راههای جدید برای برنامه ریزی مغز
چگونه مغز خود را از نو برنامهریزی کنیم؟
مغز شما مدام در حال برقراری ارتباطهای جدید و تطبیق خود برای عملی کردن دستورات شما است. با تمرین خودآگاهی و تفکر، میتوانید در افکار ویرانگر و منفی بمانید و یا همین الان شروع کرده و من بهتری از خودتان بسازید.
اگر قصد دارید نحوهی تفکر و رفتار خود را به طور کامل تغییر دهید، روشی ۱۰۰ درصد عملی برای انجام این کار وجود دارد. با ما همراه شوید تا به بررسی مرحله به مرحلهی روش آن بپردازیم.
چگونه مغز خود را از نو برنامه ریزی کنیم؟
مغز شما مدام در حال برقراری ارتباطهای جدید و تطبیق خود برای عملی کردن دستورات شما است. با تمرین خودآگاهی و تفکر، میتوانید در افکار ویرانگر و منفی بمانید و یا همین الان شروع کرده و من بهتری از خودتان بسازید.
قسمت ۱ از ۳: عوض کردن الگوی تفکر
گام اول
فکرهای خود را به طور روزانه تحت نظر بگیرید. زیبایی تکامل انسانها این است که ما در گذر زمان دو خود ساختهایم، خود اصلی که اعمال را انجام میدهد و خودی دیگر که تحت نظر میگیرد. شما میتوانید خودتان را هر روز و هر ساعت تحت نظر بگیرید.هر تفکری که نظر شما را به خود جلب میکند، لحظهای در مورد آن درنگ کنید و ببینید آیا این تفکر منفی است؟ ویرانگر است؟ چه چیزی عامل به وجود آمدن آن است؟ آیا این تفکر منطقی است؟ یا از روی عادت و یا اعتیادآور؟ با گذر زمان و تمرین بیشتر میتوانید خودآگاهی را بالاتر ببرید.
تفکرات خود را زمانی که به ذهنتان میرسند، یادداشت کنید. این عمل باعث میشود تا الگوی مغزی خود را بهتر بشناسید. این افکار میتوانند ناامیدانه، خوشبینانه، نگرانکننده و یا هر تفکر دیگری باشند. همچنین با نوشتن افکار میتوانید راحتتر از دست آنها رهایی پیدا کنید.چگونه مغز خود را از نو برنامه ریزی کنیم؟
گام دوم
الگوی تفکرات خود را مشخص کنید. بعد از گذشت یک یا دو هفته نگاه دقیقتری به آن بکنید. ممکن است غالب تفکرات شما منفی، بدبینانه و یا افکاری باشند که مهم نیستند و سودی برای شما ندارند. این الگو در هر فردی متفاوت است و با مشخص کردن آن در واقع اولین قدم را برداشتهاید.
زمانی که شما درک دقیقی از خودتان داشته باشید، میتوانید در مسیر درستی قرار گرفته و تغییرات را آغاز کنید. طبیعی است که اگر مقصد مشخصی نداشته باشید، حرکت به سمت هدف نیز ممکن نخواهد بود.
گام سوم
بدانید که هر چیزی بخشی از یک چرخهی بزرگتر است. بسیاری از ما این تفکر غلط را داریم که اعمال ما فقط و فقط ناشی از احساسات ما هستند. به این معنا که کاری از ما بر نمیآید و وقتی ما حسی در خود داریم، این حس منجر به عملی خاص خواهد شد. در واقعیت نیز این تفکر دور از حقیقت نیست.
عقاید و افکار شما، احساساتتان را تعیین میکنند و مجموع این عوامل باعث مشخص شدن عمل شما میشوند و در ادامه اعمال شما، نتایج خود را بر روی زندگی نشان میدهند. این نتایج عقاید و تفکرات شما را تشکیل میدهند و آنها نیز احساستتان را و این چرخه اینگونه ادامه پیدا میکند. اگر به این اتفاقها به عنوان یک چرخه نگاه کنید، متوجه میشوید که تغییر در یکی از عوامل آن میتواند کل سیستم را دگرگون کند.
بخش دیگری از این تفکر غلط این است که مغز ما همه کاره است و ما قدرتی نداریم. در واقع شما تنها کسی هستید که قدرت دارید. این افکار و رفتارها و نتایج حاصل از آنها متعلق به شما هستند و فقط شما میتوانید آنها را تغییر دهید. یکی از این عوامل را به درستی تغییر دهید و شاهد تغییر دیگر موارد باشید.
گام چهارم
فاصلهای بین افکار و اعمال خود ایجاد کنید، شما میتوانید از سرعت چرخه بکاهید. اگر به تفکر مخربی برخورد کردید، کمی درنگ کنید و سریعاً عکسالعمل نشان ندهید. به این فکر کنید که عکسالعمل صحیح چه میتواند باشد؟ چه تفکر مثبتی را میتوانید جایگزین آن کنید.
برای مثال، تصور کنید فردی موفق را در تلویزیون میبینید و با خود میگویید امکان ندارد بتوانم مثل او شوم. کمی درنگ کنید و نکات مثبت خود را بشمارید و از آنها محرکی برای پیشرفت و بهبود خود بسازید.
بدانید که برای هر تفکر و عملی، نتیجه و پاداشی در انتظار شما خواهد بود. شاید فکر میکنید خود را دست کم گرقتهاید و آیندهای مناسب برای خودتان متصور نشدهاید. به افکار خود بیشتر نیز فکرکنید، آیا هدف مورد نظر شما ارزش جنگیدن و تلاش را دارد؟
گام پنجم
در مورد حرفهایی که به خود و یا دیگران میزنید، بیشتر فکر کنید. حرفهای شما میتواند خودتان و دیگران را رنجیده کند و تأثیری منفی بر رفتار و افکار شما داشته باشد. اگر این افکار شما را اذیت میکنند، روی موارد مثبت دیگری بیاندیشید که به شما روحیه میدهند.
اگر رفتار مثبت و محبتآمیزی با دیگران داشته باشید، در قبال آن نیز رفتاری محبتآمیز از دیگران خواهید دید. مغز ما توانایی بالایی دارد؛ اگر فکر کنید انجام کاری ناممکن است، آن کار غیر ممکن میشود. اگر فکر کنید همان کار را شما میتوانید انجام دهید، به هدف خود خواهید رسید.
گاهی اوقات در دنیای افکار منفی خود زندانی میشوید، افکاری که میگویند شما نمیتوانید، شما افسرده هستید. فکر خود را عوض کنید و افکار مثبت را درون آن راه دهید و مراقب این افکار باشید. در ضمن از یاد نبرید که این افکار همواره قابل تغییر هستند.
گام ششم
رفتارها و واکنشهای خود را به درستی انتخاب کنید. در هنگام کودکی به شما گفته شده که در چهارچوب مشخصی فکر کرده و عمل کنید و این چهارچوب در واقع شخصیت شما را ساخته است. برای مثال برخی ترسهای دوران کودکی میتوانند در زمان بزرگسالی نیز ادامه داشته باشند. در بسیاری موارد درگیر الگوی کنش و واکنش میشویم و درک نمیکنیم که این شرایط قابل شکسته شدن هستند و میتوانیم هر واکنش دلخواهی را داشته باشیم. اگر عکسالعمل نامناسبی نشان دهید، زمان مناسبی است تا آن را ارزیابی کنید و ببینید آیا افراد دیگر نیز همین واکنش را نشان میدادند؟ چه چیزی شما را اذیت میکند؟ چگونه میتوان واکنش بهتری نشان داد؟
از خود بپرسید که دلیل این رفتار شما چه بوده است؟ آیا سودی برای شما دارد؟ چگونه عکسالعمل متفاوتی میتوانید داشته باشید؟ الگوی فکری و عقیدتی خود را گسترش دهید و به کسی که هستید و میخواهید باشید وفادار بمانید.
گام هفتم
افکار جدیدی برای ساخت عادتهای مثبت ایجاد کنید. شما افکار منفی را مشخص و متوقف کردهاید و آنها را با افکاری مثبت جایگزین کردهاید. حال باید مصمم باشید و این افکار را مدام برای خود تکرار کنید. این افکار مثبت نیز به عادت تبدیل خواهند شد، مانند افکار منفی گذشته که عادت شده بودند اما پاک شدند. عملکرد مغز اینگونه است که تا زمانی که شما کاری را ممکن بدانید، انجام آن برای شما ممکن خواهد بود.
نوشتن گزارش روزانه یا صحبت کردن با افراد نزدیک در مورد این تمرین میتواند به نتیجه رسیدن آن کمک کند. با این کار، تمرینها یکپارچه شده و بخشی از زندگی شما خواهند شد. حتی ممکن است اطرافیان شما نیز تحت تأثیر قرار بگیرند و این کار را بسیار تحسین کنند.
بخش ۲ از ۳: تغییر دادن عادتها
گام اول
در مقابل وسوسهی عادتهای بد مقاومت کنید. تنها افکار نیستند که نیاز به تغییر دارند، باید عادات بد خود را نیز دچار تغییر کنید. اگر عادت بدی مانند خوردن غذای زیاد و یا حتی اعتیاد به مواد مخدر دارید، در مقابل عامل محرک ایستادگی کنید. این کار بسیار سخت است اما با گذر زمان آسانتر خواهد شد. با این روش شما تمایل خود را کنترل میکنید و زمانی که موفق به کنترل کردن آن شدید، احساس بسیار خوبی خواهید داشت.
برای مثال فرض کنیم شما میخواهید عادت بد پرخوری را کنار بگذارید. فرض کنید زمانی فرا رسیده که در حالت عادی اسنک میخوردید. خود را در معرض بو یا عکس غذا قرار دهید و مقاومت کنید. برای ۳۰ ثانیه و یا حتی ۵ دقیقه و یا هر مدتی که توانایی مقاومت دارید، این کار را ادامه دهید.
جنبهی مهم دیگر این است که این عمل را در شرایط عادی انجام دهید. برخی از معتادین به مواد مخدر وارد مکانهایی برای ترک شده و موفق نیز میشوند، اما با برگشت به محیط خانه که شرایط زندگی عادی آنها است دچار تزلزل میشوند. پس بهتر است تا میتوانید عمل مذکور را در شرایط عادی و معمول خود انجام دهید.
گام دوم
در شرایط مختلفی خود را در معرض محرکها قرار دهید. اگر عادت بدی داشته و قصد ترک آن را دارید در محیطهای مختلف خود را در معرض محرکها قرار دهید و به مقاومت در برابر آن بپردازید. اگر مقاومت در برابر محرکی در خانه برای شما عادی شد، در محیط دیگری به تمرین ادامه دهید و تمامی محیطهای ممکن را پوشش دهید تا در تمامی شرایط توانایی مقابله را کسب کنید.
حتی شاید بهتر باشد در فواصل زمانی مختلف نیز به تمرین بپردازید. در برخی مواقع وسوسه بیشترین مقدار خود را دارد و شرایط تزلزل بسیار فراهم است، با متنوع کردن زمان تمرینهای خود میتوانید برای اینگونه زمانها نیز خود را آماده کنید.
گام سوم
اگر با موفقیت گام قبلی را پشت سر گذاشتهاید، تا هدف راهی نمانده و باید شرایط را سختتر کنید. برای مثال اگر از پرخوری رنج میبرید، برای اعضای خانوادهی خود غذا بپزید و در گوشهای بایستید تا آنها از خوردن دستپخت شما لذت ببرند. اگر به این مرحله رسیدهاید باید به شما تبریک گفت؛ چرا که به مرحلهی کنترل کردن افکار و عادتهای خود رسیدهاید.
انجام این مرحله به محرکها واقعیت میبخشد و هر چند مقاومت در برابر آنها انگیزهی بالایی میخواهد، اما این کار کاملاً قابل انجام است.
گام چهارم
با پاسخی مثبت عادت قبلی را جایگزین کنید. شما نمیتوانید عادتی را از خود بگیرید و آن را بدون جایگزین رها کنید. شما لیاقت این پاداش را بعد از تمرینات سنگین دارید. اگر در مقابل پرخوری مقاومت میکنید، یک نوشیدنی خنک را برای خود آماده کرده و بنوشید. هر کاری که به شما حس خوبی دهد و در عین حال عادت بدی نباشد را میتوانید جایگزین کنید.
این مورد برای افکار نیز صادق است. اگر رئیس شما در محل کار از دست شما عصبانی میشود و پاسخ شما به این عصبانیت، ترس، گریه و یا حتی عصبانیت خودتان است، آنها را متوقف کنید و به هواخوری بروید یا با دوست مورد علاقهی خود صحبت کنید یا به خواندن کتاب مورد علاقهی خود بپردازید. در نهایت هیچ یک از عکسالعملهای بد در تقابل با عصبانیت، برای مغز شما ناشناخته خواهند بود؛ چرا که شما باعث نابودی آنها شدهاید.
گام پنجم
بیشتر تفکر کنید. مزایای تفکر بیشتر بسیار شگفتآور است و به شما در راه خودآگاهی کمک شایانی میکند. به علاوه تفکر میتواند به شما آرامش بخشیده، راه مثبتاندیشی را بسیار هموارتر کند. عادتهای بد قدیمی با تفکر بیشتر اهمیت خود را برای شما از دست خواهند داد.
اگر اهل تفکر زیاد نیستید، مشکلی وجود ندارد. هر کاری که به شما آرامش میبخشد را انجام دهید. غذا بپزید، کتاب بخوانید و یا بازی کامپیوتری انجام دهید. اگر این کارها مثبت بوده و به شما آرامش بدهند، انجام آنها ایرادی نخواهد داشت.
بخش ۳ از ۳: از برنامهریزی مغز خود نتیجه بگیرید
گام اول
بدانید که افکار منفی ارزشی ندارند. تمایل برای رژیم گرفتن امری بسیار متفاوت نسبت به این است که خود به این نتیجه برسیم که رژیم غذایی حال حاضر ما مناسب نیست. طبیعی است که کسی اگر به زور رژیم بگیرد، کمتر احتمال دارد موفق شود؛ اما فردی که از غلط بودن رژیم غذایی خود مطمئن است، راهی برای تصحیح و موفقیت خواهد یافت. برای موفقیت در برنامهریزی مجدد مغز خود، باید بدانید که تفکرهای منفی ارزشی ندارند و اگر به این مورد اعتقاد داشته باشید، اعمال بهتری در انتظار شما خواهند بود.
میدانید که افکار منفی باعث اعمال و الگوهای منفی میشوند. این اعمال میتوانند زمینهی عدم رضایت از زندگی را فراهم کنند و بیارزش بودن آنها کاملاً مشخص است؛ چرا که هیچ کس را به هیچ مقامی نرساندهاند و موفق و شاداب نکردهاند.
گام دوم
مغز شما بسیار منعطف است و مانند یک موم قابل شکلدهی است. مغز مانند یک کامپیوتر است و اطلاعات را گرفته و از آنها استفاده میکند. به قدرت کامپیوتر خود اعتماد دارید؛ پس باید هزاران برابر به توانایی مغز خود اعتماد کنید.
اگر اطلاعاتی را وارد مغز خود کنید، آنها را طبقهبندی کرده و راهحلی برای آن مییابد. مانند کامپیوتر اگر نحوهی ورود اطلاعات و طبقهبندی آنها را تغییر دهید، خروجی نیز تغییر خواهد کرد. از چهارچوب مغزی خود خارج شوید، با این کار سیستمعامل جدیدی برای مغز خود خواهید یافت که حتی بهتر از سیستم قبلی کار میکند.
گام سوم
مطمئن باشید که میتوانید هر کاری که میخواهید را انجام دهید. جملهی من میخواهم کاری را انجام دهم و من میتوانم کاری را انجام دهم، کاملاً متفاوت از یکدیگر هستند.
مثبت فکر کنید چرا که با تفکر مثبت، و اعتقاد به این که میتوانید کاری را انجام دهید، فرصتهای پیش رو خود را برای شما نمایان خواهند کرد، راه شما روشنتر خواهد شد و مسیرتان مشخصتر از قبل.
گام چهارم
همهی افکاری که به سمت شما میآیند را به چالش بکشید. هر چه در تمرین برنامهریزی مجدد مغز پیشرفت میکنید، بیشتر و بیشتر به چالش کشیدن افکار خود بپردازید. اگر افکاری به سراغ شما میآیند که عقاید دیگران بوده و متعلق به شما نیستند، آنها را به چالش بکشید و اگر فکر بهتری دارید آن را عملی کنید.
فرهنگهای ما مسیر مشخصی دارند و ما با این فرهنگ، تفکر و انجام کارها را یاد میگیریم. بهتر است مغز خود را بیشتر به کار بگیرید و مسیری که برای تفکر مثبت شما خوب و با ارزشهای شما مطابق است را انتخاب کنید.
گام پنجم
اپلیکیشنی برای مغز خود بیابید. Stress-Free Life و I Can Do It دو نمونه از این اپلیکیشنها هستند که میتوانند همراه خوبی در مسیر موفقیت شما باشند.
همهی ما نیاز به میانبرهایی برای رسیدن به بهترین مدل خود داریم، خواه این میانبر یک اپلیکیشن باشد یا یادداشتبرداری و نوشتن گزارش یا هرکار دیگری. به خود اعتماد کنید و برنامهریزی دوبارهی مغز خود را آغاز کنید تا لذت زندگی شاد را بیشتر از پیش ببرید.
منبع: زومیت