وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

چرا به امام حسین (ع) عشق می ورزم(یاداشت هفتگی من)

چرا به امام حسین عشق می ورزم؟ 

عشق می ورزم چون انسان ازاد منش بود 

عشق می ورزم چون مخالف خود رایی بود 

عشق می ورزم چون مخالف زر زور و تزویربود 

عشق می ورزم چون دنبال اصلاحات  بود 

عشق می ورزم که دنبال حقیقت بود 

عشق می ورزم چون اهل اندیشه و تفکر بود 

عشق می ورزم که دنبال انتقام نبود 

عشق می ورزم که با دیکتاتوری مخالف بود 

عشق می ورزم چون عاشق جوانان بود  

عشق می ورزم چون اهل نزاکت بود  

عشق می ورزم چون دنبال جنگ نبود حتی مخالف جنگ بود 

عشق می ورزم چون دنیا برایش بی ارزش بود 

عشق می ورزم چون  به مخالفش دشنام نمی داد 

 

عشق می ورزم چون که با مخالفش مناظره می کرد (عمروبن سعد) 

عشق می ورزم چون دغدغه  دین رحمانی را داشت 

عشق می ورزم چون با عملش حرف می زد 

عشق می ورزم چون که در نبرد با دیکتاتوری یزید خانواده اش را هم با خود داشت 

عشق می ورزم چون برای رسیدن به اهدافش خانواده اش را نیز فدا کرد 

عشق می ورزم چون دغدغه اش فقط دین نبود بلکه برای ازادی همه از یوغ ستم بود

عشق می ورزم چون علاقه ای به مدع گفتن برای خود در زمان حیاتش نداشت 

عشق می ورزم چون به امر به معرف و نهی از منکر اعتقاد داشت نه به اجبارکردن به امری 

عشق می ورزم چون به درون بیشتر اعتقاد داشت تا به ظواهر 

عشق می ورزم چون با قلبش سخن می گفت نه با زبانش 

عشق می ورزم چون با دوستان مروت و با دشمنانش مدرا می کرد 

عشق می ورزم چون انچه را که برای خود  می خواست برای دیگران نیز می خواست 

عشق می ورزم چون اهل مشورت و شورا بود 

عشق می ورزم چون زبانش گویای درونش  بود 

عشق می ورزم چون به خرد جمعی ایمان داشت 

عشق می ورزم چون خوب زیستن رابه به درستی اموخت و خوب مردن را به دیگران یاد داد

عشق می ورزم چون صداقتش مخا لفانش را به حسرت وا داشت 

عشق می ورزم چون از دین ابزاری برای رسیدن به قدرت بهره برداری نکرد 

عشق می ورزم چون همه کارهای روزمره اش را خودش انجام می داد 

عشق می ورزم چون با ذکرش  و با دستهایش برای ازادی مردم دعا می کرد  

عشق می ورزم چون عدالت را نه درشعار بلکه در عمل فریاد می زد 

عش می ورزم چون با گفتن یک  اری به ستمگر می توانست جهان را از آن خود کند اما خود را فدای ازادی  دیگران کرد 

عشق می ورزم چون به مدح کنندگان چاپلوس اجازه ورود نمی داد 

عشق می ورزم چون از نام خاندان پاکش برای خود پلکان نساخت 

عشق می ورزم چون نفسش وزش عطر اگین داشت 

عشق می ورزم چون به توهین کنندگان خاندانش بی احترامی نمی کرد 

عشق می ورزم چون برای رسیدن به قدرت دست به هرکاری نمی زد 

عشق می ورزم چون تشنه قدرت نبود 

عشق می ورزم چون زیبایی را در ازادی مردم می دید 

عشق می ورزم چون شمشیرش برای دفاع از ازادی مردم بود 

عشق می ورزم چون نفسش فریاد عدالت خواهی بود

عشق می ورزم چون گفتمان را بر شمشیر ترجیح می داد 

عشق می ورزم چون مخالفش را می بخشید 

عشق می ورزم چون به انسانیت و نجات او ایمان داشت 

عشق می ورزم چون فریاد رس محرومان بود  

عشق می ورزم چون به مخالفانش اجازه سخن گفتن می داد 

عشق می ورزم چون خشمش هم برای خدا بود 

عشق می ورزم چون انتخاب مسیر را به اصحابش واگذار می کرد(ازادی عمل) 

عشق می ورزم چون یارانش با تمام وجود به او عشق می ورزیدند نه برای پست و مقام 

عشق می ورزم چون برای زنان جامعه حرمت و کرامت قایل بود 

عشق می ورزم چون مثل مردم زندگی می کرد و مانند انها کار و تلاش می کرد 

عشق می ورزم چون کسی با لکنت زبان با  او سخن نمی گفت چون او جذابیت انسانی داشت 

عشق می ورزم چون اگر کسی خطایی می کرد او را به صلابه نمی کشید بلکه او را به امر خیر دعوتش می کرد 

عشق می ورزم چون او خودش بود خودش، نه لشگری برای محافظت خودش آن هم در اوج دشمنی یزیدیان با او 

عشق می ورزم چون کلامش قوت قلبی بود برای اصحابش 

عشق می ورزم چون شعور را بشتر می پسندید تا شور  را 

عشق می ورزم چون او الگو و سرمشقی شد برای انسانیت 

عشق می ورزم چون به خانواده مانند یک جامعه و جامعه و مردم را مانند یک خانواده می دید 

عشق می ورزم چون از خرافات در جامعه بدور بود و آن را نمی پسندید 

عشق می ورزم با تمام وجود برای تمام فصول در کنار همه اصول که او یک انسان به تمام معنی کامل بود اما مطلق نبود مطلق فقط خداست

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.