قدیمترها سرزمین بلازدهای در گوشهی نقشهی جهان وجود داشت که نیاکان ما به آن میگفتند جاپون! برای آنها جاپون یعنی جایی که افراد برای حفظ آبرو شمشیر در شکم خود فرو میکنند (هاراکری) یا با فداکاری هواپیمای جنگیشان را روی سر دشمن فرود میآورند (کامیکازی) و مردان خر زورشان به روشی عجیب با یکدیگر کُشتی (سومو) میگیرند. به ما که رسید ژاپن شد مهد تکنولوژی … شروع کرد به ساخت تلویزیون و آتاری و میکرو و سگا و غیره تا اینکه دیری نگذشت شد غول الکترونیک. ژاپنیها همراه با هر محصول الکترونیکیای که به جهان عرضه کردند قسمتی از فرهنگشان را هم صادر کردند. خصوصیات فرهنگ ژاپن به حدی عجیب و غریب است که مردم سایر کشورها واقعاً نمیتوانند تصور کنند در ژاپن چه میگذرد. با ما باشید تا شما را کمی با این خُل و چِلهای دوست داشتنی آشنا کنیم:
هیچ موجود زندهای در جهان بیشتر از کارمندان ژاپنی کار نمیکند. جدیتی که این مردم در حین کار از خود بروز میدهند سوسک تاپاله غلتان ندارد. فرض کنید شما یک ژاپنی معمولی هستید. شب شده و میخواهید به خانه برگردید تا چند ساعت استراحت کنید اما از آنجا که ۴ ساعت دیرتر از دفتر خارج شدهاید و فاصلهتان با خانه ۱ ساعت راه است، تا برسید خانه فقط وقت میکنید که بخوابید.
بهجای اینکار به همراه همکارانتان به نزدیکترین هتل کپسولیای که در مجاورت محل کارتان قراردارد میروید و یک کپسول برای شب رزرو میکنید که خیلی هم ارزان است. کپسول که ما میگوییم جایی به اندازهی یک لانه مرغ است. این کار فقط از ژاپنیها برمیآید که در یک جایی به این تنگی بخوابند و صبح هم سرحال بروند سرکار.
حتماً خیلی از شما بچه که بودید، به خاطر اینکه دندانهایتان با حالتی کج و معوج رشد نکند به دندانپزشکی مراجعه کردید و دندانهایتان را ارتودنسی کردید. اما در ژاپن انگار قضیه کمی فرق دارد! خانمهای جوان علاقهی زیادی به این دارند که از قصد، دو تا از دندانهای صاف خودشان را با عمل جراحی زیبایی، کج کنند. به این کار میگویند “یائهبا”. مدیونید اگر فکر کنید دروغ میگوییم. ژاپنیهای دیوانه برای اینکه لبخندشان شبیه لبخند کورکودیل شود ۴۰۰ دلار خرج میکنند.
هورت کشیدن غذا
آداب و فرهنگ غذاخوری در بین کشورهای مختلف تفاوتهایی دارد. در خیلی از کشورها ادب اینطور حکم میکند که هنگام غذا خوردن آدم سر و صدایی از خودش تولید نکند. اما در ژاپن (و خیلی از کشورهای آسیایی دیگر) غذا خوردن بی سر و صدا توهین به آشپز محسوب میشود. یک ژاپنی مؤدب طوری رشتههای نودل را هورت میکشد که لُپهایش تا ته فرو بروند. هر چه صدای هورت کشیدن بلندتر باشد یعنی غذا خوشمزهتر است.
KFC در دههی هفتاد میلادی وارد فرهنگ ژاپن شد و مردم مُرغ خورِ ژاپن را عاشق خودش کرد. اوایل، مهاجرانی که از کشورهای غربی به ژاپن رفته بودند شب کریسمس دستهجمعی به رستورانهای KFC میرفتند زیرا جای دیگری برای خوردن یک غذای ساده و وطنی پیدا نمیکردند. اما معلوم نبود که به چه دلیل این داستان در بین ژاپنیهای طبقه متوسط مُد شد. با وجودیکه در ژاپن افراد کمی هستند که کریسمس را جشن بگیرند، اما KFC شب کریسمس به حدی واجب شده است که باید از ۲ ماه قبل رزرو کنید! واقعاً که خیلی مسخره است!
فرض کنید یک کارمند ژاپنی هستید که یک روزِکاری سخت را پشت سر گذاشتهاید و الان جنازهی جنازه هستید. بماند که در خیلی از مملکتها الاغهایشان هم ۸ ساعت مفید کار نمیکنند چه برسد به آدمها. با این همه کاری که کردهاید تازه لایق صفتِ “حقوق بگیر خوب” هستید. اگر مهارت استراحت کردن در زمانهای کوتاهی که نصیبتان میشود را کسب کردید آنوقت یک کارمند ژاپنی تمام عیار هستید. ژاپنیها یاد گرفتهاند که چطور بهقول ما در همان حالت نشستن “کفتر چُرت” بزنند. اگر شب وارد مترو شوید میبینید که کارمندان دسته به دسته کنار هم راست نشستهاند و در همان حال دارند چُرت میزنند. در ژاپن به این حرکت “اینِموری” یا “چُرت بعد از کار” میگویند. حتی اگر سر میز کارتان چرت بزنید و رئیس ادارهتان این صحنه را ببیند بجای اینکه شما را با عصبانیت به کارگزینی حواله کند، مثل پستهی اکبری لبخند میزند. در ژاپن اینطور فکر میکنند که اگر کسی سر کار بخوابد از کار کردن بیش از حد است.
“کاروشی” یعنی “مرگ بر اثر کار بیش از حد”. این پدیده فقط در جایی مثل ژاپن اتفاق میافتد؛ به این ترتیب که افراد در همان سنین جوانی بر اثر کار بیش از حد تالاپی میافتند و میمیمیرند. ساعتهای زیاد کاری، استرس شدید، خواب کم و نوشیدن زیاد مشروبات الکلی و تغذیهی ناسالم همه و همه سهمی در کاروشی دارند. کاروشیها فقط مرگهای طبیعی ناشی از کار را شامل میشود نه خودکشیها و موارد دیگر.
اَنی-مهها همان کارتونهای خوشگل ژاپنی هستند که در آن خصوصیات جسمانی کاراکترهایش بیش از حد اغراق شده نمایش داده میشوند. هر چقدر چشم خود ژاپنیها کوچک است، چشم این اَنی-مهها بزرگ است. ژاپنیها هر ساله کارتونهای انی-مهی زیادی میسازند که بعضی از آنها آثار بسیار باارزش و مفهومی به شمار میروند. پدر انی-مههای ژاپن پیرمردی است به نام میازاکی که استودیوی فیلم و انیمیشن ژیبیلی را بنیان نهاد.
البته این انی-مهها فقط در کارتونها نیستند. به سطح شهرهای ژاپن که بروید تا چشم کار میکند انی-مههایی را میبینید که بر بالای بیلبوردها و داخل مغازهها به تبلیغ کالاهای مختلف میپردازند.
دستگاههای فروش اتوماتیک در همهجای دنیا هستند که با انداختن سکه یا اسکناسی داخل آن میتوان نوشابه یا آبمیوهای را از طریق آن خرید. اما ژاپن پُر است از این دستگاهها. هر چیزی که فکرش را بکنید، از طریق این ماشینها در ژاپن به فروش میرسد. لباس زیر، چتر، غذاهای گرم و خلاصه هر چیزی که در بازار این کشور موجود باشد. کلاً ژاپنیها به دستگاه اتوماتیک و ربات و اینجور چیزها خیلی علاقه دارند.
یک پدیدهی فرهنگی شوم در ژاپن. آئوکیگاهارا یک جنگل باستانی است که در کوهپایهی کوه فوجی واقع میشود. درختهای این جنگل چنان در هم پیچیده و متراکماند که باعث میشود فضایی بسیار مهیب و رعب آور و در عین حال پر از سکوت بر آئوکیگاهارا حکمفرما شود. در افسانههای قدیمی ژاپنی این جنگل را مهد ارواح خبیث و شیاطین میدانستند. هر ساله صدها نفر وارد این جنگل میشوند و خودکشی میکنند و حتی جسدشان نیز پیدا نمیشود. اکنون دولت ژاپن تابلوهایی در این جنگل نصب کرده است که به مردم گوشزد میکند که خانوادههایشان چقدر دوستشان دارند، تا با این کار از آمار خودکشیها کم کند. با اینحال آئوکیگاهارا پس از پُل Golden Gate سانفرانسیسکو خودکشیخیزترین منطقهی روی کرهی زمین است.
همهی خالی بندیهایی که درباره یاکوزاها شنیدهاید را بگذارید در کوزه و آبش را بخورید. ژاپن از نظر امنیت در بین کشورهای صنعتی جهان مقام اول را دارد. فقط دو کشور موناکو و لیختناشتاین آمار بهتری از ژاپن دارند که این دو کشور هم وسعتشان خیلی کم است و هم جمعیتشان و اصلاً قابل قیاس با ژاپن نیستند. مجموع جنایتهای رخ داده در ژاپن ۱۳۰ میلیون نفری به سالی ۵۰۰ نفر هم نمیرسد. ژاپن در سایر جُرمها هم آماری مشابه بر جای گذاشته است.
همهی دیوانهبازیهای ژاپنیها را که بگذارید کنار، هیچکس را به ادب ژاپنیها نخواهید یافت. اینها را از بچگی طوری بار میآورند که اگر بر سر سگ بزنید به شما میگوید ” آریگاتو گوزایماسو” (یعنی : خیلی ممنون). آشپز غذا را میآورد سر سفره همه به هم تعظیم میکنند، مدیر شرکت تویوتا به خاطر عذرخواهی جلوی یک مشتری تا کمر خم میشود. بچههایشان که در مترو یا اتوبوس نشستهاند به محض دیدن یک آدم مُسن جای خود را به او میدهند. کشور ما هم از قدیم به جایی معروف بود که مردم احترام زیادی به هم میگذاشتند اما تازگیها کار به جایی رسیده که میگویند “احترام شوهر کرد.”