میگفت «اشتباهی» رییس فدراسیون شده وگرنه، «دو با مانع» چه ارتباطی با
فوتبال دارد؟! این را علی کفاشیان در سال86 به زبان آورد؛ همانموقع که
علیآبادی، سکان فرعی را به دست او سپرد تا خودش با کنترل از راه دور
بتواند «فدراسیون» را بچرخاند. کفاشیان، بهتدریج، متوجه شد که ریاست بر
بزرگترین تشکیلات فدراسیونی ایران طعم ویژهای دارد. حداقل، صندلیاش
راحتتر از چیزی بود که تصورش را میکرد.
«لبخند» هم که دمدستیترین پاسخ او برای مصایب پیشرو بود؛ پاسخی برای
انتقادات سازنده و البته دلسوزیهای اصحاب رسانه. کفاشیان، همین هفته پیش
بود که روبهروی دوربین برنامه تلویزیونی «بعضیها» قرار گرفت و از سلاحش
(لبخند) برای سوزاندن خبرنگاران سخن گفت. هفتسال میگذرد و کفاشیان لبخند
میزند، نه به نتایجی که او و فدراسیون متبوعش برای فوتبال رقم زدهاند
بلکه به دردهایی که بر دل مردم فوتبالدوست ایران گذاشته است. هفتسال است
که کفاشیان درگیر حواشی فدراسیون است و اصل آنکه توجه به رشد و پیشرفت
فوتبال است را قربانی کرده است. علی کفاشیان صندلیاش را راحت به دست آورده
ولی هرگز حاضر نیست آن را به این راحتیها از دست بدهد. نتایج بد بیخ ریش
مربیان و کمیتههای مربوطه و نتایج بعضا خوب قابشده بر دیوار اتاق!
«علی» فدراسیون فوتبال، اصلا قرار نبود برای پیشبرد اهداف فوتبال این
مملکت «یاعلی» بگوید؛ او اشتباهی آمد و ماندگار شد؛ ماندگاریای که هیچ
نتیجهای نمیتواند متزلزلش کند. تیمهای فوتبال پایه کشورمان که قرار است
زیربنای فوتبال اصلی ما باشند، یکی پس از دیگری از مداری که باید در آن
حرکت کنند خارج میشوند؛ نتیجه هم که مشخص است: نه ستارهای، نه پدیدهای و
نه عنوان درخوری. از همه بدتر اینکه رسیدن به تورنمنتهای بالای فوتبال هم
تبدیل به آرزو که نه، به رویا مبدل شده است. یکی پس از دیگری تیمهای پایه
از رسیدن به جامجهانی ناکام ماندهاند؛ در آسیا هم که وضعیت اسفناکتر از
چیزی است که باید. رقیب شده است یمن، ویتنام، تایلند و چندکشوری که بیشتر
مطرحشدنشان، عرق شرم را بر پیشانی مینشاند؛ نه بر پیشانی کفاشیان و
اطرافیانش بلکه بر پیشانی آنهایی که دوست داشتند و دارند جوانان
فوتبالیشان نسل طلایی رقم بزنند. کفاشیان اما در این بین لبخند میزند؛ او
راه را سادهتر میداند: اینکه تغییر صورت میگیرد. معنی تغییر هم مشخص
است: قربانیکردن یکی،دونفر ضعیفتر برای بقا در راس قدرت. تغییر شامل حال
مربیان و کمیته پایه میشود. کفاشیان درواقع مهره را جوری میچیند که کسی
قلمرواش را نشانه نرود ولی فراموش کرده که مهرهچین اصلی خودش بوده است.
درواقع همه افرادی که در فدراسیون پست گرفتهاند با چراغ سبز رییس بوده و
وقت آن رسیده که کفاشیان علاوهبر «لبخند» کمی هم شهامت به خرج داده و
اشتباهش را بپذیرد.
اشتباهش درباره اصرار به ماندن و نرفتن؛ اشتباهش درباره همه سمتهایی که
خواسته و ناخواسته به این و آن داده است؛ اشتباه درباره همه مشاورههای
غلطی که گرفته و فوتبال پایه را به خاک سیاه نشانده است... در کشورهایی که
جان مدیران بر کارشان اولویت دارد آنها در صورت مرتکبشدن اشتباه و ناکامی
«هاراگیری» میکنند ولی شما نه، لطف کن استعفا بده. پاسخ این پیشنهاد البته
«لبخندی» بیش نیست؛ کفاشیان میماند تا با رای مجمع برکنار شود ولی شهامت
عذرخواهیکردن و استعفا در مقطع کنونی رشادتی بالاتر از «لبخند» میطلبد.