در ابتداباید گفت که در دنیای مجازی و یا غیر مجازی هر فردی وظیفه دارد برای کمک به همنوعان خود در رساندن پیام حق خواهی ،دوستی،صلح وصمیمیت در جهان بکشد ،یکی از این راهها ارتباط با مردم نوشتاری ودیگری گفتمان است براین اساس بنده هم مسیر مکاتبه را انتخاب کردم هم مسیر گفتمان راشاید بتوانم ذره ای هرچندبه اندازه یک مثقال به جامعه ام و مردم دیگر کشورهاپیامم را برسانم تا بتوانیم دریک جهان با ویژگیهای انسانی ،اخلاقی،حقوق بشری حرکت کنیم وبتوانیم در زمینهای مختلف نکاتی هر چند کوتاه به سمع خوانندگان عزیز برسانم این وبلاک تقدیم به کسانی است که :
زندگی را برای رفاء همه می خواهند نه خودو خانواده خود و بستگان
به جای حضور پررنگ دررسانه ها اعم از سمعی و یا بصری( و وعده توخالی) عمل می کنند
دغدغه انسانی دارند هم به منافع کشور فکر می کنند و هم به منافع نسلهای اینده می اندیشند
در گفتمان با مخالفان فکری خود اعتماد به نفس دارند و سعی می کنند با تعامل و تسامع برخورد نمایند
در مجامع جهانی درک متقابل دارند و از هر گفته انها اندیشه جدید از مغزشان تراووش می کند و سعی دارند با تعادل ذهنی انچه که به نفع حیات کشورشان است حرف بزنند و از کلی گویی پرهیز نمایند
در سوار بر قدرت تنها به رفع مشکلات مردم بیندیشد نه منافع خود و جناح و گروه
از قدرت برای کمک به بشریت لذت ببرنند و بدانند که ماندن در قدرت همیشگی نیست
بیش از اینکه در فکر اصلاح دیگری باشد خود را اصلاح کند اصلاح درون بهتر از اصلاح بیرون است َ
برای دیگران ارزش و احترام قائل شود تا دیگران نیز برای او چنین کنند
از سلامت نفس برای کارهای روزمره برخوردار باشند به نفس کار فکر کنند نه حاشیه
در کارهای دینی به جای توجه دیگران خدا را مد نظر داشته باشند
وقتش را گاه و بیگاه به گوش دادن به موسیقی صرف می کنند چرا که موسیقی جلا دهنده روح است اگر روح اسیب ببیند جسم نیز اسیب می بیند
در تعامل با همه شهروندان مخا لف و موافق دست یاری و مودت بدهند
به طبیعت علاقمند باشد و گاهی در دل طبیعت از این همه ظرافت و یگرنگی وحیات با تغییرفصول درطول سال بیاندیشند
به سالمندان کمک کنند واز تجربیات دلنشین انها سود ببرند
برای وقت دیگران ارزش قائل شوند وقت شناس باشند
در اجرای قوانین در کشور پیشقدم باشند قانون را معیار قرار دهند
به جای زیاده گویی گاهی سکوت کند ودر دل سکوت به رفتار و گفتار خود بیاندیشند
عقلایی فکر کنند و ازاحساس پوچ پرهیز نمایند
قبل از گفتن هر سخنی فکر کنند بعد مزه مزه کنند انگاه تصمیم صحیح بگیرند
از تمسخر کردن دیگران بر حذر باشند
در مورد رفتار دیگران اول تحقیق کند انگاه قضاوت نمایند
مانند خودکار در دست هرکس نباشد از خود اراده داشته باشند
از فحاشی و بی ادبی پرهیز نمایند
دوستدار دوستان ودوستدار مخا لف خود باشد تا دشمنی به دوستی تبدیل شود،
از دانش دیگران استفاده کند و دانش خود را نشر دهند
خدارا در هر شرایطی مورد توجه قرار دهد که نبود هر تنهایی است
کمی به فقرا بیاندیشد ودست انان را بفشارند
برای اساتید دانشگاه و دانشجویان و دانش اموزان ارزش قائل شود انها اینده تابناک هر کشوری هستند
برای حقوق رنان ارزش قائل شوند که سازندگان بی ریا ی هر جامعه اند
به پدران و مادرانی که عمری زحمت کشیدند ارزش بی منتها قائل شوند
کشورش را با تمام وجود دوست داشته باشند
در زندگی از خدعه و فریب دوری گزینند
رازدار باشد و ازافشای اسرار دیگران بر حذر باشند
در شادیهای مردم شادودر ناراحتهای انها ناراحت باشند
مطالعه می کنند مطالعه می کنند مطالعه می کنند و........
سال ها در گذرند
ماه ها ، ساعت ها،
چه شتابی دارند این روزها ثانیه ها
انگار همین دیروز بود
کودکی محو تخیل بودم
گوشه ای خلوت، بی خیال از همه جا
به تماشا می نشستم، لانه ی مورچه را، ساعت ها
روز ها در پی گنج ،می ساختم توی هر باغچه ای گودالی
یا که می ساختم با گِل، قصری از جنس طلا، پوشالی
عاشقش بودم،شعله را می گویم
رقص زیبای شراره در باد
سرخ وآبی، زرد مثل آفتاب
وای عجب تصوری از فردا
خلبانی، دکتری’، مهندسی
آرزوی بچه ها، این قبیل از شغلها
من امّا آرزو می کردم، بزرگی باشم
شاعری ، خنیاگری ، از همه بیشتر،کیمیا گری دوست داشتم
آه . . .
وچقدر زود گذشت کودکیم
صدحیف که تکرار ندارد، آن روز ها
و امّا حالا ، من بزرگسالم ، اما نه بزرگ
خالی از آرامش ، پر شدم از انتظارات حقیر
شغل ،ماشین ، مسکن و این قبیل آرزوهای فقیر
از پس این همه از سال ها
ذهن زیبای خیال انگیزم ، حالا
پر شد ازحسرت و غصه، از ترس
آنچه رفت و اینک و، از فردا
ذهن من ،پر شده از ای کاش ها
ای کاش .. .
ای کاش چنان می شد و ای کاش چنین می کردم
وچنان خواهد شد، این ها همه هر روز به خود می گویم
آه . . .
ای کاش زمان می ایستاد
تا که من پر کنم خالی انجام همه باید ها
یا نه ای کاش که می شد، ببینم حالا
که چه خواهد شد فردا
زودتر، آماده کنم ، هرچه لازم دارم
تا که خوش تر بکنم فردا را
امّا نه ، . . .
این ها ، همه آرزوهای محال است
راز خوشبختی چیست
ای کاش که می دانستم
سرّ آرامش رویایی کودک را
این چه رازیست که کودک داناست؟!!
سه ماه قبل، شعار انتخاباتی من تحت عنوان «تدبیر و امید» از پشتوانه مردمی وسیعی برخوردار شد، ایرانیان به این علت از رویکرد من در قبال امور داخلی و بینالمللی استقبال کردند که به نظر آنها باید مدتها قبل چنین رویکردی اتخاذ میشد، من به تحقق وعدههایی که به مردم دادم، از جمله تعهد به تعامل سازنده با جهان، پایبندم.
جهان تغییر کرده است، عرصه سیاست بینالملل دیگر یک بازی با حاصل جمع صفر نیست بلکه یک عرصه چند بعدی است که در آن همکاری و رقابت اغلب به طور همزمان جریان دارد، عصر خصومتورزی خونین خاتمه یافته است، انتظار میرود سران جهان سردمدار تبدیل تهدیدها به فرصتها باشند.
جامعه بینالملل با چالشهای بسیاری در این جهان جدید مواجه است، تروریسم، افراطگرایی، مداخله نظامی خارجی، قاچاق مواد مخدر، جرایم سایبری و تهاجم فرهنگی- همگی در درون چارچوبی که بر قدرت سخت و توسل به نیروی سبعانه تاکید داشته است.
باید در حل مسائل موجود به پیچیدگیهای آنها توجه داشته باشیم، به تعریف من از تعامل سازنده میپردازیم، در جهانی که سیاست جهانی دیگر یک بازی با حاصل جمع صفر نیست، دنبال کردن منافع شخصی بدون در نظرگرفتن منافع دیگران امری نامعقول است یا باید باشد.
یک رویکرد سازنده نسبت به دیپلماسی به معنای صرف نظر از حقوق خود نیست بلکه بدین معنی است که با تعامل با همتایان خود بر اساس موقعیت برابر و احترام مقابل، به نگرانیهای مشترک بپردازیم و به اهداف مشترک دست یابیم، به عبارت دیگر، نتایج برد- برد نه تنها مطلوب بلکه قابل وصول است، ذهنیت جنگ سرد با نتیجه صفر به زیان همه تمام میشود.
متاسفانه یکجانبه گرایی اغلب همچنان رویکردهای سازنده را تحتالشعاع قرار میدهد، امنیت به بهای ناامنی دیگران دنبال میشود که پیامدهای فاجعهباری دارد.
با گذشت بیش از یک دهه و وقوع دو جنگ در پی حوادث یازده سپتامبر، القاعده و دیگر افراطیون شبه نظامی همچنان آشوب و ویرانی به بار میآورند.
سوریه، مهد تمدن، به عرصه خشونتهای غمانگیز، از جمله حمله با تسلیحات شیمیایی، تبدیل شده است که به شدت آن را محکوم میکنیم.
در عراق، با گذشت ده سال از تهاجم تحت رهبری آمریکا، اقدامات خشونتبار هر روز جان دهها نفر را میگیرد، افغانستان همواره گرفتار حوادث خونبار مشابه است.
بدیهی است رویکرد یکجانبه که ضمن مهم جلوه دادن توسل به نیروی سبعانه منجر به خشونت میشود، قادر به حل مسائلی از قبیل تروریسم و افراطگرایی که همه با آن مواجهایم، نیست.
میگویم «همه» چون هیچکس در برابر خشونت ناشی از افراطگرایی مصون نیست، حتی ممکن است دامنه آن تا هزاران مایل دورتر گسترش یابد، چشمان آمریکاییها 12 سال قبل به روی این واقعیت باز شد.
در رویکرد من نسبت به سیاست خارجی سعی بر آن است که اینگونه مسائل با پرداختن به علل زیربنایی آنها حل و فصل شود.
ما باید با همکاری هم به اختلاف نظرها و رقابتهای ناسالم که به خشونت دامن میزند و بین ما فاصله میاندازد، خاتمه دهیم، همچنین باید به مسئله هویت به عنوان یک عامل اصلی تنش در خاورمیانه و فراسوی آن توجه کنیم.
جنگهای شوم در عراق، افغانستان و سوریه در اصل همگی بر سر هویت آن کشورها و متعاقبا نقش آنها در منطقه و جهان ما است.
محوریت هویت شامل مسئله برنامه انرژی هستهای صلحآمیز ما نیز میشود، از نظر ما، تسلط بر چرخه سوخت اتمی و تولید انرژی هستهای همان قدر به متنوع ساختن منابع انرژی ما مربوط میشود که به هویت ایرانیان به عنوان یک ملت، خواست ما برای برخورداری از اعتبار و احترام و متعاقبا جایگاه ما در جهان مربوط میشود، بدون درک نقش هویت، بسیاری مسائل پیش روی همه ما لاینحل باقی خواهد ماند.
من به مواجهه با چالشهای مشترکمان از طریق یک رویکرد دو بخشی متعهدم.
اول، باید برای همکاری سازنده در جهت گفتمان ملی، چه در سوریه و چه بحرین، دست به دست هم دهیم، باید فضایی ایجاد کرد که ملتهای منطقه بتوانند درباره سرنوشتشان تصمیم بگیرند.
به عنوان بخشی از این پیشنهاد، من آمادگی دولتم را برای کمک به تسهیل گفتگو بین دولت سوریه و جناح مخالف آن اعلام می.
کنم
دوم، باید به رقابتها و بیعدالتیهای وسیعتر و فراگیر که به خشونت و تنش دامن میزنند، بپردازیم، یک بعد مهم تعهد من به تعامل سازنده شامل تلاشی صادقانه برای تعامل با همسایگان و ملتهای دیگر برای شناسایی و دستیابی به راه حلهای برد- برد است.
ما و همتایان بینالمللیمان وقت زیادی را شاید بیش از حد صرف بحث درباره این مسئله کردهایم که چه نمیخواهیم، نه اینکه چه میخواهیم.
این امر منحصر به روابط ایران در سطح بینالملل نیست، در فضایی که بخش زیادی از سیاست خارجی مستقیما تابع سیاست داخلی است برای بسیاری سران جهان تمرکز بر آنچه نمیخواهند، یک راه برون رفت ساده از معضلهای سخت است، بیان اینکه چه میخواهید شجاعت بیشتری میطلبد.
پس از ده سال فراز و نشیب، روشن است که همه طرفها در ارتباط با پرونده هستهای ما چه چیز نمیخواهند، همان نوع پویایی در رویکردهای رقیب در قبال مسئله سوریه مشهود است.
این رویکرد میتواند در تلاش جهت جلوگیری از داغ شدن نزاعهای سرد مفید باشد.
اما برای عبور از بن بستها، چه در رابطه با سوریه، چه برنامه هستهای کشورم و یا روابط آن با آمریکا، باید اهداف بالاتری داشت، به جای تمرکز بر چگونگی جلوگیری از حادتر شدن مشکلات، باید درباره نحوه بهتر شدن امور اندیشد و گفتگو کرد. برای این منظور همه ما باید این شجاعت را پیدا کنیم که آنچه را میخواهیم به روشنی، موجز و صادقانه ابلاغ کنیم و با (نشان دادن) تمایل سیاسی جهت اتخاذ اقدام لازم از آن حمایت کنیم، این اساس رویکرد من نسبت به تعامل سازنده است.
در حالیکه من برای شرکت در جلسه افتتاحیه مجمع عمومی سازمان ملل عازم نیویورک میشوم، از همتایانم میخواهم فرصتی را که انتخابات اخیر ایران فراهم کرده است، مغتنم شمارند.
از آنها میخواهم از پشتوانهای که با رای مردمم برای تعامل مدبرانه بدست آوردهام، حداکثر استفاده را بکنند و به تلاشهای دولتم برای گفتمان سازنده صادقانه پاسخ دهند.
بیش از همه، از آنها میخواهم با نگاهی وسیعتر این شجاعت را داشته باشند که واقعیات را بیان کنند؛ اگر نه برای منافع ملیشان، پس به خاطر میراثشان و فرزندانمان و نسلهای آینده.