی قدیمی است. من معتقدم ایران به خاطر جایگاه، جغرافیا، مساحت و ژئوپلیتیکی که دارد، حتما باید به قدرت نظامی خودش توجه کند. بخش مهمی از کشور ما کویر است. اگر بحران آب را حل نکنیم، کویرمان بیشتر هم خواهد شد. بنابراین امنیت ملی ما خیلی‌مهم استاین در بحث، یک پایه است. اما باید کاری کنیم که قدرتمان روزبه‌روز افزایش پیدا کند. یعنی باید ثروت ما زیاد شود. بعضی‌ها می‌گویند باید بیشتر نفت صادر کنیم. ما باید کاری کنیم که تولید کنیم. خدمات و کالا تولید کنیمچگونه می‌توانیم این کار را کنیم؟ باید با دنیا همکاری کنیم. ما نمی‌توانیم با یک دستمان به دنیا بگوییم ما شما را قبول نداریم، با یک دستمان بگوییم لطفا آخرین فناوری‌هایی که دارید بدهید به ما! من از یکی از دوستان که در حوزه آی‌تی کار می‌کند، شنیدم در ایران ١٠ میلیون آیفون وجود دارد؛ آن‌هم در کشوری که تحریم است و این‌همه مشکلات اقتصادی دارد؛ یعنی جامعه به دنیا تمایل دارد و بهترین‌ها را هم می‌خواهد. به‌هرحال، من فکر می‌کنم استراتژی منطقه‌ای ما بر بنیان‌های تولید ثروت بنا نشده ‌است

.‌در این بین اولویت سیاست خارجی چه باید باشد؟

من فکر می‌کنم اولین کاری که باید بکنیم مبارزه با ایران‌‌هراسی است، این باید کانون سیاست خارجی کشور ما باشد. متأسفانه دستگاه سیاست خارجی ما یک نهاد فکری نبوده است. یک نهاد اجرائی و نهاد ارتباط اداری با جهان است. آیا در چند دهه، یک سخنرانی از دستگاه سیاست خارجی خوانده‌اید که در آن استراتژی افزایش قدرت و ثروت ملی ایران با عنایت به تحولات جهانی و با توجه به عناصر اقتصادی، نظامی، سیاسی و فناوری منطقه‌ای و ملی ارائه شود؟ بعضی پارلمان‌ها و دولت‌های غربی و هم‌اکنون آسیایی، برای آنکه در موضوعی به سیاست‌گذاری برسند، علاوه‌بر نهادهای داخلی از ده‌ها مؤسسه فکری و تحقیقاتی بین‌المللی مشورت می‌گیرند. وقتی سخنان را تحلیل محتوا می‌کنم، بسیار روشن است شناخت دقیقی از اقتصاد جهانی، نقش فناوری در سیاست جهانی و تحولات عمیق در جزیره‌العرب وجود ندارد. نکات کلیشه‌ای ٢٠ ‌سال پیش تکرار می‌شودادبیات و قرائت‌های نوین اقتصادی، سیاسی و اقتصاد سیاسی بسیاراندک است.شناخت از این تحولات باید حتی روزانه بهنگام شود.

‌اکنون، در مذاکره هسته‌ای، ایران و آمریکا از نزدیک با یکدیگر درگیر هستند. آیا در این دو سال سیاست آمریکا نسبت به ایران تغییر کرده است یا نه؟

 ما باید هم ریز باشیم و هم دقیق. با تحلیل محتوا از مواضع و سخنرانی‌ها در آمریکا می‌توانیم به این نکات پی ببریم: اول اینکه تعریف آمریکا از جمهوری اسلامی ایران، یک کشور مخالف است. جمهوری‌خواه، دموکرات، سناتور، کاخ سفید، پنتاگون و …، حاکمیت ایران را مخالف آمریکا می‌دانند. دوم اینکه آنها ایده تغییر رژیم را کنار گذاشته‌اند. در مقطعی به این نتیجه رسیدند که اصلا تغییر حکومت در ایران امکان‌پذیر نیست. راه بعد این است که آمریکا می‌گوید می‌خواهد سیاست‌های سیستم را تغییر دهم، اما به ساختارش کاری ندارد. برای پاسخ به اینکه در کدام مسیر می‌توان این کار را انجام داد، برنامه‌شان را خُرد و اقتصادی‌ و تحریم‌ها را طراحی کردند. در سیاست رایج جهان می‌گویند هیچ وقت دشمنتان را کاملا نابود نکنید. ٢٠ درصد امکان ادامه حیات بگذارید، چون شما نیاز دارید که با او تعامل کنید. آنها می‌گویند که جمهوری اسلامی ایران بماند. ما نه با قانون اساسی‌اش کار داریم، نه با حاکمیت آن و نه با این هدفش کار داریم که برای خود دنبال یک مدل اسلامی است. ما آنجاهایی تزاحم داریم که به منافعمان برمی‌گردد. اولین موضوع، هسته‌ای و دومی قدرت دفاعی ایران است. این دو موضوع اگر با منافع ما تزاحم پیدا کند، ما سراغش می‌آییم. استراتژی آنها «تطویل» است. تا به حال در زندگی‌تان با موضوعی روبه‌رو بوده‌اید که نخواسته باشید حلش کنید؛ یعنی حل‌نکردنش به نفع شماست؟ آمریکا معتقد است که باید اختلافاتم را با ایران نگه دارم. بهترین اختلاف همین موضوع هسته‌ای است. آمریکا می‌گوید این سیستم، غیرقابل پیش‌بینی استاگر این سیستم قدرتمند شود، به سیاست‌های سابقش برمی‌گردد. چگونه قدرتمند می‌شود؟ وقتی به پول دسترسی داشته باشد. بنابراین محدودکردن صنعت نفت ایران، بازنکردن تمام سیستم بانکی ایران، اجازه معامله‌ندادن به همه دنیا برای خرید نفت ایران، کانون است. ضمن اینکه آنها می‌گویند ما ماهی ٧٠٠ میلیون دلار به شما می‌دهیم تا بقا داشته باشید. چون نمی‌خواهند ایران به‌هم بریزد. آمریکا به هیچ‌وجه به دنبال تجزیه ایران نیست. ممکن است کشورهای دیگر باشند، ولی این موضوع به ضرر آمریکاست. یکی، به خاطر روس‌ها و چینی‌ها که نزدیک ایران هستند. بعد هم، به خاطر بنیادگرایی و سلفی‌گری و دیگر به خاطر حفظ توازن منطقه‌ای میان کشورهای تأثیرگذار. می‌گوید ایران همین که هست، باید بماند. همه این استراتژی‌ها روی یک ستون استوار است: «ایران ضعیف». روش این کار تطویل است. آنها پیش خودشان می‌گویند که برای مثال ایران در یک دهه آینده، دچار یک‌سری تحولات خواهد شد. ممکن است مدیرانش تغییر کنند، ما کاری کنیم که ایران در دایره و مدار بماند که ما دائما بتوانیم مذاکره کنیم. همین کار را اسرائیل با فلسطینی‌ها می‌‌کندالان از «اسلو» ٢٤ سال می‌گذرد؛ هنوز هم مذاکره می‌کنند. هیچ عجله‌ای هم ندارند. یک قرن دیگر هم مذاکره می‌کنند. در نظر بگیرید که این استراتژی آمریکا، دو همراه منطقه‌ای یعنی اسرائیل و عربستان هم دارد. شاید بتوانیم بگوییم که یکی از مهم‌ترین تحولات سیاسی خاورمیانه در دوران پس از انقلاب اسلامی، همراهی و همکاری عربستان و اسرائیل با یکدیگر در شکل‌گیری ساختارهای جدید در این منطقه است. شاید این موضوع، مهم‌ترین چالش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باشد.‌اکنون ما با شش کشور در حال مذاکره هستیم، تأثیرگذاری هر کدام از آنها در این مذاکرات چقدر است؟

اگر بخواهیم جایگاه و توانایی ١+٥ را در مذاکرات کمی کنیم، من می‌گویم چینصفر، سه کشور اروپایی: صفر، آمریکا: ٨٥، روسیه: ١٥. ٩٥ درصد از عدد آمریکا هم، مربوط به قدرت و تشکیلات یهود در آمریکا است. اوباما می‌گوید ما کلی کار کردیم تا دنیا را همراه کردیم. اسرائیلی‌ها و یهودیان نقش مهمی در این اجماع جهانی داشتند و انرژی گذاشتند؛ مثلا لوایحی که ٤٠٠ به ٢٥، ٩٨ به ١، تصویب می‌شود، معنی دارد. کدام انرژی اینها را دور هم جمع می‌کند؟

‌همان یک رأی مخالف هم متعلق به تام کاتن جمهوری‌خواه است که دنبال طرحی تندتر بوده.

بله، می‌گوید باید این را تشدید کنیم. این است که مهم‌ترین کانون سیاست خارجی ما باید ازبین‌بردن ایران‌هراسی باشد. باید چه‌کار کنیم؟ اول اینکه باید به دنبال قدرت معقول خودمان باشیم. اگر بخواهیم دنبال کار اقتصادی باشیم، شرکای بیشتری پیدا می‌کنیم، تا اینکه بخواهیم کار امنیتی کنیمطبیعی هم است. چون در کار امنیتی صفر- یک‌شدن خیلی راحت‌تر است تا کار اقتصادی. مثلا چینی‌ها با خیلی‌ها، هم مشکلات مرزی و هم مشکلات ارضی دارندگفته‌اند که نمی‌توانیم این مسائل را حل کنیم. هر دو طرف برای اثبات موضوع اسناد دارند.

اگر در لاهه هم طرح دعوی کنند، ٢٠ سال طول می‌کشد. گفته‌اند آن منطقه مورداختلاف است و حل‌وفصل موضوع را به تعویق می‌اندازیم. اما در همان منطقه پیشنهاد کار اقتصادی مطرح و درآمد کسب می‌کنند. به این می‌گویند عقلانیت سیاسی و اقتصادی. ایران‌هراسی برای خیلی‌ها پول و درآمد دارد. الان کسی دنبال این نیست که برود سرزمین دیگری را بگیرد. سرزمین دیگری را گرفتن معنایش این است که بازارهایش را بگیرید؛ نه خاکش را. این است که در اصطلاح دقیق علوم انسانی، «پارادایم» ذهنی ما یک پارادایم قدیمی و سنتی استپارادایم حکمرانی ما باید روی قدرت نرم متمرکز شود.اگر ما می‌خواهیم ایران‌هراسی را از بین ببریم، باید منطق تعاملمان را در منطقه تغییر دهیم. بعد، اگر می‌خواهیم ایران قدرتمند شود، باید به قدرت آی‌تی و اقتصادی روی بیاوریم. قدرت آی‌تی و اقتصادی هم اگر فقط درون کشور باشد، فایده‌ای ندارد؛ چون در آن باید تعامل جهانی وجود داشته باشد. الان چند‌ ده هزار هندی در «سیلیکون ولی» و «سیاتل» آمریکا و صنعت آی‌تی آمریکا مستقر شده‌اند. بهترین‌ها را از هند می‌آورند. این برای خود هند هم بسیارمفید است. توانایی هسته‌ای هندوستان بر اساس تکنولوژی لیزر استآمریکایی‌ها این فناوری را فقط به دو کشور در دنیا داده‌اند؛ یکی کانادا و دیگری هند. این هنر یک حاکمیت است. هم آخرین تکنولوژی هسته‌ای را از یکی می‌گیرد و هم هویت و حاکمیت و استقلال سیاسی خود را حفظ می‌کند، ضمنا روزبه‌روز هم قدرت ملی‌اش افزایش پیدا می‌کند. شناخت ما از جهان شناختی دقیق و کمّی نیست. آینده ایران در گرو قدرتمندشدن اقتصادی و تولید ثروت ملی است. اگر امکانات نباشد، کشور ضعیف می‌شود و متأسفانه بسیاری از کشورها در خاورمیانه علاقه‌مند به قدرتمندشدن ایران نیستند. در این آشفته‌بازار سیاست، ما باید داخل را قوی‌تر کنیم، شاخص‌های اقتصادی را بهبود بخشیم، نرخ اشتغال را بالا ببریم، محیط‌زیست را در میان اولویت‌ها قرار دهیم تا آنکه شاخص‌های اجتماعی و فرهنگی بهتر شوند. بهبود وضع اقتصادی و هارمونی اجتماعی و فرهنگی و اعتقادی به ارتقای پذیرش سیاست و مشروعیت منجر می‌شود. اصل داخل است و قدرتمندشدن داخل؛ هم امنیت می‌آورد و هم احترام بین‌المللی و هم رضایت‌مندی و امید شهروندان ایرانی.

زینب اسماعیلی‌سیویری