دکتر محمود سریعالقلم چند وقت پیش سخنرانی را با مضمون
تشخیص اولویتهای کشور و لزوم مرتب کردن خواستهها در جمع دانشگاهیان با
رئیس جمهور و دولتمردان داشت، این استاد دانشگاه بنا به خواسته ما بخشی از
این سخنرانی را به صورت یک یادداشت کوتاه در اختیار آرمان قرار داد. گفتار
دکتر محمود سریع القلم در جمع دانشگاهیان به همت خود او به صورت یادداشتی
آمده است که در ادامه یادداشت این استاد دانشگاه شهید بهشتی در ذیل آمده
است : «در روششناسی علوم انسانی، هنگامی که بخواهیم مشکلی را ریشه یابی
کنیم، نامعقول و غیرعلمی است که در نهایت به عنوان مثال به 245علت اشاره
کنیم. طی 350سال گذشته، در علم اقتصاد، علم سیاست و علم روابط بینالملل،
حدود22000کتب درسی نوشته شده که عموماً به این استنتاج دست یافتهاند که
باید درخت علت و معلولی مشکلات را ترسیم کنیم. از این منظر علمی، درخت علت و
معلولی مشکلات ایران را به چه صورت باید ترسیم کرد؟ وقتی کتب، روزنامهها،
سایتها و سخنرانی ها را هر روز مطالعه میکنیم، متوجه میشویم هر فردی،
علتی و گوشهای از این درخت تنومند را به ما گوشزد میکند. اما به راستی
مشکل 1، 2و 3 کشور ما کدام است. همانگونه که هر فردی، هر بنگاهی، هر
مؤسسهای و هر دانشگاهی باید مسئله 1، 2، 3 خود را با دقت تشخیص و منابع و
فکر و برنامهریزی را بر آنها متمرکز کنند، دولتها و حاکمیتها نیز ضروری
است به چنین امری مبادرت ورزند. طبیعی است که نمیتوان از یک سخنرانی به
سخنرانی دیگر، مسئله یک ایران را تغییر داد. نمیتوان به تناسب حضاری که
جمع شدهاند، اولویتهای کشور را تعیین کرد. غیرمنطقی است که 30 اولویت
همسطح مقرر کنیم. نمیتوان در سایه هرج ومرج اولویتها، پیشرفتی بهدست
آورد. علتها و مشکلات با هم مساوی نیستند. اکثریت معلولاند. ممکن است
1،2،3این فردی یک فرد، یک بنگاه، یک نهاد در زمانهای مختلف تغییر کند.
به عنوان یک استنباط که در طول 26 سال گذشته سال گذشته به آن پایبندی علمی و
استدلالی داشتهام، معتقدم که مشکل اول کشور ما این است که در مدارها و
دوایر بینالمللی حضور ندارد، تعامل نمیکند، رقابتی ندارد و زندگی
نمیکند. منظور از بینالمللی شدن، جغرافیایی خاص نیست. به جز دو ـ سه کشور
غربی، بقیه جهان غرب عموماً در وضعیت حفظ وضع موجود خود قرارگرفتهاند.
اگر میخواهید معنای بینالمللی شدن را درک کنید، به کرة جنوبی سفر کنید.
بینالمللی شدن در3واژه خلاصه می شود: کیفیت، رقابت و استاندارد. سنگاپور
در ده شاخص کلیدی توسعه یافتگی، رتبة اول تا سوم جهانی را دارد. این کشور
که مساحتی در حد تهران دارد با جمعیتی حدود5/3 میلیون نفر و 5/1 میلیون نفر
خارجی شاغل، 220میلیارد دلار تولید میکند که 63 درصد آن فناوری پیشرفته
است. امروز برزیل از روسیه و انگلستان بیشتر تولید میکند اگر ما
بینالمللی شویم و با شرکتها، مؤسسات و بنگاههای و دانشگاههای جهان و
بهخصوص آسیایی، رقابت کنیم، برای کشور با شوکتی مانند ایران، راضی نخواهیم
شد که درصد قابل توجهی از مردم، سوار اتومبیل پراید شوند. اگر ما با
کیفیتهایی جهانی زندگی کنیم، خیلی سریع، ترافیک و هوای آلودة تهران را
اصلاح میکنیم. اگر ما در سطح جهانی رقابت کنیم و معنای تخصص را بهتر متوجه
شویم، طبعاً برای یک فرد، دوازده حکم اجرایی صادر نمیکنیم. در شهر دوبی،
124 ملیت مشغول به کار هستند ضمن اینکه تعداد مساجد در این شهر از تهران
بیشتر است. اگر ما در مدارهای بینالمللی قرارگیریم، صنعت ما، سلامتی اداری
و مالی ما، بخش خصوصی ما، محیط زیست ما، جادههای ما، کیفیت مدیران ما،
عملکرد سه قوة ما و آنچه به مناسبت امشب ما برمیگردد، دانشگاههای ما،
اصلاح خواهند شد. این کوتاه ترین، کم هزینهترین و مطمئنترین راهی است که
ما را میتواند به پیشرفت و توسعه سوق دهد. مهمترین رکن یک دانشگاه، اساتید
محقق و نوآور آن هستند. این ستون، 80 درصد اصالت یک دانشگاه است. آنچه
آکسفورد،ام آی تی و دانشگاه ملی سنگاپور را ارزشمند کرده، جغرافیای آنها
نیست بلکه کیفیت تحقیقاتی اساتید آنهاست. دانشگاهی ماهیتاً نقاد است و نقاد
معتبر، کسی است که متون بینالمللی داشته باشد. دانشگاهی بودن، شغل نیست؛
بلکه نوعی شیفتگی به شناخت و فهم پدیدهها،مستقل از ملاحظات سیاسی و
سازوکارهای اداری ارتقا است. کلیدی ترین کانون آزادی در یک جامعه زنده،
دانشگاه است. آزادی فکرکردن و آزادی شناخت پدیدهها آنگونه که هستند.
دانشگاه معتبر چه دانشگاهی است؟
دانشگاه معتبر، دانشگاهی است که در راهروهای دانشکدههای
آن، اساتید کرهای، اساتید آلمانی و اساتید مصری نیز حضور داشته باشند تا
دانشگاهیان و دانشجویان در کوران بحث و نقد علمی، هم تواضع و اخلاق علمی
کسب کنند چون با بینالمللی شدن سطح و جایگاه خود را تشخیص میدهند و هم به
آخرین استنباطها و دریافتهای علمی دسترسی پیدا می کنند. نکته آخر اینکه،
به سهم خودم از فضای نوین عقلانیت در دانشگاهها تشکر میکنم و اگر منطق
این سخن و متن، اعتباری داشته باشد، امیدوارم در سال 1400، شاهد نهادینه
شدن بینالملل گرایی در تاریخ دانشگاههای ایران عزیز باشیم»