خبرگزاریها اعلام کردند که آقای «ن. س» (نیکلا سارکوزی سابق!) در پاریس
به موجب حکم بازپرس بازداشت 24ساعته شد. این حداکثر بازداشتی است که در آن
کشور تا پیش از احراز اتهام برای یک مجرم عادی در نظر میگیرند. ریزدانه و
درشتدانه هم ندارد. ظاهرا اتهام آقای «ن.س» درز دادن اطلاعات و گویا
اعمال نفوذ روی قاضی و مواردی است که هنوزعلنی نشده و لابد در حدی است که
هنوز بازداشتنشده صحبت از قابلیت تمدید 24ساعت بعدی میشود. بازداشت
رییسجمهوری با آن همه سروصدا و ادعا سابقه نداشته است. به آقای ژاک شیراک،
رییسجمهور پیش از او نیز اتهاماتی راجع به تخصیص اعتباراتی نادرست از محل
اشتغال ظاهری کسانی در شهرداری تحت اداره او، که ظاهرا چندان اشتغالی
نداشتند، به سود هزینههای انتخاباتی به صندوق حزبش وارد شد، که دستکم در
حدی نبود که او را به آقای «ژ. ش» تبدیل کند، چون به جیب شخصی او نرفته
بود.
نمیدانم اتهامات واردشده به سارکوزی دقیقا چیست اما شخصا او را در
همان زمان ریاست چند بار شماتت کرده به اتهام فساد آشکار به قول خودشان
«نِپوتیسم» یا همان خویشاوندسالاری! کلمهای معنیدار با تاریخی طنزآلود.
نپو در لاتین به معنی برادرزاده است که در انگلیسی به نفیو تبدیل شده است.
این واژه را به کنایه برای چند نفر از آقایان پاپهای دوران پیشین باب
کردند،
که برای استفاده بیشتر از مزایا و مداخل تحت امر خود، راهحل مناسب
استفاده از اخویزادگان و بهکارگماردن نپوهای خودشان را ابداع کرده بودند!
منظور یادآوری روزی است که همین آقای «ن. س» آقا پسر دانشجوی 22سالهاش را
مدیرعامل بزرگترین شرکت مالی فرانسه در بخش دفانس پاریس کرد. مردم معترض و
خشمگین از این فساد و اهانت به خیابانها ریختند. اگر یادتان باشد هرکدام
یک موز یا بنانا به دست گرفته بودند که یعنی «اینجا یک بنانا ریپابلیک
نیست، اینجا کشوری است که خودش را مادر دموکراسی میداند!» بنانا ریپابلیک
یا «جمهوری موز» نامش را از برخی جمهوریهای آمریکای مرکزی گرفته که
بنایشان در انحصار کشت موز است و در واقع شرکتهای کشت و تولید موز
اربابشان هستند!
میگفتند این رفتار اهانتآمیز آقای «ن. س» در کشوری که
دهها هزار نفر کارشناس برتر از آقازاده ایشان دارد در شأن کشوری مانند
فرانسه نیست. در همان زمان دستکم دوبار درباره این فساد و اهانت مطلبی
نوشتم. اکنون همان عمل شرورانه را کافی میدانم که بر این آقای «ن. س» دل
نسوزانم، که متعلق به دوران کوتولههای اروپا بود، که در سرزمین
سیاستمداران بزرگ جانشین دوگلها، آدنائرها و چرچیلها شده بودند!
اکنون
دموکراسی فرانسه آبروی متزلزلشده خودش را میآزماید و نشان میدهد فراتر
از شعر و شعار است. واقعیتی است کتکی به حاکمیت قانون قدرتمداران را همواره
موقتا به کار میگمارد و در پایان دوره نه فقط آنها را پیاده میکند و به
آنها احترام مادامالعمر میگذارد
، بلکه اگر راه خلاف روند در هر زمانی
مانند هرکس دیگری به حسابشان میرسد؛ دانهریز و دانه درشت هم ندارد.
یاداشت هرکشوری
در دنیا اگر این چنین در مقابل قانون شکنی( چه بالا دست و چه پایین دست)
ایستادگی کنند و نگذارند اقازاده ها امتیاز بیشتری از امکانات کشورشان کسب
کنند مسلما آن
کشور به رشد و بالندگی در همه عرصه ها خواهند رسید. نمونه آن در اسیای
خودمان مثل ژاپن و کره جنوبی،نباید به احد الناسی اجازه داد که قانون را
دور بزند تنها در اجرای درست قوانین است که جامعه به توسعه سیاسی و اجتماعی
و اقتصادی می رسد.اگر دقت کنیم بخش اعظم کشورهای اروپایی در اموزش قوانین
به شهروندان خود سخت گیر هستند و همیشه از بالا به پایین دقیق عمل می کنند
و این نشان از فرهنگ والای هر کشوری است اگر می خواهی به سعادت برسی و
کشور را به سوی پیشرفت سوق دهی کاری کن که هر کسی حساب کار در دستش باشد
وپا را فراتر از قانون دراز نکند تا در هر برهه تاریخی پاسخگو باشد ،که
نمونه اعلی ان را در فرانسه و شخص سارکوزی می بینیم. امیدواریم در کشور ما
نیز از این الگو به نحوی احسن در مورد افرادی که پس از اتمام مسولیتشان
باید پاسخگو باشند بهره برداری کنند.
رضا بژکول دانشجوی ارشد علوم سیاسی