توسعه از دیدگاه استاد دکتر سریع القلم(عالی است)
جمعه ها با نامداران ایرانی
سریع القلم و دغدغه «توسعه»
تهران-ایرنا-«محمود سریع القلم» بیش از هر چیز با نظریه پردازی
اش در زمینه «توسعه» شناخته شده است. به باور او فراهم شدن زیرساخت های
اقتصادی و فرهنگی توسعه، مقدم بر توسعه سیاسی است. در این گزارش به تبیین
مهمترین عناصر اندیشه وی می پردازیم.
محمود سریع القلم متولد ۱۳۳۸ در تهران، پژوهشگر حوزه
«توسعه»، «علوم سیاسی» و «تاریخ معاصر ایران» است. وی عضو هیات علمی و
استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است.
سریع القلم پس از پایان دوره متوسطه به آمریکا رفت و در دانشگاه ایالتی
نرتریج در رشته علوم سیاسی مشغول به تحصیل شد. وی مقطع کارشناسی ارشد و
دکترا را در رشته روابط بین الملل در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و
فارغ التحصیل شد.
سریع القلم فوق دکترای خود را از دانشگاه اوهایو آمریکا گرفته و در
اکثر همایش ها و کنفرانس های معتبر و رده بالای جهانی حضور پیدا می کند.
سریع القلم دارای آثار بسیاری در قالب کتاب، مقاله، مصاحبه و سخنرانی
است. از جمله آثار وی می توان به «نظام بین الملل و مسئله صحرای غربی»،
«سیر روش و پژوهش در رشته روابط بین الملل»، «توسعه، جهان سوم و نظام بین
الملل»، «عقل و توسعه یافتگی»، «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: بازبینی
نظری و پارادایم ائتلاف»، «عقلانیت و آینده توسعه یافتگی ایران»، «روش
تحقیق در علوم سیاسی و روابط بین الملل»، «جمهوری اسلامی ایران و مساله
کارآمدی (گزارش پژوهشی)»، «ایران و جهانی شدن: چالش ها و راه حل ها»،
«فرهنگ سیاسی ایران»، «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» و ... اشاره کرد.
***اولویت توسعه
بیشتر مطالعات سریع القلم درباره توسعه یافتگی است. او تا به حال نیز
کتاب ها و مقالات متعددی در این زمینه منتشر کرده و معروف ترین آن ها کتاب
«عقلانیت و آینده توسعه یافتگی در ایران» است.
سریع القلم معتقد است که دیگر زمان آن نیست در باب مبانی فلسفی توسعه
یافتگی بحث شود. وی همیشه بیان داشته که اصول توسعه یافتگی در جامعه بشری
یکسان است و این الگوها هستند که بر اساس جغرافیای سرزمینی تغییر می کنند.
سریع القلم در نشستی که سال1393 در «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات
فرهنگی» به مناسبت هفته پژوهش برگزار شد، طی سخنرانی ای که با عنوان «نظریه
ای برای توسعه ایران» ایراد کرد، گفت: «توسعه یافتگی یک امر جهانشمول و
دستاورد بشری است. توسعه یافتگی تحت تاثیر کشورها، جغرافیای خاص و فرهنگ
خاصی نیست و تحت تاثیر اصول خاصی هست. توسعه یافتگی یک پدیده ای است که
جنبه فرمولی و ریاضی پیدا کرده و مانند علوم پزشکی و مهندسی به یک چارچوب
مشخصی رسیده است. من تعجب می کنم در کشور ما هنوز همایش در رابطه با توسعه
یافتگی برگزار می کنند.» (1)
سریع القلم معتقد است، ما 2راه برای توسعه داریم: نخبگان و جامعه. به
باور او، جامعه ای می تواند در ارتباط با توسعه تصمیم بگیرد که «تشکل»،
«حزب» و «آگاهی» داشته باشد؛ همچنین نسبت به مسایل خودش و جهان به یک
اطمینان نسبی رسیده باشد. در میان کشورهای در حال توسعه این وضعیت یا وجود
ندارد یا بسیار ضعیف است.
وی معتقد است همه کشورهایی که در خارج از غرب به توسعه یافتگی رسیدند؛
مانند مالزی، سنگاپور، کره جنوبی و چین و… تصمیم گیری برای پیشرفت کشور نزد
نخبگان سیاسی و نخبگان فکری بوده است. یعنی جایی که تصمیم گرفته شده کشور
باید پیشرفت کند، لوازم آن از سوی نخبگان فراهم شده است.
سریع القلم توسعه یافتگی را به 2 قسمت تقسیم می کند: اصول توسعه یافتگی و الگوی توسعه یافتگی.
وی معتقد است اصول توسعه یافتگی مبتنی بر تجربه بشری و جنبه بین المللی
دارد. شایسته سالاری، بروکراسی کارآمد، صنعتی شدن، هماهنگی میان سه قوه،
توزیع عادلانه امکانات، محوریت تولید و فناوری و تصمیم گیری های اقتصادی
غیر سیاسی، تجربه های بشری هستند.
در بحث الگوهای توسعه یافتگی نیز معتقد است که کشورها می توانند راه
های مختلفی را طی کنند. الگوی توسعه یافتگی یعنی اینکه کشوری، جغرافیا،
فرهنگ و منابع خود را مطالعه کند و ببیند از چه طریقی می تواند تولید ثروت
کند تا به یک مزیت نسبی برسد.
***اقتدارگرایی و نسخه خروج ازآن
در آثار سریع القلم بیش از آنکه به مطالعه نهاد دولت توجه شود به بررسی
نهاد فرهنگ توجه شده است. «فرهنگ سیاسی» عرصه ای در مطالعات علوم سیاسی
است که در آن ریشه های اجتماعی و انسانی رفتارهای سیاسی بررسی می شود.
به طور معمول گفته می شود که واحد علم سیاست «دولت» است و شاخه های
علوم سیاسی به روابط دولت ها با دولت ها، دولت ها با شهروندان و دولت ها با
نهادهای بین المللی می پردازند اما در «فرهنگ سیاسی » واحد اصلی علم سیاست
رابطه فرد و در نهایت افراد جامعه با یکدیگر است. اینکه آنان در خانواده و
در روابط میان خانواده ها و در رابطه با قدرتمندان و حاکمان جامعه چگونه
رفتار می کنند. یکی از مهمترین آثار سریع القلم در این عرصه کتاب «فرهنگ
سیاسی ایران » است که با روش های پیمایشی و آماری تدوین شده است اما اثر
دیگر او «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» تاملی در نظریه «اقتدارگرایی
ایرانی » است.(2)
بن مایه نظریه وی این است که ریشه استبداد و دیکتاتوری در ایران که با عنوان کلی اقتدارگرایی معرفی شده است در «مردم» است.
در همین زمینه در کتاب «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» می نویسد:
«اقتدارگرایی ایرانی برخلاف آنچه که بعضی تصور می کنند ضرورتاً یک پدیده
دولتی نیست بلکه در ناخودآگاه فرهنگ عمومی، جاری و فعال است نه تنها عامه
مردم بلکه قشر عظیمی از تحصیلکرده های ایرانی اعم از اساتید دانشگاه،
مهندسان و پزشکان خصایص اقتدارگرایی را بدون آنکه خود معترف باشند در افکار
و رفتار خود حمل می کنند.»(3)
«محمد قوچانی» روزنامه نگار طی یادداشتی در بررسی کتاب اقتدارگرایی
ایرانی در عهد قاجار می نویسد: «درمان بیماری اقتدارگرایی از نظر سریع
القلم را می توان در یک جمله خلاصه کرد و آن این که «سیاست» داروی این درد
است.»(4)
از این رو سریع القلم معتقد است که برای تحولات ابتدا باید نگاه ما به
«سیاست» تغییر کند و در همین پیوند می نویسد: «نگاه اخلاقی و استدلالی ما
ایرانیان به پدیده قدرت باعث شده تا نتوانیم جنس واقعی قدرت را دریابیم...
حوزه سیاست، حوزه رفتارهای توأم با مهربانی و رأفت نیست... اندیشه تغییر
بدون قدرت و تجمع منافع امکانپذیر نبوده است. » (5)
*** اعتدال گرایی
سریع القلم معتقد است اعتدال گرایی در تداوم عقلانیت سیاسی و به کارگیری گسترده فکر برای مدیریت زندگی است.
وی در مقاله یی با عنوان «اعتدال، استراتژی یا ایدئولوژی» مبانی اعتدال
گرایی را بر می شمارد و معتقد است که اعتدال گرایی باید از مبانی 10 گانه
زیر برخوردار باشد:
1- فلسفه واقع بینی: به این معنا که واقعیت ها با آمار و مقایسه روشن
می شوند و فهم واقعیت ها با روش انتزاعی و ذهنی امکان پذیر نیست.
2-روش: اعتدال گرایی در حالی که یک مکتب فکری در سیاست، اقتصاد و
اجتماع است، یک روش نیز هست. در اعتدال گرایی چون فکر بر زبان و واکنش
حاکمیت دارد، افراد و سیستم ها روش مند و حقوقی هستند و برای پیشبرد امور
به همان اندازه که هدف و افق اهمیت دارد، روش و نحوه انجام کارها قداست
دارد.
3-خروج از هیجان و مزاج و ورود به فکر، مطالعه و برنامه: هیجانی نبودن،
مزاجی نبودن، فی البداهه نبودن، واکنشی نبودن و تنها با زبان مسایل را حل
نکردن از مختصات اعتدال گرایی است، چرا که اعتدال گرایی انعکاس فکر و
برنامه است.
4- سیاست و حکومت؛ عرصه رهیافت حل المسایلی: اعتدال گرایی عرصه طرح
رومانتیسم سیاسی و فکری نیست بلکه کانون شناخت مشکلات و حل تدریجی آنهاست.
دولت مرکز تصمیم گیری برای بهبود وضع زندگی مردم است. بنابراین برای تامین
حقوق شهروندان لازم است دولت با آگاهی کمی و کیفی از مسایل، در پی حل و فصل
آن ها برآید.
5- دینداری، معنویت و تحقق ارزش ها در سایه ثبات اقتصادی: اعتدال گرایی
در ذات خود به حل و فصل معیشت مردم عنایت دارد و می تواند ثبات بیافریند،
در میان مدت، به اخلاق، دین داری و توجه به حقوق انسان های دیگر، حقوق
شهروندی و رشد معنوی انسان نیز می توان مساعدت بخشد.
6- توازن میان مقدورات و اهداف: وظیفه اصلی مدیریت فکر چه در سطح فردی
و چه سازمانی و ملی، این است که خارج از مقدورات، هدف غیرقابل حصول برای
خود تعیین نکند. تناسب میان طراحی اهداف با مقدورات باعث می شود تا از
امکانات موجود نهایت بهره برداری صورت پذیرفته و اصل بر کارآمدی و بهینه
سازی باشد. شناخت مقدورات هم تابع فهم ارقام، کمیت ها و بر آوردهای واقعی و
علمی است. بنابراین، هدف گذاری نیازمند شناخت اولیه از امکانات است تا در
عمل، طرح ها به بیراهه نروند و یاس و ناامیدی رخ ندهد. عقل، فکر و محاسبه
نیز در این بخش جایگزین هیجان، احساس، غریزه و مزاج می شود.
7- اولویت دادن به کشور به جای افراد و گروه ها: اگر برنامه ها و
اقدامات یک دولت به لحاظ نظری برای اسکلت و ساختارهای یک کشور سوق پیدا
کند، افراد و گروه ها به طور عموم بهره مند می شوند. هرچند در سیاست عملی
منافع فرد، گروه و کشور به طور شبکه ای پیچیده به یکدیگر متصل است اما جهت
گیری ها می تواند به نوعی کشور را به هر منفعت دیگری اولویت بخشد تا آن که
شهروندان بنا به مهارت ها و توانایی های خود از فرصت های موجود در
ساختارهای کشور استفاده کنند.
8-اولویت کارآمدی، دانش و شایسته سالاری: اعتدال گرایی برای آن که از
فی البداهه بودن فاصله راهبردی (استراتژیک) بگیرد و در خدمت اهداف کلان و
ساختار سازی قرار گیرد، باید دانش و شایسته سالاری را راهنمای خود قرار
دهد.
9- بهره برداری گسترده از امکانات نظام بین الملل: تعامل و گوش دادن به
جهانیان باعث رشد فکری، بهره برداری اقتصادی و کاهش سوءبرداشت و تنش ها می
شود. از آنجا که عقل گرایی و اعتدال گرایی از تعصب و مزاج فاصله می گیرد،
جهان را در جغرافیای جهانی محترم می شمارد و با ادبیات متین و رفتار هایی
انسانی، همه را به بالین منطق دعوت کرده و اعتماد سازی می کند.
10- توازن و تنظیم عملکرد دولت با نظارت قوه مقننه و نقادی رسانه ها:
اگر دولت ها و حکومت ها نقد نشوند و از طریق نقادی منطقی و نهادینه شده،
اصلاح نشوند، در افراط و تفریط شناور(غوطه ور) خواهند شد. (6)
***نقد و بررسی
نقدی که دربحث های تبیینی مدل فکری سریع القلم، مطرح می شود، رابطه بین فرهنگ، اقتصاد و سیاست است.
وی در کتاب های «عقلانیت و آینده توسعه یافتگی ایران»، «فرهنگ سیاسی
ایران» و «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» که در زمینه توسعه نگاشته شده
اند؛ بین اولویت، اصالت و حتی تعیین کنندگی «فرهنگ»، «اقتصاد» و گاهی
«سیاست» در چرخش و تناوب است و در این زمینه دیدگاهی منسجم ارائه نمی
دهد.(7)
برای نمونه بخش های نخستین کتاب عقلانیت با نوعی فرهنگ گرایی به نسبت
آشکاری آغاز می شود تا آنجا که سریع القلم می نویسد: «فرهنگ اجتماعی، کیفیت
فعالیت های اقتصادی یک جامعه را تعیین می کند» (8)
پس از آن چنین وزنی را از دوش فرهنگ و اقتصاد برداشته و به طور مستقیم
بر دوش متغیر سومی به نام سیاست می گذارد: «به نظر می رسد به جای بحث
درباره توسعه اقتصادی، بحث و تفکر در مورد «اصول مملکت داری» مهمتربوده،
ارجحیت دارد.» (9)
اما پس از بحث های مفصل درباره اهمیت اجماع فکری نخبگان ابزاری و فکری و
اولویت حوزه حکومت وسیاست در امر توسعه، این تغییر موازنه بار دیگر درکتاب
تکرار می شود تا آنجا که وی به فرهنگ گرایی برگشته و تاکید می کند: «نظام
اقتصادی و نظام سیاسی یک جامعه از نظام فرهنگی آن نشأت میگیرد. هر نظام
اجتماعی در سایه نظام فرهنگی خود عمل میکند. اگر نظام فرهنگی از چارچوب و
کارایی برخوردار باشد، نظام اقتصادی و نظام سیاسی به طور منطقی از کارایی
بهره خواهد جست.» (10)