وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

سیاست های فرهنگی در تفکیک جنسیتی


سیاست های فرهنگی در تفکیک جنسیتی



حرف روز 
چرا تفکیک جنسیتی



آیا تاکنون به این فکر کرده ایم که چرا بسیاری از سیاست های رسمی فرهنگی نه تنها با شکست مواجه می شود بلکه با نتایج معکوس نیز مواجه می شود؟سیاست های جنسیتی از این جمله است. این روزها هم از زمین و زمان بحث تفکیک جنسیتی می بارد: به طوری که چیزی نمانده مدالی هم شاید با عنوان مدال غیرت تهیه و به تفکیک کنندگان تقدیم شود. اهمیت موضوع آنقدر شده که خطیب محترم نماز جمعه تهران با رسایی هرچه تمام تر اعلام کردند که: «کار شهردار تهران در اجرای طرح تکریم زنان مهم تر از احداث تونل نیایش و بوستان ولایت بود». گویی که زنان این کشور پیش از این و 35 سال پس از انقلاب مورد تکریم نبوده اند و حتی در دوره 9 ساله آقای شهردار تکریم نشده و اکنون مکرم شناخته شده اند. جالب اینکه تکریم آنان مهم تر از ساختن پل نیایش دانسته شده و معلوم نیست که آقای شهردار چرا پیش از انتخابات اقدام به این عمل مهم نکردند و مانور تبلیغاتی خود را بر کارهای عمرانی متمرکز کردند؟ جالب تر اینکه در همان نماز جمعه و از سوی همان خطیب محترم گفته شده است که «توقع ما از دولت محترم این است که در گرانی ها به داد مردم برسند. دارد دیر می شود». معلوم نیست چرا باید دولت فعلی مسوولیت کاری را عهده دار شود که از نتایج دولت قبلی مورد حمایت خطیب محترم است؟ آیا بهتر نبود که به جای تورم و این جور چیزهای کم اهمیت!! از دولت می خواستند کار بسیار مهم تکریم بانوان را در ادارات دولتی به سرانجام برسانند تا ماموریت خود را به نحو اکمل به پایان رسانده باشند؟ بگذریم. پرسش این است که چرا این اتفاقات پس از گذشت 35 سال از انقلاب در حال رخ دادن است؟ چرا موقع انتخابات و زمان هایی که نیاز به حضور ملی مردم در عرصه داریم، چنین مواردی مطرح نمی شود؟ حتما به یاد دارید که تبلیغات انتخاباتی بسیاری از همین آقایان اصولگرا موافقتی با این نحوه برخوردها نداشت. بنابراین طرح این گونه مسائل در چنین موقعیتی را می توان در ذیل یکی از احتمالات زیر توصیف کرد.
    
    1- این احتمال وجود دارد که کل موضوع ساختگی بوده و ناشی از هیچ دغدغه جدی و عینی نباشد. در این صورت طرح قضیه برای حمله به دولت یا نیروهای رقیب و اثبات خود و فرار از پاسخگویی در برابر شکست های سیاسی و اقتصادی سال های اخیر و برای یارگیری جدید سیاسی است. طبعا به نوعی زدن نعل وارونه هم است. به ویژه اینکه این روزها شاهد آشکار شدن سیاست های غلط گذشته هستیم و مردم بیش از پیش متوجه ابعاد فاجعه بار نتایج سیاست های دولت قبل می شوند البته این به آن معنا نیست که همه افراد درگیر این ماجرا آگاهانه چنین شیوه یی را برای رد گم کردن برگزیده اند.
    چه بسا برخی از آنان هم به صورت غریزی در پی یافتن راهی برای خروج از انفعال درآمده اند و نزدیک ترین راه را این یافته اند.
    
    2- یک احتمال دیگر این است که شاهد انقلاب و خلق ارزش های جدیدی هستیم و عده یی از افراد پس از 35 سال متوجه شده اند که سیاست های سه دهه گذشته مطابق اسلام واقعی نبوده و به نتیجه نرسیده است و باید شیوه های جدیدی را آزمایش کرد. به ویژه اینکه برخی از این شیوه ها در کشورهای همسایه ایران در حال تکرار است و اصالت و اعتبار آن برای عده یی از این افراد قطعی و یقینی است و می خواهند از رقبای خود در منطقه عقب نمانند. به همین دلیل هم توجه خود را بر مساله زن و جنسیت متمرکز کرده اند.
    
    3- ولی یک احتمال دیگر هم هست و آن اینکه عده یی چنین استدلال کنند که حضور بانوان و آقایان در محیط های اداری و دانشگاهی در کنار یکدیگر در دو دهه اول انقلاب مشکل آفرین نبوده ولی این اختلاط در دوره اصولگرایی مشکل ساز شده است. به همین دلیل هم تا سال 84 کسی به این مسیر نمی رفت که سیاست جداسازی را در عرصه عمومی پیشه کند. ولی طی سال های اخیر اختلاط در عرصه عمومی موجب عوارض اخلاقی شده و لذا برخی افراد درصدد جداسازی جنسیتی در این عرصه شده اند. این خوشبینانه ترین حالت نسبت به انگیزه این افراد است، زیرا در غیر این صورت نمی توان برای این پرسش پاسخی یافت که چرا اجرای چنین برنامه یی به ذهن نیروهای اولیه انقلاب نرسید، اما اکنون سیاستمداران نسل های بعدی متوجه این کاستی و انحراف شده اند؟
    بنابراین با فرض خوشبینانه فوق، این پرسش را می توان مطرح کرد که اگر در حال حاضر چنین اختلاطی سبب دامن زدن به روابط ناسالم می شود، در این صورت باید به این نتیجه رسید که با حذف اختلاط در عرصه عمومی نمی توان این مشکل را حل کرد. همچنان که در گذشته هم وجود اختلاط موجب مشکلی نشده بود. ریشه چنین وضعی در جای دیگر است و تا وقتی که آن ریشه شناسایی نشود، مشکل مذکور همچنان باقی خواهد ماند. ریشه این مشکل در نگاه جنسیتی اصولگرایان به مرد و زن در هر محیطی از جمله محیط کار است. در واقع آنان در محیط کار به افراد نگاهی جنسیتی دارند که منشا این بحران است. فراموش نکنیم که این مشکل هم در دوره ناب اصولگرایی به وجود آمده و ناشی از تبعات و شیوه مدیریت آنان است و حتی اگر گفته شود مشکل در دوره اصلاحات ایجاد شد، باید پرسید پس چگونه اصولگرایان نتوانستند در دوره هشت ساله خود آن را حل کنند؟ چه بسا اقدامات دولت اصولگرا در تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها، بحران را بیشتر کرد. نمونه اش آمار و ارقامی است که در این زمینه از سوی نهادهای مسوول ارائه می شود. بنابراین با قاطعیت می توان گفت که اقدامات اخیر ربطی به غیرت و بی غیرتی ندارد. مساله فقط یکی از حالات زیر است، یا نعل وارونه زدن یا تجدیدنظر در اصول و ارزش های اولیه انقلاب یا استیصال از نتایج ناخواسته اقدامات اصولگرایان. همه کوشش های دولت اصولگرا برای اصولگرا کردن مردم، نتیجه عکس داد. به جای اجرای عدالت و پیشرفت، خلاف آن یعنی فقر به بار نشست. به جای رشد معنویت، مادیت محض به ارمغان آوردند. جامعه به جای فراقومی فکر کردن، به فرقه گرایی سوق داده شد. به جای افزایش جمعیت و ازدواج به کاهش ازدواج و جمعیت انجامید و خلاصه سرانگبین اصولگرایی، صفرا فزود. یکی از ریشه های این رفتار، ناتوانی اصولگرایان در تطابق با خواسته ها و ارزش های جاری مردم است. گمان می کنند که از طریق ابزارهای رسمی و دولتی و با تکیه بر قدرت آن می توان هر ارزش و رفتاری را به جامعه حقنه کرد. تا وقتی این ذهنیت اصلاح نشود، درِ اصولگرایی همچنان بر همین پاشنه ناصواب خواهد چرخید.

خانم مریم میرزاخانی افتخار زنان با هوش ایرانی با کسب مدال فیلدز در رشته ریاضیات ایرانیان را در جهان سر افراز کرد


خانم مریم میرزاخانی افتخار زنان با هوش ایرانی  با کسب مدال فیلدز در رشته ریاضیات ایرانیان را در جهان سر افراز کرد

مریم میرزاخانی در گفت‌وگو با روزنامه «گاردین»:
بردبار باشید تا زیبایی ریاضیات را درک کنید
ترجمه: فرشید دبیرزاده
«مریم میرزاخانی» اولین زنی است که مدال«فیلدز» را دریافت کرده است. این مدال بالاترین و معتبرترین جایزه در رشته ریاضیات به‌شمار می‌رود. خانم «میرزاخانی» 37سال دارد و ایرانی است. وی دوره «پی‌اچ‌دی» خود را در سال 2004 در دانشگاه هاروارد به اتمام رسانده است. در دانشنامه‌اش چگونگی محاسبه حجم‌های «ویل‌-پترسون» فضاهای مدول‌های سطوح محدود «ریمن» را بررسی کرده است. علایق مطالعاتی او شامل تئوری «تیک مولر»، هندسه هایپربولیک (هذلولی)، تئوری ارگودیک و هندسه سیمپلکتیک است. وی در حال حاضر پروفسور (استادتمام) ریاضیات در دانشگاه استنفورد آمریکاست و بیشتر در مورد ساختارهای هندسی در سطوح و تغییر شکل آنها تحقیق می‌کند. انیستیتو ریاضیات «کِلِی» گفت‌وگویی را با وی انجام داده است که 12 آگوست 2014 در «گاردین» منتشر شد. در ادامه این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم.

 کمی از خاطرات دوران کودکی خود در مورد ریاضیات برایمان بگویید!
بچه که بودم می‌خواستم نویسنده شوم. خواندن کتاب‌های داستان هیجان‌انگیزترین کار من بود. در واقع هر چیزی را که می‌توانستم پیدا کنم، می‌خواندم. تا قبل از سال آخر دبیرستان، هرگز فکرش را هم نمی‌کردم که تحصیلاتم را در رشته ریاضی ادامه دهم. خانواده من سه‌فرزند داشتند. پدر و مادرم حامی و مشوق‌های خوبی برای ما بودند. برایشان مهم بود که ما مشاغل خوب و رضایت‌بخشی داشته باشیم ولی آنقدر که این موضوع برایشان مهم بود، کسب موفقیت و پیروزی برایشان اهمیت نداشت. محیط زندگی من، از بسیاری جهات محیط فوق‌العاده‌ای بود، گرچه در آن دوران سخت، جنگ ایران و عراق در جریان بود. کسی که مرا به طور کلی به علم علاقه‌مند کرد، برادر بزرگترم بود. او آنچه را که در دانشگاه می‌آموخت، برایم بازگو می‌کرد. شاید اولین خاطره من از ریاضیات، مربوط به وقتی است که او راجع به مساله‌ای برایم گفت که چگونه می‌توان اعداد 1 تا 100 را باهم جمع کرد. فکر می‌کنم که او این مطلب را که چگونه «گوس» این مساله را حل کرد، در یک مجله علمی خوانده بود. این راه‌حل برایم بسیار جالب بود. این اولین‌باری بود که از یک راه‌حل زیبا لذت می‌بردم، گرچه خودم نتوانسته بودم این راه‌حل را پیدا کنم.
 چه رویدادها یا افرادی به‌طور ویژه در آموزش ریاضی به شما تاثیر داشتند؟
من از بسیاری جنبه‌ها، انسان خوش‌اقبالی بودم. وقتی که دبستان را تمام کردم، جنگ هم به پایان رسید. اگر من 10سال زودتر به دنیا آمده بودم، هرگز فرصت‌های بزرگی را که بعدها به دست آوردم، نمی‌توانستم به دست بیاورم. من در تهران به مدرسه خوبی به نام «فرزانگان» می‌رفتم که معلم‌های بسیار خوبی داشت. در همان هفته اول مدرسه راهنمایی، با دوستم «رویا بهشتی» آشنا شدم. داشتن دوستی که علایق مشترکی با ما داشته باشد، بسیار ارزشمند و به حفظ انگیزه در انسان کمک می‌کند. مدرسه ما در تهران در نزدیکی خیابانی قرار داشت که پر بود از کتابفروشی‌های مختلف. به یاد دارم که طی‌کردن این خیابان شلوغ و رفتن به کتابفروشی، چقدر برایمان هیجان‌انگیز بود. ما در تهران اجازه نداشتیم مثل اینجا کتاب‌ها را در کتابفروشی ورق بزنیم و بررسی کنیم (و در نتیجه کتابی را که واقعا به دردمان می‌خورد، انتخاب کنیم)، به همین دلیل، در آخر تعداد زیادی کتاب‌ را به طور اتفاقی می‌خریدیم و از کتابفروشی بیرون می‌آمدیم. مدیر مدرسه‌مان هم زن بسیار مصمم و بااراده‌ای بود و بسیار تلاش می‌کرد تا ما همان فرصت‌ها و امکاناتی را داشته باشیم که مدارس پسرانه داشتند. بعدها من در المپیادهای ریاضی شرکت کردم که باعث شد درباره مسایل سخت‌تری فکر کنم. من که در آن زمان نوجوان بودم، از مقابله و رویارویی با مسایل دشوار خشنود می‌شدم. ولی مهم‌تر از همه آنکه، در دانشگاه شریف با دوستان و ریاضیدانانی آشنا شدم که الهام‌بخش من شدند. هرچه بیشتر به ریاضیات می‌پرداختم، هیجان‌زده‌تر می‌شدم.
 می‌توانید تفاوت‌های آموزش ریاضی در ایران و آمریکا را برایمان شرح دهید؟
پاسخ‌دادن به این سوال برایم مشکل است زیرا من در آمریکا فقط در چند دانشگاه‌ تحصیل کردم و چیز زیادی درباره آموزش‌های دبیرستانی اینجا نمی‌دانم. باید بگویم نظام آموزشی در ایران به گونه‌ای نیست که مردم اینجا تصور می‌کنند. وقتی در هاروارد فوق‌لیسانس و دکترا می‌خواندم، باید دایم به مردم توضیح می‌دادم که من در ایران اجازه داشته‌ام با وجود زن‌بودنم، وارد دانشگاه شوم. درست است که در ایران، پسران و دختران باید در مدارس جداگانه درس بخوانند، ولی این موضوع مانع از شرکت آنها در المپیادها یا اردو‌های تابستانی نمی‌شود. ولی با این‌همه نظام آموزشی در ایران و در آمریکا تفاوت‌های بسیاری با هم دارند. در ایران باید قبل از ورود به دانشگاه، رشته‌ات را انتخاب کنی. یک آزمون سراسری برای ورود به دانشگاه‌ها وجود دارد. همچنین بیشتر روی حل مساله کار می‌کردند تا گرفتن دروس پیشرفته، حداقل در کلاس دانشکده ما که این‌طور بود.
 چه چیزی شما را به سوی مساله‌های ویژه‌ای که مورد مطالعه قرار داده‌اید، جذب کرد؟
من قبل از ورود به هاروارد، بیشتر روی اتحادها و جبر کار کرده بودم. همیشه از تحلیل‌های پیچیده لذت می‌بردم ولی چیز زیادی از آنها نمی‌دانستم. به گذشته که نگاه می‌کنم می‌بینم کاملا ناتوان بودم. باید موضوعات زیادی را یاد می‌گرفتم که بیشتر دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه‌های خوب آمریکا آنها را می‌دانند. کم‌کم در سمینارهای غیررسمی شرکت کردم که «کورت مک‌مولن» آنها را ترتیب می‌داد. البته من در بیشتر اوقات، حتی یک کلمه از حرف‌های سخنرانان را هم نمی‌فهمیدم؛ ولی می‌توانستم برخی نظرهایی را که «کورت» می‌داد، بفهمم. از اینکه او چگونه می‌توانست همه‌چیز را ساده و ظریف مطرح کند، لذت می‌بردم؛ بنابراین برخی اوقات سوال‌هایی را با او مطرح می‌کردم و راجع به مساله‌هایی که از این بحث‌های مفید به دست می‌آمد، فکر می‌کردم.
 آیا ممکن است تحقیقات خود را به زبان ساده توضیح دهید؟ آیا این تحقیقات در سایر حوزه‌های علوم هم کاربرد دارند؟
بیشتر مساله‌هایی که من روی آنها کار می‌کنم، به ساختارهای هندسه سطحی و تغییرشکل‌های‌شان مربوط است، به‌خصوص فهم سطوح هایپربولیک (هذلولی) برایم جالب است. گاهی خواص یک سطح هایپربولیک ثابت را با مطالعه یک فضای مدولی که همه پارامترهای ساختارهای هایپربولیک را در یک سطح توپوگرافیک خاص مشخص می‌کند، بهتر می‌توان درک کرد. این فضاهای مدولی، ویژگی‌های هندسی زیادی نیز دارند و به شکل طبیعی و مهمی در هندسه جبری، هایپربولیک و دیفرانسیل ریشه دارند. پیوندهایی هم با فیزیک نظری، توپولوژی و اتحادها دارند. برایم بسیار جالب است که یک مساله را از دیدگاه‌های مختلف بررسی و تحلیل کنم.
 چه موقع حس می‌کنید پاسخ زحماتتان را گرفته‌اید؟
بهترین بخش کار، لحظه‌ای است که می‌گویم «آهان» (یعنی همان لحظه‌ای که به راه‌حل یا جواب مساله برسم)، یعنی وقتی از کشف فهم یک چیز جدید به هیجان می‌آیم و لذت می‌برم و این درست زمانی است که احساس می‌کنم به نوک قله رسیدم و مفاهیمی را که قبلا نمی‌دانستم، برایم کاملا روشن شده‌ است. ولی در بیشتر اوقات، ریاضیات برای من شبیه راه‌رفتن در مسیری طولانی است که حدود و پایانی ندارد. بحث درباره ریاضیات با همکارانی که سوابق و گرایش‌های مختلفی دارند، یکی از بهترین روش‌های پیشرفت است.
 برای کسانی که می‌خواهند در زمینه ریاضیات بیشتر بدانند، چه توصیه‌ای دارید؟ ریاضیات چیست و نقش آن در جامعه چگونه است؟
سوال سختی است. من فکر نمی‌کنم همه باید ریاضیدان شوند، ولی معتقدم بسیاری از دانش‌آموزان آن‌طور که باید و شاید به ریاضیات نمی‌پردازند. من در دوره راهنمایی حدود دو سال ریاضیاتم خوب نبود. حوصله فکرکردن درباره آن را نداشتم. می‌دانم که ریاضیات ممکن است خشک و بی‌روح و بی‌فایده به نظر آید. ریاضیات، زیبایی خود را فقط به کسانی نشان می‌دهد که با صبر و بردباری آن را دنبال کنند.
-----------------------------------------------------
 
 

 
  

وزیر علوم بهترین ها را رییس دانشگا ها کرد(حمایت از دانا حفاظت از رای مردم)


وزیر علوم بهترین ها را رییس دانشگا ها کرد(حمایت از دانا حفاظت از رای مردم)

سعید سهراب‌پور رییس سابق دانشگاه شریف:
همه می‌دانند «‌دانا»بهترین‌ها را رییس دانشگاه کرد
فاطیما فردوس: مخالفان وزیر علوم در نخستین ماه‌های کاری او انتقادها و اتهامات متعددی به رضا فرجی‌دانا وارد کرده‌اند. انتقادها، به‌ویژه از زمان رونمایی وزارت علوم از پرونده بورسیه‌های غیرقانونی شدیدتر شده است. البته برخی منتقدان، درجه علمی روسای منصوب‌شده را از جمله دلایل استیضاح وزیر علوم برشمرده‌اند. براین اساس «شرق» کارنامه وزیر علوم را از دیدگاه سعید سهراب‌پور، عضو پیوسته فرهنگستان علوم، چهره ماندگار دانشگاهی کشور، استاد کنونی و رییس سابق دانشگاه صنعتی شریف به بررسی گذاشت. سهراب‌پور معتقد است وزیر علوم بهترین افراد را در وزارت علوم منصوب کرده و موفقیت استیضاح‌کنندگان، اثر ناگواری بر دانشگاه و دانشگاهیان باقی خواهد گذاشت.
 به نظر شما در مقطع کنونی استیضاح به صلاح دانشگاه‌های کشور است؟
خیر. الان در آستانه ‌سال‌تحصیلی، بسیار موقعیت بدی است، برای اینکه دانشگاه‌ها تازه می‌خواهند شروع به کار کنند و دانشگاه خود ما (شریف) هنوز رییسش معلوم نشده. به همین دلیل زمان خوبی برای استیضاح نیست.
 به نظر شما 9ماه، زمان کافی‌ای برای بررسی عملکرد آقای فرجی‌دانا است؟
مسلما یک‌سال برای بررسی عملکرد آقای فرجی‌دانا کافی نیست، ولی فعالیت‌های ایشان قابل‌تقدیر است. یک سری از روسایی که در دانشگاه‌ها منصوب کرده و مشغول به فعالیت هستند را ما می‌شناسیم و به لیاقت کاری آنها واقفیم. الان در دانشگاه‌های تربیت مدرس، خواجه‌نصیر، علم‌وصنعت و دانشگاه صنعتی اصفهان افرادی منصوب شده‌اند که در بهترین جایگاه علمی قرار دارند و درحال‌حاضر بهتر از این افراد نداریم. چه توقعی از فرجی‌دانا دارند؟ ایشان چه‌کسانی را باید منصوب می‌کرده است؟ من را هم همه می‌شناسند. سهراب‌پور جناحی نیست. همه هم می‌دانند.
 بخشی از انتقادهای نمایندگان مجلس معطوف به بحث انتصاب روسای دانشگاه‌هاست. شما با توجه به تجربه مدیریتی‌ای که در دانشگاه شریف داشتید، به‌نظرتان این انتصاب‌ها درست بوده است؟
بله. بله که درست بوده. خیلی هم خوب بوده. ایشان بهترین افراد را منصوب کرده است. دیگر چه‌کار باید بکند؟ بهتر از اینها چه می‌شود؟ این افرادی را که من می‌شناسم همه در بهترین جایگاه علمی قرار دارند. اعضای هیات‌علمی باید رییس دانشگاه را از لحاظ علمی، قبول داشته باشند. باید سابقه خوبی داشته باشد، از لحاظ تجربه اجرایی و مدیریتی در بهترین سطح باشد و از نظر اخلاقی بالاترین مرتبه را به خود اختصاص دهد. این افرادی که ما می‌بینیم در بهترین و بالاترین سطح موجود هستند.
 به نظر می‌رسد مجلس درحال سیاسی‌کاری است. این سیاسی‌کاری چه تبعاتی برای آموزش‌عالی دارد؟
اولا که در مورد همه مجلس نیست، تعداد کمی هستند که شامل سیاسی‌کاری می‌شوند. من چون خودم سیاسی نیستم، نمی‌خواهم سیاسی برخورد کنم. من فکر می‌کنم و تقریبا مطمئنم که ایشان دوباره رای‌اعتماد می‌گیرد. نباید بگوییم چون استیضاح می‌شود حتما عوض خواهد شد. نه! در ضمن، رای‌گیری می‌شود و باید اکثر نماینده‌ها رای بدهند. از آنجایی هم که اکثر نماینده‌ها افراد دلسوزی هستند حتما رای به نفع فرجی‌دانا خواهد بود. درست است که از لحاظ قانونی نماینده حق دارد استیضاح کند و قانون، این حق را به او داده ولی باید از حق قانونی درست استفاده شود.
 شما هم‌اکنون در دانشگاه‌ها فعال هستید. به نظر شما روند رشد علمی با آغازبه‌کار دولت یازدهم متوقف شده است؟
رشد علمی کجا متوقف شده است؟ اتفاقا در یک‌سال اخیر ما بهترین نیروها را استخدام کردیم. خود من در کمیته جذب دانشکده مکانیک شریف هستم. باور کنید بهترین نیروها را استخدام کردیم. از اینها بهتر پیدا نمی‌شود. این افراد به‌عنوان هیات علمی، مشغول به کار هستند. اگر منظور از کندشدن رشد علمی، مقالات «آی‌اس‌آی» است که افرادی که این واژه را به کار می‌برند حتما منظورشان این مقالات است. مقالات «آی‌اس‌آی» کشور از سه‌سال پیش از قله شروع کرد به سرازیرشدن و مربوط به الان نیست. از سه‌سال پیش، این روند نزولی شروع شده. چرا؟ چون ما سه‌سال است داریم می‌گوییم دانشگاه نیاز به تجهیزات دارد. دانشگاه‌ها نیاز به بودجه پژوهشی دارند. وقتی این امکانات در اختیار دانشگاه‌ها قرار گرفته نمی‌شود چه انتظاری دارند؟ بنابراین، از سه‌سال پیش این، روند نزولی مقالات ‌آی‌اس‌آی شروع شده ثانیا این همه ما گفتیم به دانشگاه‌ها از لحاظ تجهیزات پژوهشی توجه کنید، توجه نشد. این را هم بدانید که این‌ نوع فرآیندها زمان‌بر است. یعنی اگر الان شما اقدام کنید سه، چهار‌سال دیگر جواب می‌دهد. الان هم کاهش روند رشد علمی به دلیل سه‌سال پیش است. هیچ وقت این پدیده در عرض یک‌سال جواب نمی‌دهد. چه مثبت چه منفی. الان هم از بودجه‌های پژوهشی دانشگاه‌ها راضی نیستیم. ولی خب ظاهرا وضع مالی کشور جالب نیست. در اولین فرصت باید به دانشگاه‌ها اولویت داده شود. از نان شبمان باید بزنیم بگذاریم برای تجهیزات دانشگاه‌ها.
 درصورتی‌که فرجی‌دانا استیضاح شود چه تبعاتی برای آموزش‌عالی ایران متصور می‌شود؟
من که مطمئنم استیضاح می‌شود و بعد دوباره رای‌اعتماد می‌آورد. ولی اگر استیضاح به این معنی باشد که ایشان عوض شوند، اولا درآستانه ‌سال‌تحصیلی بسیار اثر ناگواری بر دانشگاه‌ها و هیات‌علمی می‌گذارد. ثانیا ما آقای فرجی‌دانا را می‌شناسیم. رییس دانشکده فنی دانشگاه تهران بوده‌اند. رییس دانشگاه تهران بوده‌اند. از لحاظ علمی، مدیریتی، تعهدی و تزینی بسیار برجسته‌اند. حیف است. واقعا حیف است.
 

 
لینک خبر :  http://sharghdaily.ir/?News_Id=41387

ویژگیهای پوپولیسم در ایران


هفتمین ویژگیهای پوپولیسم در ایران درس گفتار «اندیشه و عمل» امام موسی صدر، با موضوع «امام موسی صدر، ستیز با پوپولیسم»، با سخنرانی دکتر محمود سریع القلم برگزار شد.

در این نشست که روز سه‌شنبه، نوزدهم آذر ۱۳۹۲در محل مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر برگزار شد، استاد دانشگاه شهید بهشتی ابتدا تعریفی از پوپولیسم ارائه کرد و سپس، به بررسی تفاوت‌های سیره امام موسی صدر با آن پرداخت و در ادامه، به سؤالات حاضران پاسخ داد.
 
سریع القلم  درباره علت توجه به شخصیت امام موسی صدر گفت: ‌«ما دانشجویان علم سیاست در طول کار خودمان موظف هستیم که درباره یک شخصیت بزرگ کار کنیم، من به واسطه تحولات ایران بعد از انقلاب اسلامی به دنبال فردی می‌گشتم که ضمن آنکه متدین هست، با نظام بین‌الملل در ستیز نباشد و از آن به تناسب ظرفیت‌های جامعه استفاده کند. امام موسی صدر فردی بود با درجه اجتهاد، اما در عین حال با افرادی از شیعه و سنی و مسیحی و سران کشورهای عربی و رییس کارخانه‌های آلمان و سران اتحاد شوروی تعامل داشت. اینکه فردی خودش را از مدارهای اثرگذاری منزوی نکند، ایده‌آل است.»
 
پوپولیسم عوام‌فریبی برای راضی کردن مردم جامعه برای چند روز آینده است
سریع القلم که در آثارش می‌کوشد فرهنگ سیاسی ایرانیان را بازنمایی و مورد واکاوی قرار دهد، انتخاب وجه پوپولیسم ستیزی در شخصیت امام موسی صدر را مرتبط با لایه مسلط در اندیشه و عمل ایرانی خواند. او گفت واژه پوپولیسم که از اصطلاح «پوپولاس» به معنای مردم ساخته شده، در امریکای لاتین متولد شده است. او این واژه را در برابر خردگرایی و عقلانیت و نخبه‌گرایی و تخصص‌گرایی خواند و گفت: پوپولیسم یک نوع مزاج است، یعنی تصمیم‌گیری بر اساس اموری که در گذشته و آینده نزدیک رخ داده است. پوپولیسم نه با گذشته و نه با آینده کاری دارد. پوپولیسم با استدلال و مطالعه کاری ندارد بلکه نوعی عوام‌فریبی برای راضی کردن مردم جامعه برای چند روز آینده است. پوپولیسم که در امریکای لاتین شکل گرفت، ارتباط تنگاتنگی با دیکتاتوری داشت، به طوری که در آن منطقه برای آنکه رهبران سیاسی اقتدارگرا بتوانند حمایت عامه مردم را داشته باشند، به پوپولیسم روی آوردند.
 
حاصل پوپولیسم رضایت کوتاه مدت و تخریب آینده مردم
پوپولیسم یک حس زمانه و خواسته و روحیه مقطعی و کوتاه‌مدت است. معمولا پوپولیسم بی‌ثباتی به همراه دارد. سیاستمدار پوپولیست مردم را در یک فضای محدود مکانی و زمانی و فلسفی محصور می‌کند تا بتواند اهداف خود و گروه مورد علاقه‌اش را پیش ببرد. ما تجربه پوپولیسم را در آلمان نازی دیده‌ایم. در این کشور دیدیم که سیاستمداران چگونه توانستند چنان مسائل را اغراق شده به مردم بنمایانند که بتوانند روح ایشان را تسخیر کنند و قوه استدلالی آنها را به تعطیلی بکشانند. بنابراین پوپولیسم برای دنیای پیچیده امروز یک جریان فکری و سیاسی بسیار خطرناکی است و می‌تواند مردم یک کشور را در یک دوره کوتاهی راضی نگه دارد، اما آینده ایشان را تخریب کند و باعث شود که از پیش‌بینی‌های منطقی فاصله بگیرند و وارد فضاهایی بازگشت‌ناپذیر شوند.
 
ریشه‌های پوپولیسم در روحیه ایرانی
سریع‌القلم پس از بیان این چارچوب نظری از مفهوم پوپولیسم اما به این امر پرداخت که چرا مدعی است که در روحیه ایرانی یک لایه خفته و بعضا فعال پوپولیستی داریم و به همین خاطر تحت تاثیر پوپولیسم قرار می‌گیریم. او گفت که پوپولیسم در ایران دو ریشه تاریخی دارد؛ نخست فقر اقتصادی و دوم فقر فرهنگی و فکری. اگر سوابق کمونیست‌های ایران در 80 سال گذشته را مطالعه کنید درمی‌یابید که بسیاری از آنها از خانواده‌های فقیر و مناطق دور افتاده کشور و با نارضایتی از اوضاع اجتماعی برآمده‌اند و در فضایی که خلأهای فراوانی وجود دارد، به سراغ کمونیسم رفته‌اند. به همین خاطر است که کمونیسم در ایران با مثلا کمونیسم در لهستان قابل مقایسه نیست. در لهستان از کمونیسم تشکل‌های اجتماعی به وجود آمد و با ملی‌گرایی لهستانی مختلط شد و در نهایت وقتی که شرایط مهیا شد به موفقیت لهستانی‌ها برای ایجاد جامعه دموکراتیک انجامید.
 
همراهی کمونیسم و پوپولیسم در ایران
اما در ایران کمونیسم با پوپولیسم همراه شد زیرا ما در ایران همواره دغدغه توزیع نابرابر داشتیم. در طول تاریخ امپراتوری ایرانی به دلیل حاکمیت ظلم و ستم و سرکوب اقوام و جامعه همیشه با مشکل توزیع امکانات و درآمدها مواجه بودیم. علت اینکه ما ایرانیان به واژه عدالت علاقه‌مندیم، هم یک بعد واقعی و هم یک بعد روانی دارد و به دلیل ظلمی است که در بسترهای تاریخ این کشور حضور داشته است. به همین دلیل کمونیسم برای کمونیست‌های ایرانی یک چارچوب فلسفی نشد، بلکه بستری برای مبارزه با نظم و وضع موجود و علاقه به بومی کردن امکانات کشور و فاصله گرفتن از نظم بین‌الملل شد. در نتیجه مبارزه با امپریالیسم از نوع کمونیسم در کنار لایه‌های پوپولیستی چپ ایرانی همراه شد و در نتیجه نگاه‌های منطقی سوسیالیست‌ها نتوانست اجرا شود و جریان کمونیستی با سبک و سیاق احساساتی ایرانی ادامه پیدا کرد.
 
فقر فرهنگی در تعامل با یکدیگر
اما منبع دوم یعنی فقر فرهنگی به مشکل ایرانیان در تعامل با یکدیگر بازمی‌گردد. من در کتاب «اقتدارگرایی در عصر قاجار» به این نتیجه رسیدم که مشکل ما ایرانیان این نیست که افکار متفاوت داریم. برای کشوری که قدمت طولانی دارد، پذیرش افکار متفاوت دشوار نیست. اما مساله اصلی شخص محوری است که ناشی از انعکاس تاریخ استبدادی و شاهنشاهی در روحیه ایرانیان است و ریشه خلقی و شخصیتی دارد. به همین دلیل است که ایرانیان نمی‌توانند با یکدیگر تعامل یابند. در حالی که در کشوری مثل چین مردم به راحتی با یکدیگر تعامل دارند و در نهایت بر اساس یک هرم حزبی یا خانوادگی یا اجتماعی به یک نظر متمایل می‌شوند و بر اساس آن عمل می‌کنند. اما در فرهنگ ایرانیان به محض اینکه با هم اختلاف فکری می‌یابیم از هم جدا می‌شویم. به همین دلیل تاریخ انشعاب در میان هر آنچه تحزب در ایران بوده، بسیار جدی است.
 
امام موسی صدر در برابر پوپولیسم
اما چرا سریع‌القلم معتقد است که امام موسی صدر با پوپولیسم در ستیز بود؟ او در مقام پاسخ به این پرسش گفت: امام موسی صدر 16 سال کار فکری، تربیتی، عقیدتی و اجتماعی کرد و این نشان‌دهنده یک منظومه فکری است. در جامعه ما هزاران ایرانی داریم که ظاهر دینی دارند، اما عملکردشان نشان می‌دهد که در باطن ضد دین هستند. در حالی که عملکرد امام موسی صدر نشان می‌دهد که برای باورها و اعتقادات وقت گذاشت. او نه‌تنها یک نظم فکری داشت، بلکه یک برنامه عملی نیز داشت و به دنبال کادرسازی و تربیت گروه برای اجرای اهدافش داشت. اگر این را با تحولات امروز جامعه ما مقایسه کنید، متوجه منظورم می‌شوید. خلاف پوپولیسم مشورت کردن، مبارزه با خودخواهی، تبادل فکر و با استدلال کار کردن است.
 
اگر زندگی امام موسی صدر را مطالعه کنید، در می‌یابید که ایشان با تلاشی مداوم مرتب در میان افراد و گروه‌ها حضور می‌یافت تا موضوعی را به اجماع برسانند. در طول زندگی عملی ایشان از بروز چند صد بحران در لبنان جلوگیری به عمل آمد. این به خاطر روح و روان اجماعی ایشان بود. این درست برخلاف پوپولیسم است. زیرا پوپولیسم مکانیسمی است که از مغز یک نفر نشات می‌گیرد و در دیگران  حکم زورگویانه اعمال می‌کند. این در حالی است که امام موسی صدر درباره مخالفانش می‌گوید که من تحمل نمی‌کنم که خاری در چشم مخالفانم باشد. ایشان در عمل نیز اعتقادش را به این سخن نشان می‌داد.
 
در علوم انسانی کسانی بهتر عمل می‌کنند که از انسان مستقل از جغرافیا، نظام فکری، تاریخ و ویژگی‌های یک ساختار فهم عمیق‌تری داشته باشند. امام موسی صدر چنین درک عمیقی داشت و مخالفانش را می‌فهمید. اینکه فردی بفهمد چرا انسان طغیان می‌کند، راستگو نیست، خودمحور است، نشان می‌دهد که درک عمیقی از علوم انسانی داشت.
 
گرایش‌ اومانیستی در شخصیت امام موسی صدر
یکی دیگر از ویژگی‌های ایشان انصاف است. انصاف به تعبیر دکتر صدیقی کالایی کمیاب است و خصلتی است که در میان ایرانیان بسیار ضعیف است. انصاف به این معناست که وجوه گوناگون یک موضوع یا فرد را با یکدیگر ببینیم. سیاه و سفید بودن ذهن ما ایرانیان سبب شده که شناخت ما از پدیده‌ها بسیار ناقص است. این ایراد بزرگی است که باید از جامعه‌شناسی و روانشناسی و انسان‌شناسی مدد بگیریم و آن را در خود رفع کنیم. امام موسی صدر توانسته بود این نقیصه را در خود رفع کند. ایشان با منتقدان و مخالفان خودش با سعه صدر رفتار می‌کرد. من هر چه گشته‌ام در عالم دین و دینداری کسی را با این جامعیت نیافتم که اینقدر ابعاد مختلف دینی در شخصیتش تبلور یافته باشد. ایشان در لابه‌لای یک بحران بزرگ از مشکل اقتصادی یک خانواده نیز غافل نمی‌شد. تشکیل حرکت محرومین یکی از ویژگی‌های غیرایرانی و غیرخاورمیانه‌یی است، که نشان‌دهنده گرایش اومانیستی در شخصیت ایشان است.
 
نگاه دراز مدت امام موسی صدر به مسائل
پوپولیسم ضد قاعده است. در حالی که امام موسی صدر نشان می‌داد که نگاه دراز مدت به مسائل دارد. ایشان وقتی وارد لبنان شد، وارد کار نظامی نشد، بلکه سال‌ها به دنبال بنیان‌های اجتماعی بود و می‌کوشید افراد را از یک نظام سنتی، دینی بیرون آورد و به یک نظام اعتقادی وارد سازد و سپس کارهای سیاسی و نظامی صورت دارد. یکی دیگر از ویژگی‌های پوپولیسم آن است که یک رهبر پوپولیست با اشتباهات مردم همراه می‌شود تا اهداف خودش را در قالب این سخنان تعریف کند. در حالی که در داستان بستنی‌فروش مسیحی در لبنان شاهدیم که امام موسی صدر با مردم همراه نمی‌شود و نمی‌گوید که چون این مرد مسیحی است، از او بستنی نمی‌خریم. او پوپولیستی عمل نمی‌کند. بلکه می‌کوشد عده زیادی را جمع می‌کند و به بستنی‌فروشی می‌برد تا فکر و روش غلط مردم را با روش خودش اصلاح کند.
 
پوپولیسم یعنی راضی کردن مردم برای یک ماه
در سخنان سریع‌القلم در توصیف پوپولیسم اشاره‌های آشکاری به تجربه اخیر ایرانیان بود. او گفت که پوپولیسم یعنی اینکه مردم پول اندکی بگیرند و برای یک ماه راضی باشند. افراد پوپولیستی با این کار امتیاز سیاسی می‌گیرند و هیچ کس هم نمی‌پرسد که آیا این کار منطقی است یا خیر. یعنی به جای اصلاح فضای کسب و کار و نظام مالیاتی و برقراری روابط معقول بین‌المللی به آنچه مردم به اشتباه به آن علاقه‌مندند، تن می‌دهد. نتیجه هم مصایب فراوانی برای جامعه است.
 
صدا و سیما یک نهاد پوپولیستی است
در کشورهای پیشرفته تربیت عقلی افراد از کودکی صورت می‌گیرد. آنها حتی از نحوه چینش کودکان در کلاس‌ها تعامل را به بچه‌ها یاد می‌دهند. در حالی که در نظام آموزشی‌ ما تنها به دانش‌آموزان و دانشجویان حفظ کردن محفوظات را یاد می‌دهند. ما یاد نگرفته‌ایم که سوال کنیم. به همین خاطر است که در شرایط فعلی مطمئن هستم که وضع سیاست خارجی ما بهتر می‌شود، درآمد نفتی ما با اهتمامی که صورت می‌گیرد، بیشتر می‌شود و وضع اقتصادی ما بهبود می‌یابد. اما مشکل فرهنگی‌مان حل نمی‌شود. ما تربیت نمی‌شویم که به کشور تعلق داریم. تربیت عقلی در خانواده و مدرسه بسیاری ضعیف است. در نتیجه ما احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت می‌شویم. صدا و سیمای ما هم متاسفانه به این جریان کمک می‌کند. از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتی‌اش است، درباره جریان هسته‌یی نظرخواهی می‌کند. بنابراین صدا و سیما اصالتا یک نهاد پوپولیستی است و به جلوگیری از رشد عقلی و استدلالی جامعه کمک می‌کند البته باید میان عقل و هوش تمایز گذاشت. ایرانیان در زمینه هوش تحصیلی از بهترین‌های دنیا هستند اما در عقل اجتماعی بسیار ضعیفند. هوش اجتماعی ما ایرانیان پوپولیستی است. وقتی دو نفر تصادف می‌کنند، همه دور آن ماشین‌ها جمع می‌شویم و قضاوت‌های کارشناسی هم می‌کنیم!‌ هوش اجتماعی یعنی دریافتن این موضوع که یک نفر کجا حق اظهارنظر دارد و می‌تواند وارد شود.
 
فاصله فکر و عمل در میان ایرانیان بسیار زیاد است‌
رابطه نظر و عمل یکی دیگر از موضوعاتی بود که دکتر سریع‌القلم به آن پرداخت و به عنوان یکی از معضلات خلق و خوی ایرانی برشمرد. او گفت یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های امام موسی صدر آن است که فاصله عمل و فکر در ایشان بسیار کم است. وقتی عملکرد ایشان را بررسی می‌کنیم، شاهد توازن و تناسب میان این عملکرد ایشان و باورهای دینی و اعتقادی هستیم. فاصله فکر و عمل در میان ایرانیان بسیار زیاد است‌ در حالی که اگر بخواهم کل سیره امام موسی صدر را در یک واژه خلاصه کنم، می‌گویم ایشان دنبال تغییر بود. او برای تغییر از سخنرانی صرف استفاده نمی‌کرد بلکه ساختار می‌ساخت و می‌کوشید عمل کند. در حالی که پوپولیست‌ها به تغییر علاقه ندارند و به دنبال بهره‌برداری از امکانات برای منافع فردی و گروهی خودشان هستند. اگر در دو قرن اخیر به دنبال مصلحان دینی بگردیم، افراد معدودی را می‌یابیم که ضمن آنکه متدین بودند، عملکردشان نیز به دین نزدیک بوده است و از خود یک الگوی صحیح به جای گذاردند. امام موسی صدر الگوی عقلانیت عرفی و دینی است. امام موسی صدر می‌توانست پوپولیست باشد و در جنوب لبنان مسکن مهر راه بیندازد و همه را به طور موقتی راضی کند. اما ایشان به طور بنیادی عمل می‌کرد و سفرهای زیادی به آفریقا و سایر کشورهای اسلامی می‌کرد تا از ایشان برای پروژه‌ها بهره بگیرد.
 
پوپولیست‌ها به دنبال یکسان‌سازی و یک شکل سازی هستند
یکی دیگر از ویژگی‌های پوپولیسم، نپذیرفتن تفاوت‌هاست. پوپولیسم همه را یکسان می‌انگارد و انسان‌ها را در یک چارچوب مشترک می‌بیند. در حالی که در عملکرد امام موسی صدر شاهدیم که هر فرد و گروه و طایفه‌یی جایگاه خاص خودش را دارد. ایشان روش‌های متفاوت با افراد متفاوت داشت. در حالی که پوپولیست‌ها به دنبال یکسان‌سازی و یک شکل‌سازی هستند. پوپولیست‌ها به دنبال تعمیم دادن هستند.
 
مرز میان پوپولیسم و احترام به مردم
سریع القلم در پایان سخنرانی البته میان پوپولیسم و احترام به مردم تفاوت قایل شد و گفت: امام موسی صدر به فکر مردم بود، برای مردم احترام قایل بود و برای مشکلات ایشان برنامه‌ریزی می‌کرد و گره‌های زندگی بسیاری را باز می‌کرد، به جاهای مختلف برای دستیابی به منابع سفر می‌کرد اما وقتی به حوزه فکر و برنامه‌ریزی می‌رسید، با بهترین‌ها مشورت می‌کرد. این مرز میان پوپولیسم و احترام به مردم است. کسانی که نزدیک ایشان بودند، می‌گویند که برای هر تصمیمی با افراد زیادی مشورت می‌کرد. در حالی که پوپولیست‌ها با دانشگاه و متن و نخبگان فکری و نظر کارشناسی کاری ندارند. من معتقدم که تفکر دینی اصالتا ضد پوپولیسم است. پوپولیسم نشات گرفته از سنت‌های استبدادی انباشته شده در تاریخ ایران است. پوپولیسم و بی‌توجهی به خرد و فکر و برنامه‌ریزی و آینده‌نگری موجب می‌شود که آینده را از دست بدهیم و از گذشته درس‌های لازم را نگیریم. پوپولیسم چارچوب‌های منطقی تصمیم‌گیری را مختل می‌سازد و مردم را برای کوتاه‌مدت راضی و منابع را تلف می‌کند. بنابراین وقتی مجموعه‌یی از عملکردها و سخنرانی‌های امام موسی صدر را در دوره خودش یعنی دهه 1330 خورشیدی در کشورهای عربی آن زمان بررسی می‌کنیم، درمی‌یابیم که جهان را به خوبی می‌فهمد و برنامه‌ریزی می‌کند و به دنبال اهداف خودش حرکت می‌کند. این وجوه شخصیتی امام موسی صدر برای من که جهان جدید را تجربه کرده‌ام، بسیار جالب توجه بوده است.
 
در ادامه نشست سؤال‌های حاضران مطرح شد و سخنران برنامه به آنان پاسخ داد. سریع القلم در جواب این سؤال که آیا دیدارهای امام موسی صدر با مردم، تجمعات مردمی و ساخت بیمارستان و.... پوپولیسم نیست، گفت: پوپولیسم یعنی توجه به خواسته‌های کوتاه مدت مردم و راضی کردن آنان برای چند ماه. در حالی که ساخت بیمارستان و هنرستان برنامه کوتاه مدت نیست. امام موسی صدر به دنبال ایجاد اشتغال برای محرومان بود تا آنان استقلال مالی به دست آورند. این فعالیت‌ها نشان می‌دهد ایشان دراز مدت فکر می‌کردند.

وی همچنین درباره اینکه امام موسی صدر چگونه بین مردمی بودن و نخبه گرایی ارتباط برقرار کرد، گفت: ایشان بین مردم بود تا مشکلاتشان را بشنود و مسائلشان را حل کند. اما برای حل مشکلات به سراغ نخبگان می‌رفت. تصمیم گیری بر اساس تمایل مردم نخبه گرایی نیست. هدف نخبه گرایی گردآوردن بهترین متخصصان برای رسیدن به بهترین تصمیم است.

(لطفا بخوانید )جهان در حال فرو پاشی نیست در حال انتقال بزرگ است


تصور می کنند که جهان در حال فروپاشی است، در حالی که اطلاعاتی که من ارائه کردم نشان می دهد جهان در حال انتقال بزرگ است و شهروندان در اکثر کشورهای دنیا که شامل آفریقا هم می شود، امروز از زندگی بهتری برخوردار هستند.
محمود سریع القلم، استاد نام آشنای روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی که هفته گذشته به دلیل حاشیه های نه چندان مهم حضورش در داووس حاشیه ساز شده بود، صبح دیروز شنبه سوم اسفندماه در نخستین پنل تخصصی همایش «هم اندیشی نظام قراردادهای صنعت نفت»که در مرکز همایش های بین المللی صدا و سیما برگزار شد، به بیان مشاهداتش از داووس پرداخت و آمار و ارقامی ارائه کرد که نشانگر سطح توسعه و وضعیت کشورهای مختلف دنیا در زمانه ما است.

به گزارش اعتماد او در این سخنرانی با عدد و رقم تحولات جهان را نه به سمت انحطاط که در راستای انتقال بزرگ ارزیابی کرد. در روایت سریع القلم کشورهای آسیایی نقش مهمی در آینده اقتصاد و سیاست جهان ایفا می کنند و این وظیفه ما است که با در نظر داشتن این تحولات به کل کشور فکر کنیم.

سریع القلم صحبتش را با اشاره به تخصصش در علوم انسانی آغاز کرد و گفت: ما در علوم انسانی وقتی بخواهیم علت یا علل رخ دادن یک پدیده را مشخص کنیم، نمی توانیم تعداد دقیق آنها را بیان کنیم بلکه باید سعی کنیم که کانون مسائل را مشخص کنیم. یک پزشک هم وقتی می خواهد علت یک بیماری را بررسی کند، کانون آن مشکل را استخراج می کند. در علوم انسانی نیز وضع به همین منوال است. به نظر من اگر بخواهیم مسائل ایران را بررسی کنیم، نمی توانیم بگوییم به طور دقیق که مثلاایران 125 مشکل دارد که با رفع آنها ایران یک کشور پیشرفته می شود.

سریع القلم در ادامه به مشکل اساسی توسعه در ایران از منظر خودش پرداخت و گفت: از نظر من به عنوان یک دانشجوی علم سیاست و روابط بین الملل، علت العلل مسائل ما آن است که ایران در سطح مدیریتی یک کشور بین المللی نیست. تا زمانی که ما بین المللی نشویم، بسیاری از مسائل ما حل نخواهد شد. موضوعاتی چون رقابت، کارآمدی، تخصص، سیستم سازی و عقلانیت برای آنکه در زمان کوتاهی ظرفیت حل شدن در وضعیت ما را داشته باشند، نیازمند آن است که ما هرچه سریع تر در مدارهای بین المللی قرار بگیریم. اتفاقا بین المللی بودن ما ایرانیان موافق طبع ما است.

ایرانیان بسیار جهان مدار هستند. تاریخ و جغرافیای ایران به عنوان یک عامل تعیین کننده این موضوع را نشان می دهد. به عبارت دیگر ما ایرانیان نه فقط به خاطر انتخاب هایمان که بلکه به دلیل جبر جغرافیایی و تاریخی و اهمیت بین المللی مان در منطقه، باید هر چه سریع تر در مدارهای بین المللی قرار بگیریم.

دکتر سریع القلم اما شرط بین المللی شدن را شناخت جهان خواند و گفت: شناخت جهان در کشور ما بسیار ضعیف است. امروز کشور چین یکی از قطب های مهم سیاسی و اقتصادی و مالی جهان است، اما در ایران حتی یک مرکز چین شناسی نداریم. امروز 95 درصد کشورهای جهان به یک اصول و اهداف مشترک برای توسعه رسیده اند که مورد اجماع جهانی است. اگر این اصول به ایران نرسیده به دلیل بحران شناخت ما از تحولات بین المللی است.

نویسنده «عقلانیت و آینده توسعه یافتگی در ایران» در ادامه به بیان این اصول پرداخت و گفت: نخستین اصل آن است که مهم ترین هدف یک کشور افزایش ثروت ملی است. دوم همکاری های به هم تنیده دولت ها، بنگاه ها و دانشگاه هاست، سوم همگرایی منطقه یی- اقتصادی است. امروز همگرایی منطقه یی اقتصادی تا اندازه یی به دلایل علمی و تحولات عمومی جهانی، جایگزین جهانی شدن و جهان گرایی شده است. اصل چهارم حل و فصل سریع اختلافات غیراقتصادی میان یک کشور و همسایگان آن کشور است. اصل پنجم آن است که ثبات سیاسی و رضایت مندی عامه مردم نتیجه آن است که حداقل نرخ رشد اقتصادی در یک کشور باید 3 درصد باشد. مهم ترین گروه اجتماعی که هیات حاکمه یک کشور می تواند به آنها اتکا کند، طبقه متوسط است که تولید ثروت، ثبات سیاسی و آینده یک کشور برای آنها اهمیت دارد. اصل ششم برنامه ریزی برای حفظ محیط زیست است.

دکتر سریع القلم در ادامه برای تشریح این اصول اطلاعاتی از برخی کشورهای دنیا با استفاده از مشاهداتش در داووس بیان کرد و گفت: از میان کشورهای «آسه آن» (ASEAN) یعنی 10 کشور آسیای جنوب شرقی، اندونزی در سال 2012، 204 میلیارد دلار صادرات داشته است. این کشورها 2/2 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی (GDP) دارند. مجموعه فعالیت این کشورها هم ردیف برزیل است و از روسیه بیشتر است.

این کشورها برای همگرایی میان خودشان برنامه ریزی کرده اند. بر این اساس تصمیم گرفته اند طی یک دهه آینده 540 هزار مایل جاده بکشند و 11 هزار و 700 مایل ریل آهن بین خودشان تاسیس کنند. کشور بعدی که اطلاعات آن را می گویم، کره جنوبی است. درآمد سرانه کره جنوبی 23 هزار دلار است، نرخ رشد اقتصادی آن در نیم قرن اخیر حداقل 7 درصد بوده است.

ارزش صادرات و واردات این کشور 2/1 تریلیون دلار بوده است. کشور بعدی ترکیه است. در سال 2012، 36 میلیون توریست و گردشگر از ترکیه بازدید کرده اند. نرخ رشد اقتصادی ترکیه در یک دهه گذشته حداقل 8 درصد بوده و طی 10 سال گذشته، 10 هزار کیلومتر اتوبان در این کشور ساخته شده است. درآمد سرانه این کشور 10 هزار و 500 دلار است و در سال 2012، 67 میلیارد دلار صادرات محصولات کشاورزی ترکیه بوده است.

کشور بعدی لهستان است. 106 میلیارد دلار طی 5 سال آینده از طرف کشورهای اتحادیه اروپا در این کشور سرمایه گذاری خواهد شد. اتحادیه اروپا در 10 سال گذشته 40 میلیارد دلار برای ساختار عمرانی لهستان سرمایه گذاری کرده است. حداقل نرخ رشد اقتصادی لهستان 4 درصد است و 46 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور برای صادرات بوده است.

دکتر سریع القلم در ادامه بر اهمیت کار اقتصادی چند جانبه و منطقه یی و بیرون آمدن از الگوهای صرفا داخلی تاکید کرد و گفت: منطقه نفتا در شمال امریکا (کشورهای کانادا، امریکا، مکزیک) نشان می دهد که در سال 1993 تجارت میان این کشورها 290 میلیارد دلار بوده است، در حالی که در سال 2012 به 1/1 تریلیون دلار رسیده است. این پیشرفت چشمگیر به دلیل قفل شدن این کشورها و یادگیری متقابل است.

کشور مکزیک که ما آشنایی بسیار کمی با آن در حوزه علمی و اجرایی داریم، با 40 کشور جهان قرارداد تجارت آزاد بسته و بخش خصوصی این کشور با مفاهیم کیفیت، رقابت و سرمایه گذاری آشنایی بسیار نزدیکی دارد. 20 سال گذشته 75 درصد صادرات کشور مکزیک را نفت تشکیل می داد، در حالی که امروز 75 درصد صادرات این کشور کالاست. درآمد سرانه این کشور در سال 1994، 4500 دلار بوده است، در حالی که امروز به 9700 دلار رسیده است.

دکتر سریع القلم در حالی که این اعداد و ارقام را درباره شاخص های توسعه کشورهای مختلف بیان می کرد، بر اهمیت ذهن کمی و رقمی و آماری در سیاستگذاری ها تاکید کرد و گفت: طی 20 سال آینده 35 هزار هواپیمای ایرباس در دوبی باید ساخته شود، این امر به دلیل تقاضای بالایی است که در دنیا وجود دارد.

ارزش این تعداد هواپیما 8/4 تریلیون دلار است که 35 درصد تقاضای این هواپیماها در منطقه آسیا خواهد بود. حدود 35 کشور در دنیا برای تولید این هواپیماها با یکدیگر همکاری مشترک خواهند داشت. سهم نرخ رشد از کل نرخ جهانی بین سال های 82 تا 87، 8/29 درصد بوده است، حال آنکه این رقم امروز 9/13 درصد رسیده است.

دکتر سریع القلم در ادامه با اشاره به کهنه بودن متونی که در علم سیاست در ایران آموزش داده می شود، گفت: متونی که ما در ایران می خوانیم و مورد بحث قرار می دهیم، تقریبا به 55 سال گذشته برمی گردد، یعنی در کشور ما هنوز صحبت از غرب است، در حالی که دیگر غربی در کار نیست.

نرخ رشد از کل جهان در مورد چین 35 سال گذشته 9/9 درصد بوده، اما امروز به 6/33 درصد رسیده است. این رقم در مورد چین از 8/3 درصد به 4/9 درصد رسیده است و در مورد ژاپن از 3/10 به 4/1 درصد رسیده است. مدیریت درآمد نفت در نروژ نشان می دهد که این کشور 720 میلیارد دلار در صندوق ذخیره ملی اش اندوخته دارد. طبق قانون این کشور تنها 4 درصد از این رقم را می تواند در بودجه جاری مورد مصرف قرار دهد، یعنی طبق مقررات نروژ 96 درصد از درآمد نفتی این کشور باید بیرون از این کشور سرمایه گذاری شود و 5/2 درصد مالکیت هر شرکتی که در اتحادیه اروپا ثبت شده متعلق به ذخایر نفتی کشور نروژ است.

امروز تمامی احزاب و پارلمان در نروژ با یکدیگر برای توافق بر سر اجماع جهت بهره برداری بیشتر از این درآمد نفت با یکدیگر بحث می کنند، تا به تولید علم، فناوری و ایجاد ساختار عمرانی وسیع تر در این کشور بپردازند.(قابل توجه نمایندگان مجلس)
دکتر سریع القلم در تشریح تحولات بین المللی پیش رو گفت: کاهش طبقه متوسط در اروپا و امریکای شمالی و افزایش آن در آسیا و امریکای لاتین یکی از این تحولات است. این امر نشان می دهد که ما اگر بخواهیم یک استراتژی ملی تدوین و به آینده اقتصاد ایران طی یک دهه دیگر توجه کنیم، باید توجه ویژه یی به منطقه آسیا به دلیل افزایش طبقه متوسط و به طور طبیعی افزایش مصرف گرایی داشته باشیم. منطقه آسیای مرکزی و قفقاز به واسطه بین المللی شدن این منطقه به شدت در حال رشد است. من اخیرا این نکته را در داووس دیدم که همه کشورهای آسیای مرکزی در قفقاز به طور فعال حضور داشتند و قراردادهای قابل توجهی با کشورهای مهم دنیا منعقد کردند.

دکتر سریع القلم سپس به مقایسه سطح رقابت پذیری کشورها پرداخت و گفت: نخستین کشور سوییس است، کشور دوم سنگاپور است، آلمان در رده چهارم جهان و قطر در رده سیزدهم است. کشور امارات نوزدهم و چین، بیست و نهم است. کشور مالزی در رده 34 و جمهوری آذربایجان 39 و ترکیه 44 است. اینها در حالی است که ایران در رده 82 قرار دارد.
دکتر سریع القلم در ادامه به تحولاتی که در سطح بین المللی در دنیا در حال وقوع است، اشاره کرد و گفت: آمار شرکت های چندملیتی در دنیا از نکاتی است که بسیار حایز اهمیت است. این آمار نشان می دهد که در سال 2003 کشورهایی که در حال توسعه بودند، تنها 19 شرکت چندملیتی داشتند، امروز این کشورها 127 شرکت چندملیتی دارند و این به معنای 670 درصد افزایش است، در حالی که کشورهای توسعه یافته سنتی جهان یک دهه پیش 481 شرکت چندملیتی داشتند و حالا173 شرکت چندملیتی دارند و این نشانگر کاهش 22 درصد در سطح جهان است.

این پیشرفت بدان معناست که در سال 2020، 50 درصد از رشد تولید ناخالص داخلی در سطح جهانی از آن کشورهای «بریکس» یعنی کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی خواهد بود. هر ساعت در دنیا 800 میلیون توئیت (twit) صورت می گیرد. جمعیت کنونی آفریقا یک میلیارد نفر است در حالی که این جمعیت در سال 2050 به 2 میلیارد نفر خواهد رسید. امروز ما در دنیا 25 ابرشهر داریم، در حالی که تعداد آنها طی 10 سال آینده به 35 شهر خواهد رسید.
سریع القلم اتفاق مهمی که در جهان در حال وقوع است و در نسل جوان ایران نیز مشهود و امیدوارکننده است را معقول و منطقی شدن انسان ها به دلیل گسترش دنیای مجازی خواند و گفت: این امر باعث می شود انسان ها از حسی بودن و مزاجی بودن دور شوند. ذهن و مغز جدید انسان ها به دلیل اتصال با ذهن مجازی جهان در حال رشد است.

در داووس 2014 تنها 9 میزگرد تخصصی در رابطه با مغز و ذهن نوین انسان تحت عنوان hyperconnectivity and rewiring the brain برگزار شد. اگر بخواهم به یک نمونه از اهمیت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جهان مجازی اشاره کنم، باید آمار فروش بازی های کامپیوتری در امریکا در سال 2013 اشاره کنم که 25 میلیارد دلار بوده است.

دکتر سریع القلم فهم غالب ما در ایران از جهان را به دوره جنگ سرد مختص دانست و گفت: ما به طور عمیق از جهان فناوری، صنعت، آموزش و همکاری های منطقه یی و بین المللی بی اطلاع هستیم. ما نسبت به جهان ذهنیت داریم و نه شناخت. یعنی الان کسانی که عموما بولتن می خوانند و اطلاعات دقیقی از جهان ندارند، بلکه شبح و ذهنیتی از جهان دارند و بر اساس intuition فکر می کنند و ذهن شان بر اساس اطلاعات و آمار دقیق تشکیل نشده است، تصور می کنند که جهان در حال فروپاشی است، در حالی که اطلاعاتی که من ارائه کردم نشان می دهد جهان در حال انتقال بزرگ است و شهروندان در اکثر کشورهای دنیا که شامل آفریقا هم می شود، امروز از زندگی بهتری برخوردار هستند.

دکتر سریع القلم در پایان به بیان پیش نیازهای توسعه ایران پرداخت و گفت: نخست شناخت علمی و واقعی از جهان: دوم شناخت واقعی و علمی از ایران: سوم معیار اثرگذاری در جهان امروز حتی در حوزه فرهنگ، شاخص های اقتصادی و فناوری هستند: چهارم تقویت ساختارهای قانونی و قضایی در داخل ایران: پنجم قوه مقننه و قوه قضاییه موثرتر: ششم افزایش امکانات مالی و سرمایه گذاری مساوی است سیاست خارجی تعاملی. به نظر من به عنوان کسی که تحولات دنیا را روزانه دنبال می کند، انرژی تقابل با ایران متمرکز در عربستان و اسراییل است.

اگر کشور ما به فکر یک راهبرد بنیادی برای سیاست خارجی تعاملی است، باید در رابطه با فعالیت های این دو کشور و انرژی تقابلی در مقابل ایران به وجود آورده اند، فکر بکند. از دیگر پیش نیازهای توسعه پذیرفتن بیشتر تفاوت های فکری و رویکردی در کشور، دستیابی به اجماع پیرامون رهیافت های کل کشور طی یک دهه آینده، افق و سیاستگذاری نرخ رشد 5 درصدی در ایران که ضامن حل و فصل بسیاری از نارسایی ها در کشور خواهد بود، میل مشترک سیاستگذاری خارجی و الزامات توسعه اقتصادی و نهایتا اینکه فکر کردن به کل کشور نه یک گروه خاص.