نقد و انتقاد با توسعهیافتگی ارتباط محکم دارد؛ زیرا
تنها راه رسیدن به توسعه، رفع و دفع نواقص و معایب است که در نقد و انتقاد
بدانها پیمیبریم. فرهنگ نقد و انتقاد، فرهنگ مشارکت را دامن میزند؛ چون
به همه مردم و به ویژه نخبگان فکری، حق اظهار نظر میدهد.
غرور
کبر و خودخواهی جلوههای گوناگون دارد. یکی هم غرور در
مقابل نقد است. وقتی نقد مایه کمال اندیشه و کار ماست، نقدپذیری کمک به این
کمال و رشد است. از آن طرف، نقدناپذیری، نشانه نوعی غرور و تکبر و عامل در
جا زدن در ورطه بدیها و کاستیهاست. گاهی نابترین موعظه ها و تذکّرها
هم، وقتی به دلهای متکبر میرسد، با عدم پذیرش مواجه میگردد و انسان را
محروم میسازد. به تعبیر زیبای امیرالمومنین (علیه السلام): میان شما و
پند، حجاب و پردهای از غرور افکنده شده است. (غرر الحکم، ص 314).به جای
آراستن عیوب و کتمانِ زشتیها و پرده پوشی بر نارساییها، باید آنها را
گفت و شنید و در برطرف ساختنش کوشید. تذکّر و نقد از همین جاست که قیمت و
قداست مییابد و برای بعضیها یادآوری یک وظیفه میشود و برای بعضی توجه به
تذکّرها و نقدها یک فضیلت اخلاقی به شمار میآید. در این بخش ابتدا به
بررسی اهمیت نقد پرداخته و سپس راهکارهایی برای ایجاد روحیه نقدپذیری بیان
میگردد:
اهمیت نقد
در یک خانواده، ممکن است رفتارهمسران نسبت به هم،
ایرادهایی داشته باشد، یا برخورد پدر و مادر با فرزندان درست نباشد. اگر
کسی متذکر شد، باید مشفقانه بپذیرند و در اصلاح خویش بکوشند. اگر هر یک
تلاش کنند تا عیب و اشکال را متوجه طرف مقابل سازند و خود را بیگناه
قلمداد کنند، نارساییها و عیوب هرگز اصلاح نخواهد شد. اگر حسن نظر و نیت
دوستانه کسی برای ما ثابت بود، در پذیرفتن نقد و تذکر و پند او تردید
نکنیم. به فرموده حضرت امیر(علیه السلام): محبوبترین مردم در نظر تو،
نصیحت کننده مشفق و خیرخواه باشد. (غرر الحکم، ص 549)
دامنه انتقاد
پذیرش نقد و دیدگاههای اصلاحی دیگران، تنها به اندیشه و
فکر یا به عملکرد خارجی و معاشرتهای ما منحصر نمیشود. در آثار ادبی و
تولیدات شعر و قصه و اثر هنری نیز، توجه به نقد دیگران، عامل رشد و بالندگی
هنرمند و نویسنده و شاعر است، بر عکس، بی توجهی به نقادیهای منتقدان کار
انسان را پیوسته ضعیف و معیوب نگه میدارد. هنرمندان نقدپذیر، سریعتر رشد
میکنند. شاعران و نویسندگانی که به نقد آثارشان توسط دیگران بها میدهند و
از آن استقبال میکنند، علاقه خود را به کمال یافتن خلاقیتهای ادبی خویش
نشان میدهند. امام سجاد (علیه السلام) ضمن بیان حقوقِ متقابلی که افراد در
جامعه نسبت به هم دارند به «حقِ نصیحتگر» بر گردنِ «نصیحت شنو» و وظیفه
ناصح و متنصّح اشاره فرموده است: حق نصیحت کننده (و ناقد و پند دهنده) آن
است که نسبت به او نرمش و انعطاف نشان دهی و به سخنش گوش فرا دهی، اگر حرفش
به جا و درست بود، خدای متعال را سپاس بگویی و اگر تذکّرش موافق با حق
نبود، نپذیری ... .
ایجاد روحیه انتقادپذیری
مهمترین کار برای ایجاد روحیه انتقادپذیری آن است که
تفکری صحیح از آن داشته و از مزایایش باخبر باشیم. در ذیل به مهمترین
مزیتهای انتقاد اشاره میگردد:
1. رشد علم: واضح است که توانایی فکری و علمی ما آدمیان
محدود است. اگر در حوزههای نظری بر قوانین و نظریههای موجود هیچ گونه
انتقادی وارد نیاید، بشریت در حوزههای علمی دچار رکود، خمودی و
درجازدگیمیشود.
2. ادای حق عقل: شکر عقل و حق این نعمت الهی آن است که
بارور شود و از توان تشخیص صواب از ناصواب آن بیشترین بهره برده شود. نگاه
نقادانه به عالم و آدم و به علم و عمل داشتن، حق عقل است و ادا نکردن این
حق، ظلم به این نعمت عظیمی است که به ما آدمیان اعطا شده است. قرآن کر یم
در سوره انفال آیه 22، کسی را که از عقل بهره نگیرد، در زمره بدترین
جنبندهها و موجودات نزد خداوند معرفی میکند.
3. تصحیح نظر و عمل: اگر آدمیان بخواهند که با دقت و بدون
دخالت داشتن آرمانها، آرزوها و نفسانیات، نظریهپردازی یا عمل کنند،
احتمال لغزش و خطا دارند؛ چون امکاناتشان محدود است و فقط به بعضی از وجوه
یک موضوع میتوانند توجه کنند و اینجاست که فرد یا افرادی باید این نواقص
را برشمارند و بگویند تا به دیدگاه دقیقتر و به عملکردی مطلوبتر برسند.
یوسف پیامبر پس از گذراندن آزمونهای سخت و سربلندی در آن آزمونها
میگوید: و ما ابری نفسی ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی ان ربی
غفور رحیم؛ و من خودستایی نکرده و نفس خویش را از عیب و تقصیر مبرا
نمیدانم؛ زیرا نفس اماره انسان را به کارهای زشت و ناروا سخت وامیدارد؛
جز آن که خداوند به لطف خاص خود، آدمی را نگهدارد که خدای من بسیار آمرزنده
و مهربان است.
دینداران که دغدغه مسئولیتهای آن جهانی داشته و
میخواهند با افعال و باورهای سالمتر به استقبال روزی بروند که مال و
فرزندان در آنجا سودی نداشته و قلب سالم میطلبند، باید بیشتر از دیگران از
نقد و انتقاد استقبال کنند و اگر چنین نیست، جامعه دینی باید به
آسیبشناسی خود بپردازد.
غفلت
4. رفع نسیان و غفلت: یکی از دلایلی که انسانها باید از
نقد و انتقاد دفاع کنند و آن را یک ارزش فرهنگی و اجتماعی بهحساب آورند،
آن است که ما آدمیان در معرض نسیان و غفلت هستیم، در موارد بسیاری از
مسئولیتهایی که داریم، غفلت میکنیم. غفلت، فراموشی است؛ از این رو به
انسان غافل بایدتذکر داد. در این زمینه، شیوه تربیتی سقراط که معتقد بود
آدمیان جاهل نیستند، بلکه غافلاند و از این رو نیاز به تذکر دارند، قابل
توجه و توصیه است. در این نگاه، نقد و انتقاد در اصل تذکری است به کسی که
از مسئولیتها، شرایط، موقعیت و غایات خود فاصله گرفته تا به خود آید و به
مسیر اصلی بازگردد؛ در نتیجه چنین آدمی باید سپاسگزار باشد که دیگری در حق
او لطف کرده و با نقد عملش، او را به خود آورده است.
فواید انتقاد
فواید نقد را میتوان از نکات یاد شده نیز فراتر برد و
گفت:نقد و اصلاح پیوند وثیق دارند؛ زیرا در اصلاح با حسن دیدن برخی از
مبانی و عملکردها، به دنبال طرح نقایص و رفع معایب از مواردی هستند که مشکل
دارند؛ فرهنگ نقد و انتقاد، فرهنگ مشارکت را دامن میزند؛ چون به همه مردم
و به ویژه نخبگان فکری، حق اظهار نظر میدهد.نقد و انتقاد بر اخلاق آثار
عمیق دارد؛ زیرا به جای این که افراد را به سوی دورویی و تظاهر بکشاند، به
سمت شجاعت، صراحت و شفافیت میبرد و چنین جامعهای از جهت اخلاقی در
استانداردهای بسیار بالا قرار میگیرد. نقد راه رشد افراد فرصتطلب را
میبندد؛ زیرا معایب آنها را برملا میکند؛ و از این رو به شایستهسالاری
دامن میزند. اگر در جامعهای مسئولان در معرض نقد و انتقاد مردم در همه
ابعاد باشند و نقدپذیران نیز از انتقادات آنها استقبال کنند و به رفع
نواقص خود بپردازند، این تعامل دوسویه مردم و دولتمردان، ضریب امنیت ملی،
اجتماعی و شهروندی را نیز بالا میبرد.
نتیجه
نقد و نقدپذیری یکی از عوامل مهم در رشد انسانها و جوامع
بوده است. برای آنکه فرد، روحیه نقدپذیری را در خود تقویت نماید باید دیدی
صحیح نسبت به مسئله داشته باشد و بداند نقد سبب رشد علم، ادای حق عقل،
تصحیح نظر و عمل، رفع نسیان و غفلت و آفتزدایی از بیرون میگردد. انسان
باید از فواید نقد آگاهی کامل داشته و از ارتباط نقد با اصلاح، اخلاق،
توسعهیافتگی، سیاست و اجتماع مطمئن باشد.