کشور مالزی یکی از غنی ترین کشورهای مسلمان در آسیاست،این کشور در آسیای جنوب شرقی قرار دارد و از صادر کنندگان قلع،کائوچوی طبیعی و چوبهای سخت استوایی می باشد، مالزی از اولین تولید کننده نخل در دنیا و همچنین دارای منابع عظیم گاز و نفت می باشد، این کشور برای توسعه از دو بستر یعنی بازار و ایجاد انگیزش های غبر بازاری در اقتصاد استفاده کرده است.
به عبارتی بخش اعظم از تخصیص منابع را به بازار سپرده است ،و برای هدایت صادرات به بخش انگیزشی توجه ویژه ای داشته ،تا بنگاها به واسطه رقابت به رشد سریع تری دست پیدا کنند،تغییر در مالزی مثل اکثر کشورهای آسیای شرقی تغییر از بالا به پایین صورت گرفت،یعنی برنامه ریزی از بالا و اجرای آن از پایین بخصوص در بخش خصوصی و بدنه اجتماعی انجام گردید،برنامه های این کشور در چشم انداز سوم مبتنی بر دانش محور بود ،که بستری را ایجاد کند تا برای ارتقاء و رشد اقتصادی به قابلیت بین المللی بپردازد،آنها با استفاده از اقتصاد دانش محور در کشورشان توانستند ظرفیت ایجاد تکنولوژی بومی و طراحی توسعه و بازاریابی ،محصولات جدید را افزایش و پایه های درون زای خود را توسعه دهند.
هدف اصلی استفاده از اقتصاد مبتنی بر دانش محور در این کشور مبنایی بود که تسهیل کننده تغییر استراتژی رشد مبتنی برنهاده ،به استراتژی رشد مبتنی بربهره وری برسد، واین اصلی ترین ابتکاری بود که دولت مالزی آن را نهادینه کرد.
این کشور از سال ۱۹۹۰ شروع به بستر سازی اقتصاد دانش محور کرد، و توانست تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات رازیربنا و ستون اصلی اقتصادش قرار دهد،که این ستون دارای شاخص های کلیدی برای زیر سازی کشورشان شد ،شاخص های مثل زیر ساخت کامپیوتری،ساختار اطلاعاتی ،آموزش ،تحقیق،توسعه و… تکنولوژی می باشد،آنها همچنین توانستند شهر کامپیوتری با نام (ام اس سی)را ایجاد، تا مبنایی باشد برای سرعت بخشیدن از دستاوردهای این کشورکه توانست در دو زمینه به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند.
۱-ثبات در محیط اقتصاد کلان۲-رشد سریع صادرات
اقتصاد کلان از طریق مدیریت در کسر بودجه های دولتی ،کنترلهای مالی و پولی جهت حفظ نرخ تورم در سطح پایین ،و مدیریت صحیح داخلی و خارجی و دیگری سازکاری که این کشور برای ثبات اقتصادی و رشد سریع صادرات به کار گرفت، تنظیم نرخ ارز کشورش بود.
برخلاف بعضی کشورها مثل ایران این کشور با تثبیت نرخ ارز آن را همراه با نرخ تورم تغییر داد،تا کنترلهای ایجاد شده بر تقاضا و نرخ بهره مثبت ،دلیلی بر تقاضای اضافی به ارز به وجود نیاید.
تاکید دولت مردان این کشور بر صنایع کوچک و متوسط و نیز توسعه و گسترش این صنایع از عوامل مهم دیگری در توزیع و رشد به شمار می رفت. پایه چنین حرکت شتابانی را شخصیت مطرح و کاریزمای این کشور یعنی ماهتیر محمد که فردی تحول گرا و مشهور در جهان بود ایجاد کرد ،اواعتقاد داشت که یک دولت نمی تواند در کوتاه مدت کاری انجام دهد و نیاز است حداقل در یک دوره ۱۰ ساله به اهداف خود دست پیدا کند ،زیرا طرحهای توسعه نیازمند زمان است و رهبران نباید سریع عوض شوند چون ایده ها فراموش می شود.
به باور ماهتیر محمد برای توسعه دو راهکار وجود دارد یا اینکه خارجی ها کشورمان را با تکنولوژی خود صنعتی کنند ،و یا اینکه خودمان توسعه پیدا کنیم.و ما گزینه اول را انتخاب کردیم. این در حالی بود که اکثر کشورها، دست به ملی کردن شرکتها زده بودند، مالزی از این امر پیروی نکرد و سعی کرد با ورود تکنولوژی به کشورش، شهروندان مالزی به واسطه حضور خارجیها ،هم علم و دانش کسب کنند و هم تخصص بیاموزند ، و با این کار اشتغال ایجاد نمایند.
ماهتیر محمد که چهارمین نخست وزیر مالزی لقب گرفت توانست با این اندیشه کشورش را از فقر ۷۰%درصدی به ۴%درصد برساند و دولت متحدی که تا قبل از سال ۱۹۶۲ وجود نداشته بوجود آورد،و ایالت های گوناگون کشورش را تحت حکومت مرکزی یکدست کند.
مالزی در زمان ماهتیر نرخ تورمش به طور متوسط تک رقمی بود و صادراتش از رشد خوبی برخوردار،او اعتقاد داشت که دولت نقش فعالی را باید در کشور ایفا کند و در واقع نقش (حمایت گرایی سازنده)را بازی کند ،و دولت در هیچ زمینه ای نباید با حضور بخش خصوصی فعال مقابله و یا شبیه سازی کند ، چیزی که در بیشتر کشورهای خاورمیانه برعکس آن عمل می شود.
یکی از کارهای تاثیر گذار دیگر ماهتیر محمد این بود که نگذاشت تا صنایع کشور ملی شود این در حالی بود که در بیشتر کشورهای خاورمیانه این اتفاق رخ داده بود، او حتی از ملی کردن صنایع مادر مثل فردوگاه و شرکتهای عمرانی عظیم دولتی ،خطوط هوایی ،آب و برق خوداری،وبسیاری از شرکتهای کوچک دولتی را به خصوصی تبدیل کرد،در واقع تعامل دولت و بخش خصوصی از دستاورد خوب ماهتیر بود.
در زمینه
سیاست خارجی راه تعامل با دنیا رابرگزید و نشان داد که باید از مزیت های
تجارت خارجی نهایت استفاده را ببرد این نگاه تا آنجا پیش رفت که او زبان
اصلی دانشگاها و مراکز علمی و حتی بسیاری از مدارس را به انگلیسی تغییر
داد،و تا آنجا پیش رفت که شرکتهای چند ملیتی با علاقه برای کمک به اقتصاد
مالزی وارد شدند و به سرمایه گذاری وسیعی دست زدند.
او در یک سخنرانی اعلام کرد که ما به جای
استراتژی واردات ،استراتژی صادرات را پی گرفتیم و اجازه دادیم که خارجی ها
با تکنولوژی خود کشور ما را صنعتی کنند، در حالی که اگر خودمان می خواستیم
هر یک از این تکنولوژیها را بسازیم ۳۰ تا ۴۰ سال طول می کشید.
ثباتی که او ایجاد کرد باعث شد تا سرمایه گذاران خارجی برای حضور در بخشهای مختلف اقتصادی در این کشور تمایل بیشتری نشان دهند،که این امر عامل سرمایه گذاری خارجی در صنعت گردشگری و توریسم گردید و سبب شد زمینه اشتغال جوانان و در آمد قابل توجه ای را ایجاد کند، و به عنوان بزرگترین کشورمسلمان در زمینه گردشگری در جهان آن دوره انتخاب شود، که هم اکنون نیز ادامه دارد و یکی از کشورهای مسلمان و توسعه یافته در جهان است که جزء کشورهای تاثیر گذار در آن منطقه (آسیای شرقی) است ،علیرغم پیشرفت های که ترکیه به عنوان یک کشور مسلمان داشته و دارد اما مالزی بر خلاف ترکیه که به سوی سلطانیسم و حکومت ریاستی گام برداشته اما مالزی با کمترین حاشیه و بحران همچنان به سوی پیشرفت و گذار اقتصادی به سوی کشورهای پیشرفته گام بر می دارد .
تاکید او بر حفظ استقلال و اتخاذ مواضع مستقل در برخورد با کشورهای جهان و منطقه ،پایبندی به فرهنگ و سنن مالزیایی و عدم تقلید از فرهنگ های دیگر ،و اعتقاد به اصلاحات سیاسی و دموکراسی از اندیشه تحول گرایانه ماهتیر محمد بود،او کسی بود که حتی بعضی از معیارهای غربی را مورد انتقاد قرار می داد.
تاکید او که ما باید مستقل باشیم و اصرار بر سیاستهای مستقل، توانست مالزی را از ورطه بحران اقتصادی ۱۹۹۷ نجات دهد ، ماهتیر نسبت به ارگانهای پولی و بانک جهانی و صندوق بین اللملی پول بدبین بود، و نگرفتن پول از این ارگانها و سازمانها را از افتخارات دوران خود می دانست .
او اعتقاد
داشت به جای دریافت کمک و وام ،از سرمایه کشورهای ثروتمند جهان توسعه
یافته کشورش را می سازد ،و توانست با همین دیدگاه در آن زمان شاخص های
اجتماعی و اقتصادی ،سیاسی کشورش را در حد یک کشورنوظهور ثبات بخشد .
یکی از مهمترین راهبردهای اقتصادی کلان طرح چشم انداز سوم ماهتیر به شرح زیر بوده.
۱-بهبود بهره وری از طریق افزایش کل وضریب تولید برای رشد
۲-رشد ناشی از تقاضای داخلی و تشویق سرمایه گذاری مستقیم خارجی در نواحی استراتژیک
۳-گسترش بخش خصوصی برای رسیدن به رشد
۴-کاهش واردات صنعتی و افزایش دریافت خدمات برای رسیدن به حساب تراز پرداختهای پایدار
۵-کاهش نرخ نوسان و پایداری قیمتها
۶-رسیدن به بخش مازاد در بخش عمومی
۷-فراهم کردن سطح قابل قبولی از پس اندازهای مالی به عنوان یک سرمایه گذاری
هم اکنون دولت مالزی در پی ایجاد بسترهای افق سال ۲۰۲۰ است که در آن پیش بینی شده که به کشوری توسعه یافته تبدیل شود.اهداف این توسعه که می تواند یک قدرت اقتصادی در آسیای شرقی و جهان شود به شرح زیر است.
۱-تمرکز
بر روی اشتغال و توسعه سریع در میان اجتماعات بومی از لحاظ صنعتی،تجاری به
طوری که مشارکت قابل توجه بومیان را در بخشهای نوین اقتصادی موجب گردد.
۲- توجه به سیاست ضد فقر به سمت از بین بردن کانونهای فقربا انجام برنامه کاهش فقر
۳-اتکای هر چه بیشتر به بخش خصوصی در اهداف بازسازی شده و مشارکت آنها در ایجاد فضاهای گسترده تری برای فرصتهای شغلی.
۴-توجه به توسعه منابع انسانی به عنوان نیاز اساسی برای دست یابی به اهداف توسعه و توازن مناسب.
با برنامه های که دولت مالزی در پیش گرفته قطعا این کشور در چشم انداز آینده سیاسی و اقتصادی آسیایی شرقی و حتی جهان نقش بسزایی ایفا خواهد کرد، امید آنکه دست اندرکاران کشور ما به جای توجه بیش از حد به روسیه و چین یکی فقط نظامی و دیگری اقتصادی محض ،نگاه ویژه ای به کشورهای مثل مالزی ، سنگاپور داشته ،واز راهبردهای خردو کلان این کشورهای جهت دست یابی به یک اقتصاد پویا با مشارکت کشورهای موفق شرقی آسیا (مالزی ،سنگاپور،کره جنوبی، ژاپن ) گامی بلند در راستای رساندن کشورمان به جرگه اقتصاد های نوپا و در حال توسعه سوق دهند و از تکیه بیش ازحد به نفت و گاز در چشم انداز ۲۰ سال آینده دست بکشند ،بی جهت نیست که ماهتیرمحمد درمورد ایران می گوید(ایران یکی از پیشگامان تمدن بوده است که مالزی در مقایسه با آن هیچ است اما ما توانستیم با اندیشه درست بسیار سریع پیشرفت کنیم) پس ما نیز می توانیم مهم این است که در همه مسائل از جمله اقتصادی و سیاسی علمی و عقلایی بیندیشیم.
کانال ایران نیوز با خبرهای روز irranews@