سیمین بهبهانی شاعر آزاده روزگار ماست که سخنش امید میبخشد و در تلاش
موفق خود با تلفیق روح تغزل و نگرش اجتماعی از همه میخواهد که در زمان
پیری نیز نسل جوان را همراه باشند و با آنها و از آنها بیاموزند و چنان
زندگی کنند که بعد از صدسال از مرگ خود کلامشان فریادی برای رستگاری انسان
باشد. بهبهانی روشنفکری فرهیخته و شاعری سنتشکن است که بسان پروین
اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین دانشور مفاهیم نو را در قالبی فاخر و کهن
میسراید. در سفرهای متعدد به افغانستان و تاجیکستان مشاهده کردم که شعر
«دوباره میسازمت وطن» نجوای شیرین مردم است و بسان چراغی امیدبخش ورد زبان
پارسیزبانان شده است، بهگونهای که با سرودنش اشک شوق بر گونه پیروجوان
جاری میشود و عالم و عامی را به زمزمه و همخوانی فرامیخواند.
در تاجیکستان عام و خاص معاصر در کنار اشعار صدرالدین عینی، صفیه گلرخسار،
لایق شیرعلی و بازار صابر، مردم سخن از «نیمای غزل پارسی» سیمین بهبهانی
میگویند و در افغانستان بر تلی از خرابههای جنگ، آوای «دوباره میسازمت
وطن» لالایی مادران است تا کورسویی از امید باقی بماند، دوباره همتی
برانگیخته شود، زندگی از آبی آسمان رنگ بگیرد و ستونی به سقف زده شود.
امکان ندارد که گلرخسار را در دوشنبه ملاقات کنی یا در تهران به دیدارش روی
و او با هیجان از سیمین بهبهانی یاد نکند، یا شعری از او برایت نخواند؛
همان بانویی که زبان پارسی را پایه تشکیل یک کشور قرار داد و مادر مردم
تاجیک نامیده شد و ایران را عزیز و شاهنامه را وطن و نفس میخواند؛ نفسی که
اگر از ما بربایند بمیریم، بمیریم. صاحبنظران سیمین را در زمره بهترین
غزلسرایان ایران میدانند که توانسته است غزل کلاسیک را با محتوای نو در
قالب 80وزن ارایه کند. شکستن قالبهای قدیم و فرورفتن به اوزانی که دامنه
آنها تا بینهایت است از ویژگیهای ممتاز پدیدههای ادبی و نمایانگر تبحر و
مهارت کمنظیر اوست. یادش گرامی و روحش شاد باد.