چگونه کشورها به توسعه میرسند؟
باید بدانیم مهمترین هدف افزایش ثروت ملی است؛ دوم همسایگی به هم تنیده دولتها، بنگاهها و دانشگاههاست؛ سوم همگرایی منطقهای-اقتصادی به اندازهای که جایگزین جهانی شدن و جهانگرایی شده است؛ مساله چهارم حل و فصل سریع اختلافات غیراقتصادی میان یک کشور و همسایگان آن کشور است، مساله بعدی(پنجم) ثبات سیاسی و رضایتمندی عامه مردم است؛ این ثبات سیاسی و رضایتمندی مردم نتیجه چه مسالهای است؟ حداقل نرخ رشد اقتصادی در یک کشور باید 3درصد باشد، در عین حال مهمترین گروه اجتماعی که دولتها میتوانند به آن تکیه کنند طبقه متوسط است که توزیع ثروت، ثبات سیاسی و آینده یک کشور برای آنها اهمیت دارد. مساله بعدی(ششم) برنامهریزی برای حفظ محیطزیست است. برای اینکه این نکات را معرفی کنم لازم است اطلاعاتی را راجع به برخی مناطق جهان عرضه کنم. نمونه این مناطق کشورهای آسهآن (10کشور آسیای جنوب شرقی) است. سال گذشته کشور اندونزی 204میلیارد دلار صادرات داشته است. این کشورها 2/2تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی دارند و مجموعه فعالیتهایشان (GDP) همردیف برزیل است و از روسیه بیشتر. برنامهریزی گستردهای برای همگرایی در یک دهه آینده دارند و طبق برنامهریزی قرار است 540هزار مایل جاده و 11هزار و 70مایل میان آنها مسیر برقرار شود تا اینکه اینها را به یکدیگر قفل کند. کشور دیگری که مثال میزنم کره جنوبی است؛ سرانه درآمد در کره حدود 23هزار دلار است. نرخ رشد اقتصادی این کشور در نیم قرن اخیر حداقل 7درصد است و ارزش صادرات و واردات این کشور حداقل 2/1تریلیون دلار است. کشور سومی که لازم میدانم به عنوان الگو معرفی کنم در سال 2012 حدود 63میلیون توریست داشته است. نرخ رشد اقتصادی ترکیه در یک دهه گذشته حداقل 8درصد بوده و طی 10سال گذشته 10هزار کیلومتر اتوبان در ترکیه ساخته شده است. درآمد سرانه در این کشور حدود 10هزار و 500دلار است و این کشور در سال گذشته 67 میلیارد دلار صادرات محصولات کشاورزی داشته. مثال چهارم کشور لهستان است، قرار است در این کشور 106میلیارد دلار طی 5 سال آینده از طرف کشورهای اتحادیه اروپا سرمایهگذاری صورت گیرد. اتحادیه اروپا در 10سال گذشته 40میلیارد دلار برای ساختار عمرانی لهستان سرمایهگذاری کرده است. حداقل رشد اقتصادی این کشور اروپایی حدود 4درصد است و 46درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور صادر میشود. برای جهانی شدن اهمیت کار اقتصادی چندجانبه و منطقهای بسیار مهم است و باید دانست که بیرون آمدن از الگوهای صرفا داخلی مزایای بسیار زیادی دارد. آمارهای منطقه نفتا در شمال آمریکا (آمریکا، کانادا و مکزیک) به ما نشان میدهد که تجارت میان این کشورها در سال1993، 290میلیارد دلار بوده است و همان آمارها نشان میدهد که تجارت منطقهای میان این کشورها در سال 2012 به حدود 1/1تریلیون دلاررسیده است. این مساله یک دلیل بیشتر ندارد و آن قفل شدن این کشورها به لحاظ مبادلات اقتصادی و تجاری است که موجب یادگیری متقابل این کشورها شده است. کشور دیگری که میخواهم به عنوان الگو مثال بزنم مکزیک است؛ متاسفانه ما در ایران آشنایی بسیار کمی با این کشور داریم ولی باید بدانیم که مکزیک با 40 کشور جهان قرارداد تجارت آزاد منعقد کرده و بخش خصوصی این کشور به واسطه همین تدبیر با مفهوم رقابت، کیفیت و سرمایهگذاری آشنایی بسیار نزدیکی دارد. 20 سال گذشته 75درصد صادرات مکزیک را نفت تشکیل میداد امروز 75درصد صادرات مکزیک کالاست و درآمد سرانه این کشور در سال1994، حدود 4500 دلار بوده که اکنون به 9هزار و 70دلار رسیده است. دنیای امروز بهشدت در حال پیشرفت است و این جهان نیازهای بسیار زیادی دارد. در 20سال آینده باید 35هزار هواپیمای ایرباس و بوئینگ ساخته شود. این به دلیل تقاضای بازار این کشورها برای دریافت این کالاست. رقمی که قرار است برای تولید این کالا پرداخت شود حدود 8/4 تریلیون دلار است و باید دانست که 35درصد تقاضای این هواپیماها در آسیاست و این را هم باید دانست که در بازار جهانی حدود 35 کشور برای تولید این هواپیماها مشارکت میکنند. موضوع مهمی که برای من به عنوان یک دانشجو دارای اهمیت زیادی است این است متونی که من برای علوم سیاسی و مسائل دیگر در کشور استفاده میکنم به 55 سال گذشته برمیگردد. در کشور ما هنوز صحبت از غرب است این در حالی است که غربی در کار نیست؛ غرب به لحاظ اقتصادی به سمت یک اقلیت در جهان حرکت میکند. ما شناخت درستی از غرب نداریم. این در حالی است که درک ما از جهان فعلی به دوران جنگ سرد بازمیگردد و این به خاطر عدم شناخت دستگاههای اجرایی، عموم جامعه و به ویژه رسانههاست. رسانههای ما درک درستی از جهان فعلی به مخاطبان خود ارائه نمیدهند. آینده آموزش در جهان در حال متحول شدن است. جهان از تخته سیاه به سمت کامپیوترهای شخصی حرکت میکند. روش نمره دادن در این شیوه آموزش این است که استاد 100 امتحان اول را بررسی میکند و از این 100 امتحان یک شیوه کامپیوتری بیرون میآید و هزاران امتحان به همین شیوه و الگو تدوین میشود. بنابراین دنیا به سرعت در حال تحول است. به عنوان نمونه میتوان ادعا کرد که امروز شاهد کاهش طبقه متوسط در اروپا و آمریکای شمالی هستیم افزایش آن در آسیا و آمریکای لاتین. توجه کنید که اگر ما یک استراتژی ملی داشته باشیم و به اقتصاد ایران طی یک دهه دیگر توجه کنیم لازم است به منطقه آسیای شرقی و آمریکای لاتین توجه جدی داشته باشیم. در شرق آسیا نرخ رشد اقتصادی چین 35سال نسبت به کل جهان نسبت 9/9بوده است. این در حالی است که امروز این نرخ رشد به 3/33درصد رسیده. افزایش طبقه متوسط بطور طبیعی موجب افزایش مصرفگرایی میشود بنابراین لازم است که اقتصاد ایران در یک برنامهریزی بلندمدت بازارهای آسیا را هدف قرار دهد. همچنین به واسطه بینالمللی شدن، منطقه آسیای مرکزی و قفقاز بهشدت در حال رشد است.
بخشی از مقاله چگونه جهانی اندیشدن دکتر سزیع القلم استاد دانشگاه شهید بهشتی