12345678910111213141516171819202122232425262728293031
دانایی توانایی به بار می آورد ، و دانش دل کهن سالان را جوان می سازد . فردوسی خردمند
گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است . فردوسی خردمند
خرد برترین هدیه الهی است . فردوسی خردمند
خرد و دانش مرد دانا در گفتار او هویداست . فردوسی خردمند
کسی که خرد ندارد همواره از کرده های خویش پشیمان و در رنج است . فردوسی خردمند
بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است . فردوسی خردمند
خرد مانند چشم هستی و جان آدمی است و اگر آن نباشد چگونه جهان را به درستی خواهی گذراند . فردوسی خردمند
اولین مرحله شناخت آفرینش همانا خرد است چشم و گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد . فردوسی خردمند
خداوند درهای هنر را بر روی دانایان دادگر گشوده است . فردوسی خردمند
کسی به فرجام زندگی آگاه نیست ، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد . فردوسی خردمند
دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی . فردوسی خردمند
به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد . فردوسی خردمند
روح و روان و دل جهان روشن است و زمین را بی دریغ روشن می سازد خورشید از خاور برخاسته بسوی باختر که مسیری درست و بی نظیر است ای آنکه همچون آفتاب لبریز از نور و خردی تو را چه شده است که بر من نمی تابی ؟!! . فردوسی خردمند
چراغ مایه دفع تاریکی است ، بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است ، که از آن دوری باید جست . فردوسی خردمند
بی خردی است، که بگویم کسی بدی را بی بهانه (دلیل )انجام می دهد . فردوسی خردمند
رنج منتهی به گنج را کسی خریدار نیست . فردوسی خردمند
اگر برای انجام کاری بزرگ ، زمان نداری .بهتر است بی درنگ آن را به دیگران بسپاری . فردوسی خردمند
کتاب زندگی گذشتگان ، جان تاریک را روشنی می بخشد . فردوسی خردمند
این جهان سراسر افسانه است جز نیکی و بدی چیزی باقی نیست . فردوسی خردمند
فرمان ایزد به جهانداران داد و دهش است . فردوسی خردمند
کسی که به آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند . فردوسی خردمند
آنکه آفریننده و با فر است در این جهان رنج های بسیار خواهد خورد . فردوسی خردمند
از بزرگان تنها رنجهاست که باقی می ماند . فردوسی خردمند
جایگاه پرستش گران کوهستان است . فردوسی خردمند
آزادگان را کاهلی ، بنده می سازد . فردوسی خردمند
فرمانرویانی که گوش به فرمان مردم دارند در زندگی جز رامش و آوای نوش نخواهند شنید . فردوسی خردمند
کسی که بر جایگاه خویش منم زد بخت از وی روی بر خواهد تافت . فردوسی خردمند
خسروی بزرگتر ، بندگی بیشتر می خواهد . فردوسی خردمند
ابلیس مانند نیکخواهان پیش می آید ، ابتدا عهد و پیمان می گیرد ، سپس راز می گوید . فردوسی خردمند
آنگاه که هنر خوار می گردد جادو ارجمند می شود . فردوسی خردمند
دیوان که فرمانروا و دست دراز شدند سخن از نیکی را هم باید مانند راز گفت . فردوسی خردمند
جز مرگ را ، هیچ کسی از مادر نزاد . فردوسی خردمند
12345678910111213141516171819202122232425262728293031
هر چه بالاتر روی از نظر آنان که پرواز نمی دانند کوچکتر به نظر خواهی رسید. آندره ژید
بهتر است برای چیزی که هستی،مورد نفرت باشی تا اینکه برای چیزی که نیستی محبوب باشی. آندره ژید
کار هایی هست که دیگران هم میتوانند انجام دهند، آن را انجام نده. حرف هایی هست که دیگران هم میتوانند بزنند، آن را بیان نکن و چیز هایی هست که دیگران هم می توانند بنویسند، آن را ننویس! کاری را بکن که فقط تو میتوانی انجامش بدهی. آندره ژید
عاقل آنچه را که می داند نمی گوید، ولی آنچه را که میگوید میداند. ارسطو
عوام ثروتمندان را محترم میدانند و خواص، دانشمندان را. افلاطون
از نزدیکی به کسی قادر به حفظ اسرار و رموز خود نیست پرهیز نما. افلاطون
کاملترین نوع بی عدالتی آن است که عادل به نظر برسی در حالی که عادل نیستیم. افلاطون
به دیدن کسی که با تو سرسنگین است مرو. با کسی که سخنت را تکذیب کند گفتگو مکن. برای کسی که گوش ندهد حرف نزن. افلاطون
نادانی هر کس به دو چیز دانسته میشود: اول، به چیزی که از او نپرسیده اند خبر گوید. دوم: سخن راندن بیش از ضرورت. افلاطون
در دنیا دو نیرو هست: شمشیر و تدبیر، بیشتر اوقات شمشیر مغلوب تدبیر شده است. افلاطون
سعی نکن انسان موفق باشی بلکه سعی کن انسان ارزشمندی باشی. انیشتن
گوش هایت را به همه بسپار اما صدایت را به عده ای معدود. ویلیم شکسپیر
ظرف که خالی باشد صدای بیشتری دارد. ویلیام شکسپیر
روشندل و نکته دان کسی است که سخنان کوتاه و پر معنی بگوید . بزرگمهر
اگر خاموش بنشینی تا دیگران به سخنت آورند، بهتر از آنست که سخن بگویی و خاموشت کنند. سقراط
من جزء یک چیز، چیزی نمی دانم و آن این است که هیچ نمی دانم. سقراط
برای دوست خود یک دفعه تمام محبت خود را ظاهر نکن.زیرا هروقت اندک تغییری مشاهده کرد تورا دشمن خود می داند. سقراط
به کسی عشق بورز که لایق عشق تو باشد نه تشنه عشق ... چون تشنه عشق روزی سیراب می شود. ویکتور هوگو
آنچه میگویی بکن و آنچه میکنی بگو! ویکتور هوگو
عید ما روزی است که آذوقه یک سال دهقانی مصرف یک روز اربابی نشود.
(دکتر علی شریعتی)
به آنکه اعتراض می کند که چرا دانشجویان دست می زنند و صلوات
نمی فرستند می گویم صلوات نفرستادن جوانان گناه تُست.
چرا که خودمیدانی صلوات را به چه صورتی درآورده ای و
برایش چه مصرف هائی درست کردی!
یکی اینکه تا شخصیت گنده ای وارد مجلس شده است، صلوات فرستاده ای،
مصرف دیگرش حرکت تابوت و جنازه است درمیان زندگان.
و مصارف دیگر، هوکردن یک سخنران،
پایین کشیدن یک منبری ومسخره کردن کسی.
این هاست مصارفی که تو برای صلوات ساخته ای.
این است که قشر دانشجو برای ابراز احساساتش نمی تواند صلوات را جدی بگیرد.
چون تو چنانش ساخته ای که بکار هوکردن و
مسخره کردن و تداعی انحطاط می خورد.
تو هرگز به "دست بوسیدن " اعتراض نکردی،
حالا به "دست زدن " اعتراض می کنی؟!
(دکتر علی شریعتی)
و پیش از اینکه بیندیشی که چه بگویی بیندیش که چه می گویم
(دکتر علی شریعتی)
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود کاش بجای نشان دادن زخمهای تنش افکارش را نشانمان می دادند
(دکتر علی شریعتی)
چه بسیارند کسانی که همیشه حرف می زنند بی آنکه چیزی بگویند و چه کم اند کسانی که حرف نمی زنند اما بسیار می گویند.
(دکتر علی شریعتی)
فلسفه زندگی انسان امروز در این جمله خلاصه می شود : فدا کردن آسایش زندگی برای ساختن وسایل آسایش زندگی
(دکتر علی شریعتی)
دستانم بوی گل میدادند مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند. نگفتند که شاید گلی کاشته است.
(دکتر علی شریعتی)
پدرمومن من ... مادر مقدس من ... نماز تو یک ورزش تکراری است بدون هیچ اثر اخلاقی و اصلاح عملی و حتی نتیجه بهداشتی ! که صبح و ظهر و شب انجام می دهی اما نه معانی الفاظ و ارکانش را می دانی و نه فلسفه حقیقی و هدف اساسی اش را می فهمی. تمام نتیجه کار تو و آثار نماز تو این است که پشت تو قوز درآورد و پیشانی صافت پینه بست و فرق من بی نماز با تو نمازگزار فقط این است که من این دو علامت تقوی را ندارم!
تو می گویی: نماز خواندن با خدا سخن گفتن است. تصورش را بکن کسی با مخاطبی مشغول حرف زدن باشد اما خودش نفهمد که دارد چه می گوید؟ فقط تمام کوشش اش این باشد که با دقت و وسواس مضجکی الفاظ و حروف را از مخارج اصلی اش صادر کند. اگر هنگام حرف زدن "ص" را "س" تلفظ کند حرف زدنش غلط می شود اما اگر اصلا نفهمد چه حرفهایی می زند و به مخاطبش چه می گوید غلط نمی شود!
اگر کسی روزی پنج بار و هر بار چند بار با مقدمات و تشریفات دقیق و حساس پیش شما بیاید و با حالتی ملتمسانه و عاجزانه و اصرار و زاری چیزی را از شما بخواهد و ببینید که با وسواس عجیبی و خواهش همیشگی خود را تلفظ می کند اما خودش نمی فهمد که چه درخواستی از شما دارد چه حالتی به شما دست می دهد؟ شما به او چه می دهید؟ و وقتی متوجه شدید که این کار برایش یک عادت شده و یا بعنوان وظیفه یا ترس از شما هم انجام می دهد دیگر چه می کنید؟ گوشتان را پنبه نمی کنید؟
اگر خدا از آدم خیلی بی شعور و بلکه آدمی که مایه مخصوص ضد شعور دارد بدش بیاید همان رکعت اول اولین نمازش با یک لگد پشت به قبله از درگاه خود بیرونش می اندازد و پرتش می کند توی بدترین جاهای جهان سوم تا در چنگ استعمار همچون چهارپایان زبان بسته ی نجیب بار بکشد و خار هم نخورد و شکر خدا کند و در آرزوی بهشت آخرت در دوزخ دنیا زندگی کند و در لهیب آتش و ذلت و جهل و فقر خود ابولهب باشد و زنش حماله الحطب!!!
و اگر خدا ترحم کند رهایش می کند تا همچون خر خراس تمام عمر بر عادت خویش در دوار سرسام آور بلاهت دور زند و دور زند و دور زند...... و در غروب یک عمر حرکت و طی طریق در این" مذهب دوری" به همان نقطه ای رسد که صبح آغاز کرده بود. با چشم بسته تا نبیند که چه می کند و با پوز بسته تا نخورد از آنچه می سازد! و این است بنده مومن آنچه عفت و تقوی می گویند.
(دکتر علی شریعتی)
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:
١ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم نیستند.
عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
٢ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند.
مردگانی متحرک درجهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بیشخصیتاند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهشان یکی است.
٣ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم هستند.
آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
٤ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هستند.
(دکتر علی شریعتی)
ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکرکنم
تا این که در مسجد بشینم و به کفشهایم فکر کنم
(دکتر علی شریعتی)
جامعه 2 طبقه دارد:
1-طبقه ای که می خورد و کار نمی کند
2-طبقه ای که کار می کند و نمی خورد
(دکتر علی شریعتی)
انسان مجبور نیست حقایق را بگوید ولی مجبور است چیزی را که می گوید
حقیقت داشته باشد
(دکتر علی شریعتی)
آنان که می فهمند عذاب می کشند وآنان که نمی فهمند عذاب می دهند.
(دکتر علی شریعتی)
به نظر من عشق و علاقه زیاد به تداوم در امر یادگیری عامل بسیار مهمی است. من در دوران کودکی آموختم که زیاد کتاب بخوانم. بیل گیتس
خیلی جالب است که امروزه می توان در باره موضوعات مختلف مورد علاقه به سراغ کامپیوتر رفت.
با وجود کامپیوتر به دست آوردن اطلاعات مورد علاقه و توجه به صورت آنلاین بسیار ساده تر شده است.
من معتقدم که داشتن این نوع کنجکاوی درباره جهان به هرکسی کمک می کند پیشرفت کند. فرقی نمی کند تصمیم داشته باشی چه کاری را دنبال کنی.بیل گیتس
هر گاه خبرهای بد را به عنوان یک نیاز به تغییر و نه یک خبر منفی پذیرفتید، شما از آن شکست نخورده اید، بلکه چیزهای تازه ای از آن آموخته اید. بیل گیتس
در زندگی، همه چیز دادگرانه نیست؛ بهتر است با این حقیقت کنار بیایید. بیل گیتس
یکی از داراییهای شرکت ما، "پندار آدمی" است. اگر شما همهی ساختمانها و زمینها و انبار لوازم سختافزار و سایر لوازم گرانبهای دیگر و هر آنچه لمس کردنی باشد را از ما بگیرید، هیچ پیشامدی برای ما رخ نخواهد داد؛ چرا که ارزش شرکت ما به نیروی اندیشهی آدمی بستگی دارد و دیگر هیچ! بیل گیتس
اگر برای یک اشتباه هزار دلیل بیاورید،در واقع هزار و یک اشتباه از شما سرزده است. ابن سینا
نشان دوست نکو آنست که خطای تو را بپوشاند ،تو را پند دهد و رازت را آشکار نسازد. ابن سینا
تجربه بالاتر از علم است. ابن سینا
هر که دنیا خواهد ،دانش آموزد و هر که آخرت خواهد در عمل کوشد. ابن سینا
چیزی که دانش می آراید راستی است. ابن سینا
هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست. ابن سینا
کسی که به تمرینهای بدنی میپردازد به هیچپ دارویی نیاز ندارد ،درمان او در جنبش و حرکت است. ابن سینا
تعصب در دانش و فلسفه مانند هر تعصب دیگر نشانه خامی و بی مایگی است و همیشه به زیان حقیقت تمام می شود. ابن سینا
برخی چنان سرگرم میراث علمی گذشتگانند که فرصت مراجعه به عقل خود را ندارند و اگر هم فرصتی دست آورند حاضر نیستند اشتباهات و لغزش های آنان را اصلاح و جبران کنند. ابن سینا
نیک بخت ترین مردم کسی است که کردار را به سخاوت بیاراید و گفتار به راستی. ابن سینا
انسان ، هر زمان از پیشامد آینده درباره ی خود اندیشید و از آن ، بیم هراس در خاطرش نشاند،آن خطر ،زودتر او را تعقیب می کند. ابن سینا
موسیقی ،صدای خداست. ابن سینا
هر کس عادت کند که به هر دلیل هر حرفی را باور کند،از صورت انسانی خارج می شود. ابن سینا
یاداشت
براستی این موسیقی چیست که همه اندیشمندان و انسانهای بزرگ و وارسته به آن تاکید دارند موسیقی صدای خداست موسیقی جلا دهنده روح است با موسیقی می توان حتی گلها را به رقص در اورد و یا گلها با موسیقی بهتر رشد می کنند همه اینها گفته شد تا بدانیم که چه چیزی را در این دنیا داریم از دست می دهیم با موسیقی می توان زندگی را شادت کردموسیقی حتی می تواند خیلی از بیماریهای روحی و روانی را علاج کند موسیقی می تواند دلها را به هم نزدیک کند موسیقی می تواند اثر مثبتی در یادگیری بهتر درسها و حتی اندیشیدن به ما کمک کند موسیقی دهن را پویا و احساس را کنترل می کند پس بکوشیم هر روز با گوش دادن به موسیقی مورد علاقه خود کمی از فضای آشفته این دنیا خارج شویم و روحمان را طراوت تازه ببخشیم .