وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

ترسیدن مانع پیشرفت شما در زندگی (پس نباید ترسید)

ترسیدن مانع پیشرفت شما در زندگی (پس نباید ترسید)

این 10 ترس، نباید مانع پیشرفت شما شوند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

وقتی ترس بر جسم و روح ما غلبه می کند، سختی های زندگی متوقف می شوند. ترس ما را ضعیف می کند و توانایی ما را برای عملکرد مثبت و رو به جلو متوقف و یا حتی خنثی می کند. همچنین ترس می تواند یک دشمن درونی باشد. ترس می تواند به زندگی روزمره ی شما نفوذ کند، در حالی که هیچ کنترلی بر روی آن ندارید.

شاید ما متوجه نشویم که ترس، وارد ضمیر ناخودآگاه ما شده است، تا زمانی که به طور کامل درگیر آن شویم و در مقابل ترس تسلیم شده باشیم.

بیشتر ترس ها غیر ضروری هستند. این به معنای ترس های غیر غریزی نیز است. برای مثال، ترس هایی که به شما کمک می کند تا از حوادث قریب الوقوع و خطرناک در امان بمانید؛ این نوع ترس ها یا اغلب ساخته ی ذهن شما است و یا به واسطه ی تجربیات گذشته، در شما القا می شود.

ترس های غیر ضروری باید شناخته شوند و از آن ها پرهیز شود. این ترس ها هیچ هدفی را دنبال نمی کنند و تنها مانع پیشرفت و عملکرد مثبت ما در زندگی خواهند بود. در این جا ۱۰ ترس غیرضروری که نباید باعث پیشرفت شما شود را ذکر می کنیم:

1. ترس از شکست

ما همه از شکست در کارها در طول زندگی می ترسیم. ترس از شکست در مصاحبه ی شغلی، ارتباطات، آغاز یک کسب و کار، رسیدن به هدف و یا هر چیز دیگر. مشکلات وقتی به وجود می آیند که ترس از شکست، در کارها ایجاد می شود و بر همه چیز مقدم می گردد.

سوال اصلی این است، “شما چه طور قبل از این که تلاش کنید، می دانید که شکست خواهید خورد؟” و یا “آیا شکست خوردن قبل از عمل کردن، بهتر از شکست بعد از عمل کردن است و یا بدتر؟”

بعضی از افراد موفق، تعریف متفاوتی از شکست دارند. آن ها از شکست هایشان بیش از هر چیز دیگری در زندگی درس می گیرند. به بیان دیگر، شکست هیچ تاثیری بر روی کار و یا زندگی آن ها نمی گذارد. این یعنی یک گام مهم دیگر در رسیدن به هدفشان.

برای مثال، یک فرصت شغلی که به طور غیر منتظره به وجود آمده است. این همان شغلی است که شما مدت زیادی آن را می خواستید و در انتظار آن بودید. موقعیت اجتماعی آن فوق العاده است، حقوق آن عالی است و موقعیت کاری خوبی خواهید داشت. شما برای مصاحبه دعوت می شوید. اما ترس از این که شاید این مصاحبه باعث شود تا شما این موقعیت را از دست دهید، بر شما فشار می آورد.

شما از شکست می ترسید. چه می کنید؟ چه طور می توانید لرزشی را که ترس در شما انداخته و تنها باعث تضعیف و عدم تمرکز و تسلط شما در مصاحبه ی شغلی تان می شود را کنترل کنید؟

یکی از مهم ترین کارهایی که نیاز است تا انجام دهید، رها کردن فکرتان و دادن اهمیت بیشتر به حاصل و نتیجه ی کار است.

مغز شما می تواند به شما این گونه بگوید؛ “اگر من تنها موقعیتی که دارم را از دست بدهم، قطعا از خودم ناامید خواهم شد.”

دست از پیش بینی نتیجه ها بردارید؛ مثلا پیش بینی نتیجه ی مصاحبه را رها کنید. توجه خود را بر روی کارتان متمرکز کنید و اجازه دهید تا آنچه انتظار دارید اتفاق بیفتد.

2. ترس از ناشناخته ها

این شاید عمومی ترین ترس در بین بیشتر افراد باشد. درک این مسأله چندان هم سخت نیست. وقتی چیزی ناشناخته و یا ناآشنا باشد، مثل آینده، یک تهدید کوچک به حساب می آید. این تهدید، تبدیل به یک ترس شده و در شما ایجاد اضطراب می کند. این ترس و یا اضطراب، یک پاسخ غیر منطقی به شرایط موجود است.

هیچ تعریف مشخص و مادی وجود ندارد. این که به چیزهای ناشناخته دقت و توجه داشته باشیم، بسیار خوب است؛ اما ترس از ناشناخته ها یک راه برای از دست دادن فرصت ها و موقعیت هایی است که ممکن است در مسیر زندگی به وجود آید. قهرمانان در زندگی مانند کاشفان، کارآفرینان، رهبران انقلابی و …، کسانی هستند که با این ایده ی بزرگ در سرشان، بر ترس از ناشناخته ها غالب شده اند. آن ها این ترس را با خود نگه نداشته اند. آن ها این ترس غیر ضروری را با خود نگه نداشته اند تا مانع پیشرفت آن ها شود.

درست مثل این قهرمانان، شما هم می توانید با ناشناخته ها رو به رو شوید، اما نه با اضطراب و بی اعتمادی. شما تصمیم گیرنده ی اصلی در زندگی تان هستید و تنها کسی هستید که قادر به تغییر آن است. موقعیت نا آشنای بعدی در زندگی شما چیست؟ منتظر آن در آینده باشید و در رویارویی با آن به خود اعتماد کنید. خواهید دید که قلب تان به شما این اعتماد را می دهد که همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت. راجع به این موضوع کمی بیشتر فکر کنید. بدون شک موفق می شوید.

3. ترس از تغییر

یکی دیگر از ترس های قدیمی و غیر ضروری که از ترس از ناشناخته ها ناشی می شود، ترس از تغییر است که ارمغان ترس از ناشناخته ها می باشد. این ترس ما را در محیط امن زندگی مان نگه می دارد. بسیاری از اتفاقات خوب در زندگی با خارج شدن از محیط امن تان و رفتن به مرحله ی بعدی اتفاق می افتد.

انجام این کار نیاز به شجاعت و کنار آمدن با شرایط جدید و رهایی از شرایط عاطفی و روانی گذشته دارد.

ترس از تغییر، شما را از جلو رفتن بازمی دارد و مانع پیشرفت شما می شود. تاکنون چند بار در زندگی از تغییر ترسیده اید و متوجه شده اید که این ترس برای شما غیر ضروری بوده است؟ تاکنون از خود پرسیده اید که “چرا تاکنون با این ترس کنار نیامده اید؟” و یا “در چه فکری بوده اید؟”

این اتفاق بارها و بارها برای من افتاده است. من با تغییر حرفه، از دست دادن یک کار تمام وقت، تغییر سبک زندگی ام و خیلی چیزهای دیگر بارها برای من پیش آمده است. در ابتدا شما فکر می کنید که انرژی کافی و یا قدرتی برای رویارویی با تغییر را ندارید. سپس درست مثل یک کودک که شروع به یاد گرفتن شنا می کند، از نقطه ای آغاز به آموختن و کنار آمدن با شرایط می کنید. کودک ابتدا با گرفتن یک دست به لبه ی استخر شروع می کند، او دچار تردید است. یک نقطه ی شروع، یک تغییر ناگهانی در باورها است. او لبه ی استخر را رها می کند، در آب شیرجه می زند و قبل از این که متوجه شود، او موفق به شنا کردن بدون کمک هیچ کسی شده است.

4. ترس از گذشته ی ناخوشایند

گذشته می تواند یک توهم باشد، مثل یک اسارت در شب که ساعت های بی خوابی را به همراه خواهد داشت. ما در تختخواب بی خواب می شویم و گذشته مثل یک تئاتر، در ذهن ما در حال اجرا خواهد بود. حتی گاهی گذشته ای ساختگی را به وجود می آوریم، مثل اتفاقاتی که می توانست در گذشته بیفتد اما اتفاق نیفتاد. درس گرفتن از گذشته لازم و ضروری است، اما ترس از آن نه به هیچ وجه منطقی و اصولی نخواهد بود.

اساسا ترس از گذشته چیست؟ این ترس مرتبط با احساسات منفی ای که در گذشته ی شما وجود داشته است مثل گناه، پشیمانی، خشم و دیگر احساسات منفی می باشد. این احساسات می تواند مخرب باشد، اما تاثیر آن ها بر روی ما قابل حل خواهد بود اگر نسبت به آن ها آگاه شویم و بدانیم گذشته هیچ جایی در اکنون ما ندارد. گذشته دیگر گذشته است!

بگذارید این گونه بیان کنیم، شما مرتکب خطایی در گذشته شده اید که امروز شما را درگیر خود کرده است. این اشتباه ممکن است مربوط به دوست داشتن یک شخص خاص و یا انجام یک کار به طور نادرست و اشتباه بوده باشد. چه طور می توانید بر این تصور مخرب غالب شوید؟ با بخشیدن خودتان و پذیرفتن این که می توانید احساسات و عقاید خود در هر لحظه که بخواهید تغییر دهید.

شما در ده سال گذشته تغییر کرده و نسبت به انسانی که امروز هستید، متفاوت بوده اید. ارتباط بین این دو شخصیت تنها در ذهن شما است. آنچه را که در گذشته بوده اید و آنچه که باعث شکستن شما شده است را ببخشید و رها کنید.

5. ترس از مخالفت دیگران

به عنوان یک شخصیت اجتماعی ما از جوانی عادت کرده ایم که به افکار و نظرات دیگران راجع به خودمان و آنچه انجام می دهیم احترام بگذاریم. این اعتقاد تبدیل به بخشی از زندگی ما شده است. به هدف خود پایبند باشید،‌ گر چه افکار و احساسات دیگران ممکن است مانع از پیشرفت شما باشد. این در واقع یک حقیقت است که شما از مخالفت دیگران با اعتقاد، انتخاب و رفتارتان می ترسید.

وقتی جوان بودیم، از این که والدین مان، ‌معلم ها و مردم با ما در کارها مخالفت کنند، می ترسیدیم. در دراز مدت این موضوع تبدیل به یک سردرگمی و دغدغه ی روانی می شود. هنگامی که تلاش می کنید تا به طور مداوم تایید دیگران را داشته باشید و از مخالفت و عدم تایید توسط آن ها می ترسید، در حقیقت جلوی رشد شخصی و خود شناسی خود را گرفته اید.

به همراه داشتن این ترس غیرضروری است و هرگز هیچ نفعی برای شما به همراه نخواهد داشت. در عوض، هرگاه تصمیمی گرفتید،‌ مثل تغییر دیدگاه تان و یا پیروی از یک سبک زندگی جدید و از مخالفت و عدم تایید همسالان خود ترسیدید،‌ تلاش کنید تا این ترس را کنار بگذارید. به خود یاد آوری کنید که شما آزاد و مستقل از دیدگاه دیگران هستید. به ندای قلب خود گوش دهید و زندگی تان را دنبال کنید.

6. ترس از طرد شدن

در کشاکش ترس از مخالفت دیگران، شما می توانید درگیر ترس از طرد شدن شوید، به خصوص طرد شدن از جانب کسانی که شما قلبا به آن ها احساس نزدیکی می کنید. ترس از طرد شدن در حقیقت به شما کمک نمی کند تا از رانده شدن و طرد شدن دور بمانید. این ترس تنها باعث سنگ شدن احساس شما و عدم بیان احساس، عشق و فکرتان به طور طبیعی می شود.

راجع به این موضوع فکر کنید. ترس از طرد شدن تنها باعث خراب شدن آزادی احساس شما و بیان آن چه حقیقتا می خواهید داشته باشید، ‌می شود. آیا این ترس به شما کمک می کند تا طرد نشوید؟ قطعا نه.

دفعه ی دیگر که خواستید به سمت کسی برای دوستی بروید، اما از طرد شدن و رانده شدن ترسیدید؛ به خودتان بگویید: “مردم یک آغوش باز و یا عشق را طرد نمی کنند، مگر این که آن ها کور شده باشند و این هیچ ربطی به من و یا احساس من ندارد.”

7. ترس از دست دادن کنترل، نسبت به دیگران

مردم اغلب بعد از این که از طرف دیگران مورد انتقاد قرار می گیرند و بی عرضه خطاب می شوند، احساس بدبختی و سرشکستگی می کنند. آن ها احساس ضعف، سر شکستگی و باختن دارند. این احساس می تواند از یک رابطه ی بد، سوء استفاده ی کلامی و یا جسمی و حتی تمسخر از جانب دیگران به وجود آید.

حقیقت این است که ما هرگز قدرت و کنترل مان را روی دیگران از دست نخواهیم داد. ما در واقع این کنترل را به آن ها هدیه می دهیم.

این موضوع تا زمانی که به ما کمک کند تا به خودمان یادآوری کنیم که با خودمان صادق هستیم و بر روی خودمان و نه دیگران کنترل داریم، موثر بوده و با این شرایط دیگر نیاز نیست تا از دیگران بترسیم.

وقتی احساس کردید توان تان نسبت به دیگران را از دست داده اید، ‌برای مثال در یک بحث با مدیرتان در محل کار، به خودتان متذکر شوید که شما تنها کسی هستید که پای این معامله را امضا خواهد کرد. تا زمانی که نخواهید، قدرت و توان شما پابرجا خواهد بود و آن را از دست نخواهید داد.

بحث را کنار بگذارید و با شخص مورد نظر، زمانی که به لحاظ احساسی آگاهانه تر و آرام تر هستید مواجه شوید.

8. ترس از دل شکستگی بیشتر

دل شکستگی ممکن است از زخم ها و شکاف های عاطفی حادث شود و این زخم ها می توانند سالیان سال با ما همراه باشند و بر روی روابط و تجربیات جدید ما اثر بگذارند. چیزی که نیاز دارید این است که بدانید دل شکستگی قبلی ما، تنها باعث به دام افتادن انرژی عاطفی شما می شود. دل شکستگی هایی که در گذشته اتفاق افتادند، هرگز به این معنی نیست که در آینده هم تکرار خواهد شد.

به محض این که ارتباط بین گذشته و آینده را از بین ببرید، این ترس برطرف و نابود خواهد شد. به جای آن که از دل شکستگی بترسید و درون تان را رو به مردم و اتفاقات ببندید، تلاش کنید تا در قلب تان را رو به انسان ها و رویداد ها باز کنید و اجازه دهید تا آن ها اتفاق بیافتند، خواهید دید که همه چیز بر عکس خواهد شد.

وقتی به جای ترس، با قلب باز به موقعیتی پاسخ دهید، همه چیز به طور چشم گیری تغییر خواهد کرد و روابط شما به طوری که هرگز انتظار آن را نداشته اید پیش خواهد رفت.

9. ترس از موفقیت

این ترس ممکن است عجیب و غریب باشد، بله درست است، ترس از موفقیت فراگیرتر از آن چیزی است که انتظار دارید. این ترس به خوبی شناخته نشده است، زیرا یک ترس خاموش است. ترس از موفقیت، در حقیقت ترس از عدم توانایی و کنترل اموری است که به واسطه ی تغییرات مثبت به وجود آمده ی ناشی از موفقیت، ممکن است به وجود آید.

ترس از موفقیت یک نقطه ضعف آشکار است که مانع رسیدن شما به موفقیت می شود. بیشتر افراد در آستانه ی رسیدن به موفقیت، به خاطر این که از آن می ترسند، در لحظات آخر موفقیت را از دست می دهند. تلاش کنید تا ترس از موفقیت را از خود دور کنید، به عنوان مثال وقتی که یک مسؤولیت جدید را به عهده می گیرید، تلاش کنید تا با این ترس مواجه شوید. به خود بگویید تا آماده ی مقابله با چالش هایی که پیش خواهد آمد هستید و روز به روز قادر به لذت بردن از موفقیتی که دارید، خواهید بود.

10. ترس از دوست داشتن

قطعا این یک ترس شناخته شده است. این ترس همچنان یکی از ترس های غیر ضروری و بازدارنده است و زمانی به وجود می آید که وارد یک رابطه ی احساسی با شخص دیگر می شویم و ممکن است به خوشبختی نزدیک باشیم. ترس از دوست داشتن، از مجموعه ترس های دیگری‌ مثل ترس از طرد شدن، ترس از دل شکستگی و ترس از موفقیت به وجود می آید.

اشکال عمده ی این ترس های غیر ضروری این است که شما را از دادن و گرفتن عشق و حس دوست داشتن باز می دارد. این یکی از قوی ترین ارزش ها در امور شخصی است.

اگر احساس می کنید از عشق تان نسبت به شخصی دیگر می ترسید، دو سناریوی ساده را تصور کنید. یکی جایی است که شما عشق را می پذیرید، این یک معامله ی متقابل است و شما هر دو نفر شاد هستید. سناریوی دیگر این است که شما به دلیل و یا بهانه ای، از عشق خودداری می کنید و این عشق فرصت خوشبختی را برای همیشه از شما خواهد گرفت. هر دوی این ها تنها در حد یک فرض و تئوری است و شما قدرت این را دارید که یکی از آن ها را انتخاب کنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.