دو استاد بزرگ موسیقی ایران در کنار هم ،محمد رضاشجریان ،شهرام ناظری(خدایا هردو را برای ملت ایران حفظ کن)
دکتر سعید نیاکوثری و دل نوسته ای برای خسرو آواز ایران استاد محمد رضا شجریان(برای سلامتی استاد بزرگ آوازدعا می کنیم)
دلنوشته یک موسیقیدان: بغض موسیقی ملی ایران با پیام نوروزی خسرو آواز شکست
عید نوروز و خاطره شیرین از استاد شفیعی کد کنی (لطفا بخوانید خدا ده برابر آنچه می دهی بر می گرداند)
خاطره استاد شفیعی کدکنی از نوروز
محمود سریع القلم
۱-در جامعه رقابتی: عموم مسائل مالی در اوج شفافیت؛
۲-جامعه سالم: رقابت در اقتصاد، سیاست، علم و هنر؛
۳-کلیدی ترین نوع رقابت: در اطلاع رسانی دقیق و تنوع رسانهها؛
۴-رقیب و رقبا، شهروندانی هستند از همین کشور که اندیشه ها و مهارت های مختلفی دارند؛
۵-معنای رقابت: رویارویی اندیشههای مختلف با ارائه استدلال و fact؛
۶-معنای رقابت: رویارویی مهارتهای گوناگون در قدرت بیان و اقناع؛
۷-معنای رقابت: رویارویی برنامههای مختلف در تحقق اهداف؛
۸-کسی یا بنگاهی که با رقابت و توانایی به جایگاهی رسیده، از مشروعیت، مقبولیت و پایداری برخوردار است؛
۹-در ذات کسی یا بنگاهی که رقابت می کند، یادگیری و بهتر شدن نهفته است؛
۱۰-فقدان رقابت = جمود و سکون؛
۱۱-جامعه رقابتی: تعطیلی نهادینه شدۀ چاپلوسی و رانت؛
۱۲-کسی که رقابت می کند، حداقل روزی ۱۲ ساعت کار میکند؛
۱۳-کسی که رقابت میکند، محتاج رقیب است تا رشد کند و بهتر شود؛
۱۴-کسی که فکر و تولید می کند، یعنی رقابت می کند. پس نیازی به تخریب ندارد؛
۱۵-کسی که در رقابت، شکست خورد به رقیب خود تبریک گفته و برای او آرزوی موفقیت میکند؛
۱۶-کسی که رقابت نمیکند ولی امکانات میخواهد، ناچار باید دروغ بگوید؛
۱۷-کسی یا بنگاهی که رقابت میکند، بالذات به طرف سیستم، سیستماتیک بودن و سیستمیک بودن سوق پیدا میکند؛
۱۸-کسی که با رقابت و توانایی زندگی میکند، حداقل انتظارات از دیگران را دارد؛
۱۹-کسی که رقابت می کند، انسانها را به خیلی توانا، توانا، متوسط و کم توانا تقسیم میکند؛
۲۰-کسی که با رقابت به جایگاهی رسیده، نیاز به اظهار ارادت به دیگران را نخواهد داشت؛
۲۱-کسی که رقابت میکند به طور دائمی روشها و اندیشههای خود را بازبینی می کند؛
۲۲-کسی که رقابت میکند، بسیار مشورت میکند؛
۲۳-کسی که رقابت میکند چون با توانایی و فکر زندگی میکند از کینه، دشمنی، انتقام و حسادت فاصله دارد؛
۲۴-کسی که رقابت میکند چون با توانایی و فکر زندگی میکند، نیازی به دشنام و بدگویی ندارد؛
۲۵-کسی یا بنگاهی که رقابت میکند، زمان، افق زمانی و دراز مدت برای او اهمیت پیدا میکند؛
۲۶-در جامعهای که رقابت ضعیف است، اقتدارگرایی ریشه میدواند؛
۲۷-در جامعهای که رقابت ضعیف است، اندیشهها و روشها، تکامل پیدا نمیکنند؛
۲۸-جامعۀ رقابتی نیازمند یک ساختار حقوقی دقیق، به روز و اجرایی است؛
۲۹-جامعۀ رقابتی، ارتباطات گستردۀ بین المللی دارد؛
۳۰-در جامعه ای که رقابت نیست، غنچهها قبل از آنکه فرصت گل شدن را پیدا کنند، پژمرده میشوند.
اگرچه نام محمد مصدق با «ملی شدن صنعت نفت» گره خورده اما در وصیتنامه کوتاه وی هیچ اشارهای به این موضوع نشده است.
متن کامل وصیتنامه دکتر محمد مصدق بدین شرح است:
1) وصیت میکنم که فقط فرزندان و خویشان نزدیکم از جنازهی من تشییع کنند و مرا در محلی که شهدای 30 تیر مدفونند، دفن نمایند.
2) بدون سند رسمی یا نوشته به خط و امضای خود به کسی مدیون نیستم.
3) نظر به اینکه طبق اسناد رسمی ثبت شده در دفتر اسناد رسمی شماره 39 تهران منافع دو سال از خانهها و مستغلاتی که به فرزندان خود بخشیدهام پس از مرگ تعلق به اینجانب دارد به شرح ذیل: الف- منافع خانه واقع در کوچه ازهری ملک خانم ضیاء اشرف بیات مصدق سند شماره 42156 (29 اسفند 1329) ب- منافع چهاردانگ از خانههایی که در آن سکونت داشتم، ملک آقای مهندس احمد مصدق، سند شماره 42157 (29 اسفند 1329) ج- منافع خانه مسکونی همسر عزیزم، ملک آقای دکتر غلامحسین مصدق سند شماره 42158 (29 اسفند 1329) حقالارض عمارت دو اشکوبه و دو گاراژ، ملک دکتر غلامحسین مصدق، سند شماره 42159 (29 اسفند 1329) که در سال به یکصد و بیست هزار ریال (دوازده هزار و تومان قطع شده) د- مستغلات واقع در خیابان ناصرخسرو، ملکبانو منصوره متیندفتری، سند شماره 42160 (29 اسفند 1329)
از بابت منافع سال اول مبلغی که در صورت جداگانه به خط اینجانب تنظیم شده به اشخاص مفصله در آن صورت بپردازند و هرچه باقی ماند، برای نماز و روزه و حج اینجانب به کار برند و از عواید سال دوم قطعه زمینی که برای باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران مناسب باشد، با نظر نمایندهی آقایان مزبور خریداری شود و چنانچه آقایان دانشجویان قطعه زمینی در اختیار داشته باشند، مبلغ مزبور را به نماینده یا نمایندگان قانونی آقایان دانشجویان تحویل دهند که آنها خود مبلغ مزبور را صرف تعمیر ساختمان جدید آن بنمایند.
چنانچه وصیتنامه دیگری از نوشتجات غارت شده یا در خانه نزد دیگران است از درجه اعتبار ساقط است.
احمدآباد، 20 آذر ماه هزار و سیصد و چهل و چهار هجری شمسی دکتر محمد مصدق