چکیده
به تازگی، مفاهیم حکمرانی و حکمرانی خوب به گونه ای فزاینده در ادبیات توسعه، مورد استفاده قرار گرفته است. حکمرانی بد، به گونهای گسترده، به علل ریشه ای همه زشتی ها در جوامع ما، اشاره دارد.
مقدمه
حکمرانی مفهوم جدیدی نیست. بلکه به پیشینگی تمدن بشری است. معنای ساده حکمرانی فرایند تصمیمگیری و فرایندی است که به وسیله آن تصمیمات اجرا میشوند(یا نمی شوند). حکمرانی در چندین زمینه می تواند استفاده شود، مثل: حاکمیت شرکتی، حاکمیت بین المللی، حاکمیت ملی و حاکمیت محلی.
از آنجایی که حکمرانی فرایند تصمیمگیری و فرایند اجرای تصمیمات است، تحلیل حکمرانی روی بازیگران رسمی و غیررسمی در تصمیم گیری و اجرای تصمیمات و ساختار های رسمی و غیر رسمی، که برای دستیابی به هدفها و اجرای تصمیمات در یک مکان به وجود می آیند، متمرکز می شود.
دولت یکی از بازیگران حکمرانی است. سایر بازیگران حکمرانی با توجه به وابستگی شان به سطوح مختلف حکومت متفاوت هستند. برای مثال در نواحی روستائی، سایر بازیگران ممکن است، شامل: زمینداران صاحب نفوذ، اتحادیههای کشاورزان روستائی، تعاونیها، سازمان های غیردولتی، نهاد های پژوهشی، رهبران مذهبی، نهاد های مالی، احزاب سیاسی، نظامیان و... باشند.
این وضعیت درمناطق شهری پیچیدهتر است. . در سطح ملی، علاوه بر بازیگران یادشده، رسانهها، لابی کنندهها، وام دهندگان بینالمللی، شرکتهای چند ملیتی ممکن است در تصمیم گیری یا تاثیرگذاری بر فرایند تصمیم گیری، نقش داشته باشند.
همه بازیگران به جز دولت و ارتش، روی هم، بخشی از جامعه مدنی هستند. در برخی کشور ها علاوه بر جامعه مدنی، سندیکای جرائم سازمان یافته نیز بر تصمیم گیری، به ویژه در نواحی شهری و در سطح ملی، تاثیر میگذارند.
همچنین ساختار های رسمی دولتی یکی از ابزارهایی هستند که به وسیله آنها تصمیمات اتخاذشده، اجرا می شوند. در سطح ملی، ساختارهای تصمیم گیری غیررسمی، مانند کابینه های موازی (منظور مشاوران غیررسمی هستند که به طور موازی با کابینه رسمی عمل می کنند) ممکن است وجود داشته باشند. درنواحی شهری سندیکای سازمان یافته، مثل مافیای زمین ممکن است بر تصمیم گیری تاثیر بگذارد. در بعضی مناطق روستائی ممکن است خانواده های قدرتمند محلی تصمیم بگیرند یا برتصمیم گیری تاثیر بگذارند. چنین تصمیمگیری غیر رسمی، نتیجه اعمال فاسد است یا می تواند منجر به اعمال فاسد شود.
حکمرانی خوب
حکمرانی خوب هشت مشخصه اصلی دارد: مشارکتی، اجماع محور، مسئولیتپذیر، شفاف، پاسخگو، اثربخش و کارا، منصفانه و همه گیر و پیرو حکومت قانون. این شکل حکمرانی، باعث میشود که فساد به حداقل ممکن کاهش یابد، دیدگاههای اقلیت ها به حساب آورده شده وصدای اقشار آسیب پذیر، در تصمیمگیری شنیده شود نیازهای حال وآینده جامعه پاسخ گفته شود.
مشارکت:
مشارکت هم مردان و هم زنان سنگ بنای حکمرانی خوب است. مشارکت می تواند به شکل مستقیم یا از راه نهادهای میانجی قانونی ویا نمایندگان باشد. مهم است که تاکید شود: دموکراسی مبتنی بر نمایندگی، لزوما به این معنی نیست که ملاحظات اکثریت جامعه درتصمیم گیری لحاظ شود. لازمه مشارکت، اطلاع دهی وسازماندهی است؛ یعنی از یک سو آزادی انجمن ها و بیان و از سوی دیگر وجود جامعه مدنی سازمان یافته موردتوجه قرار گیرد.
حکومت قانون :
حکمرانی خوب مستلزم چارچوبهای قانونی عادلانه است که به صورت بیطرفانه به اجرا گذاشته شوند. حکمرانی خوب، همچنین مستلزم حمایت کامل از حقوق بشر و به ویژه اقلیت ها است. اجرای بی طرفانه قوانین، مستلزم دستگاه قضایی مستقل و نیروی انتظامی فسادناپذیر سالم و بی طرف است.
شفافیت
شفافیت یعنی این که تصمیمات و اجرای آنها در مسیر پیروی از قوانین و مقررات، صورت بگیرد. همچنین اطلاعات برای کسانی که از تصمیمات و اجرای آنها تاثیر می پذیرندآزادانه وبه طور مستقیم قابل دسترس باشد و نیز اطلاعات کافی در رسانه ها و به شکلهای قابل فهم، مهیا باشد.
پاسخگویی:حکمرانی خوب مستلزم این است که نهادها و فرایندها، برای خدمت به همه ذینفعان در یک چارچوب زمانی معقول تلاش کنند.
گرایش به اجماع بازیگران متعددی با دیدگاه های مختلف دریک جامعه، وجود دارند. حکمرانی خوب باید بین منافع مختلف موجود در جامعه برای رسیدن به یک اجماع گسترده بر روی اینکه چه چیز بهترین منفعت را برای کل جامعه دربردارد، میانجی گری کند. حکمرانی خوب همچنین مستلزم چشم انداز های گسترده و بلند مدت به این است که چه چیز برای توسعه پایدار انسان و چگونگی دستیابی به هدفهای چنین توسعه ای نیاز است. این فقط می تواند نتیجه فهم زمینههای اجتماعی، فرهنگی وتاریخی جامعه، یا اجتماع باشد.
عدالت و همه گیری:
سعادت یک جامعه وابسته است به تضمین اینکه اعضای جامعه احساس کنند سهمی در جامعه دارند وخود را جدای از جامعه احساس نکنند. این مستلزم این است که همه گروه ها و به ویژه بیشتر قشرهای آسیب پذیر برای بهبود یا حفظ شرایط زندگی شان، فرصت داشته باشند.
کارایی و اثربخشی:
حکمرانی خوب یعنی اینکه، فرایندها و نهادها، نتایجی را به بار آورند که نیازهای جامعه را با بهترین استفاده از منابع فناپذیر برآورده سازد. مفهوم کارایی در زمینه حکمرانی شامل استفاده پایدار از منابع طبیعی و حفاظت از محیط هم می شود.
مسئولیت:
مسئولیت یکی از ملزومات اصلی حکمرانی است. نه تنها نهاد های حکومتی بلکه بخش خصوصی و سازمانهای جامعه مدنی نیز باید نسبت به عموم مردم و نسبت به ذینفعان بنیادیشان مسئول باشند. اینکه چه کسی دربرابر چه کسی مسئول است، بسته به این است که تصمیمات گرفته شده یا اعمال صورت گرفته نسبت به سازمان یا نهاد، داخلی یا خارجی محسوب میشوند. در کل یک نهاد یا سازمان به کسانی که به وسیله تصمیمات یا اعمالشان تاثیر میپذیرند، مسئول است. مسئولیت نمیتواند بدون شفافیت و حکومت قانون اجرا شود.
نتیجه گیری
از بحثی که مطرح شد، باید روشن شده باشد که حکمرانی خوب یک آرمان است که البته دشوار است کاملا بدان دست یابیم. تعداد خیلی کمی از کشورها وجوامع می توانند به صورت کامل به حکمرانی خوب دست یابند. به هر حال برای تامین توسعه پایدار انسان، کارها باید به سوی این آرمان و با توجه به واقعیت انجام شوند.