وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

وبلاگ اختصاصی روستای حاج سلیم محله

حاج سلیم محله - رضا بژکول این وبلا گ جهت بیان و پی گیری مشکلات روستای حاج سلیم محله تشکیل شده است.

فلسفه ورزی از دیدگاه استاد ملکیان

فلسفه ورزی از دیدگاه استاد ملکیان

فلسفه ورزی

طراح: مهدی سلیمانی

نگاه استیون هاوکینگ به عوامل نابود کننده تمدن بشری

هاوکینگ در میان گروه کوچک اما رو به رشدی از دانشمندان قرار دارد که نگرانی خود درباره هوش مصنوعی "قدرتمند" - هوشی که می تواند برابر با هوش انسان باشد و یا از آن پیشی بگیرد - ابراز کرده اند.

عصرایران؛ محمد مهدی حیدرپور - ممکن است استیون هاوکینگ به واسطه فعالیت های خود در زمینه شناخت سیاهچاله ها و تکینگی های گرانشی بسیار مشهور باشد اما این فیزیکدان برجسته ایده های جالب توجه و البته نگران کننده ای درباره چیزهایی که می توانند تمدن بشری را نابود کنند، ارائه کرده و در این زمینه نیز شناخته شده است.

عوامل نابود کننده تمدن بشر از نگاه استیون هاوکینگ

به گزارش "گروه علم و فناوری" عصرایران، استیون هاوکینگ از بیماری نورون حرکتی مشابه با اسکلروز جانبی آمیوتروفیک یا ALS رنج می برد که فلج شدن وی و عدم توانایی صحبت بدون استفاده از یک سیستم صوتی ویژه را موجب شده است. اما این شرایط وی را از صحبت درباره طیف وسیع خطراتی که انسان می تواند با آنها مواجه شود، باز نداشته است. در ادامه برخی اظهارنظرهای این دانشمند مشهور درباره مواردی که می توانند نابودی تمدن بشری را موجب شوند، ارائه می کنیم.

هوش مصنوعی

عوامل نابود کننده تمدن بشر از نگاه استیون هاوکینگ

هاوکینگ در میان گروه کوچک اما رو به رشدی از دانشمندان قرار دارد که نگرانی خود درباره هوش مصنوعی "قدرتمند" - هوشی که می تواند برابر با هوش انسان باشد و یا از آن پیشی بگیرد - ابراز کرده اند. هاوکینگ طی یکی از مصاحبه های خود با بی‌بی‌سی در سال 2014 اعلام کرد که توسعه هوش مصنوعی کامل می تواند به معنای نقطه پایانی برای نوع بشر باشد. این اظهارنظر در پاسخ به پرسشی پیرامون سیستم صوتی هوش مصنوعی جدیدی که وی مورد استفاده قرار می دهد، ابراز شد. هشدار هاوکینگ بازتاب دهنده اظهارنظر ایلان ماسک، مدیر عامل شرکت تسلا است که هوش مصنوعی را بزرگترین تهدید وجودی برای انسان عنوان کرده است.

هاوکینگ، ماسک و چند دانشمند دیگر اخیرا نامه ای را امضا کرده اند که در آن خطرات و همچنین مزایای هوش مصنوعی شرح داده شده اند. دانشمندان در این نامه که به صورت آنلاین توسط موسسه فیوچر آو لایف، سازمانی که کاهش تهدیدات وجودی برای انسان را هدف گذاری کرده است، در یازدهم ژانویه منتشر شد به این نکته اشاره داشته اند که با توجه به پتانسیل بالای هوش مصنوعی، پژوهش درباره چگونگی استفاده از مزایای آن در شرایطی که از خطرات بالقوه پرهیز می شود، مهم است.

اما به گفته بسیاری از پژوهشگران فعال در زمینه هوش مصنوعی، انسان همچنان با کسب توانایی برای توسعه هوش مصنوعی قدرتمند فاصله بسیار زیادی دارد. به گفته دمیس هاسابیس، پژوهشگر هوش مصنوعی در گوگل دیپ‌مایند، انسان دهه ها با هر گونه فناوری که می تواند موجبات نگرانی ما را فراهم کند، فاصله دارد.

درازدستی بشر

عوامل نابود کننده تمدن بشر از نگاه استیون هاوکینگ

اگر ماشین آلاتی که ساخته ایم مرگ انسان را رقم نزنند ممکن است به دست خودمان کشته شویم. استیون هاوکینگ معتقد است درازدستی بشر ممکن است موجب نابودی تمدن شود. وی طی توری که با آدائز ویانواه معلم 24 ساله آمریکایی، از موزه علوم لندن داشت در پاسخ به این پرسش ویانواه که بیشتر از همه دوست دارید چه ویژگی منفی در انسان را تغییر دهید به درازدستی انسان اشاره داشت. به اعتقاد هاوکینگ این ویژگی مزایایی برای بقا در دوران غارنشینی به منظور کسب غذا، قلمرو بیشتر یا یافتن جفت برای تولید مثل داشته است اما در حال حاضر تهدیدی برای نابودی همه ما محسوب می شود. به عنوان مثال، یک جنگ اتمی احتمالا پایانی بر تمدن خواهد بود و می تواند نسل بشر را از بین ببرد.

هاوکینگ در پاسخ به این پرسش که دوست دارید کدام خصوصیت انسان را برجسته کنید نیز به همدلی اشاره داشته زیرا معتقد است این ویژگی همه ما را در شرایطی محبت آمیز و آرام گرد هم می آورد.

حیات بیگانه

عوامل نابود کننده تمدن بشر از نگاه استیون هاوکینگ

به اعتقاد استیون هاوکینگ، اکتشافات فضایی برای حصول اطمینان از بقای بشریت مهم خواهند بود. اما هشدارهایی شوم درباره حیات بیگانه نیز داده است. البته این قبیل هشدار از سوی وی سابقه ای طولانی دارند. هاوکینگ در سال 2010 اعلام کرد اگر حیات هوشمند بیگانه وجود داشته باشد ممکن است با انسان غیر دوستانه رفتار کند.

به گفته هاوکینگ، حتی اگر بیگانگان فضایی از سیاره ما بازدید کنند نتیجه ای بهتر از آن چه در زمان کشف آمریکا توسط کریستف کلمب رخ داده و بومی های آمریکایی را تحت تاثیر قرار داد، حاصل نخواهد شد. تمدن های پیشرفته بیگانه ممکن است در پی تسخیر سیاراتی باشند که به آنها دسترسی پیدا می کنند و به عنوان مثال از منابع آنها برای ساخت سفینه های فضایی و ادامه حرکت خود استفاده کنند.

آنچه مشخص است از تهدید هوش مصنوعی تا بیگانگان فضایی پیشرفته و رفتارهای خصمانه انسان، چشم اندازی که استیون هاوکینگ برای بشریت ترسیم می کند چندان روشن به نظر نمی رسد.

حقایقی در مورد شخصیت پروفسور البرت انشتاین(10مورد)

حقایقی در مورد شخصیت پروفسور البرت انشتاین(10مورد)



اکثر دوستداران علم با شنیدن نام اینشتاین به یاد نظریه‌ی جنجالی نسبیت و فرمول هم‌ارزی جرم و انرژی (E=mc2) می‌افتند، نظریه‌ای که نگاه انسان به جهان را از فیزیک کلاسیک نیوتنی جدا کرده و کیهان را با قوانینی جدید توضیح می‌دهد.


آلبرت اینشتاین نابغه‌ای با موهای آشفته،‌ ویولونیستی چیره دست با عاداتی عجیب مثل نپوشیدن جوراب و میز کار به هم ریخته، اما ذهنی پیشگام که با گذشت سال‌ها از مرگش هنوز به عنوان نماد علم نوین محسوب می‌شود، چقدر درباره‌ی زندگی این مرد بزرگ می‌دانید؟

۱۰ حقیقت در مورد پروفسور آلبرت اینشتاین

اکثر دوستداران علم با شنیدن نام اینشتاین به یاد نظریه‌ی جنجالی نسبیت و فرمول هم‌ارزی جرم و انرژی (E=mc2) می‌افتند، نظریه‌ای که نگاه انسان به جهان را از فیزیک کلاسیک نیوتنی جدا کرده و کیهان را با قوانینی جدید توضیح می‌دهد. علاوه بر نظریات علمی که او را به یکی از بزرگترین فیزیکدان‌هایی که تاکنون به جهان پاگذاشته تبدیل می‌کند، دیدگاه‌های فلسفی، سیاسی و اعتقادی نام وی را هنوز پس از گذشت حدود ۶ دهه از مرگش در اذهان نگه داشته است. حتی دانشمندی به بزرگی اینشتاین نیز همانند باقی افراد در کنار موفقیت‌ها، اشتباهاتی نیز مرتکب شده است. زندگی وی جنبه‌های مثبت و منفی زیادی دارد که می‌تواند درس‌های بزرگی برای آیندگان در پی داشته باشد. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به ۱۰ حقیقت از زندگی این دانشمند بزرگ که شاید نمی‌دانستید.

۱ – اینشتاین دیرتر از کودکان معمولی لب به سخن گشود

۱۰ حقیقت در مورد پروفسور آلبرت اینشتاین

طبق سخنان خود اینشتاین وی تا سه سالگی سخن گفتن را آغاز نکرد و پس از آن نیز تا سن بیشتر از ۷ سالگی به ندرت صحبت می‌کرد، این موضوع در کنار ذهن متمرکز وی در حل مسائل فیزیک، ذائقه‌ی موسیقیایی و بی توجهی به بعضی درس‌های مدرسه و در مقابل توجه به مطالب مورد علاقه باعث شده عده‌ای بر این باور باشند که اینشتاین از سندرم اسپرگر رنج می‌برد. دانشمندان بزرگ دیگری مانند اسحاق نیوتون و ماری کوری نیز احتمالاً به این مشکل مواجه بوده‌اند. توماس سول نویسنده و محقق دانشگاه استنفورد برای توصیف افراد غیر مبتلا به اوتیسم که دیر لب به سخن می‌گشایند اصطلاح سندرم اینشتاین را به کار می‌برد. اینکه چگونه مغز این افراد در بعضی استعدادها سریع‌تر فعال می‌شود و در برخی دیگر آهسته‌تر همچنان نامعلوم باقی‌مانده است. در پایان باید گفت که اینشتاین یک متفکر بصری مادام العمر بود و کمتر وقت خود را به سخن گفتن هدر می‌داد.

۲ – نمرات اینشتاین در مدرسه

۱۰ حقیقت در مورد پروفسور آلبرت اینشتاین

در دنیای پرهیاهوی امروزی و در عصر اینترنت و رسانه‌ها علاقه‌ی زیادی به برعکس نشان دادن حقایق در مورد افراد موفق و مشهور به وجود آمده است، افکار عمومی به دنبال ناکارآمدی‌ها هستند تا موفقیت افراد بزرگ را وابسته به شانس نشان بدهند. زیاد شنیده‌ایم که افرادی با کنار گذاشتن تحصیلات آکادمیک توانسته‌اند موفقیت‌های بزرگی کسب کنند اما از تلاش‌های شبانه روزی و علم بالای آن افراد چیزی نمی‌دانیم. در مورد آلبرت اینشتاین نیز مشهور است که وی در دوران مدرسه دانش‌آموزی کند ذهن بوده و تا سنین بالا به موفقیتی دست نیافته است اما حقیقت این است که وی در سنین نوجوانی سرآمد درس‌های فیزیک و ریاضی بوده است. او در حالی که ۱۲ سال بیشتر نداشت به مطالعه‌ی دیفرانسیل و انتگرال می‌پرداخت و چگونگی استفاده از حروف یونانی و لاتین را در معادلات می‌دانست. اما شایعه‌ی ضعیف بودن اینشتاین در مدرسه احتمالاً از اینجا می‌آید که یک سال سیستم نمره دهی در محل تحصیل وی معکوس شد و به جای اینکه نمره‌ی A بالاترین نمره محسوب شود بالاترین نمره F شد، و آلبرت جوان بالاترین نمره را کسب کرد. اینشتاین دبیرستان را نیمه کاره رها کرده و در آزمون ورودی انستیتو تکنولوژی فدرال سوئیس شرکت کرد، اگرچه نمرات وی در ریاضی و علوم عالی بود اما به دلیل کسب نمره‌ی پایین در شیمی و زیست شناسی و ادبیات نتوانست وارد این موسسه شود. در نهایت اینشتاین دیپلم را گرفت و سال ۱۸۹۶ در سن ۱۷ سالگی وارد مؤسسه فدرال پلی تکنیک زوریخ شد.

۳ – اینشتاین دختری نامشروع با سرنوشتی نامشخص دارد

۱۰ حقیقت در مورد پروفسور آلبرت اینشتاین

در مؤسسه‌ی پلی تکنیک زوریخ اینشتاین با میلوا ماریخ صربستانی آشنا شد، او تنها زنی بود که در رشته‌ای که اینشتاین درس می‌خواند پذیرفته شده بود. طی سال‌ها آلبرت ۱۷ ساله و میلوای ۲۱ ساله روابط عاشقانه‌ای پیدا کردند و در نتیجه‌ی آن قبل از ازدواج رسمی در سال ۱۹۰۲ صاحب دختری به نام لیسرل شدند. پس از ادواج نیز آن‌ها صاحب دو فرزند پسر شدند که پسر کوچکتر آن‌ها مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی بود. سرانجام سال ۱۹۱۹ پس از پنج سال زندگی جداگانه آلبرت و میلوا به صورت رسمی از هم جدا شدند در حالی که سرنوشت دختر آن‌ها در هاله‌ای از ابهام باقی‌مانده است. دو احتمال در مورد وی گفته می‌شود، یکی آنکه لیسرل به فرزند خواندگی گرفته شده و دیگری اینکه بر اثر ابتلا به تب مخملک در گذشته است.

۴ – اینشتاین زندگی خانوادگی پر هیاهویی داشته است

۱۰ حقیقت در مورد پروفسور آلبرت اینشتاین

پس از آنکه در سال ۱۹۱۴ اینشتاین از میلوا ماریچ جدا شد روابط نامشروع متعددی را داشته که یکی از آن‌ها با دختر عمویش السا بود و سرانجام به ازدواج آن‌ها منجر می‌شود، اگرچه گفته می‌شود او حتی قصد ازدواج با دختر السا یعنی دختر خوانده‌ی آینده‌ی خود را نیز داشته است. بعدها در نامه‌ای به السا اینشتاین از علاقه‌ی پدرانه‌ی خود به دخترخوانده‌‌ی کوچک‌اش مارگوت می‌نویسد: به اندازه دختر خودم و یا شاید بیشتر، مارگوت را دوست دارم، و کسی چه می‌داند اگر من پدر او بودم چه بچه بداخلاقی از او پدید می‌آمد! در طول مدت ازدواج با السا اینشتاین خیانت می‌کرد و السا این موضوع را می‌دانست اما به شرطی که سر و صدایی در نیاید اجازه‌ی این کار را می‌داد. آلبرت اینشتاین برای جدا شدن از همسر اولش قول داد در صورت برنده شدن جایزه‌ی نوبل منافع مادی آن را به وی و پسرانشان هدیه بدهد. سال ۱۹۲۱ وی توانست به خاطر تحقیقاتش در مورد اثر فوتوالکتریک جایزه‌ی نوبل را کسب کند و طبق قولی که داده بود منافع مادی آن را به میلوا داد تا زندگی خود و پسرانش را بگدراند.

۵ – اینشتاین سال‌های سختی را پشت سر گذاشته است

۱۰ حقیقت در مورد پروفسور آلبرت اینشتاین

سال ۱۹۰۵ اینشتاین چهار مقاله منتشر کرد که پایه‌های علم فیزیک را لرزاند و دیدگاه انسان به فضا، زمان، ماده و انرژی را متحول کرده و فیزیک نوین را پایه گذاشت؛ تمام این‌ها در زمانی اتفاق افتاد که او در حال به پایان رساندن دکترا بود و همچنین به عنوان ممتحن در دفتر ثبت اختراع سوئیس کار می‌کرد. پس از فارغ التحصیلی اینشتاین برای تدریس در بسیاری از آکادمی‌های آموزشی پذیرفته شد اما مدرسه به مدسه او را رد کردند زیرا در بخشی از رزومه‌اش با حماقت تمام از توصیه نامه‌ی هاینریش وبر که کلاس‌های زیادی را خراب کرده بود استفاده کرده بود. همین مثال نشان می‌دهد هوش بالا برابر با خردمندی نخواهد بود و انسان‌های باهوش نیز اشتباهاتی مرتکب می‌شوند. اگرچه این پذیرفته نشدن سرانجام باعث شد زمان بیشتری در اختیارش قرار بگیرد و چهار مقاله‌ی خود را جمع‌بندی کرده و در یک مقاله منتشر کند که سرانجام به دریافت جایزه‌ی نوبل منتهی شد.

- با توجه به تولید و انتشار نور اینشتاین توضیح می‌دهد که اثر فوتوالکتریک از تئوری کوانتوم پیروی می‌کند. (همان نظریه‌ای که برنده‌ی جایزه‌ی نوبل می‌شود)

- اینشتاین وجود اتم را با آزمایش از طریق حرکت ذرات معلق ریز در مایعات و تئوری مولکولی جنبشی حرارت اثبات می‌کند.

- الکترودینامیک ذرات متحرک قوانین ریاضی نظریه‌ی نسبیت خاص را اثبات می‌کند.

- آیا اینرسی یک ذره به انرژی درونی آن بستگی دارد؟ اینشتاین توضیح داد که چگونه تئوری نسبیت به هم ارزی جرم و انرژی E=mc2 منجر می‌شود.

۶ – اینشتاین واسط مذاکرات گروگان گیری شده بود

۱۰ حقیقت در مورد پروفسور آلبرت اینشتاین

در آلمان آن زمان روحیه‌ی صلح طلب و متعهد در کمک به برقراری آرامش، اینشتاین را در معرض خطرات زیادی قرار می‌داد. او همراه با سه همکارش با جسارت تمام بیانیه‌ای را در مخالفت با نظامی گری امپراتور گونه‌ی آلمان و دخالت آن‌ها در جنگ جهانی اول امضا کردند. این بیانیه پاسخی بود به اعلامیه‌ی مانیفست جهان متمدن که در جهت توجیه حمله به بلژیک بی‌طرف توسط دولت آلمان طرح ریزی شده و نزدیک به ۱۰۰ نفر از روشنفکران برجسته‌ی آلمانی آن را امضا کرده بودند. در حالی که بسیاری از دانشمندان آن زمان از نبوغ خود برای چرخاندن چرخ دنده‌های جنگ استفاده می‌کردند اینشتاین این پیشنهادها را رد می‌کرد. پس از جنگ آلمان شکست‌خورده و بدهکار وارد دوران جدیدی از تحولات اجتماعی به رهبری هیتلر می‌شود. در آن زمان گروهی از دانشجویان رادیکال عده‌ای از استادان دانشگاه را گروگان می‌گیرند، برای برون رفت از این بن‌بست هیچ‌کس راضی به دخالت پلیس نبود بنابراین اینشتاین و نابغه‌ی کوانتوم مکس بورن که هر دو مورد احترام استادان و دانشجویان بودند مامور مذاکره و مهار این وضعیت شدند. سال بعد اینشتاین اعتراف می‌کند که چقدر آن‌ها ساده لوح بودند که هرگز به اینکه ممکن است دانشجویان خودشان بر علیه‌شان برگردند فکر نکرده بودند.

۷ – اینشتاین هیچ‌گاه به خاطر نظریه‌ی نسبیت برنده‌ی جایزه‌ی نوبل نشد

۱۰ حقیقت در مورد پروفسور آلبرت اینشتاین

همانند انقلاب‌های علمی دیگر دستیابی اینشتاین به مفاهیم پیچیده‌ی علمی بدون زحمات دانشمندان پیشین ممکن نبود، نبوغ او در ادامه‌ی زحمات دانشمندانی مانند هانری پوانکره و هندریک لورنتس به جمع‌بندی کلی و حذف اصطکاک بین فیزیک نیوتونی و تئوری نور جیمز کلارک مکسول منتهی شد. در سال ۱۹۱۶ تئوری اینشتاین از نسبیت عام، نسبیت خاص را با به میان آوردن گرانش و شتاب در مفهوم فضا-زمان خمیده کامل کرد. متأسفانه سه سال طول کشید تا یکی از پیش‌بینی‌های کلیدی این اثر اثبات شود. در سال ۱۹۱۹ هنگامی که سرانجام ستاره شناسان خم شدن نور در اثر هوا-فضای خمیده را در خورشید گرفتگی آن سال تأیید کردند اینشتاین یک شبه تبدیل به مشهورترین انسان روی زمین شد، اما سه سال بعد از آن طول کشید تا کمیته‌ی نوبل این قوانین را باور کند و سرانجام سال ۱۹۲۲ نوبل سال ۱۹۲۱ را در رشته‌ی فیزیک به اینشتاین اهدا کردند. این جایزه برای کشف قانون فوتوالکترونیک به وی اهدا شد؛ اثر فوتوالکترونیک اشاره به انتشار ذرات باردار الکترونیکی (یون یا الکترون) از سطح (یا درون) ماده‌ای که تابش الکترومغناطیسی (همانند نور) را جذب می‌کند دارد. زحمات اینشتاین در این سطح به سؤالات گیج کننده‌ای مانند نور یا ذره بودن نور جواب می‌دهد.

۸ – اینشتاین در ساخت نوعی یخچال همکاری کرده است

۱۰ حقیقت در مورد پروفسور آلبرت اینشتاین

در دهه‌ی ۱۹۲۰ لوازم منزل بسیار خطرناک‌تر از امروز بودند. گاز در لوله‌های یخچال و آرسنیک در رنگ‌ها، بسته بندی و نگهداری را به صنعتی مرگبار تبدیل کرده بود. در آن زمان واژه‌ی یخچال به معنای واقعی به جعبه‌ای چوبی اطلاق میشد که درون آن یخ می‌ریختند تا مواد غذایی را برای مدتی سرد نگه دارد. یخچال‌های الکتریکی گاه و بیگاه با اتصالی برق و یا نشر مواد شیمیایی سرد کننده و فراری مانند متیل کلرید، دی اکسید گوگرد و آمونیاک باعث مسمومیت و صدمه به مالکان می‌شد. حادثه‌ای در سال ۱۹۲۶ باعث شد اینشتاین به کمک فیزیکدان مجارستانی لیو زیلارد در طراحی نوعی جدیدی از یخچال به نام یخچال جاذب برود. لوازم مورد نیاز این یخچال فقط آمونیاک، بوتان، آب و یک منبع حرارتی برای پمپاژ مواد درون لوله‌ها بود. روش کار این یخچال بر این اساس استوار است که مایعات در فشار اتمسفر پایین‌تر دمای جوش کمتری خواهند داشت. بوتان در لوله‌های درون محفظه که فشار اتمسفر پایین‌تری دارد می‌جوشد و گرما را به خود جذب کرده و به بیرون از محفظه انتقال می‌دهد. از آنجا که این یخچال هیچ جزء متحرکی ندارد پس عمر مفید بالایی داشته و فقط در صورتی که بدنه‌ی آن خراب شود از بین می‌رود. با معرفی کلروفلوروکربن‌ها که جایگزین مواد سرد کننده و خطرناک درون یخچال‌ها بودند و ارائه‌ی کمپرسور یخچال اینشتاین رقابت را به یخچال‌های کاراتر واگذار کرد اگرچه مدت‌ها بعد از سال ۱۹۳۰ و با مشخص شدن اثرات خطرناک CFC در لایه‌ی اُزن باز هم علاقه به استفاده از این نوع یخچال مخصوصاً در مناطق دور افتاده و بدون برق افزایش یافت.

۹ – ریاست جمهوری سرزمین‌های اشغالی به اینشتاین پیشنهاد داده شده بود

۱۰ حقیقت در مورد پروفسور آلبرت اینشتاین

اگرچه اینشتاین را به عنوان فیزیکدانی بزرگ می‌شناسیم اما دیدگاه‌های سیاسی وی کمتر از دستاوردهای علمی‌اش مورد توجه نبوده است، این جهت گیری‌ها سیاسی نیز همانند دستاوردهای علمی‌اش پیچیده‌تر از آن بوده است که خیلی‌ها متصور می‌شوند. اینشتاین یک صلح طلب مادام العمر بود و فقط یک بار به نفع جنگ فعالیتی انجام داد. در سال ۱۹۳۹ با توجه به بالا گرفتن خطر احتمال دستیابی نازی‌ها به بمب اتمی، فیزیکدان مجارستانی لئو زیلارد نامه‌ای به روزولت نوشت و از وی خواست به واکنش زنجیره‌ای و انرژی هسته‌ای اهمیت بیشتری دهد. زیلارد دانشمند گمنامی بود اما هنگامی که اینشتاین زیر نامه را امضا کرد مسأله شکل دیگری به خود گرفت. همین موضوع بعدها باعث برپایی پروژه‌ی منهتن شد اگرچه اینشتاین در این پروژه شرکت نکرد و بعدها امضای آن نامه را یکی از اشتباهات زندگی خود دانست، اما به هر حال وجود معادله‌ی E=mc2 برای ساخت بمب اتمی ضروری بود. وی با به فروش گذاشتن نسخ خطی تحقیقات خود و کمک به گروه‌های صلح گرا و مخالف جنگ سعی کرد این اشتباه را جبران کند. اینشتاین یهودی الاصل بود، اگرچه او و خانواده‌اش از یهودی‌های لاقید بودند ولی دولت تازه تاسیس اسرائیل از این فرصت برای تأثیر بر افکار عمومی استفاده می‌کرد. در سال ۱۹۵۲ نخست وزیر وقت اسرائیل دیوید بن گوریون به اینشتاین پیشنهاد داد که ریاست جمهوری سرزمین‌های اشغالی را بپذیرد. اینشتاین این پیشنهاد او را مودبانه رد کرد و با استناد به سن بالا و تمرکز مادام العمر بر پژوهش‌های علمی ورود خود را به سیاست نامناسب دانست. سال‌ها پیش از آن اینشتاین اعلام کرده بود که مخالف تشکیل یک دولت یهودی با مرزهای مشخص و قدرت نظامی است، همچنین با امضا نامه‌ای سرگشاده در نیویورک تایمز برخورد نامناسب با بومیان عرب در جریان دیر یاسین را محکوم کرده بود، اما به هر حال وی به عنوان یکی از سرشناس‌ترین حامیان صهیونیست تاکنون شناخته می‌شود.

۱۰ – چشم‌ها و مغز اینشتاین دزدیده شده است

۱۰ حقیقت در مورد پروفسور آلبرت اینشتاین

اینشتاین وصیت کرده بود جسدش سوزانده شده و خاکسترش به صورت مخفیانه پراکنده شود تا مقبره‌ای برای وی ساخته نشود، اما تنها چند ساعت پس از مرگش دکتر توماس هاروی در سردخانه‌ی پرینستون مغز و چشمان وی را بدون اجازه از بدنش جدا می‌کند. چشمان را به دکتر چشم وی هنری آدامز می‌دهند که تا به امروز در نیویورک حفظ شده است. عکس‌های مختلفی از لایه‌های مغز وی گرفته می‌شود. اگرچه مغز اینشتاین مانند افراد عادی ۱.۲ کیلوگرم وزن داشته است اما تحقیقات روی عکس‌ها نشان می‌دهند که قسمت‌های مربوط به تکلم و زبان کوچکتر بوده و قسمت‌هایی که به پردازش عددی و تجسم اختصاص دارند بزرگ‌تر بوده‌اند. همچنین در سال ۲۰۱۳ با تحقیق روی عکس‌های منتشر نشده دانشمندان متوجه شدند که قسمتی از مغز او به نام کورپوس کالوزوم که دو نیمکره‌ی مغز را به هم وصل می‌کند بزرگ‌تر از افراد عادی است. هاروی تکه برش‌های مغز اینشتاین را در شیشه و در زیرزمین و زیر کولر نگه‌داری می‌کرد. پس از باطل شدن پروانه‌ی پزشکی‌اش سال‌ها با فرار از دست خبرنگاران زندگی کرد. اگرچه هدف وی از این کار فهمیدن دلیل باهوشی فوق‌العاده‌ی اینشتاین بوده است اما در طول ۴۳ سالی که مغز در اختیارش بود هرگز نتوانست مطالعه‌ی مناسبی روی آن انجام دهد، شاید به دلیل مسافرت زیاد و شاید به دلیل نداشتن بودجه و تخصص! و در نهایت با تحویل دادن بیشتر مغز به پرینستون دایره‌ی مرگ این فیزیکدان بزرگ کامل می‌شود.

۱۰ حقیقت در مورد پروفسور آلبرت اینشتاین

منبع: زومیت




















موسیقی بیش از یک ساعت گوش نکنید(دکتر اثین کراگ)

موسیقی بیش از یک ساعت گوش نکنید(دکتر اثین کراگ)

بیشتر از یک ساعت موسیقی گوش نکنید


نویسنده: عاطفه اکبری

سازمان بهداشت جهانی هشدار داده به خاطر سلامت شنوایی تان بیشتر از یک ساعت در روز موسیقی گوش ندهید.


این سازمان اخیرا اعلام داشته بیش از یک میلیارد نوجوان و جوان در جهان به خاطر گوش دادن به موسیقی با صدای خیلی بلند در خطر آسیب جدی در شنوایی شان هستند. بنابر اعلام این سازمان دستگاه های پخش موسیقی، کنسرت ها و رستوران هایی که در آن موسیقی پخش می شود تهدیدی جدی برای شنوایی هستند. یافته های سازمان بهداشت جهانی نشان می دهد که ۴۳ میلیون نفر از گروه سنی ۱۲ تا ۳۵ ساله، به خاطر اینگونه اصوات، شنوایی شان را از دست داده و این آمار رو به رشد است. بنابر هشدار این سازمان نیمی از کسانی که در این گروه سنی هستند و در کشورهای ثروتمند یا متوسط زندگی می کنند به خاطر شنیدن میزان صدای بالااز دستگاه های شخصی پخش موسیقی شان در خطر از دست دادن شنوایی هستند.

همین طور ۴۰ درصد از آنها به خاطر میزان صدا در باشگا ه های موسیقی و رستوران ها در معرض خطرات جدی اند. در سال ۱۹۹۴ سه و پنج دهم درصد از نوجوان های امریکایی شنوایی شان را از دست داده بودند اما این رقم در سال ۲۰۰۶ به پنج و سه دهم درصد رسیده است.


دکتر اثین کراگ، مدیر بخش پیشگیری از آسیب های سازمان بهداشت جهانی معتقد است: «ما تلاش می کنیم درباره این موضوع که چندان از آن صحبت نمی شود، هشدار بدهیم. شنیدن موسیقی با صدای بلند آسیب های جدی به دنبال دارد اما به آسانی قابل پیشگیری است.»

   

سیاست زدگی و سیاست زدایی از دیدگاه استاد علوم سیاسی

سیاست زدگی و سیاست زدایی از دیدگاه استاد علوم سیاسی

سیاست زدایی و سیاست زدگی: محصول جوامع بسته


نویسنده: احمد بنی جمالی*

طبیعتا وقتی صحبت از سیاست زدایی می شود مقصود کنشی ارادی است که از سوی دولت ها انجام می گیرد. این مفهوم چند مفروض را در بر دارد: یکی اینکه اگر سیاست به مفهوم خاص آن در نظر گرفته شود می توان گفت به عمد دست به سیاست زدایی زده است. نکته بعد این است که در این نقطه از دنیا که ما ایستاده ایم همه حکومت ها سیاست زدایی را می پسندند و آن را انجام می دهند، چرا که به نوعی به خلوت شدن حوزه عمومی منجر می شود. دوم اینکه طبیعتا سیاست زدایی قصد دارد فضاهای سیاسی را مسدود کند تا امکان انتخابات آزاد، مطبوعات آزاد، رقابت های حزبی آزاد در آن با مشکلاتی مواجه شود.
    باید تعریف مشخصی از سیاست ارایه شود. اگر منظور از سیاست به مفهوم اخص آن باشد یعنی حضور و مشارکت در حوزه های سیاسی، حوزه های قدرت، روابط قدرت، حضور در انتخابات و... ممکن است این فرض که سیاست زدایی درسال های گذشته یکی از انتخاب ها بوده درست باشد اما اگر بخواهیم از امر سیاسی به معنای موسع آن یاد کنیم در واقع می تواند حوزه های زیادی از جمله حوزه های ظاهرا خصوصی را هم دربربگیرد و معنای سیاست را گسترده تر کند، بسیاری از کنش ها و کردارهای فردی و حتی خصوصی ما هم رنگ و بوی سیاسی پیدا می کند.
    در نتیجه به این معنا شاید سیاست زدایی به راحتی امکان پذیر نباشد. البته تاکید می کنم این یک حکم کلی نیست. حاکمیت در کشور ما یکپارچه نیست و دارای نیروهای سیاسی و اجتماعی مختلفی است که در بلوک قدرت قرار دارند و هر یک ملاحظات خود را دارند و به نحوی در سیاستگذاری تاثیرگذار هستند.
    همه این نیروها یک جور فکر نمی کنند و یک حزب سیاسی خاص نیز مورد بحث ما نیست. در واقع یکی از ویژگی های مثبت در ایران وجود گروه های قدرت متعددی است که هرکدام نگاه متفاوتی به حوزه قدرت و سیاست دارند و درست نیست بگوییم کل حاکمیت در ایران به دنبال سیاست زدایی است. در واقع یک خواست عمومی در همه حکومت ها در این نقطه از دنیا برای سیاست زدایی کردن وجود دارد اما لزوما اتفاق نیفتاده است. وقتی شما معنای امر سیاسی را عام بگیرید سیاست خود را در حوزه های دیگر نشان می دهد، پس می توان گفت چندان هم سیاست زدایی نشده است.
     فاصله ای وجود دارد بین اینکه ما می خواهیم این اتفاق بیفتد و آنچه که در عمل رخ می دهد. ممکن است گفته شود به دلیل محدودیت هایی که وجود دارد بخشی از جامعه سرخورده شده و به جای مشارکت سیاسی به سمتی رفته است که حوزه خصوصی و سبک زندگی خود را انتخاب کند. از طرفی انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز نشان داد که نظر برخی روشنفکران خیلی هم درست نیست. در این انتخابات بخش بزرگی از طبقه متوسط شهری به صحنه آمد و از بین انتخاب های موجود رای خود را داد و انتخاب کرد. این نشان می دهد که توده مردم در برخی از بزنگاه های سیاسی هوشمندانه تصمیم می گیرند و عمل می کنند و ماشین حساب هزینه و فایده آنها زودتر از برخی روشنفکران عمل می کند. می توان گفت که توده مردم حداکثرخواه نیستند و سعی می کنند از همین حداقل های موجود استفاده کنند تا کم کم بتوانند با تغییرات تدریجی تا حد امکان مطالبات خود را جا بیندازند. در جوامعی که فضاهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خیلی باز نیست برخلاف تاکیدی که بر سیاست زدایی می شود سیاست زدگی هم صورت می گیرد. جایی که فضای سیاسی امکان فعالیت سیاسی را باز نمی گذارد طبیعتا افراد از لحظه خروج از منزل با امر سیاسی مواجه می شوند. یعنی هر کنش و تصمیم افراد از اتوبوس سوار شدن تا حضور در محل کار، گذراندن اوقات فراغت و حتی حوزه های خیلی شخصی تر مثل لباس پوشیدن، روابط شخصی، گوش دادن به موسیقی، فیلم دیدن و حتی غذا خوردن می تواند خصلت های سیاسی به خود بگیرد، چرا که معنای سیاست به معنای اخص آن مسدود است، بنابراین خواست های سیاسی به سمت سایر حوزه ها سرریز می کند. به ویژه اگر شرایطی وجود داشته باشد که بخواهد برای همه این حوزه ها برنامه ریزی و تعیین تکلیف کند. اگر نقطه بحث مسائلی باشد که اخیرا پیرامون فوت یک خواننده پاپ شکل گرفت که آن را به سیاست زدایی جامعه ربط می دهند، به نظرم- وقتی سیاست از مجاری مرسوم خود که مطبوعات، احزاب، انتخابات و نهادهای مدنی است اجازه حضور و فعالیت نیابد طبیعتا در حوزه ها و فضاهای دیگر و به سبک های متفاوتی خود را نشان می دهد. این نکته را نباید فراموش کرد که در یکی دو دهه اخیر در کل دنیا و نیز در ایران مفهوم امر سیاسی تغییراتی داشته است و بیش از اینکه برداشتی رادیکال یا به معنای اخص از آن استنباط شود، این خواست سیاسی در فضای عمومی و در فضای جامعه شهری بیشتر در قالب درخواست برای آزاد بودن در جهت انتخاب سبک زندگی خود را نشان داده است. یعنی لزوما یک کنش سیاسی به این معنی نیست که افراد به خیابان بیایند یا حتما در انتخابات شرکت کنند یا اعتراض سیاسی کنند یا اینکه لزوما خواهان سهمی از قدرت سیاسی باشند آن چیزهایی که در معنای کلاسیک خود به معنای امر سیاسی معروف است. در حقیقت سیاست به معنای رادیکال آن که دوستان چپ علاقه زیادی دارند بر آن تاکید کنند را لزوما نمی بینیم. درخواست و مطالبه حق شهروندی در انتخاب سبک زندگی که می تواند خود را در موسیقی گوش دادن، لباس پوشیدن و حتی سفر رفتن افراد خود را نشان دهد هم نوعی کنش سیاسی محسوب می شود. در جوامع هم می توان با رکود سیاسی مواجه شد به این معنا که سرزندگی سیاسی وجود ندارد یا کمرنگ شده است و هم می توان نوعی تورم سیاسی را داشت یعنی تراکم مطالبات سیاسی جامعه که وقتی در حوزه های فرهنگی و اجتماعی منافذی باز می شود خود را در آن قالب نشان می دهد. این روند همیشه وجود داشته است و اختصاص به وضعیت فعلی هم ندارد، از گذشته بوده و در جوامع همسایه ما هم وجود داشته است.
    *استاد علوم سیاسی