وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

نکات اموزنده از مربی با هوش منچستر یونایتد الکس فرگوسن(2)



کتاب زندگی‌نامه الکس‌فرگوسن سراسر نکات آموزنده، برای فعالان دنیای کسب‌وکار دارد، اما من سعی می‌کنم در این یاداشت به صورت خلاصه به تعدادی از آنها (همراه با ربط‌دادن به فضای کسب‌و‌کار) بپردازم.
مجله درگی:
8- فرگوسن به ما می‌آموزد که اگر نیروی انسانی ارزشمندی دارید که خودش تمایل به جداشدن از سازمان را دارد  تمام پل‌های پشت‌سرش را خراب نکنید (او یا بخاطر شهرت می‌رود یا بخاطر پول) و همیشه یک پل محکم برای بازگشت او باقی بگذارید. این رفتار او را در هنگام مواجه‌شدن کارلوس کی‌روش با پیشنهاد سر‌مربیگری‌ رئال‌مادرید می‌بینیم که او به کی‌روش می‌گوید: "می‌خواهم دو چیز را به تو بگویم یک، نمی‌توانی آن را نادیده بگیری. دو، یک باشگاه واقعاً خوب را ترک می‌کنی. ممکن است بیش از یک سال در رئال مادرید دوام نیاوری، اما تو می‌توانی برای همه عمر با من در منچستر بمانی."

و کارلوس می‌گوید: "می‌دانم. دقیقاً بزرگی این چالش را حس می‌کنم. کی‌روش می‌رود، اما سه ماه بعد خواهان ترک مادرید است، او پشیمان شده است. فرگوسن به اسپانیا می‌رود، در آپارتمان بهترین یار تمام دوران سر‌مربی‌گری‌اش با هم ناهار می‌خورند و به او می‌گوید:" تو نمی‌توانی کار را رها کنی، آن را تا آخر طی کن و سال آینده دوباره به من ملحق شو" رفتار فرگوسن چند نکته را با هم به ما می‌آموزد. یکی قدر‌دان بودن از زحمات کی‌روش، دوم حق معلمی را برای او بجا آوردن و مواظبت‌کردن از اینکه برند کی‌روش بخاطر رها کردن کار قبل‌ از اتمام قرارداد با رئال‌مادرید خراب نشود و سپس جای او را خالی نگه می‌دارد و برای کسی حکم نمی‌زند تا او بر‌گردد.

منبع مرتبط:

مدیریت کسب‌وکار با الکس فرگوسن (1)



من قبلاً اعتقاد داشتم که کسی که از سازمان جدا می‌شود دیگر نباید هیچ‌گاه او را برگرداند. اعتراف می‌کنم اشتباه می‌کردم. توصیه می‌کنم کتاب استخدام بهترین‌ها را بخوانید. استاد و دوست عزیزم دکتر بهزاد ابوالعلایی این کتاب را نوشته‌اند، من آن کتاب را خواندم و نظرم عوض شد. پیشنهاد می‌کنم شما هم کتاب را بخوانید. همچنین بر اساس آموزه‌های فرگوسن پیشنهاد می‌کنم یاوران ارزشمند‌مان را که به هر دلیل نخواسته‌اند با ما کار کنند را رها نکنیم. با ایشان رابطه داشته باشیم، شاید آنها هم به نتیجه برسند که به خانه بازگردند. سازمان زنده است و مانند هر موجود زنده‌ای ورودی و خروجی دارد. عده‌ای به سازمان شما وارد می‌شوند و تا آخر می‌مانند، عده‌ای می‌آیند و پس از مدتی می‌روند و عده ای می‌آیند، می‌روند و دوباره بر‌می‌گردند. این قاعده کار است، اما آنها که همیشه هستند سرمایه‌های دائمی سازمان شما می‌باشند. آنها یار گرمابه و گلستان بنیانگذار بوده‌اند. برای ایشان احترام زیادی قائل شوید، اشتباه نکنیم، منظورم نگه‌داشتن نیروهای ناکارآمد نیست. بلکه منظورم احترام گذاشتن به نیروهای شایسته و قابل، ‌ماندگار است. فرگوسن می‌نویسد: "گاهی شما یک بازیکن را از‌ دست می‌دهید و یکی دیگر با مزایای مشابه را بدست می‌‌آورید. وضعیت هیچ‌وقت ثابت نیست. شما مجموعه‌ای از بازیکنان را تهیه می‌کنید و وقتی که یکی از آنها از دسترس خارج شد،جایش را پر می‌کنید. هدف واحد این بود که در آخر به چه بازیکنی خواهیم رسید.

9- می‌دانیم ارزشمند‌ترین دارایی هر سازمان، پس ‌از منابع انسانی شایسته، برند آن است و برند همان خوش‌نامی و اعتبار است. اما هر برندی از نشانه‌هایی برخوردار است، نظیر رنگ، شعار، لوگو. اما نکته‌ای که من از فرگوسن یاد گرفتم این است که نشانه می‌تواند حتی بخشی از یک رفتار باشد. برای مثال او تأکید می‌کند که در اواخر بازی روی ساعت خود می‌زده است. او می‌گوید: "من در بازیها روی ساعت می‌زدم."

او می‌گوید: "من این کار را برای ترغیب و تحریک کار خودم انجام نمی‌دادم، برای ترساندن تیم مقابل این کار را تکرار می‌کردم. اگر خلاصه‌ای از عملکرد من در پست سر‌مربی‌گری منچستر‌یونایتد را بخواهید، شما را به پانزده دقیقه آخر ارجاع خواهم داد. بعضی‌اوقات خیلی عجیب و غریب می‌شد، انگار که توپ به داخل دروازه مکیده می‌شد."

برند، کل تجربیات مشتریان است. رفتار فرگوسن سبب می‌شد که انگار بازیکنان می‌دانند که قرار است گل بزنند. وجود چنین قابلیتی عالی است. برند‌ها از رفتار تک‌تک افراد سازمان، خصوصاً مدیران ارشد ساخته می‌شوند. به نشانه‌‌ها برای برندینگ قوی همواره توجه داشته باشید. وقتی منچستر‌یونایتد در بازی آخر لیگ پیروز می‌شود، اما چون منچسترسیتی در زمین دیگری حریف خود را برده‌ است، نهایتاً آنها قهرمان لیگ می‌شوند و منچستر یونایتد جام قهرمانی را از دست می‌دهد. در اینجا رفتار فرگوسن قابل توجه است." به بازیکنان گفتم وقتی از در بیرون می‌روید سر‌تان بالا باشد، دلیلی ندارد که شرمنده باشید. هیچ ضعفی نشان ندهید. آنها آن پیام را درک کردند. مصاحبه‌هایشان هم مثبت بود. من آن کاری که لازم بود را انجام دادم، شاد‌باش به سیتی. هیچ مشکلی با این کار نداشتم." این است نمونه‌ای از رفتار برند‌ساز و رشد‌آفرین برند از سوی یک اسطوره مربیگری.

10- درس دیگر مدیریت بحران است. او می‌گوید قابلیت این شغل این است که وقتی اوضاع خراب به نظر می‌رسد، عموم به شما حمله‌ور خواهند شد و فشار رسانه‌ای معمولاً از زمان ابتدای کار وجود دارد. هر‌گاه دوره‌ بدی را طی می‌کردیم، چنین مطلبی را می دیدم: " دوره‌ات تمام شده، فرگوسن ‌وقت رفتن است."  اما شما نباید خودتان را وارد غوغا و هیا‌هوهای پوچ کنید. در یک بحران بهتر است نیروهای‌تان را آرام کنید.

اما همانطور که از آموزه‌های فرگوسن درک می‌کنیم، اول باید خودمان را مدیریت کنیم و خودمان را آرام کنیم و به جملات یأس‌آور دیگران بی‌اعتنا باشیم. بلکه انرژیمان را جمع کنیم و دوباره شروع کنیم.  آنگاه، نفرات هم به فرمانده‌شان نگاه می‌کنند، تأکید می‌کنم، نگذارید هیچگاه دیگران شما را مأیوس کنند. آنها بعضی‌اوقات سعی می‌کنند شما را ناراحت کنند و به مجادله بکشانند، در این اوقات از خودتان بپرسید این چه ثمره‌ای برای من و سازمان خواهد داشت و پاسخ این است هیچ. پس به جلو نگاه کنید و انرژی‌تان را در زمینه پیشرفت به کار بگیرید.
در کتاب "چگونگی اداره کسب وکار در دوران بحران اقتصادی"  یک فصل را به مدیریت بر خود اختصاص داده‌ام و تأکید کرده‌ام در دوران بحران جدید، نباید نزد کارکنان خود را یک شکست خورده دست و پا بسته نشان دهد، بلکه او باید بهترین لباسهایش را بپوشد، آراسته باشد، با کارکنان شوخی کند و خلاصه طوری رفتار کند که این مرحله هم یک جزئی از کسب‌وکار است. آنگاه با متانت شرایط را تشریح کند و از آنها برای بستن کمربند، برای گذر از یک رودخانه متلاطم، راهکار و همراهی بخواهد و تأکید کند که پیروزی و موفقیت‌های آتی در انتظارتان است.

فرگوسن می‌گوید: "بهترین توصیه‌ای که در رابطه با رسانه‌ها به من شد از جانب یکی از دوستان به نام پل‌دوهرتی بود که در آن زمان در Tv Granada کار می‌کرد. پل بچه خوبی بود. یک‌بار بیرون به من گفت: "من کنفرانس خبریت را نگاه کرده‌ام  و می‌خواهم تا چیزی را برایت خاطرنشان کنم .تو اسرار بازی را علنی می‌کنی و تو نگرانی‌هایت را بروز می دهی. به آن آیینه نگاه کن و چهره الکس‌فرگوسن را در آن‌ ببین. بروزدادن دلسردی در برابر رسانه‌ها، کار درستی نیست. نشان‌دادن رنج و عذاب‌هایتان به آنها راهی برای کمک به تیم یا بهبود شانسهایتان برای پیروزی بعدی نیست. پل راست می‌گفت، وقتی او اینچنین توصیه‌ای به من کرد، من داشتم مشکلات شغلی‌ام را نشان می‌دادم. نباید اجازه می‌دادم که یک کنفرانس خبری، به یک اطاقک شکنجه تبدیل شود. من موظف بودم تا شأن باشگاه و هر آنچه انجام می‌دادیم را حفظ کنم."

11- اصل تمرکز را الکس‌فرگوسن بخوبی درک کرده است. تمرکز او بر فوتبال است، نه چیز دیگر. او می‌گوید: "من مرد فوتبالی هستم و تأکید می‌کند هر چند، تعدادی اسب دارم که برای سرگرمی است، اما  تمرکزم بر فوتبال است. و خاطر‌نشان می‌کند نباید از اصل‌ کار دور شوید. فرگوسن می‌گوید: "همه از آنچه در زمین فوتبال رخ می‌دهد مطلع می‌شوند، وقتی روند نزولی شما شروع می‌شود روند آن سریع خواهد بود." او به بازیکنان می‌گوید: "اگر هر یک از حواس‌پرتی‌ها راندمان فوتبالی‌شان را کاهش دهد، مدت چندانی را با تیم نخواهند بود، هنگامی که یکی از بازیکنان درگیر شهرت خارج از زمین فوتبال می‌شود و می‌خواهد با ستاره صحنه رپ امریکا مصاحبه کند، می‌گوید: " ولم ‌کن ریو. آیا او می‌خواهد از تو یک هافبک مرکزی بهتر بسازد ؟"یکی از رموز موفقیت فرگوسن، تمرکز جدی بر حرفه‌اش بود. و ذهن خود را درگیر چند عامل نمی‌کرد.

در کسب‌وکار هم اصل تمرکز، قدرت و تأثیر خود را نشان داده است. ایرادی ندارد شما چند کسب‌وکار داشته باشید، اما این زمانی است که نخواهید همه آنها را یک تنه خودتان مدیریت کنید. شما باید یک هلدینگ قدرتمند متشکل از مدیران ارزشمند داشته باشید، در غیر اینصورت از کسب‌و‌کار خودتان اصلاً دور نشوید. چون از اینجا مانده و از آنجا رانده می‌شوید. من شخصاً عاشق بازار هستم و هر‌قدر هم توان و انرژی داشته باشم، برای تعالی و رشد بازاریابی صرف خواهم کرد .

پذیرش 3000 بورسیه غیر قانونی دانشجوی دکتری در دولت کریمه و پوپولیستی احمدی نژاد


پذیرش 3000 بورسیه غیر قانونی دانشجوی دکتری در دولت کریمه و پوپولیستی احمدی نژاد



فهرست سه هزار بورسیه غیر قانونی
یک مقام وزارت علوم جزییات پذیرش خارج از روال را تشریح کرد


در سال های 88 تا 92: 228 نفر با معدل کمتر از 14، 305 نفر با معدل کمتر از 16، 235نفر بدون اعلام معدل خود، 325 نفر بدون داشتن شرایط سنی قانونی و 183 نفر بدون هیچ سند محضری درباره وضعیت خدمت خود از سوی دولت احمدی نژاد بورسیه شدند
    رییس سازمان امور دانشجویان وزارت علوم آماری از تخلفات پذیرش دانشجوی بورسیه خارج طی دوره گذشته و پذیرش آقازاده ها را خارج از روال معمول پذیرش در دانشگاه های مطرح کشور اعلام کرد. براین اساس دانشگاه علامه بالاترین آمار پذیرش این دانشجویان را داشته است. اواخر دولت دهم خبر بورس خارج 3 هزار نفر بدون آزمون در دانشگاه های کشور رسانه یی شد. این افراد در آن زمان بر اساس آیین نامه وزارت علوم بدون آزمون بورس خارج از کشور گرفتند. در آن زمان یک هزار و 884 نفر نیز با تبدیل بورس خارج به داخل به عنوان دانشجوی دکترا و عضو هیات علمی در دانشگاه های مطرح کشور مشغول شدند که در این میان اسامی تعدادی از آقازاده ها و افراد متصل به مسوولان دولت دهم نیز مشاهده می شد. جریان از این قرار بود که طی دولت گذشته و با تایید وزارت علوم وقت با تغییراتی که در آیین نامه بورس وزارت علوم داده شد علاوه بر نخبگان علمی افرادی که خدمات برجسته فرهنگی و اجتماعی در سابقه کاری و دانشجویی خود داشتند می توانستند با معرفی از سوی معاون فرهنگی وزیر علوم، یک تشکل دانشجویی، مدیرکل بورس اعزام و رییس دانشگاه در فراخوان شرکت کنند. بر این اساس اگر داوطلبی از نظر علمی و اخلاقی شرایط لازم را داشت اما نظر یکی از چهار معرف عنوان شده را نداشت نمی توانست برای بورس تقاضا کند: این یعنی شروع روند اعزام غیرقانونی و رانت های علمی به افراد خاص و سفارش شده. بعد از پایان کار دولت دهم یکی از نخستین اقدامات جعفر توفیقی در دوران سرپرستی 72روزه اش در وزارت علوم تعلیق موقت و توقف صدور حکم جدید برای بورسیه های خارج به دلیل ابهامات در فرآیند اعزام بورس به خارج بود. به گفته توفیقی، روش قبلی پذیرش دانشجوی بورس به نوعی نابرابری ایجاد می کرد: چرا که بسیاری از دانشجویان با کیفیت بسیار بالاپذیرفته نمی شدند و افرادی تنها با بررسی مدارک با عنوان بورس خارج پذیرفته می شدند. در حال حاضر بعد از گذشت چند ماه از حاشیه های این ماجرا رییس سازمان امور دانشجویان وزارت علوم با تایید حضور آقازاده ها در روند پذیرش بدون آزمون بورس خارج جزییاتی از روند غیرقانونی پذیرش و بورس این دانشجویان را اعلام کرد. مجتبی صدیقی درباره روند پذیرش بورسیه های داخل در سال های اخیر گفت: طبیعی است در این مسیر حضور آقازاده ها و منسوبان نیز پیدا می شود که اسامی این عده نیز وجود دارد. قرار بر این بوده که به دلسوخته های انقلاب توجه شود، اما در آن چارچوب افراد دیگری که معلوم نیست چه شرایطی داشته اند نیز از این امتیاز استفاده کرده اند. به گفته مجتبی صدیقی دانشگاه علامه طباطبایی و خوارزمی و گیلان به ویژه علامه دانشگاه هایی بودند که بالاترین رتبه را در پذیرش بورس تبدیل به داخل داشتند. از آمار 1884 نفری تبدیل بورس خارج به داخل بر اساس آمار وزارت علوم 259 نفر در دانشگاه علامه پذیرش شده اند.
    رییس سازمان امور دانشجویان در این زمینه روز گذشته گفت: دانشگاه علامه با توجه به عجله زیادی که برای پذیرش داشته در خیلی از موارد نامه نهایی وزارتخانه را نیز دریافت نکرده بود. حتی در یک نامه که در آن قید شده که پذیرش صورت می گیرد یا نه توسط دانشگاه علامه پذیرش انجام شده است.
    
    روند پذیرش دانشجوی بورسیه
    پیش از این آیین نامه وزارت علوم دولت دهم کار اعزام دانشجو به خارج بر اساس قانون مصوب سال 64 مجلس و آیین نامه اجرایی آن انجام می شد. علاوه بر این روند مسیر دیگری برای مربیان دانشگاه ها در نظر گرفته شده بود که وضعیت علمی، امتیازات ارتقاء و شرط سنی از جمله شرایط آن بود.
    در سال 85 دستور العملی برای پذیرش بدون آزمون از سوی وزارت علوم تنظیم می شود که براساس این دستور العمل رتبه های ممتاز و دانشجویان المپیادی واجد شرایط می توانستند از طریق فراخوان متقاضی اعزام شوند که این دستورالعمل به تایید وزیر وقت علوم نیز رسید و بر اساس آن از طریق سایت متقاضیان می توانستند اقدام کنند. حدود دو سال بعد بندی به این دستور العمل اضافه می شود که بر اساس آن افرادی که دارای خدمات و فعالیت های برجسته فرهنگی و اجتماعی بودند می توانستند متقاضی اعزام شوند که این بند به تدریج در سال های اخیر بیشترین متقاضیان را به خود اختصاص داد. صدیقی با بیان اینکه داوطلبان علاوه برداشتن شرایط، نیاز به معرف نیز داشتند، در توضیح این آیین نامه گفت: معرفانی که پیش بینی شده بود معاون فرهنگی وزارت علوم، یک تشکل دانشجویی، مدیرکل بورس و اعزام و روسای دانشگاه ها و مراکز پژوهشی بودند که البته در اوایل فقط روسای دانشگاه ها معرف بودند: اما در سال های بعد معرف های دیگری نیز به این دستور العمل اضافه شد.
    
    گوشه یی از تخلفات
    طی سال های 85 تا 92، 729 نفر از مسیر فراخوان های وزارت علوم به خارج از کشور اعزام می شوند که تعدادی از این افراد شرایط اعلام شده در فراخوان را نداشتند. یکی از این شرایط شرط معدل بود که براساس آن، معدل کارشناسی 14 و معدل کارشناسی ارشد باید 16 و بالای آن باشد. این در حالی است که از مجموعه اعزامی ها 73 نفر معدل کارشناسی پایین 14 و 70 نفر معدل کارشناسی ارشد پایین 16 داشتند. در سال 89 با توجه به هزینه 600 تا یک میلیارد تومانی دولت برای هر دانشجوی بورسیه، و مشکلات ارزی بحث تبدیل بورسیه خارج به داخل مطرح می شود. بر این اساس از طریق تبدیل بورس خارج به داخل یک هزار و 884 نفر به دانشگاه های داخل معرفی می شوند و پذیرش می گیرند، از این مجموعه هم 228 نفر معدل کارشناسی آنها زیر 14 بود که به گفته رییس سازمان امور دانشجویان معدل 7 نفر از این افراد زیر 12، 70 نفر بین 12 و 13، 151 نفر بین 13 و 14 قرار داشت.
    همچنین معدل کارشناسی ارشد 305 نفر نیز از این مجموع زیر 16 بود که به تفکیک معدل 4 نفر زیر 14، 54 نفر بین 14 و 15، 247 نفر بین 15 تا 16 بود، همچنین 235 نفر نیز زمان معرفی فاقد شرایط سنی بودند و 183 نفر سند محضری ارائه نکرده بودند. نیمی از این یک هزار و 884 نفر نیز نظر هیات مرکزی جذب و گزینش وزارت علوم را نداشتند و به گفته رییس سازمان امور دانشجویان تاکنون فقط 550 نفر از این افراد جایابی شده و حکم بورس آنها صادر شده است. به گفته رییس سازمان امور دانشجویان در حال حاضر نمایندگان نهادهای نظارتی، سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات در سازمان مستقر شده و پرونده ها را بررسی می کنند. صدیقی درباره نحوه برخورد با دانشجویان و مسوولان متخلف اظهار کرد: برخورد با مدیران و افراد مسوول وظیفه نهادهای نظارتی است و به ما مربوط نمی شود، اما در مورد خود دانشجویان بعید می دانیم که نظر نهادهای نظارتی در خصوص مواردی که آیین نامه رعایت نشده قطع تحصیل باشد، اما باز باید بحث شود و ممکن است نظری برای هزینه های انجام شده برای دانشجویان داشته باشند.
    
    عدم وجود محدودیت برای اعزام دانشجویان
    صدیقی در ادامه به آیین نامه ادامه تحصیل مربیان اشاره کرد و گفت: این آیین نامه شرایط کیفی نداشت. در پنج سال اخیر 933 نفر از مربیان برای بورس معرفی شدند که برخی از اینها مربیان پیمانی بودند که نیاز به تصویب هیات امنای دانشگاه ها داشتند و بدون تایید هیات امنا معرفی شده بودند.
    وی همچنین به آیین نامه ایثارگران دانشگاه ها و وزارت علوم اشاره کرد و گفت: این آیین نامه نیز شرط معدل دارد، کارشناسی 13، کارشناسی ارشد 15 که 185 نفر از این آیین نامه استفاده کردند که تعداد معدودی ضوابط را نداشتند که در مجموع 933 مربی، هزار و 884 تبدیل خارج به داخل و 185 نفر از ایثارگران مجموع سه هزار و دو نفری را تشکیل می دهد که بدون آزمون و با شرایط آیین نامه آن دوره بورسیه شده اند. رییس سازمان امور دانشجویان ادامه داد: هر پرونده تبدیل به داخل که مهلت قانونی داشته و توانسته از دانشگاه پذیرش بگیرد به دانشگاه ها معرفی شده است.
    وزارت علوم همچنین اعلام کرد در حال حاضر محدودیتی برای اعزام دانشجویان به کشورهای خارج نداریم. به قریب اتفاق کشورها دانشجویان اعزام می شوند.
    صدیقی ظرفیت بورس داخل را 200 نفر عنوان کرد و افزود: بورس برای دانشگاه های بزرگ نبوده بلکه برای دانشگاه های کوچک است دانشگاه های بزرگ می توانند از فارغ التحصیلان دکترا استفاده کنند.
    وی به آیین نامه مربیان اشاره کرد و گفت: آیین نامه تغییر کرده و در شورای مرکزی بورس مصوب شده و منتظر تایید وزیر علوم است.
   

یاداشت

باز یک خلاف دیگر از دولت مهر ورز و پاکترین دولت طول تاریخ!؟ چرا قانون برای همه یکی نیست ؟چرا دولتی که هم مشاور اولش پرونده بیمه ایران دارد،یار غارش اقای مرتضوی پرونده قتل دارد،وزیر علومش 3000دانشجوی غیر قانونی پذیرش می کند،طبق گفته دیوان محاسبات 18 میلیارد پول این ور انور میشود ، در دولتش بنزین قلابی به خورد جامعه می دهد و باعث می شود عده زیادی از هموطنان ما به دلیل الودگی  بمیرند کسی پاسخگو نیست؟چراهای زیادی که مانده ..............باز چرا؟
؟؟

    

اقتصاد واقعی ورقابتی فقط با بخش خصوصی



اقتصاد واقعی ورقابتی فقط با بخش خصوصی
 بخش خصوصی و اقتصاد
 
امراله قدیری *
 

در اکثر کشورهای پیشرفته ، بخش خصوصی موتور محرکه رشد اقتصادی محسوب شده و دولت ها پشتیبان این موتور محسوب می گردند. در این بین دولت‌ها سعی می‌نمایند تا با ایجاد شرایط مناسب اقتصادی، سیاسی و اجتماعی امکان حضور بخش خصوصی را تسهیل کنند. دولت در این کشورها وارد فعالیت‌های اقتصادی که بخش خصوصی در آن حضور دارند، نشده و به نقش پشتیبانی و نظارتی خود جهت تسهیل فعالیت‌ها می‌پردازند. به‌عبارتی دیگر دولت ها با ایجاد شرایط مناسب اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که در محیط با ثبات اقتصاد کلان، ایجاد زیر ساخت‌های فیزیکی و انسانی و ... متبلور می شود، امکان حضور بخش خصوصی در فعالیت‌های اقتصادی را تسهیل می بخشند. محیط با ثبات کلان اقتصادی، یعنی اتخاذ سیاست ها و ایجاد نهادهایی که باعث شوند تا رشد اقتصادی مثبت شده، تورم کم و ناچیز باشد،تراز تجاری مثبت گردد و بودجه کشور کسری نداشته باشد.ایجاد زیرساخت‌های فیزیکی با انباشت سرمایه و حمایت دولت در بخش‌هایی چون ارتباطات، حمل و نقل، شبکه‌های آب و فاضلاب و ... بروز می نماید. حمایت دولت در بخش‌های آموزشی، بهداشتی و تحقیق و توسعه به روند زیر ساخت‌های انسانی کمک می‌نماید. دولت‌ها همچنین نهادهای دیگری ایجاد نموده تا از حقوق مالکیت دفاع و جلوی شکست احتمالی بازار را بگیرند. در ایران، نقش پشتیبانی کنندگی و نظارتی دولت (مورد اشاره در بالا) که به آن نقش حاکمیتی نیز اطلاق می گردد بدلیل شرایط خاص کشور با نقش تصدیگری دولت مخلوط شده و بخش خصوصی واقعی، نقش قابل توجهی ندارد. مهمترین علل بازی دولت به‌جای بخش خصوصی در ایران، وجود منابع و درآمدهای نفتی، ملی و دولتی شدن صنایع و کارخانجات در بعد از انقلاب، انهدام زیر ساخت‌های فیزیکی ناشی از جنگ می باشد. وجود دلارهای نفتی در اکثر کشورهای نفتی، منجمله ایران باعث گردید تا دولت‌ها خود عهده‌دار دار توسعه کشور شوند. ایجاد شرکت‌های دولتی و توسعه نسل‌های بعدی این شرکت ها باعث شد تا بخش خصوصی امکان رقابت با دولت ها را نیابند. دولتی شدن صنعت و کارخانجات و جنگ از دیگر عوامل مهمی هستند که باعث شد تا موتور محرکه رشد اقتصادی ایران در بعد از انقلاب، هزینه‌های دولت و منابع نفتی باشد. نیازهای فراوان کشور پس از جنگ، تمایل مدیران دولتی به گسترش تشکیلات و ... نیز باعث شد تا بخش خصوصی در ایران به فراموشی سپرده شود و دولت عنان اقتصاد کشور را در دست بگیرد. امروزه نیز به‌رغم وجود قانون اصل 44 قانون اساسی، به‌دلیل عدم حضور بخش خصوصی قوی و مستقل بسیاری از صنایع و شرکت‌های دولتی به شبه دولتی ها واگذار گردیده است. این امر باعث شده تا موتور محرکه رشد اقتصادی ایران از دولتی به شبه دولتی و نهادهای عمومی کمی تغییر نماید. بسیاری از بررسی ها نشان می‌دهد، بخش خصوصی ضعیف موجود در کشور نیز به نوعی به‌وسیله بخش دولتی و شبه دولتی به‌وجود آمده و می‌آید. وجود شرکت‌های کوچک نسل چهارم و پنجم ذیل شرکت‌های بزرگ دولتی، مهمترین دلیل این مدعاست.

* کارشناس اقتصاد



لینک خبر :  http://armandaily.ir/?News_Id=78090
 

شادی یک حق است و حق گرفتنی است


شادی یک حق است و حق گرفتنی است

یادداشت
شادی، حق است



 محمدطاهر کنعانی
حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری

به فرموده حکیم توس سراینده باش و فزاینده باش/ شب و روز در دانش و خنده باش/ چو شادی بکاهد بکاهد روان/ خرد گردد اندر میان ناتوان/ .پیر خرد آیین ایران زمین بین شادی و خردورزی رابطه روان کاوانه برقرار کرده است.
چرا که همواره اصل بر زندگی اجتماعی انسان، حق زندگی شرافتمندانه و شاد زیستن است. در قرآن و احادیث نیز تأکیدات زیادی بر ادخال سرور در قلب مؤمن و دعا به نقل شده است. «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه» شاد کردن دل مردمان و بویژه کودکان و یتیمان پاداش بزرگ الهی دارد. در اسناد بین‌المللی حقوق بشر حق آزادی در وسیع ترین معنای کلمه به رسمیت شناخته شده است.
آیا شادی یک حق است؟ و اگر حق است جزو حقوق ذاتی و انفکاک ناپذیر طبیعی است؟ یا حق قانونی قابل سلب؟ در پاسخ باید ابتدا حق را تشریح کنیم. حق چیست؟/ حق به معنای ثابت و هر چیزی که وجود دارد. مثلاً خدا حق است. بهشت حق است. معاد حق است. آسمان و زمین حق است. در این معنا شادی هم حق طبیعی است. چون شادی امری وجودی است. حالت روحی است که برای انسان انگیزه و محرک زندگی است. تعریف دیگر از حق آزادی است.آزادی دارای دو معنای سلبی و ایجابی است در معنای ایجابی آزادی به معنای رهایی است.
رهایی از زور، ظلم و انقیاد. در معنای سلبی آزادی نبودن مانع در راه انجام خواسته‌های انسان است. در اسلام این اصل را اصل اباحه می‌گویند. کل شی هی لک مباح حتی تعلم انه حرام بعینه. طبق اصل آزادی انسان موجودی مختار و انتخابگر در رفتار و کردار و گفتار خویش است.
جان لاک در تعریف حق می‌گوید حق عبارت است از توانایی انجام یا انجام ندادن کاری و طبق تعریف گروسیوس، حق داشتن چیزی یا انجام دادن کاری را می‌گویند. در این معنا شادی و آرامش و خوب زیستن حقی انسانی است.
 براساس ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر هر کسی حق دارد بدون واهمه و خوف افکار و عقایدش را ابراز دارد. حق آزادی بیان در وسیع‌ترین معنای خود شامل هنر و موسیقی و تأثر و طنز و ابراز مکنونات درونی خردورزانه و هنرمندانه و سرشار از ذوق و روح آفرینش گرانه انسان است.
براساس قانون اساسی ایران آزادی و کرامت انسان و حق انتخابگری و بیان عقیده و رفتار آزادانه بسیار مورد توجه است. در مقدمه قانون اساسی وسایل ارتباط جمعی را برای برخورد اندیشه‌های متفاوت و سالم دانسته که آزادی و کرامت ابنای بشر را سرلوحه اهداف خود دانسته و راه رشد و کمال انسان را می‌گشاید.
در بند 6 اصل دوم نیز کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت انسان تصریح شده است اصل نهم قانون اساسی آزادی و امنیت را تفکیک‌ناپذیر دانسته و هیچ کس حق ندارد به نام امنیت آزادی‌های مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب کند. همچنین اصل 37 قانون اساسی می‌گوید اصل بر برائت است و هر انسانی آزاد است هر کاری که جرم نباشد انجام دهد.
پیرو همین اصول براساس اصل 175 قانون اساسی، صدا و سیما باید آزادی بیان را تأمین نماید و اصل 156 قانون اساسی گسترش عدل و آزادی را یکی از اهداف قوه قضائیه برشمرده است. بنابراین اصل آزادی بیانگر آن است که انسان‌ها حق دارند زندگی شاد و مفرح و توأم با خوشی و خرمی داشته باشند و در راه پویایی اجتماعی خود آزادانه استعدادهای خود را در هنر و شعر و ادب و موسیقی و آهنگ تفریحات سالم بالنده سازند.
در نتیجه می‌توان گفت در پرتو اصل آزادی شادی زندگی سرشار از مهر و خرمی حق مسلم هر انسان و زمینه‌ساز رشد و کمال انسان است. بدیهی است شادی به منظور کارهای مشروع است و لذت‌های نامشروع و شهوترانی غیرقانونی و نوشیدن مسکرات و امثال آن و توهین به افراد و بی آبرو کردن دیگران و طنز علیه افراد محترم و شهروندان ممنوع و خارج از مورد بحث است.
نکته اساسی آن است که در شرع و قانون موارد ممنوع بسیار محدود و معدود است و کارهای حرام انگشت‌شمار و کارهای مباح و جایز گسترده و نامحدود است.
خداوند متعال شارع مقدس تعداد حرام را بسیار اندک گذاشته و کارهای حلال را نامحدود مقرر نموده است و می‌توان گفت طبق شرع و قانون هر چیزی ممنوع نباشد مجاز است. این اصل آزادیخواهانه شامل انواع روش‌های شادی افزایی و روابط مشروع اجتماعی و شکوفایی انواع هنرها و سروده‌ها و نوازندگی و سرایندگی و خوانندگی و هنرپیشگی و بسیاری از مظاهر تمدن و فرهنگ است که منافی احکام  شرع نباشد.


نکات اموزنده از مربی با هوش منچستر یونایتد الکس فرگوسن(1)


نکات اموزنده  از مربی با هوش منچستر یونایتد الکس فرگوسن

کتاب زندگی‌نامه الکس‌فرگوسن سراسر نکات آموزنده، برای فعالان دنیای کسب‌وکار دارد، اما من سعی می‌کنم در این یاداشت به صورت خلاصه به تعدادی از آنها (همراه با ربط‌دادن به فضای کسب‌و‌کار) بپردازم.

در کتاب مباحث و موضوعات بازاریابی با نگرش بازار ایران که در حال حاضر چاپ چهارم آن در دسترس همراهان صمیمی می‌باشد، تأکید کرده‌ام که در یادگیری بازاریابی و فروش، دو ورزش را خیلی توصیه می‌کنم که یکی شطرنج و دیگری فوتبال است. چون روح رقابت با تمام توجه به ابعاد مختلف آن، در ورزش، خصوصاً این دو رشته بخوبی تجلی می‌یابد و می‌دانیم که رقابت عامل اصلی بوجود آمدن علم مارکتینگ است. (فرگوسن به یادگیری شطرنج برای موفقیت در فوتبال تأکید دارد.) کتاب زندگی‌نامه الکس‌فرگوسن سراسر نکات آموزنده، برای فعالان دنیای کسب‌وکار دارد، اما من سعی می‌کنم در این یاداشت به صورت خلاصه به تعدادی از آنها (همراه با ربط‌دادن به فضای کسب‌و‌کار) بپردازم.


1- اولین و جالب‌ترین نکته برای من، علاقه وافر فرگوسن به کارلوس‌ کی‌روش است. تعاریف فرگوسن علاقه‌مندی من را به عنوان یک دوستدار و تعقیب‌کننده فوتبال به کی‌روش، بیشتر کرد و از بابت انتخاب شایسته ایشان به عنوان سر‌مربی تیم ملی فوتبال کشورمان بیشتر لذت بردم.
نکته قابل یادگیری برای من، اهمیت و نقش نفر دوم سازمان است. متأسفانه در اکثر موارد نقش نفر دوم سازمان در شرکت‌های ایرانی نادیده گرفته می‌شود. نفر دوم، رابط بین رأس هرم سازمانی با مابقی سازمان است و بسیاری از تصمیمات مهم سازمانی، توسط نفر دوم اجرا می‌شود. و قدردانی فرگوسن از کی‌روش برایم ستودنی است. مدیران لایق و ارزشمند قدر‌دان نفر دوم شایسته خودشان هستند.

بخشی از تعریف فرگوسن از کارلوس کی‌روش را بخوانید :

دستیار سرمربی در منچستریونایتد، پست شاخصی است. سکوی پرش در فوتبال است. کارلوس فوق‌العاده بود. او بیشتر صلاحیت‌های تبدیل‌شدن به سر‌مربی بعدی منچستر‌یونایتد را داشت. او می‌توانست یک مرد احساس‌برانگیز باشد. از میان آنهایی که درکنار من کار کرده بودند، او بهترین بود. تردیدی در آن ندارم او کاملاً روراست بود.

2- دومین نکته ارزشمند، حس وطن‌پرستی فرگوسن است. او در چند جای کتاب از کشورش اسکاتلند، به نیکی یاد می‌کند و هیچ‌گاه، کلمه یا جمله‌ای مبنی بر نادیده گرفتن زادگاهش نمی‌نویسد.

به تعاریف فرگوسن دقت کنید :

تا قبل از خواندن کتاب زندگی‌نامه فرگوسن، هر وقت به یاد اسکاتلند می‌افتادم، ناخودآگاه لطیفه‌هایی که در جهان از مقتصد بودن و خساست اسکاتلندی‌ها بیان می‌شود، به یادم می‌آید. اما فرگوسن برند کشورش را در این کتاب ارتقاء داده، او یک وطن‌پرست قابل احترام است. و این برای ما، با سابقه و قدمت تمدن کهن و مزیت‌های نسبی فراوان، می‌تواند جنبه آموزگاری داشته باشد تا در عرصه‌های جهانی به نحو شایسته‌تری از کشورمان یاد کنیم.

یکی از خصوصیات بارز اسکاتلندی‌ها، اراده قوی است. وقتی آنها اسکاتلند را ترک می‌کنند، این تنها به یک دلیل می‌تواند باشد، برای دستیابی به موفقیت. اسکاتلندی‌ها در محیط کارشان در قبال زیردستانشان جدی هستند که این یک ویژگی بسیار ارزشمند است. اغلب افراد به من می‌گفتند: هرگز لبخند تو را در زمان بازی ندیده‌ایم. من اینطور پاسخ می‌دادم: من برای لبخند زدن اینجا نیستم، اینجا هستم تا بازی را ببرم.

3- نکته سوم که از مطالعه زندگی‌نامه، فرگوسن یاد گرفتم، اسیر نشدن در دام غرور است.
او می‌نویسد: "وقتی به گذشته نگاه می‌اندازم به یاد پیروزی‌ها نمی‌افتم، بلکه به یاد شکست‌هایم نیز می‌افتم. در نظر‌گرفتن نقاط قوت و نقاط ضعف، پیروزی‌ها و شکست‌ها، توانمندی‌ها و کاستی‌ها، با هم ارزشمند است. متأسفانه بسیاری از مدیران ارشد، تمایل دارند فقط از فتوحات خودشان تعریف کنند و چنان در دام موفقیت‌های گذشته خودشان اسیر شده‌اند که افراد تعریف‌کننده را فقط دور‌و‌بر خودشان نگه‌داشته‌اند. در حالی‌که واقعیت‌نگری و جامعیت‌نگری سبب جلوگیری از سقوط به ورطه نابودی می‌شود.

4- درس‌ بعدی که فرگوسن به ما می‌آموز،د توجه به اوقات فراغت بازیکنان است. برای مثال وقتی چند نفر از بازیکنان شبی را به خوش‌گذرانی می‌گذرانند که فردای آن مسابقه داشتند، با جریمه بسیار سنگین مواجه می‌شوند یا وقتی در منزل یکی از بازیکنان اقلام خوراکی نامفید نظیر کوکاکولا و تنقلات نا‌مناسب می‌بیند، با او برخورد شدید می‌کند. این نکته آموزنده‌ای است. من در هنگام مصاحبه استخدام نیروی انسانی برای شرکت‌های طرف مشاوره خودم تأکید می‌کنم که حقوقی که می‌خواهیم راجع به آن صحبت کنیم برای 24 ساعت شبانه روز است و شما در این 24 ساعت در یک مثلث خواهید بود که یک رأس آن کار است. شما چیزی در حدود ده ساعت در شرکت هستید و با جان و دل و مغز‌تان باید کار کنید، یک رأس مثلث تفریح است و من مطالعه را جزء تفریح می‌دانم. شما باید شاداب باشید و تفریحات سالم داشته باشید تا فردا سرحال سر‌کار بیائید. اما رأس سوم خواب است. شما باید خوب بخوابید. پس تصور نکنید شما فقط زمانی را که در این شرکت حضور دارید را به آن متعهد هستید و تصور نکنید حق دارید پروژه دیگری بگیرید و شب‌ها تا دیروقت به آن بپردازید یا شب‌زنده‌داری کنید و فردا خستگی‌تان را برای ما بیاورید.

5- درس‌ بعدی فرگوسن قاطعیت است. ایشان مثال‌های متعددی در برخورد با نافرمانی بازیکنان بزرگ می‌آورد که با قاطعیت ایشان مواجه می‌شوند و حتی بعضی از آنان نظیر دیوید بکهام از تیم کنار گذاشته می‌شوند. و این برای سلامت تیم لازم است. در جایی، یکی از بازیکنان که مهاجم مرکزی تیم بوده است و اتفاقأ نسبت نزدیکی با یکی از اعضاء هیأت‌مدیره منچستر‌یونایتد دارد، به فرگوسن می‌گوید که همه خانواده‌اش برای تعطیلات آخر هفته می‌روند و لذا این شنبه بازی نخواهم کرد و با آنها خواهم رفت.

فرگوسن می‌گوید: "من به تو می‌گویم که شنبه بازی نکن و حتی نگران بازگشت نباش. برای همین او می‌ماند و پس‌از بازی به خانواده‌اش ملحق می‌شود."

فرگوسن می‌نویسد " شما باید اقتدارتان را نشان دهید. یکی از قابلیت‌هایی که از زمان آغاز مربیگری از آن برخوردار بودم، توانایی تصمیم‌گیری بود. هرگز از تصمیم‌گیری هراسی به دل راه ندادم. در جایی از کتاب که ماجرای کنار گذاشتن دیوید بکهام را تعریف می‌کند، می‌نویسد" آن‌لحظه‌ای که سرمربی اقتدارش را از دست بدهد، شما یک باشگاه نخواهید داشت. بازیکنان آن را اداره خواهند کرد بعد به مشکل خواهید خورد. دیوید فکر کرده بود بزرگتر از الکس‌فرگوسن است. این آموزه فرگوسن آنقدر واضح است که نیازی به توضیح اهمیت مدیریت ارشد در سازمان ندارد. در جای دیگر کتاب می‌نویسد: "من همیشه این‌گونه حس کرده‌ام که بهترین لحظه‌های مربی‌گری‌ام آن زمانی بوده، که تصمیم‌های سریعی را بر مبنای واقعیت‌هایی که نمی‌توان انکارشان کرد، گرفته‌ام، با قاطعیت. قدرت در صورتی مفید است که خواهان استفاده از آن باشید.

6- درس بعدی که از فرگوسن فرامی‌گیریم، اهمیت‌دادن به جوانهاست. او می‌گوید: "من هرگز نمی‌توانستم برای دست‌یابی به تغییرات، سه یا چهار سال زمان بخواهم، زیرا در منچستر‌یونایتد هرگز چنین زمانی را نخواهید داشت. از این رو برای تسریع آن تلاش می‌کنید. ولی بعضی وقت‌ها جسور باشید. بازیکنان جوان را به بازی بفرستید. آنها را تست کنید. من هرگز از این نهراسیده‌ام. به جوان‌ها حس مسئولیت را منتقل کنید، اگر آنها بتوانند آگاهی بیشتری را به استعداد‌ها و انرژیشان اضافه کنند، می‌توانند از آینده‌ای بزرگ بهره‌مند شوند.

نکته ارزشمند در توجه به جوانها، درکنار حس مسئولیت‌پذیری، این است که جوان باید هم استعداد و هم انرژی و آگاهی را، با هم داشته باشد و مافوق او اینها را با‌ هم ببیند و در کنار آنها حس مسئولیت‌پذیری‌اش را بارور سازد. بدیهی است، بی‌توجهی به هر‌یک از این عوامل تأثیر‌گذار سبب می‌شود جوان به صورت همه‌جانبه رشد نکند، بلکه در سنین میان‌سالی از بعضی جنبه‌هایی که می‌تواند موفقیت او را رقم بزند، ضعف داشته باشد. این نکات برای مدیران کسب‌وکار می‌تواند بسیار مهم باشد و باز هم به جامعیت‌نگری می‌رسیم.

7- الکس‌ فرگوسن به معنای واقعی کلمه یک ناراضی مثبت است. او در جایی از کتاب می‌نویسد:" وقتی شما به رؤیای زندگیتان دست‌یافتید، از خودتان می‌پرسید که آیا می‌توانید باز هم به چنین اوجی دست یابید؟ در نوشته‌های قبلی من خوانده‌ایم که سواد، کیفیت و موفقیت، مقصد نیستند، بلکه آنها مسیر هستند و اینها هیچگاه نقطه انتها ندارند. فرگوسن همیشه گرسنه موفقیت است و پس ‌از هر موفقیت، به موفقیت بعدی و پس ‌از هر اوج، به اوج بعدی فکر می‌کند. برنامه‌ریزی می‌کند، سازماندهی می‌کند، اجرا می‌کند، کنترل می‌کند و باز از اول شروع می‌کند. برای همین روحیه است که او همیشه خود و تیمش را مطلع، آگاه و آماده نگه می‌دارد و نگرانی قابل‌احترامی دارد. در جایی می‌گوید:" فارغ از اینکه چقدر رزومه شما خوب باشد، لحظاتی پیش می‌آید که احساس آسیب‌پذیری و بی‌پناهی می‌کنید." و این لحظات و این نگرانی‌های قابل احترام و نارضایتی مثبت، سبب می‌شود او همواره تلاش کند که در اوج بماند.  این روحیه‌ای است که لازم است در کسب‌وکار داشته باشیم.