عکس های باور نکردنی از طبیعت ایران(چو ایران نباشد تن من مباد)
عکس های باور نکردنی از طبیعت ایران(چو ایران نباشد تن من مباد)
نام هاو نشانه ها در جامعه
نابینایان رادر این شهر نمى بینیم . تابلوها و علائم، این معلمان بى زبان که صبح تا شب براى ما به صورت رایگان آموزش مى دهند، کلاس مى گذارند تا به ما بفهمانند که راه درست کدام است. معلمانى که برخى از مواقع مورد اصابت شاگردان بى فرهنگ نیز قرار مى گیرند و گاهى هم برخى از سارقان که به کاهدان مى زنند، اقدام به سرقت آنها مى کنند
استفاده از تابلوها، علائم و نشانگرها در دنیاى پیشرفته ارتباطات و کاهش عامل نیروى انسانى در راهنمایى مردم در اماکن مختلف مانند خیابانها، متروها، فروشگاه ها کاربرد وسیع ترى یافته و حتى یکى از عوامل موفقیت مدیریت شهرى به شمار مى آید. در دنیاى با فرهنگ و متمدن امروزى براى هر سؤالى نیازى نیست که وقت کسى گرفته شود، تمامى تابلوها و علائم همواره راهنما و معلم قشر عظیمى از کسانى هستند که سؤالات متعددى دارند.
عبور از یک خیابان یکطرفه، دور زدن ممنوع، به سمت پمپ بنزین، تابلوهاى نشانگر محدودیت سرعت همه و همه براى راحتى در زندگى شهرى امروزه طراحى شده است. اما سؤال این است آیا این علائم و نشانگر ها دقت و صحت کافى دارند تا بتوانند نیازها را پاسخ داده و راهنماى اشتباهى براى دیگران نباشند. با نگاهى کارشناسى و فراگیر و مدیریت کیفیت در بکارگیرى این تابلوها متوجه این نکته مى شویم که بین این علائم باید تعاملاتى برقرار باشد تا بتواند به نحو ساده و راحت جوابگوى افراد مختلف باشد. تابلوها باید با یکدیگر حرف بزنند، همدیگر را پشتیبانى نمایند، برخلاف هم صحبت نکنند، علیه هم اقدام نکنند، در سطح یک شهر، یک فرودگاه، یک سازمان خدماتى که روزانه تعداد کثیرى از مردم به آن مراجعه مى کنند، بکارگیرى تابلوها و علائم و هدایت صحیح یک مشترى از اهمیت ویژه اى برخوردار است، در یک فرودگاه تابلوهاى نشان دهنده صحیح هدایت کننده مسافر براى دریافت کارت پرواز و انتقال به سالن ترانزیت، یا تابلوهاى نشان دهنده محل نمازخانه یا سرویس هاى بهداشتى و طرز نصب آنها مى تواند از نارضایتى تعداد کثیرى از مردم جلوگیرى کند. نصب اشتباه یک تابلو ممکن است مسافرین را اشتباهى به مسیرهاى ناخواسته هدایت کند.
در یک بیمارستان بکارگیرى خطوط رنگى و هدایتگر مى تواند براحتى بیماران و همراهان آنها را به بخش هاى مورد نظر هدایت نماید، برخى از بیمارستانها براى این کار از خطوط رنگى در کف سالن ها یا در کناره دیوار استفاده مى کنند و تنها کافى است بیمار با نگاه بر آنها مسیر خود را پیدا کند، حال سؤال این است که اگر فردى نابینا باشد، چه کار مى توان انجام داد و بیمار را چگونه مى توان به بخش مورد نظر هدایت کرد، در ژاپن براى این منظور از سرامیک هاى برجسته استفاده مى شود و فرد نابینا کافى است براى پیمودن یک مسیر با پاى خود کف سالن را لمس کند، البته این موضوع در اکثر اماکن عمومى ژاپن کاربرد دارد، از خیابانهاى شهر، چهارراهها و متروها مى توان نمونه اى از این معابر براى افراد نابینا نام برد. همچنین بکارگیرى صداى سوت در چهارراهها براى اعلام قرمز بودن چراغ براى عابرین را مى توان نمونه اى از علائم و اصوات نام برد که براى راحتى مردم طراحى مى شود. در اکثر تقاطع ها و در کنار خطوط عابر پیاده در کشورهاى توسعه یافته شاهد صداى نواختن زنگ ملایم در هنگام سبز شدن چراغ هستیم، با شنیدن صداى این زنگ عابرینى که نابینا هستند براحتى مى توانند این مسیر را بپیمایند، حال در نظر بگیرید که برخى از عابرین بیناى ما این اصل را رعایت نمى کنند چه برسد !!!از سوى دیگر مى توان حدس زد که امکان خطا در نواختن اشتباهى این زنگ ها چه ضربه سنگینى را مى تواند براى جامعه داشته باشد.
در یک شهر نیز علائم راهنمایى و رانندگى و طرز بکارگیرى صحیح آنها نیز نقش مؤثرى در کاهش حجم ترافیک دارند، محل نصب تابلوها از نکته هاى مهمى است که در برخى از موارد ضرورى است . مسئولان محترم راهنمایى و رانندگى نسبت به این موضوع دقت بیشترى بخرج دهند، اکثر تابلوها در سرپیچ ها نصب شده اند، آنهم بعد از پیچ، این موضوع منجر به ایجاد ترافیک در تقاطع ها و همچنین تصادف و در خیلى از موارد عبور اشتباه از یک مسیر درپى داشته و راننده براى ادامه مسیر خود مجبور به حرکت دنده عقب و برگشت به سمت تقاطع مى کند. این موضوع براى خروجى هاى اتوبان شهید حکیم به سمت کردستان شمالى و اتوبان همت به سمت مدرس شمال و جنوب بیشتر به چشم مى خورد، در خروجى اتوبان همت و خروجى مدرس، زیر پل هاى فجر شاهد نصب تابلو مدرس شمال و جنوب هستیم، اگر راننده اى خطاى چشم داشته باشد که نباید باشد و یا پشت سر یک اتوبوس قرار گرفته باشد، قادر نخواهد بود مسیر را تشخیص دهد و ناخواسته ممکن است مسیر را اشتباه برود، همچنین در برخى از خروجى ها شاهد نصب تابلوهاى نشاندهنده زیادى هستیم که وقتى راننده به تقاطع نزدیک مى شود باید در یک نگاه کوتاه و سریع تمامى تابلوها را مطالعه نماید. حال در نظر بگیرید در کنار این تابلوها، تابلوهاى متعدد تبلیغاتى نیز وجود داشته باشد، در این صورت امکان تصادف را مى توان پیش بینى کرد. این امر بویژه در فصول بارانى و برفى یا هواى مه آلود که دامنه دید کاهش پیدا مى کند حاد تر خواهد شد.
باید این واقعیت را در نظر داشت که در پیچ ها و در محیط پرتردد و ترافیک امکان مطالعه این شعارهاى پسندیده نخواهد بود و توصیه مى شود در مسیرهایى از این شعارها استفاده شود که فاصله تابلو و راننده کافى بوده و فضاى مناسبى وجود داشته باشد.
یکى دیگر از موارد مهم نام گذارى مراکز و اماکن عمومى است که مى تواند نقش مناسبى در هدایت مردم داشته باشد. اتوبان، بزرگراه، آزاد راه و بکارگیرى تابلوهاى مناسب هرکدام و استفاده صحیح نام مناسب با فرهنگ ایرانى از مواردى است که باید بدان توجه کرد، با نگاهى به تابلوهاى زرد رنگ که نشان دهنده مترو است متوجه این نکته خواهیم شد که براستى این تابلو نشانگر مترو است، قطار زیر زمینى، قطار شهرى یا کدامیک از اینها است، جالب است که بدانیم از زمانى که مترو در تهران راه اندازى شده است و تابلوهاى نشانگر متروها نصب شده است هیچ گونه اسمى براى این مراکز انتخاب نشده است، روى تابلوها نوشته شده است «به طرف ایستگاه میرداماد» یا به طرف ایستگاه حقانى و مانند اینها ولى گفته نشده است «به طرف ایستگاه متروى میرداماد یا متروى حقانى» اگر هنوز بعد از گذشت چندین سال کلمه مترو انتخاب نشده است پس بهتر است این کار را بکنیم. در اکثر کشورها از حرف بزرگ M براى نشان دادن ایستگاه مترو استفاده مى شود درحالى که در شهر تهران از آرم شرکت متروى ایران استفاده شده است و البته بیشتر شبیه لیفت تراک است تا قطار.باید این واقعیت را قبول کرد که سازمانها در قبال مردم مسئولیت دارند و به این دلیل است که استانداردهاى مخصوص سازمانهاى مدنى در اکثر کشورها بکارگرفته مى شود. مسئولیت اجتماعى یک سازمان امروزه یکى از مهمترین استانداردهاى مدیریتى است که سازمانهاى مرتبط با جامعه از آنها استفاده مى کنند، البته ناگفته نماند که طرح تکریم ارباب رجوع چندسالى است توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزى به دستگاههاى دولتى ابلاغ شده است و برخى از سازمانها در این زمینه قدم هاى مثبتى را برداشته اند. سخن آخر این که نگاه مدیریت کیفیت به تمامى عوامل ایجاد کننده رضایت مندى مردم به عنوان مشتریان و بهبود مستمر آن نگاهى است که همه مدیران و کارشناسان سازمان ها مى توانند با استفاده از آن به بهبود وضع شهرى و مدیریتى جامعه خود بپردازند. امید است این رویکرد در کشورما همه روزه با عمق بیشتر در سازمانهاى عمومى بتواند رضایتمندى جامعه را به همراه داشته باشد.یاداشت
اینها گوشه ای از مشکلات درون شهری در کشور است که برای رفع آن به یک همکاری عمومی نیاز دارد تا بتوانیم در نظم بخشیدن در مجامع عمومی کشور دقت و ظرافت به خرج دهیم نظم و انضباط یکی از ارکان مدیریت شهری در دنیای پیشرفته است انها برای هر قشری از جامعه برنامه خاصی دارند برای نابینایان علاءم مخصوص،برای سالمندان امکانات باالقوه و پارکهای مجهز ،برای زنان برنامه ویژه ،برای کودکان ابزارهای اموزشی وبرای دوچرقه سواران خطهای ویژه و همچنین برای جلو گیری از الوده شدن هوای پاک با قاطیعت جلوی خودروهای فرسوده (اگر باشد )را از مبداء می گیرند نه در خیابانها،این است دنیای که ازآن صحبحت می کنیم.
قصه آدم، قصه یک دل است و یک نردبان. قصه بالا رفتن، قصه پله پله تا خدا. قصه آدم، قصه هزار راه است و یک نشانی.قصه جستوجو. قصه از هر کجا تا او.قصه آدم، قصه پیله است و پروانه، قصة تنیدن و پاره کردن. قصه به درآمدن، قصه پرواز...
من اما هنوز اول قصهام؛ قصه همان دلی که روی اولین پله مانده است، دلی که از بالا بلندی واهمه دارد، از افتادن.
پایین پای نردبانت چقدر دل افتاده است!دست دلم را میگیری؟ مواظبی که نیفتد؟
من هنوز اول قصهام؛ قصه هزار راه و یک نشانی.نشانیت را اما گم کردهام. باد وزید و نشانیات را بُرد.
نشانیات را دوباره به من میدهی؟ با یک چراغ و یک ستاره قطبی؟
من هنوز اول قصهام. قصه پیله و پروانه، کسی پیله بافتن را یادم نداده است. به من میگویی پیلهام را چطوری ببافم؟پروانگی را یادم میدهی؟
دو بال ناتمام و یک آسمان
من هنوز اول قصهام. قصه...
سخنان زیبا و آموزنده از پائولو کوئیلو
کشتی در ساحل بسیار امن تر است، اما برای این ساخته نشده است.
لازم نیست آدم از کوهی بالا رود تا بفهمد بلند است.
به خاطر ترس از دست دادن، چه چیزهایی را از دست داده ایم. پائولو کوئیلو
انسان باید از گذشته رها شود و از میان راههایی که به او پیشنهاد می شود، بهترین را برگزیند . پائولو کوئیلو
از دست دادن بخشی از چیزی، بهتر است تا از دست دادن کل آن چیز. پائولو کوئیلو
بسیاری از اوقات ما خودمان استعدادهایمان را می کشیم، چرا که نمی دانیم با آنها چه کنیم.پائولو کوئیلو
مهم این نیست که چقدر زندگی می کنیم مهم این است که چگونه زندگی می کنیم. پائولو کوئیلو
جوانی که فراموش می کند شاخه گلی به محبوبش بدهد، سرانجام وی را از دست خواهد داد. پائولو کوئیلو