وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

ژاپن چگونه ژاپن شد؟(مقاله از دکتر ناظری)

 

 

حتما شنیده اید که اصلاحات برای تغییر درسه کشور ایران، ژاپن و آلمان به طور تقریبا همزمان بایکدیگر آغاز شد. 

 در آلمان بیسمارک رهبری پیشگام بودکه گام های بلندی در راستای صنعتی شدن این کشوربرداشت و در ژاپن میجی با شکستن محدود یتهای این جامعه راه را برای خیز شهای بلند هموار نمود. در ایران نیز امیرکبیر به عنوان پرچمدار اصلاحات و آغازعصر تحول شناخته می شود. او با تاسیس دارالفنون نظام آموزشی سنتی ایران را به چالش کشید و راه نوینی را برای توسعه پدیدآورد. اما سوال اساسی این است که چرا در ایران بامرگ امیرکبیر این جریان متوقف می شود و در دو کشور دیگر با سرعت به جلو می رود؟به طوری که امروز آلمان و ژاپن جزء اقتصادهای طراز اول جهان محسوب می شوند و ما همچنان دردایره جهان سومی و توسعه نیافتگی دست و پا می زنیم البته دلائل این موضوع بسیار گسترده و فراتر از این نوشتار است. اما در این مجال،ما به بررسی علل توفیق ژاپن و روند اصلاحات آموزشی این کشور برای رسیدن به توسعه توجه داریم. بسیاری از جامعه شناسان معتقدند: ژاپن و آلمان توانستند با تغییرات ساختاری در آموزش و پرورش راه رشد و توسعه را هموار نمایند. در واقع یکی از رموز موفقیت این دو کشور توجه ویژه به نهاد آموزش و پرورش و سرمایه گذار یهای کلان در این حوزه بوده است. چون طبیعی است اگر کشوری نتواند نیروی انسانی را برای یک جامعه پیشرو تربیت نماید و نتواند میراث فرهنگی خود را به نسلهای آینده منتقل نماید، با بن بست جدی در توسعه مواجه خواهد شد.امروز بر بسیاری ثابت شده که سرمایها را صرفا نمی توان در زیرخاک ها جستجو نمود و با دسترسی بیشتر به نفت و گاز و سایر منابع معدنی به پیشرفت رسید، بلکه سرمایه اصلی هر کشور مغزها و نخبگان آن جامعه هستند که بستگی مستقیمی به توسعه نظام آموزشی دارد.

 کافی است نگاهی گذرا به شرایط و تحولات این کشوری که فاقد منابع زیرزمینی است بیندازیم

 کشوری که بیش از 67٪ ان را کوه و جنگل تشکیل داده و هر لحظه احتمال وقوع زلزله و آتشفشان در آن وجود دارد. گفته می شود در این کشور روزگاری زلزله جان هزاران نفر را می گرفت، ولی آنها تصمیم گرفتند جلوی غول زلزله بایستند و این کار را با آموز شهای ساده در مدارس و کودکستانها آغاز کردند. آموزش هایی که با تصویرهای کارتونی و توصیه های ساده آغاز شد و به مرور همه و همه فهمیدند و یاد گرفتند که چگونه می توان در مقابل بلایای طبیعی ایستاد. امروز وقتی زلزله ای بالغ بر7ریشتر در این کشور رخ می دهد، مردم در سوپر مارکتها و فروشگاهها مشغول خرید هستند و احتمالا برخی پشت میز کامپیوترشان خمیازه می کشند و نیم نگاهی به سقف می اندازند می گویند: زلزله. امروز زلزله در ژاپن دیگر فاجعه ای محسوب نمی شود. چون در اثر آن نهایتا یک یا دو نفر زخمی می شوند. درست مثل یک سانحه رانندگی که برای هر فردی امکان وقوع آن وجود دارد. در حالی که در کشور  ما زلزله بم با6ریشتر جان صدها هزار نفر را گرفت، خانها  را ویران نمود و کشور را در ماتم و عزا فرو برد.امروز ما از زلزله بم به عنوان یکی از بزرگترین فاجعهای  قرن یاد می کنیم.فاجعه ای که می توانست به حد یک سانحه تقلیل یابد. اما ژاپن چگونه ژاپن شد؟ مگر آنها موجودات دو پا مثل ما نیستند؟ مگر غذای ژاپنی چقدر کالری،فسفر و ویتامین دارد؟ مگر این ملت همانهایی نیستند که ما عموما خود را از آنها با هو شتر می دانیم

ژاپن چگونه ژاپن شد؟

اما در این راستا لازم است بدانیم که ژاپن کشوری که در طول چند دهه اخیر به یکی از الگوهای موفق در زمینه آموزش مبدل شده است چه مسیری را پیموده است.

شاید شناخت این کشور، تلنگری برای ما باشد.

ژاپن چگونه ژاپن شد؟

ژاپنیها ملتی عجیب و شگفت انگیز هستند. آنها برای رسیدن به کامیابی همواره در تلاش هستند

ایالات متحده آمریکا رقابت می کند.علل توفیق ژاپن یها همان طور که اشاره کردم فراوان است. اما مهم ترین دلیل توسعه آنها، توجه به تربیت نیروی متخصص و اصلاحات در نظام آموزشی است که با میجی آغاز شد. مطالعات تیمز نشان م یدهد که پیشرفت تحصیلی ژاپن یها در دو درس علوم تجربی و ریاضی در میان 40 کشور همواره مقا مهای اول تا EZRA( سوم بوده و حتی به تعبیر پروفسور، ازرا وگل استاد دانشگا ه هاروارد دانش آموزان ژاپنی )VOGELمقیم آمریکا از همسالان خود در ژاپن بسیار ضعیفتر هستند و این نشان از درخشش نظام آموزشی ژاپن دارد. 

نگاهیبه روند اصلاحات اموزشی

میجی در تاریخ ژاپن نقطه عطفی محسوب می شود  او سیستم آموزشی سنتی ژاپن را تغییر داد و کشور را وارد تحولات عصر تجدد نمود. تا قبل از حاکمیت میجی در ژاپن

ژاپن، شاهد حاکمیت امپراطوری توکوگاوا هستیم که از سال 1603 تا 1876 ادامه داشته است. در این دوران

طولانی ژاپنی ها ترجیح دادند که با جهان ارتباطی نداشته باشند. دورانی که سامورایی ها دارای قدرت و اقتدار ویژه ای بودند. آنها نظامیان سنتی این کشور محسوب می شدند که خود را تابع ارز شهای سنتی جامعه ژاپن می دانستند و در راه احیای آن می کوشیدند. در واقع برای این طبقه نظامی حفظ اقتدار کشور همه چیز محسوب می شد و آنها حاضر به فدا کردن جان خود در راه وطن بودند.

در دوران توکوگاوا سامورایی ها تحت لوای آموز شهای نظامی، اخلاقی مبتنی بر آیینهای بودا و کنفوسیوس قرار داشتند. اما سایر طبقات به حد این طبقه نظامی، از آموزش بهر ه مند نبودند و فقط می توانستند در حد خواندن

و نوشتن و مهارت زندگی دور ه  هایی را طی نمایند. مثلا بازرگانان در کلا سها کار با چرتکه را برای حساب کردن

می آموختند. اما این روند تداوم نیافت و با انتقال قدرت از سلسله شوگونی توکوکاوا به موتسوهیتو نقطه عطفی در تحولات اجتماعی این کشور پدید آمد.

در این دوران ژاپن از پوستة سنتی خود بیرون آمد و حالا وقت آن بود که با جهان بیرون ارتباط برقرار نماید. 

اولین بخش اصلاحات، با تحولات در آموزش و پرورش پدید آمد. در منشور پنج ماد های میجی اعلام شد: 

از این به بعد عموم افراد باید از تعلیم و تربیت « بهر ه مند شوند و آموزش برای زنان و مردان به طور مساوی در واقع میجی آموزش و پرورش طبقاتی » و برابر خواهد شد و جنسیتی عصر گذشته را منسوخ و به جای آن آموز شهای نوینی را که از آموزش و پرورش آلمان و فرانسه اقتباس شده بود، پیاده نمود. ژاپن در عصر میجی از کشوری که بیشتر تحت تاثیر مفاهیم سنتی فرهنگ ژاپنی و چینی بود، خارج و به آموز شهای جدید غربی که مبتنی بر توجه به فردگرایی و انسا نگرایی بود تغییر مسیر داد. البته این تحول در ایران هم با ایجاد مدارس جدید ایجاد شد و به نوعی ما هم به مرور با آموز شهای دنیای جدید آشنا شدیم. اما مشکلاتی که در ایران نسبت به ژاپن وجود داشت این بود که اولا بخش سنتی جامعه ژاپن چندان مقابله ستیزه جویان های با این روند نکرد، در حالی که در ایران پروژه قتل امیرکبیر در اتا قهای کناری دربار طراحی و پیاده شد. دوم اینکه ژاپن یها هرگز تقلید کورکوران های از غرب نکردند و همواره به صورتی نه چندان دشوار سنت و مدرنیسم را در کنار هم قرار دادند.

در واقع اگرچه در عصر میجی آموز شهای مدرن از نوع اروپایی جایگزین رو شها و آموز شهای سنتی گردید. اما این آموز شها در دل فرهنگ ژاپنی جای مناسب خود را در کنار فرهنگ سنتی پیدا کرد. در حالی که در ایران ذهن سنتی ما حتی تا به امروز نتوانسته به راحتی مدرنیسم را در کنار سنت قرار دهد و به گونه های این ستیز همواره وجود داشته است. اما تحولات آموزش ژاپن به همین جا ختم نشد و دومین نقطه تحول بعد از جنگ جهانی دوم و شکست این کشور از نیروهای متفقین پدید آمد. در واقع سقوط ژاپن و با خاک یکسان شدن هیروشیما و ناکازاکی، ژاپن را به الگوهای نوین آموزشی که تحت تاثیر آمریکا بود، معطوف نمود. مهم ترین تحولات این عصر در ژاپن به شرح زیر می باشد.

-1 در نظام آموزشی جدید تاکید شده که همه افراد باید بتوانند به تحصیل بپردازند و حتی دولت باید شرایط

تحصیل در مقاطع عالی را برای شهروندان فراهم نماید.

-2 مدارس باید به تربیت استعداد ها و لیاقت تک تک دانش آموزان بپردازند و هیچ کس نباید از این گفتمان آموزشی ب یبهره بماند. در مجموع فلسفه آموزش مبتنی بر استعدادها، جایگزین آموز شهای نخبه پرورانه گردید.

-3 آموزش از تمرکز بیش از حد در یک سازمان خارج شود و به مدارس فضای کار و استقلال بیشتری برای انتخاب رو شهای مناسب آموزشی داده شود.

-4 نکته مهم دیگر در اصلاحات دوم آموزشی ژاپن تاکید بر مهار تها و اخلاق شهروندی، احترام به حقوق شهروندان، بالارفتن موقعیت و پرستیژ اجتماعی معلمان و مربیان آموزشی، ایجاد آزاد یهای علمی، تحقیقی می باشد. 

 در واقع اصولی که در این اصلاحات آموزشی قابل توجه و ذکر است، این است که ژاپن در این فاز به الگوهای دموکراتیک و حقوق مدنی و شهروندی توجه ویژ ه ای می نماید. به تعبیر دیگر هدف از آموزش صرفا تربیت نیروی متخصص برای مشاغل مختلف نیست. بلکه هدف، رشد اخلاق شهروندی و آماد هسازی نسل جوان برای زندگی در جامعه ژاپن می باشد و این در حالی است که در ایران روند تحولات آموزشی همچنان به این موارد چندان توجهی نداشته است. هنوز در کشور ما ساختار سنتی آموزش و پرورش تعیین کننده اصلی دستورالعملهای  مدارس است و مدرسه ها ملزمند از کلیات مورد تایید نظام آموزش و پرورش تبعیت نمایند. همچنین متاسفانه توجه به رشد اخلاق شهروندی در اولویت قرار نداشته و سیستم کنکور و آماده سازی دانش آموزان برای عبور از آن و رسیدن به موفقیت نشان از تاکید بر نخبه پروری به جای شهروند محوری دارد. 

اما ژاپن کشوری که نماد موفقیت در آسیا محسوب می شود، امروز وارد فاز سوم اصلاحات آموزشی شده است. در سالهای پایانی قرن بیستم مقامات ژاپنی اعلام کردند:

امروز ژاپن تمام الگوهای آموزش موفق در غرب را پیاده نموده و اکنون وقت آن رسیده که الگوی نوین ژاپنی که در گذشته در هیچ کجای جهان نمونه های ندارد مورد استفاده قرار گیرد. فاز سوم آموزش در ژاپن روندی است که به تعبیر متخصصین آموزشی این کشور شهروندان را برای قرن 21 آماده می سازد. آموزشی که هر ژاپنی را

به نخبه ای بی نظیر برای توسعه پایدار این کشور مبدل می سازد. ژاپنیها  امروز در آپارتمان های کوچک 20 متری خود با استفاده از لپ تاپ های شخصی آینده جهان را تحت تاثیر خود قرار می دهند. امروز مدیریت آموزشی ژاپن در اتا قهای رسمی و در بسته دولتی تعیین نمی شود، بلکه هر کس در اتاق خود مدیر کنترل جهان است. آموزش در مدارس پیشرو ژاپن  موضوعی است که باید در مقاله دیگری به آن پرداخت. اما به طور خلاصه می توان گفت:

آموزش پسامدرن یعنی افزایش قدرت خلاقیت شهروندان و اعتقاد به این اصل که آموزش باید همیشه و تا پایان

عمر برای افراد وجود داشته باشد. ژاپن یها می خواهند خطوط کلی حرکت جهان را در قرن 21 رقم بزنند و این

فاز سوم فاصله آنها را از کشورهای جهان سومی مثل ایران چند برابر می نماید.

.

اما با همه این اوصاف امروز ژاپن به عنوان امپراتوری بزرگ علم و تکنولوژی محسوب می شود و اقتصادش با اقتصادeart( سوم بوده و حتی به تعبیر پروفسور، ازرا وگلVOGELنگاهی به روند اصلاحات آموزشی:میجی در تاریخ ژاپن نقطه ی عطفی محسوب می شود.امروز بر بسیاری ثابت شده که سرمایه ها را صرفا نمی توان در زیرخا کها جستجو نمود و با دسترسی بیشتر به نفت و گاز و سایر منابع معدنی به پیشرفت رسید، بلکه سرمایه اصلی هر کشور مغزها و نخبگان آن جامعه هستند که بستگی مستقیمی به توسعه نظام آموزشی دارد.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.