نوروز و آیینهای باشکوه آن، مسیری سههزارساله و پرپیچوخم را پیموده تا به ما رسیده است. «نوروز» کهنسالترین آیین ملی در جهان است که جاودانه مانده و یکی از عوامل تداوم فرهنگ ایرانیان (آرینهای جنوبی) است. آیینهای برگزاری این جشن بزرگ در عصر حاضر با سههزارسال پیش، تفاوت چندانی نکرده و به همین دلیل، عامل وحدت فرهنگی ساکنان ایرانزمین به شمار میرود که آن را در هر گوشه از جهان که باشند، یکسان برگزار میکنند و بزرگ میدارند و به همین دلیل است که اندیشمندان، «نوروز» را مظهر پایدار هویت و ناسیونالیسم ایرانی خواندهاند. در قرن نوزدهم، ایرانزمین بر اثر توطئههای استعمارگران اروپایی تجزیه شده، اما فرهنگ مشترک و مدنیت غنی قوم ایرانی باقی مانده و نوروز همچنان روز ملی همه مردمی است که از کوههای پامیر و بدخشان تا انتهای کوههای کردستان سوریه و از قفقاز تا درّه سِند و منطقه خلیجفارس سکونت دارند و در گوشهوکنار جهان زندگی میکنند. در بسیاری از آثار گذشتهنگاران، از جمله در تاریخ طبری، شاهنامه فردوسی و آثار بیرونی؛ نوروز به جمشید، شاه افسانهای و در پارهای دیگر به کیومرث نسبت داده شده و آن را به دلیل آغاز بهار، برابرشدن روز و شب و ازسرگرفتهشدن درخشش خورشید و اعتدال طبیعت، بهترین روز در سال دانستهاند. برخی از وقایع مهم تاریخی نیز همزمان با نوروز رخ دادهاند. کوروش بزرگ بنیادگذار ایران واحد، نوروز را عید رسمی اعلام و در سال 534 پیشازمیلاد دستورالعملی برای اجرای مراسم دولتی آن تدوین کرد.این شامل ترفیع نظامیان، ابلاغ انتصابات تازه، ساندیدن از سربازان، عفو مجرمان پشیمان، ایجاد فضای سبز و پاکسازی محیطزیست - از منازل شخصی گرفته تا اماکن عمومی - بود. برگزاری آیینهای نوروز ایرانی، از دوره هخامنشیان در آسیای صغیر (آناتولی - ترکیه) تا به امروز مرسوم بوده است. عبدالحمید اول، سلطان عثمانی که خود در نوروز (20 مارس 1725) به دنیا آمده بود، نوروز را در قلمرو عثمانی یک عید رسمی اعلام کرد. در دوره هخامنشیان، 11روز اول فروردین (فرورتیشن) ویژه انجام مراسم نوروز بود. در دوره اشکانیان ایام نوروز پنج روز بود که اردشیر پاپکان ششم فروردین - زادروز زرتشت - را بر آن اضافه کرد و چون ایرانیان روز هفتم فروردین را خوشیمن میدانستند و بیشتر ازدواجها را به این روز موکول میکردند، از آن زمان ایام نوروز که روزهای روح ابدی، شادیها و پاکیها بهشمار میآمدند، به هفت روز افزایش یافت و ایرانیان در این هفت روز، دست از کار میکشیدند. اردشیر از دولت روم که مانند ایرانیان، سال نو را از بهار آغاز میکرد خواست نوروز ایرانی را به رسمیت بشناسد و سنای روم این درخواست را تصویب کرد و نوروز در قلمرو روم «لوپرکال» خوانده میشد. شورایعالی معارف (فرهنگ) ایران، نخستین جلسه خود را به ابتکار میرزاعلیاکبر دهخدا روز اول نوروز 1301 تشکیل داد و در همان جلسه، درباره تعطیلات نوروزی مدارس که به اقتباس از ساسانیان یک هفته تعیین شد، به بحث و مذاکره پرداخت. داریوش بزرگ در مراسم نوروز 515 پیشازمیلاد، برنامه اصلاحات و آرزوهای خود را اعلام کرد که کتیبه آن موجود است. پس از تکمیل ساختمان عظیم و زیبای تختجمشید در پارس و گشایش آن، آیینهای رسمی نوروز، باشکوه بیمانندی در آنجا برگزار میشد. مِهستان (مِه/ بزرگ)، پارلمان ایران در عهد اشکانیان، نخستین جلسه خود را در نوروز سال 173 پیشازمیلاد با حضور مِهرداد یکم - شاه وقت - برگزار کرد و اولین مصوبه آن، انتخابیکردن مقام ریاست کشور (شاه) بود. نادرشاه به «نوروز» و آیینهای آن بسیار علاقهمند بود. وی سِکه (پول) خود، موسوم به سکه نادری را در سال 1735 میلادی، در مراسم سلام نوروز رایج کرد و تعدادی از آن را به رسم عیدی به منشیها و افسران خود داد که در یک طرف سکه نقش شده بود: «الخیر فی ماوقع» و در طرف دیگر سکه این عبارت دیده میشود: «نادر ِ ایرانزمین». در دهههای اخیر، تلاشهایی برای ایجاد هماهنگی و تعاون میان ساکنان «منطقه نوروز» که فرهنگ و نیاکان مشترک دارند و در قدیم، ایرانزمین (امپراتوری پارسیان) را تشکیل میدادند صورت گرفته که امتداد آن میتواند مایه تقویت فرهنگی و پیوستگی برگزارکنندگان این آیین کهن شود.